در سالهای اخیر تاثیر گردشگری بر مولفههای رفاه اجتماعی در دو حوزه شهری و روستایی مورد توجه قرار گرفته است. علاوه بر آن که اندیشمندان و نظریه پردازان بسیاری گردشگری را به عنوان فعالیتی اقتصادی و پربازده تلقی میکنند؛ آن را در حوزه افزایش سطح رفاه عینی و ذهنی نیز موثر میدانند. در این دیدگاه، سطح رفاه جامعه محلی با مراحل مختلف مدل چرخه حیات گردشگری در ارتباط است. نظریه های متعدد در این زمینه و چرخه حیات گردشگری که عموما بر ظرفیت تحمل اجتماعی استوار اند بیان میکنند درطول مراحل اولیه توسعه، تغییرات مثبتی در سطح کیفیت زندگی ساکنان مقصد ایجاد میشود. در این دیدگاه افزایش سطح کلی سلامت، تفریح، خدمات، سبک زندگی، رضایت از زندگی و کاهش فقر به واسطه گردشگری صورت میپذیرد.
گردشگری را می توان ترکیب پیچیده ای از فعالیت های مختلف دانست که از به هم پیوستن ویژگیهای محیطی و میزان کشش شهر در جذب بازدیدکنندگان و ارائه خدمات تشکیل میشود (موحد،۱۳۸۶). طولابی نژاد و همکاران (۱۳۹۹) گردشگری را شامل برخی از فعالیت ها برای گذران اوقات فراغت یا تفریح که مستلزم غیبت شبانه از مکان مسکونی است میدانند. به لحاظ محدوده مکانی می توان به دو قسم گردشگری شهری و روستایی اشاره کرد. گردشگری روستایی، بخشی از بازار گردشگری در روستا ها و منبعی برای اشتغال و درآمد روستایی است که میتواند ابزار مهمی برای توسعه اجتماعی-اقتصادی و اکولوژیکی جوامع روستایی قلمداد شود (هریلال و تیچاوا،۲۰۱۸). پاپلی و سقایی (۱۳۸۵) نیز گردشگری شهری را کنش متقابل گردشگران-میزبان و تولید فضای گردشگری میدانند. آنان معتقداند گردشگری شهری می تواند با انگیزه های متفاوتی صورت پذیرد. همچنین رهنمایی (۱۳۹۰) تنها ضابطه گردشگری شهری را قلمرو شهری میداند. در این تعاریف محیطهای گردشگری از دو نظر در مبحث گردشگری اهمیت می یابند اول آن که به عنوان مبدا مسافران مد نظر قرار میگیرند و دوم آن که با توجه به خصایص و امکانات رفاهی، طبیعی و غیره به عنوان مقصد برای گردشگران جلب توجه میکنند (رضوانی، ۱۳۸۵) . درک این نکته از ان جا حائز اهمیت است که هر نقطه شهری با دارا بودن خصایص و ویژگیهای طبیعی، انسان ساخت و… می تواند در تصمیم گیری مسافران برای سفر، تکرار بازدید ها، تبلیغات زبانی و… موثر باشد. امروزه سیاست هایی به منظور هدایت نتایج و پیامد های ان به سویه های مثبت مد نظر قرار گرفته است. مهم ترین سیاست های گردشگری شهری با بن مایه پایداری را میتوان در موارد زیر خلاصه کرد:
نوشتههای مرتبط
- ارتقا توسعه محلی و اصلاح کیفیت زندگی جوامع میزبان.
- هماهنگی میان کیفیت تجارب جهانی و کیفیت زندگی ساکنان.
- حفظ کیفیت محیط زیست، که هم جامعه میزبان و هم گردشگران به آن وابسته هستند.
علاوه بر رهاوردهای اقتصادی و اجتماعی این صنعت برای شهروندان و شهرها، اهمیت به تداوم برنامههای توسعه گردشگری در زمان و آثار توسعه در مکان جغرافیایی (آثار زیست محیطی) است (زاهدی، ۱۳۸۲). علاوه بر این طی سالهای اخیر با درک آثار رفاهی گردشگری تلاش شده است سیاستهایی به منظور افزایش آثار رفاهی مثبت برای ساکنان و جامعه گردشگران اتخاذ شود.
عدّهای بر این باور اند که افزایش ورود گردشگران موجب تهاجم فرهنگی و تغییرات رفتاری ساکنان میشود در حالی که عده دیگری از افزایش رفت و امد گردشگران به عنوان پدیده ای مثبت یاد میکنند و بر این اعتقاد اند که تقویت ارتباطات میان فرهنگی متضمن کیفیت زندگی افراد و ساکنان است. اظهار نظر در این مورد مستلزم انجام پژوهشهای میدانی است. به طور کلی در زمینه گردشگری چهار دیدگاه غالب حمایتی مثبت، دیدگاه گسست، دیدگاه نظارتی و دیدگاه سازگاری وجود دارد (الوانی، ۱۳۸۵). در دیدگاه حمایتی مثبت، به گردشگری به مثابه یک صنعت مولد نگریسته میشود که یاریگر اقتصاد و توسعه کشورها است. معتقدین به امر گسست، به دست آمدن پول و درامد ارزی از خلال گردشگری را به بهای گزافی میدانند. بر اساس دیدگاه سازگاری، از طریق گردشگری میان دول صلح و ارتباطات مثبتی برقرار میشود همچنین بر حسب دیدگاه نظارتی، در صورتی که توسعه گردشگری همراه با نظارت دولتها نیاشد با اصولی چون توسعه پایدار، حفظ منابع طبیعی، منابع تاریخی و فرهنگی مغایرت دارد (افتخاری و همکاری، ۱۳۸۸).
مرور مطالعات پیشین
تحقیقات بسیاری در این حوزه صورت گرفتهاند که نشان میدهند گردشگری در صورتی که متضمن اصل پایداری باشد، میتواند رفاه و کیفیت زندگی ساکنان را به طرز چشمگیری افزایش دهد. بروجنی (۱۳۹۱) ، فرنزل (۲۰۱۳) ، چگا و موساکا (۲۰۱۳) در تحقیقات خود نشان دادهاند که گردشگری شهری در رفع فقر، افزایش منافع ساکنان و بهبود شرایط مناطق زاغه نشین و غیر رسمی موثر بوده است. کاظمی (۱۳۸۲) ، تقوایی و صفرابادی (۱۳۹۰)، بیراندوندزاده و گورانی (۱۳۸۹) و مهدوی (۱۳۸۳) توسعه صنعت گردشگری را عاملی مهم و اثربخش در بهبود کیفیت زندگی و امکانات رفاهی ساکنان سکونتگاه های غیر رسمی میدانند. نتایج سلمانی شیک و همکاران (۱۴۰۰) تحت عنوان نقش گردشگری شهری در رفاه اجتماعی سکونتگاه های غیر رسمی اسلامشهر از آن جهت حائز توجه است که نشان میدهد دیدگاه مردم محلی و مسئولان شهری در سه گویه افزایش شغلهای مرتبط با گردشگری، توسعه زیرساخت ها و تشکیلات گردشگری و افزایش فضاهای تجاری با هم متفاوت است. نکته حائز اهمیت این نتیجه آن جا است که این تفاوت در دیدگاهها میتواند به تضاد در سیاستگذاری ها و رفتارها منجر شود و بستری مناسب را برای گردشگری شهری پایدار فراهم نیاورد. با توجه به اهمیتی که در گردشگری شهری پایدار از خلال مطالعات پیشین و تحقیقات بر رفاه ساکنان کشف شده است به نظر میرسد توسعه گردشگری پایدار و اثربخشی آن در درجه اول مستلزم اگاهی بخشی و اطلاع رسانی است. به طور کلی منظر گردشگری، نیازمند منظر جدیدی از منظر است که در ارتباط با عوامل ساکنان، گردشگران و برنامه ریزان معنا می گیرد (پرچکانی، ۱۳۹۵: ۵۸). ساربان و همکاران (۱۳۹۵) در مطالعه خود تحت عنوان اثرات گردشگری بر ارتقا شاخصهای رفاه اجتماعی به این نتیجه رسیده اند که توسعه گردشگری بر تمامی شاخص های رفاه اجتماعی به جز عضویت در تشکل های مدنی تاثیر دارد.نیچ (۲۰۰۶) در تحقیق خود نشان داد که میان توسعه و شکوفایی گردشگری روستایی با بهبود وضعیت الگوی خانوار، تنوع منابع، کاهش فقر و افزایش درامد رابطه معناداری وجود دارد. به زعم فرانسیسا و همکاران (۲۰۰۶) رونق و شکوفایی گردشگری روستایی زمینه عضویت اجتماعات روستایی را در تشکل های مدنی به وایطه افزایش میزان اگاهی،تحرک اجتماعی و ارتقا دانش، مهارت و نگرش مهیّا میسازد. بهبود الگوی مصرف خانوار،بهبود ارتباطات اجتماعی، اعتماد اجتماعی، انسجام اجتماعی، خودکارآمدی، امیدواری، تاب اوری و اعتماد به نفس، دسترسی به خدمات اموزشی و بهداشتی و ایجاد فرصت های جدید از جمله مسائلی بوده اند که بر اساس تحقیقات نیج (۲۰۰۶) ،تلفر (۲۰۰۹) ، برد (۲۰۰۹) ، کورسال و کو (۲۰۱۰) به گونه ای مثبت تحت تاثیر گردشگری قرار گرفتهاند.
همانگونه که در بخش مرور متون پیشین نشان داده شد، مطالعات بسیاری گردشگری شهری و روستایی را در راستای افزایش رفاه ساکنان موثر دانسته اند. بر این اساس روابط معناداری میان رشد گردشگری و رشد اقتصادی، رشد گردشگری و کاهش بیکاری، رشد گردشگری و افزایش گویه های مربوط به سلامت و رشد گردشگری و افزایش زیر ساخت های رفاهی دیده میشود. در این رابطه میان دو طیف گردشگری شهری و روستایی به لحاظ افزایش شاخص های رفاهی مشابهت هایی وجود دارد. گرچه میزان تاثیر گذاری به دلایل متعددی چون نرخ ورود گردشگران، منابع در دسترس جوامع میزبان، پتانسیل های بالقوه مقصد و… متفاوت است. نکته حائز اهمیت آن جا است که توسعه گردشگری علاوه بر ان که می تواند بر شاخصه های مذکور اثر گذار باشد؛ می تواند بسیاری از شاخصه های توسعه انسانی را نیز تحت تاثیر قرار دهد آموزش، آسایش و افزایش فرصت های شغلی از دیگر شاخصههایی هستند که تحت تاثیر توسعه و رشد گردشگری قرار می گیرند. به طور کلی تحقیقات پیشین با استناد به گزارش های سازمان مدیریت و برنامه نشان داده اند با گسترش ورود گردشگران به مقاصد گردشگری در ایران، شاهد افزایش و بهبود شاخص های توسعه انسانی و رفاهی بودهایم. این دسته از مطالعات به خوبی نشان داده اند گردشگری از یک سو منجر به افزایش اعتماد به نفس، افزایش ارتباطات، بهبود کیفیت زندگی و گسترش تبادلات میشود و از دیگر سو تبادل اطلاعات را تسهیل میکند. این امر نیز موجبات افزایش سواد، بهداشت فردی و عمومی، بهبود عدالت میان مردان و زنان به جهت دست یابی به فرصت های شغلی و بستر سازی برای حضور هر چه بیشتر زنان میشود.
منابع:
پاپلییزدی، محمدحسین و سقایی (۱۳۸۵) گردشگری ماهیت و مفاهیم، چاپ اول، تهران: انتشارات سمت.
رهنمایی، محمد تقی (۱۳۹۰) گردشگری شهری، تهران: انتشارات سازمان شهرداری ها و دهیاری ها.
زاهدی مازندرانی،مجید (۱۳۸۴) فقر روستایی، روند و انداز هگیری آن در ایران، فصلنامه رفاه اجتماعی، ش:۱۷ ،۲۸۹-۳۲۶.
طولابی نژاد، مهرشاد، پودینه، محمدرضا، طولابی نژاد، میثم، (۱۳۹۹) گردشگری روستایی: مدیریت و بازاریابی، تهران، انتشارات جهاد دانشگاهی، چاپ اول.
الوانی، سید مهدی (۱۳۸۵) فرایند مدیریت جهانگردی تهران: دفتر پژوه شهای فرهنگی.
Harilal, V. and Tichaawa, T. M. (2018), Ecotourism and Alternative Livelihood Strategies in Cameroon’s Protected Areas, Euro Economics, 37 (2): 1- 26