انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

اخلاق جنسیت اسلامی(۳)

: گفتمان‌های سنتی، انتقادات، و چارچوب‌های جدید همه‌شمول (۳)

زهرا ایوبی برگردان فاطمه آقامیری

حقوق اسلامی (فقه) به‌عنوان اخلاق و محدودیت‌هایش

فقه اسلامی احتمالاً بارز‌ترین و ملموس‌ترین نوع اندیشه اسلامی است که اخلاق جنسیت را تحمیل می‌کند اما در معنای دوم اخلاق به‌عنوان عملکرد افراد، از طریق دستگاه فتاوا یا جواب‌های‌ قانونی به عملکرد مسلمان پاسخ می‌دهد. گفتمان‌های دربارۀ جنسیت در فقه اسلامی بارها در ارتباط با قانون خانواده و ازدواج برای مثال طلاق، وراثت، حضانت، آموزش، و استخدام بحث شده است. فقه به بحث‌های معاصر در مورد جنسیت و حقوق زنان از طریق فتاوایی پاسخ می‌دهد که فقه اسلامی سنتی را در مورد ازدواج تایید می‌کند، بهبود می‌بخشد، یا باز‌متن‌انگاری می‌کند. اما کسیا علی[۱] براساس فقه سنتی مرتبط با ازدواج، معتقد است که فقها اولیه فقه مرتبط با ازدواج را به‌عنوان یک قرارداد در نظر می‌گرفتند (۲۰۰۳). ویژگی‌های قابل تعریف این قرارداد براساس محیط فقها قرار داشت و بر این فرض استوار بود که نفقه زنان شرط دسترسی بود، همانطور که در احکام اولیه که ازدواج را با برده‌داری یا بیع قراردادی مقایسه می‌کند، نشان داده شده است. متفکران فمینیست، مانند علی، دو رویکرد معاصر را برای پاسخ به فقه سلسله‌مراتبی جنسیت، نئوسنت‌گرایان و تمامیت‌گرایی جنسیت (میرحسینی، ۲۰۰۳) و ”پوزش فمینیستی“ تعریف می‌کنند (علی، ۲۰۰۳، ۱۷۵).

متفکران نئومحافظه‌کار یا نئوسنت‌گرا که موقعیت مکمل را بر عهده گرفتند، می‌پذیرند که از نگاه الله، همۀ بشر برابر هستند- یعنی الله آنها را بدین ترتیب خلق کرده است و الله‌ای آنها را داوری خواهد کرد که از استاندارهای یکسان برای سنجش اعمال و گناهانشان در آخرت استفاده می‌کند. اما چنین متفکرانی اصولاً بر این باور هستند که برابری محدود به دیدگاه الهی در آخرت است و نه خواست خدا برای روابط زمینی جنسیت. در روی زمین، آنهایی که بر طبق آیه ۴:۳۴ مخالف این بودند که خدا نقش‌‌های مکملی برای مردان و زنان در نظر گرفته است. در نظریه مکمل مردان حامیان و مخصوصاً حامیان مالی زنان (قوامون علی النساء) هستند، که به نوبه خود برای نقش‌های زنانه خانگی مناسبند. زیبا میرحسینی رویکرد مکملی نسبت به روابط جنسیت اسلامی را مشخص می‌کند که از نیاز متناقض ویژگی‌های اقتدار مسلمان نشات می‌گیرد که از الگوهای فقه سنت‌گرای خانواده و روابط جنسیتی دفاع و حمایت می‌کند، در حالیکه نسبت به تعصب پدرسالارانه فقه اسلامی آگاه است و حساسیت نشان می‌دهد و منتقد آن است و به استقرار برابری‌خواهی ذاتاً اسلامی، نه غربی یا وارداتی تمایل دارد (۲۰۰۳).

تناقضاتی که از نظریه مکمل جنسیت سر بر می‌آورد زمانی مشخص می‌شود که یک متن واحد ”در مورد یک موضوع (برای مثال، آموزش زنان و اشتغال) از برابری‌خواهی جنسیت می‌گوید، اما آن در جای دیگر (مانند طلاق) رد می‌کند“ (میر حسینی، ۲۰۰۳، ۱۶). به علاوه، مزاج زیستی زنان یا طبیعت نسبت به کار خانگی عمدتاً برای حمایت از مکمل‌گرایی جنسیت و دفاع از فقه سنتی بیان شده است. اما، علی معتقد است که چنین بحث‌هایی با فقه سنتی ناسازگار هستند همانند آنچه که فقهای اولیه نتیجه می‌گرفتند که کار خانگی وظیفه زنان نیست، تنها دسترسی جنسی وظیفه آنهاست (۲۰۰۳، ۱۷۵). نهایتاً، این تنش‌ها ”تناقضات درونی و نابهنگام در قوانین فقه“ در مورد جنسیت را آشکار می‌سازد، که میرحسینی به تفسیر نادرست فقهای سنتی از مفهوم قوامه (سنتی بودن به قیومیت مردانه ترجمه می‌شود) نسبت می‌دهد. براساس تحلیل استفاده فقهای سنتی از قوامه در قانون خانواده و ازدواج، قوامه مطابق با قراردادهای ازدواج قبل از اسلام گسترش یافت و ”اشتباهاً به‌عنوان قرار دادن زنان تحت اقتدار مردان درک شد، با این نتیجه که آنها اجزای سازنده پدرسالاری با سنت قانونی مسلمان شدند“ (میرحسینی، الشرمنی[۲] و رامینگر[۳]، ۲۰۱۵، ۱۸).

دوم، اندیشمندانی که رویکرد دفاعی فمینیستی را می‌پذیرند بر اهیمت شروط ضمن عقد و درخواست‌های عملی قراردادهای ازدواج تاکید دارند. ظرفیت شروط ضمن عقدی که حقوق زنان را برای آموزش و اشتغال در بیرون در قراردادهای ازدواج تضمین می‌کند.  اما، علی معتقد است که چنین رویکردی ”جنگل را فدای درختان کردن“ است (۱۶۴: ۲۰۰۳) و ”اگرچه بلقوه کاملاً موثر در تامین حقوق زنانی است که امروزه مورد توجه نیستند، این خطر بیشتر کردن اعتبار باورهای سنتی است“ (۱۸۱: ۲۰۰۳). بنابراین، علی می‌گوید که ارزیابی و تحلیل انتقادی روش‌ها و قوانین فقه سنتی ثابت می‌کند که ”تعالیمش کاملاً ناکافی است تا بتواند به‌عنوان پایه‌ای برای قوانین حاکم بر خانواده‌ها، روابط و جوامع مسلمان امروز عمل کند“ (۱۸۲: ۲۰۰۳).

متفکران فمینیست همانند سنت اخلاق مطابق کتاب مقدس، محدودیت‌های فقه در تعریف و دفاع از اخلاق جنسیت برابری‌خواه را تعیین کرده‌اند. این محدودیت‌ها نتیجه بافت تاریخی هستند که در آن مکاتب فقه پدیدار شد. اما، فقه پیشامدرن نتایج زمانه‌اش را دارد، و به متفکران فمینیست فشار می‌آورد تا بپرسند که آیا یک سنت شکل می‌گیرد تا از ساختارهای اجتماعی پدرسالارانه‌ای حمایت کند که قادر به تولید اخلاق جنسیت برابری‌خواه هست.

ادامه دارد…

 

[۱]– Kecia Ali

[۲]– Al-Sharmani

[۳]– Rumminger