النور آکس برگردان مهسا شیخان
مطالعات در حوزه اجتماعی سازی زبان عموما به این موضوع می پردازند که فعالیت های زبانی چگونه با ساماندهی فرآیندهایی در طول زندگی یک فرد، وی را به یک مشارکت کننده فعال و لایق در جوامع مختلف تبدیل می کند.
نوشتههای مرتبط
این مفهوم عموما در بر گیرنده اجتماع زنان خانه دار، همسایگان، گروه های هم سال، مدرسه، محل کار، حرفه های مختلف، سازمان های مذهبی، گردهم آیی های تفریحی، و دیگر نهادها [ی اجتماعی] است.
بر خلاف مطالعات اکتساب زبان، این دسته تحلیل ها افراد بی تجربه را به عنوان اکتساب کنندگان زبان و افراد با تجربه را به عنوان منبعی برای درون داد [زبان] نمی پندارند، بلکه بر تعاملات فرهنگی و اجتماعی که در طی آن افراد باتجربه و کم تجربه را در ساختاردهی دانش، احساسات، و فعالیت های اجتماعی گرد هم می آورد تاکید دارند.
این نکته بسیار حائز اهمیت است، چرا که این تعریف، نوعی روش شناسی دلالت دارد که در آن دوربین مشاهدات برای جمع آوری داده ها عموما بر فعالیت های انجام شده زوم می کند تا بر بررسی میزان پیشرفت فعالیت های هر کدام از مشارکت کنندگان به تنهایی. فعالیت ها (تعریف داستان، بازی، تدارک و صرف غذا، تلاش برای حل مسئله، و مباحثه) تنها به جهت ساماندهی اجتماعی و زبانی شان بررسی می شوند، و این موضع گیری فضایی و فاصله ای (spatial) مشارکت کنندگان باتجربه و کم تجربه ، مواضع بیان شده، ایده ها، و فعالیت هایی را که مشارکت کنندگان به صورت روزمره ارائه می دهند؛ و از همه مهمتر پاسخ هایی که این گونه اظهارات دریافت می کنند، را مورد بررسی قرار می دهد.
با تمرکز بر تعامل، ما ساختارهای زبانیی را که در مسیر اجتماعی سازی عمل می کنند (کاربرد مدارک در ادعای حقایق و یا کاربرد کلمات احساسی در ارائه ارزش های اخلاقی) و تاثیرات تعاملاتی آن عملکرد را بررسی می کنیم ( آیا ایده ها، مواضع و یا فعالیت ها مورد تایید قرار گرفته اند ؟ آیا دیگران با آن ها هم سویی نشان می دهند؟ یا مواضعی بر خلاف آن دارند؟ آیا این هم سویی و یا مخالفت جزیی است؟ یا بصورت کلی بیان می شوند؟). از این دیدگاه، اجتماعی سازی یک عمل تعاملی است، و تحقیقات اجتماعی سازی زبان به بیان ساختار و معماری این تعامل می پردازند.
ما تعاملات اجتماعی سازی را عموما تکراری و پایا می پنداریم که به فراگیری کامل برخی حوزه های تعریف شده اجتماعی می انجامند. با این حال، تعاملات اجتماعی کردن ممکن است در عین حال زودگذر نیز باشند- وقتی که یک طرف مکالمه برای مدت کوتاهی از مخاطب خود بخواهد تا مسیر و یا برخی از پدیده هایی را که تا کنون بدان توجه نکرده را مشاهده کند. این قابلیت بدان معنی است که مکالمه معمولی منبعی غیررسمی برای ایجاد تحول در فرد و جامعه محسوب می شود و درک چگونگی باز شدن این مکالمه در شرایط و اجتماع های گوناگون و در نقش های مختلف اجتماعی، از قبیل نویسنده، بازی دهنده، شنونده، استراق کننده سمع، و مدیر و یا پیشکسوت، که مشارکت کنندگان با هر سطحی از تجربه بر عهده می گیرند در درک اجتماعی سازی به عنوان مسیر و شیوه دائمی زندگی محوریت دارد.
با آن که تحقیقات اجتماعی سازی زبان بر بررسی دقیق تعاملات ارتباطی متمرکز است، با تجزیه و تحلیل مکالمه و یا روش های عملی توسعه ای از لحاظ درک تعاملات طرفین با تجربه و بی تجربه در مکالمه به عنوان یک آرایش فرهنگی، تفاوت های اساسی دارد. این دیدگاه همچنین نتایج و کاربردهای روش شناسی دارد، در آن معنی که لنز دوربین مشاهده کننده دوباره به محلی باز می گردد که در آن اتفاقی که از نظر قوم نگاری مهم است در شبکه ای از نظریه های محلی ذهنی و احساسی، مفاهیم محلی راه های دانش، رسوم محلی تصمیم گیری های حقوقی و سیاسی، جهان بینی های زبانی، و امثال آنها در آن شکل می گیرد.
بنابراین، ستایش یک پدر و مادر امریکایی-اروپایی از کودک خود با مفاهیم محلی موفقیت های فردی مرتبط هستند. تلاش والدین برای فرمول سازی معنای سخن نیمه مفهوم کودک خود با این ایده که ممکن و البته مناسب است که بتوان حدس زد آن فرد دیگر چگونه فکر و احساس می کند معنا می یابد. ساده کردن یک گفتار در خطاب به یک نوزاد نیز وابسته به این ایده است که نوزادان می توانند شریکان گفتاری باشند. و تمامی این فعالیت هایی که ذکر آن رفت می تواند به گرایش-های کودک محور و یا وضعیت محوری شرکت کنندگان در یک فعالیت اجتماعی مربوط باشد.
تحقیقات اجتماعی سازی زبان آگاه است که این گونه تعمیم ها تاثیرات نامطلوبی در پی خواهند داشت: اول اینکه، فرهنگ ها ذاتی پنداشته می شوند و دگرگونی در فعالیت های ارتباطی در درون اجتماع به خوبی مورد تاکید قرار نخواهند گرفت. عموما ما می گوییم که، برای مثال، پرستاران کودک در سامون (Samoan) به شیوه ای خاص با هم ارتباط برقرار می کنند، و پرستاران آمریکایی و اروپایی نیز به روش دیگر، کالولی ها (Kalulis)هم به شیوه ای دیگر. یافته های ما اینطور به نظر می رسند که گویی کامئو، اعضا و اجتماع های ثابت آن قربانی قراردادهای غیر منعطف و بی حرکت شده اند تا آنکه در طول یک نسل، یک زندگی و یا حتی یک رویارویی اجتماعی متغیر و شناور به نظر برسند. گذشته از آن، در تلاش برای اینکه به مختصصان روان شناسی توسعه ای نشان دهیم که راه های فرهنگی متفاوتی برای رسیدن به کفایت ارتباطی (communicative competence) وجود دارد و این تنوع نباید با با انحراف اشتباه گرفته شود، تمایل داریم که اشکال ارتباطی بی-همتای اجتماع های خاص و فعالیت های اجتماعی سازی و ارتباطی را که ممکن است اجتماعی سازی را در اجتماع های گوناگون و دنیاهای زندگی مبادله ای تسهیل کند را بیش از حد مورد تاکید قرار دهیم، و این نوع فعالیت ها را به مثابه فعالیت های فراگیر که جهانی و ارتباطی هستند و می تواند اجتماعی سازی را در جوامع چندگانه و دنیای زندگی مبادله ای تسهیل کند را کمتر تبیین کنیم .
من در اینجا گفته خود را با بررسی کوتاه اینکه من و شیفلین (Schieffelin) چگونه این مسائل را در تحقیقات فردی و مشترک مان نشان داده ایم، به پایان می رسانم. ما به مجموعه زبانی به عنوان منابعی برای نشان دادن ایده ها، نشان دادن مواضع، فعالیت های نمایشی، شرکت در فعالیت ها، و ساختن شخصیت های اجتماعی نگاه می کنیم. بسیاری از منابع زبانی و طریقی که آن ها به صورت اجتماعی به کار گرفته می شوند بسیار گسترده به نظر می رسد و مقوله های جهانی عمل گرایی (pragmatism) به حساب می آیند. برای مثال، راه های مشترکی برای نشان دادن موضع اطمینان و عدم اطمینان و بیان شدت احساسی، و راه های معمول ارائه فعالیت های اجتماعی کردن برانگیختن، ارائه دستورالعمل، حدس زدن، سئوال کردن، و توضیح دادن وجود دارد. با این که، مفاهیم ارتباطی و فعالیت ها مفاهیمی جهانی هستند به خودی خود در چارچوب اینکه چه افرادی برای برقراری ارتباط تلاش می کنند، با چه کسانی، چند بار، و این تلاش ها چقدر با دقت تشریح می شوند، از سازماندهی های محلی برخوردارند. بنابراین، گزارشات گسترده ای از برانگیختن (prompting) وجود دارد اما محدوده های موقعیتی و وضعیتی آن ها فرق می کند. برای مثال، برانگیختن در خانواده های آمریکایی با درآمد های متوسط، بسیار کم تکرار می شود، و غالبا در چند نوبت انجام می شود و عموما تنها روابط کودک و بزرگسال را در بر می گیرند. متناوبا، برانگیختن در میان خانه دارهای کالولی بسیار گسترده است و در امتداد تعامل صورت می گیرد و در برگیرنده تعاملات ارتباطی دو یا سه گانه می باشد. به همین طریق، در حالی که توضیح دادن ممکن است مفهومی جهانی باشد، در پاسخ به گفتار نامفهوم کودکان در میان افراد کالولی ترجیح داده نمی شود در حالی که در مقایسه با خانواده های متوسط آمریکایی امری [رایج] عادی و پیش پا افتاده است.
بسته به حقوق وضعیتی، سطح دسترسی، و روش های فردی، کودکان و دیگر افراد کم تجربه ذخیره زبانی را به عنوان تنوع و تفاوت ها و امکانات بیانی را به مثابه جعبه رنگ های ظریف درک می کنند. آن ها [تدریجا] درک می کنند که اعضای [اجتماع] فرم های زبانی مختلف در جعبه رنگ زبانی را [به عنوان منابع زبانی] به راه های گوناگون به کار می گیرند. برای مثال، افراد زبان را نه برای ترسیم خود و دیگران به عنوان یک شخصیت عام مثل مادر، پدر، فرزند، معلم و یا متخصص به کار می گیرند، بلکه خود را به عنوان انواع متمایز و یا ترکیبی از مادر، پدر، فرزند، معلم، مختصص و غیره درک می کنند. به علاوه، به جای فرورفتن در یک شکل واحد، افراد متحول می شوند و یا حداقل تلاش می کنند که هویت خود و دیگری را در طی زمان تعاملی و یا در طول زندگی دائما دچار تحول کنند. در حالیکه مطالعات اجتماعی سازی بر نقش زبان در رشد قراردادهای اجتماعی متمرکز است، نقش نوآوری را نیز در این رابطه در نظر می گیرد و تلاش می کند که عصاره شرایطی را که این نوآوری ها را در محیط های ارتباطی، فعالیت ها، سطوح شناخته شده تخصص ها، مراحل زندگی، و شرایط مقرر و تعیین شده برای سلامت جسمی و روحی طرفین مکالمه ارتقاء داده و یا محدود می کند را تشخیص داده و استخراج کند. اجتماعی سازی در نهایت یک خیابان دوطرفه است، که در آن افراد با تجربه و کم تجربه با به کارگیری خلاقانه منابع زبانی از یکدیگر می آموزند تا شرایط و موقعیت انسان را هدایت کرده و آن را بسازند.
(برای درک بیشتر مفاهیم اکتساب زبان، اجتماع، متخصص، درمان، هویت، جهان بینی و نوبت را مطالعه کنید).
.Journal of Linguistic Anthropology 9(1-2): 230-233. Copyright © ۲۰۰۰, American Anthropological Association