زندگی روزمره هیچگاه تمامن از توجه به قدرت اشباع نمیشود، بلکه همیشه راههایی برای مقاومت وجود دارد.(میشل دوسرتو) انسان درعصر مدرن تحت تاثیر ایده ها، افکار، ایدئولوژی هاو تکنولوژیهای نوین، با تنوع بسیار زیادی ازکالاها،بلوارها، پاساژها، اماکن خرید،اشکال جدید ارتباطاتی و….. روبرو گردیده و هویت های متنوعیکسب کرده است. پیدایش شهرنشینی نه تنها مناسبات بین زن و مردبلکه بسیاری از دیگرمسایل و موارد انسان را دگرگون ساخته است. تفاوت در سبک زندگی انسان ها در شهرهای مرکزی و پیرامونی در عصرجدید بسیار قابل لمس می باشد. در این نوشته سعی شده که به این تفاوت ها در زندگی روزمره زنان در مرکز وپیرامونپرداخته شود.
در جامعه سنتی ایران در کمتر از یک قرنپیش، زنان به ندرت درمکان های عمومی ظاهرمی شدند و در صورت ضرورت حضور یک مرد با آنها لازم بود. زنان فقط در مکان های شخصی یامکان هایی که اصولن از وجود مرد عاری بود(مسجد، حمام و قرستان) می توانستند آزادانه حاضر شوند. با شکلگیری جامعه جدید، رفتن به خرید یکی از بهانههایی بود که می توانستزن را در عرصه ی عمومی فعال کند. امروزه چنین حضوری بین کار مفید و فراغت در نوساناست یعنی در حالی که زن برای منزل خرید می کند، می تواندتفریح کند و زمان آزاد خود را در جامعه ی واقعی داشته باشد. این واقعیت که زنان کمتر بدون وجود همراه به خرید می روند نشانمی دهد که آنها امکان حضور در مکان های عمومی را تبدیل به فرصتی برای ایجاد دوستی و روابط اجتماعی کرده اند.(کاظمی و اباذری، ۱۳۸۳: ۱۰۶-۱۰۵) زنانهمچنین علاوه بر فرصت خرید امکانحضور در مکان های اجتماعی جهت اشتغال و فعالیت های جانبی را دارا هستند. اما این امکان ها همواره با محدودیت هایی روبرو است و علاوه بر سایه ی سنگین مردسالاری که همچنان بر این حضورسنگینی می کند، تفاوت هایی در مناسبت های انسانی از جمله سازوکارهای اقتصادی و کاهش نقش زن در تولید و نیز تفاوت های درجه ی شهری از لحاظ هویتی و منزلتی را نیز شامل می شود.
نوشتههای مرتبط
زنان در مرکز همواره از لحاظ زیست شهری بسیار متفاوت تر از زنان در پیرامون و شهرستان ها می باشند و بالتبع از لحاظ هویتی دارای منزلت اجتماعی بیشتری نسبت به زنان پیرامونیهستند. رشد شهر، رشد طبقه متوسط شهری، بالا رفتن سطح تحصیلات و امکان داشتن رشد در رشته ی تحصیلی، مشارکت های اجتماعی فعال سیاسی و اجتماعی و…. نقشی اساسی در رشد هویت زنان در مرکز داشته است. زنان در مرکز در زندگی روزمره ی خود امکان قطع پیوندهای زندگی روزمره خود از اندیشه های پیشامدرن و سنتی بوسیله ی نوسازی زندگی روزمره ، گسستگی گفتمان مسلط جامعه و مقاومت در برابر این گفتمان مسلط را دارند که این مقاومت باعث متفاوت بودن زنان مرکز بر تسلط زندگی روزمره ای که ایدئولوژی و نظام سرمایه داری برای آنها رقم زده، شده اند. در حالی که زنان پیرامون همواره در اینگفتمان مسلط ایدئولوژی وسنت دست و پا می زنند و قادر بهدگرگونی تجربه های زندگی روزمره و متحول نمودن سبک زندگی خود نشده و همچنان به ایفای نقش سنتی خود در این صحنه از زندگیمی پردازند. غالب زنان پیرامونی در رویایی که سرمایه داری برای آنها در خیابان ها، مراکز خرید، فیلم ها و …… فراهم کرده، غرق شده اند و دچار نوعی شی وارگی گردیده اند. زنان در شهر همواره با تجربیاتی آنی و زودگذر در زندگی روزمره مواجه می گردند و برخی این توانایی را دارند که این تجربه ها را تجربه ای جمعی و انباشت شده تبدیل کنند و برخی نه. تجربیات مدرن زنان در پیرامون مورد بازخورد قرار نمی گیرد و امکان عرض اندام ندارد. چراکه؛ در شهرهای پیرامونی جایی وجود ندارد که در آن تجربیات زنان در زندگی روزمره مورد بررسی و ارزیابی قرار گیرد و از این طریق تجربه ای جمعی شکل گیرد.زندگی روزمره عرصه ی تفاوت ها و خلاقیت هاست. در این عرصه، فضایی فرهنگی وجود دارد که از دیدگاه دوسرتو افراد این توانایی را دارند که دنیای روزمره ی خود را از یک سناریوی محتوم و از پیش مقدر، به مجموعه ای از تکاپو های شخصی تبدیل می کنند.از دید دوسرتوزندگی روزمره محصول تلاش های افراد برای به ثمر نشاندن برنامه های زندگی شان است، یعنی میدانی است که مبارزه های پرتکاپویی در آن رخ می دهد. بافت فرهنگی روزمره، که روزی بی چون و چرا به عنوان حوزه ی ایدئولوژی تحمیلی و آگاهی کاذب دانسته می شد، به صورت مجموعه ای از گفتمان های متعارض و کرد و کار های متضاد تصویر می شود که در آن، جهان بی وقفه مورد تعریف و بازتعریف است.
در زندگی روزمره قابلیت ها و توانایی های فردی و جمعی ساختهمی شود. زنان در پیرامون می توانند با ساخت این قابلیت ها و پرورش ایده ها و بروز خلاقیت های خود با حضور در عرصه ی اجتماع از طریق فعالیت هایی که در برابر تسلط زندگی روزمره بر آنها مقاومت می کند، از حالتشی وارگی و سوژگی بیرون بیایند. با فعال شدن کنشگران زن در متن زندگی روزمره؛ گفتمان های آزاد و برابرشکل می گیردو زنان از حالت شی وارگی رهایی می یابند.
منابع:
قدرت، زبان، زندگی روزمره در گفتمان فلسفی_ سیاسی معاصر(۱۳۸۲)، احمد خالقی دامغانی_ تهران:گام نو
فرهنگ و زندگی روزمره(۱۳۸۶)_ اندی بنت_ ترجمه: لی لا جو افشانی، حسن چاوشیان_ اختران
پرسه زنی و زندگی روزمره ی ایرانی(۱۳۸۸)_ عباس کاظمی_ انتشارات آشیان