انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

دوبیتی‌های هَزارگی، گنجینه‌ی ادبیات فولکلوریک دری

مقدمه
هَزاره‌ها یکی از اقوام عمده‌ی افغانستان‌اند که در بخش‌های مرکزی افغانستان شامل ولایت‌های مرکزی بامیان، دایکندی، غور و بخش‌های بزرگی از غزنی، اروزگان، پروان، وردک، سرپل و… سکونت دارند. این مناطق با عنوان هزاره‌جات یا غرجستان شناخته می‌شوند. زبان هزاره‌ها دری است که به لهجه‌ی هزارگی تکلم می شود. در لهجه‌ی هزارگی اصطلاحات و ترکیبات زیادی از زبان‌های ترکی، مغولی و پشتو آمیخته است. لهجه‌ی هزارگی تاکنون به‌صورت شفاهی بوده است و در قید کتابت درنیامده است و هزاره‌ها به‌رغم غلظت در لهجه و گفتار شفاهی از رسم‌الخط فارسی استفاده می‌کنند. دوبیتی‌ها بخش مهمی از ادبیات شفاهی و فلوکلوریک هزاره‌ها را تشکیل می‌دهند که حاصل ذوق جمعی نسل‌ها بوده‌اند که سینه‌به‌سینه گشته‌اند. (خاوری، ۱۳۸۲)

آوای دوبیتی‌ها در دشت و کوهسار هزاره جات
در دامنه‌های جبال گردن برافراشته و کنار جویبار سرکش و خروشنده و گستره‌ی دشت‌ها، در دوردست‌ها و مناطق بکر هزاره‌جات گونه‌ای از شعر در میان مردم هزاره‌ رواج دارد که بخشی از ادبیات شفاهی و فولکلوریک آن‌هاست و در فرهنگ هزاره ها همواره با نوای دنبوره (آلت موسیقی هزاره‌ها) عجین شده است. این دوبیتی‌ها در بین هزاره‌های ولایت پروان”چار بیتی” و در برخی نقاط ولایت بامیان “بَیت” و در برخی از دهکده‌های ناوُر و ولایت غزنی “غزل” نامیده می‌شود. دوبیتی‌ها بخشی از فرهنگ عامیانه‌ی مردم هزاره اند که چوپانان موقع چرانیدن گوسفندان در کوهپایه‌ها و سبزه‌زارها با آهنگ نی یا دنبوره و دهقانان در کشتزارها و در سایه‌ی درختان سپیدار و با نغمه‌ی دل‌انگیز چشمه‌ساران زمزمه می‌کرده‌اند. سرایندگان این دوبیتی‌ها انسان‌هایی گمنام اما عاشق بوده‌اند که با سرودن التهاب درونی خود را فرونشانده‌اند. دوبیتی در فرهنگ هزاره محبوبیت زیادی دارند و با لحظه‌های غم و شادی آن‌ها عجین شده است.
موضوع و محتوای دوبیتی‌های هزارگی را به‌طور کلی مضامین عاشقانه تشکیل داده‌اند که بی‌پیرایه و بدون تصنع بیان می‌شوند. دو بیتی ها تراوش طبع ناب انسان طبیعت نشین اند و همانطور که حقیقت عشق در آن ها ساده است، زبان عشق در دوبیتی ها ساده و بی پیرایه است و کمتر در آن ها ایهام، تشبیه، جناس و تکلف های کلامی دیده می شود. در عین حال در پرتو این مضمون‌های عاشقانه جلوه‌های مختلف معیشتی را نیز می‌توان مشاهده کرد؛ زندگی روستایی، اقتصادی بر پایه‌ی دامپروری و کشاورزی، ساختار اجتماعی سنتی، ابزار و وسایل کار ابتدایی، روابط قبیله‌ای، مردسالاری و…
تَیِ دالون خو موشکله می زنی/آسته آسته خو سولَه سولَه میزنی
تاشَه تاشَه کِی قد تو تُق موکونوم/ نیمرِه چادَر خو خندیده میزنی
( ته دالان تو آهسته و با سستی مشک می زنی
یواشکی به تو نگاه می کنم و تو از کنار چادرت می خندی)
در برخی دوبیتی‌ها بازتاب شرایط اقلیمی و آب و هوایی مشهود است؛ ییلاق و قشلاق، کوهستانی بودن منطقه، چشمه‌های آب، زمستان‌های سخت و…
اگر از آشوق خو جودا شَوی/ خودا بوگوم که خوب رَسوا شَوی
اَلَی یَگ گَب اگر دروغ بوگویی/ گریفتار شَوِ سرما شَوی
( اگر از عاشقت جدا شوی الهی رسوا شوی
ای عزیز یک گپ دروغ اگر بگویی گرفتار شب سرما شوی)
***
آیَی بَلَه بیا که مال آمَده/ سَایی چَلُمَه بَلی دِوال آمَدَه
سَایی چَلُمَه بَلی دِوال سَه باشه/دِیدِی شیرین بَخَیر هِوار آمَدَه
(مادر بالا بیا که رمه ها آمده‌اند، سایه‌ی تپی بالای دیوار رسیده است،
سایه‌ی تپی بالای دیوار چه باشد/ نور چشم به خیر به عجله آمده است.)
حال و هوای زندگی در ارتفاعات و حیات عشایری بر بسیاری از دوبیتی های هزارگی غلبه دارد چنان‌که ممکن است که کسی تمام عمر خود را در شهر زیسته چندان درک ملموس و روشنی از آن‌ها نداشته باشد؛ دامداران در فصل بهار و تابستان رمه‌های خود به علفزارهای سبز ییلاق می‌بردند و در فصل پاییز دوباره به دهکده خود در قشلاق بازمی‌گشتند. این دوبیتی ذوق دختری را بیان می‌کند که ماه‌ها در انتظار معشوق خود بوده است. عشایر در ییلاق در کنار سوخت از فضله‌ی دام استفاده می‌کردند و آن‌ها را به شکل خشت که به آن “تپی” می گفتند روی هم چیده و روی رمه ها بار می کردند و به قشلاق برمی‌گردانند. دختر با اشاره به سایه افکندن تپی‌ها به روی دیوار پایان کوچ را اعلام می‌کند که درواقع پایان انتظار طولانی او برای دیدار معشوقش است.(شعور، ۱۳۸۲)
نکته‌ی قابل‌توجه در مورد دوبیتی‌ها، ممنوعیتی مذهبی است که باوجوداینکه همیشه دامن‌گیرش بوده اما هرگز نتوانسته است آن را از میان بردارد یا از محبوبیتش بکاهد. در ذهن و خاطره ی هزاره‌ها نوای دنبوره با دوبیتی‌ها پیوند خورده است. موسیقی هزارگی به‌حکم سادگی که دارد نمی‌تواند بی‌کلام باشد و نوازنده دنبوره باید کلام را با موسیقی چون شیر و شکر بیامیزد تا هم‌ نوای دنبوره اش دوام پیدا کند و هم لذت کلام حاصل آید؛ چه کلامی بهتر از دوبیتی. (خاوری،۱۳۸۲)

در ادامه به معرفی چند اثر ارزشمند که حاصل تلاش‌های دکتر اسدالله شعور و محمدجواد خاوری است می‌پردازیم:

ترانه‌های کُهسار
ترانه‌های کهسار اثر اسدالله شعور فولکلور شناس مستعد افغانستان است. او جزو اولین پژوهشگران ادبیات فلوکلوریک هزاره‌جات است. جلد اول این کتاب در سال ۱۳۵۳ توسط انتشارات وزارت اطلاعات وکلتور در کابل به چاپ رسیده است. این مجموعه کتاب نخستین مجموعه مدون دوبیتی‌های دری افغانستان است که به شیوه علمی به چاپ رسیده است. این کتاب شامل بیش از دو هزار دوبیتی دری، صد و پنجاه دوبیتی مربوط به قصه‌ها و بیشتر از صد ترانه را شامل می‌ شود که بر اساس ترتیب حروف الفبای قافیه تدوین ‌شده است. این کتاب در اصل شامل پنج جلد است که شامل ده هزار دوبیتی است اما در جریان درگیری‌ها و جنگ‌های داخلی و اتفاقات ناگواری که برای کتابخانه‌ی دانشگاه کابل پیش‌آمده به‌جز جلد اول، جلدهای دیگر سرنوشت مورد اقبالی نداشته و مفقودشده‌اند. بخش زیادی از دوبیتی‌ها در این کتاب شامل دوبیتی‌های عامیانه‌ی هزارگی است که در نسخه‌ی پنج‌گانه‌ی کتاب این رقم شامل بیش از ده هزار دوبیتی هزارگی و در جلد نخست آن‌که در سال ۱۳۵۳ به چاپ رسیده است، حدود هزار دوبیتی هزارگی است.
ترانه‌های غرجستان
این کتاب اثر دکتر اسدالله شعور است که در سال ۱۳۸۱ توسط انتشارات پژوهشکده‌ی مردم‌شناسی در تهران منتشرشده است. ترانه‌های غرجستان جمعاً ۸۱۱ دوبیتی را در بردارد و تشکیل‌شده از دو بخش مجزا است؛ بخش اول آن شامل ترانه‌های لهجه‌ی هزارگی است و بخش دوم شامل ترانه‌هایی است که کمتر خصوصیات محلی داشته و از دیگر نقاط افغانستان به فرهنگ شفاهی هزاره‌ها راه پیداکرده است، در این ترانه‌ها نیز گاه ‌به ‌گاه بعضی از کلمات و گفته‌های محلی را می‌توان مشاهده کرد که جای کلمات اصلی را گرفته‌اند. ترانه‌های غرجستان حاصل سال‌ها تلاش دکتر اسدالله شعور در ثبت دوبیتی‌ها و ترانه‌های هزارگی است که از هفت ولایت گردآوری‌شده است و از سال ۱۳۴۴ تا ۱۳۵۵ شمسی به طول انجامیده است. ترانه‌های غرجستان گنجینه‌ای ارزشمند از لهجه‌ی هزارگی و زبان دری است. نویسنده در مقدمه کتاب اطلاعات بسیار مهم و ارزشمندی درباره‌ی فرهنگ شفاهی مردم هزاره و نیز محتوای دوبیتی‌ها در اختیار خوانندگان قرار داده است که می‌تواند منبع مهمی برای پژوهشگران و علاقه‌مندان به لهجه‌ی هزارگی و زبان دری باشد.
دوبیتی‌های عامیانه‌ی هزارگی
دوبیتی‌های عامیانه‌ی هزارگی به کوشش محمدجواد خاوری گردآوری و تدوین‌شده است و توسط انتشارات عرفان در سال ۱۳۸۲ به چاپ رسیده است. محمدجواد خاوری در سال ۱۳۴۶ در ولایت بامیان متولد شده و در کودکی همراه خانواده‌اش به ایران مهاجرت و در مشهد اقامت گزیده است. او در کنار علاقه به ادبیات و داستان‌نویسی از اوایل دهه هفتاد خورشیدی به فرهنگ عامیانه علاقه‌مند شد و به گرد آوری و پژوهش ادبیات شفاهی مردم هزاره همت گماشت. کتاب دوبیتی‌های عامیانه‌ی هزارگی حاصل ۱۰ سال تلاش پژوهشگر و سفرهای بیشمار وی برای گردآوری این دوبیتی‌هاست. او برای وفاداری به حفظ اصول گویش هزارگی در این کتاب ابیات را به‌صورت آوانگاری شده ثبت کرده است. ابیات این کتاب بر اساس حروف الفبا و مبتنی بر رعایت آخرین حروف قافیه و یا ردیف ترتیب یافته‌اند. او در گردآوری دوبیتی ها دنبوره نوازان را یکی از منابع اصلی و ناب دوبیتی‌های هزاره می‌داند. علاقه‌ی او به ادبیات فولکلور هزاره او را از مزار تا کابل و تا حومه‌ها دورافتاده شهرهای ایران، جایی که هنوز در میان مهاجران هزاره دنبوره نوزان و دوبیتی خوان های قهار زندگی می‌کردند کشانده است. محمدجواد خاوری در گردآوری دوبیتی‌های هزاره باریک‌بینی و حساسیت‌های زیادی به کار گرفته تا ناب‌ترین و اصیل‌ترین دوبیتی‌های هزاره را گردآوری و ثبت کند، او در مورد دشواری‌ها کار خود به این موضوع اشاره‌کرده است که به دلیل مذهبی بودن مردم هزاره و مکروه بودن دوبیتی خواندن از نظر علمای شیعه ی هزاره، بسیاری از دنبوره نوازان قدیمی پس از سفر حج از دوبیتی خواندن توبه کرده و وقت دوبیتی خواندن را بر خود پایان‌یافته می‌دانستند و آن را کار جوانان جاهل می‌دانستند. ” امثال الحکم مردم هزاره” و “پشت کوه قاف” نیز آثار دیگر او هستند که اولی در باب مثل‌ها و دیگری مجموعه ی گردآوری شده ی ارزشمندی از قصه‌ها و افسانه‌های مردم هزاره‌اند.

منابع

– خاوری، محمدجواد. دوبیتی‌های عامیانه‌ی هزارگی، انتشارات عرفان، تهران: ۱۳۸۲
– شعور، اسدالله. ترانه‌های غرجستان، انتشارات پژوهشکده‌ی مردم‌شناسی، تهران: ۱۳۸۲
– باختری، همایون، ادبیات شفاهی دری و نقش داکتر اسدالله شعور در گردآوری و پژوهش دربارۀ آن، دوهفته‌نامه‌ی کابل نات، شماره ۱۳۸، سال ششم، قوس/جدی ۱۳۸۹