شارون جیمز برگردان فاطمه همدانیان
الهیات مسیحی فمینیستی نوعی از فرقهگراییهای مذهبی است که در آن متکلمان فمینیست سعی در حذف یا تغییر و تفسیر جایگاه مردان یا دانش ایشان از مذهب دارند. بدین ترتیب متکلمان فمینیست نوعی خاص از معنویت را با محوریت زنانه پایهگذاری میکنند. در راستای بررسی بیشتر الهیات فمینیستی در چهار بخش به آن میپردازم. بخش اول به بررسی کلی نحلهها میپردازم.
نوشتههای مرتبط
نقطه آغاز الهیات فمینیستی تجربه زنانه و نفی مردسالاری است (طرد حاکمیت مردان بر زنان). ادعا میشود که با خاتمه پدرسالاری زنان بهمثابه انسانهای واقعی نگریسته میشوند و کتاب مقدس نیز سراسر مردمحور است. برخی الهیاتدانان فمینیست بر این باورند که متن کتاب مقدس دارای سوءتعابیری است که نیاز به بازبینی و تفاسیر مجددی در خود دارد. بسیاری از فمینیستها، با مروری بر تاریخ کلیسا، خوانش آباء کلیسا و اصلاحطلبان را به چالش کشیدند و در پی آشکار ساختن حضور زنان در الهیات، تلاش فراوانی کردند. در حوزه الهیات آکادمیک هم بسیاری مدعی هستند و نیز بودهاند که این حیطه نیز پارادایمی مردانه است.
تئولوژی[۱] یا خداشناسی به معنای شناخت خدا است؛ کلمه «تئو» در تئولوژی قالبی مردانه است. برخی فمینیستها از جایگزینی تئا (thea) به جای تئو (theo) سخن گفتند، و بدینترتیب تئالوژی واژه مدنظر ایشان خواهد بود. برخی از ایشان به یک خدا یا الهه باوردارند و برخی به چندین الهه باور دارند؛ برخی نیز معتقدند که خدا نامی ندارد یا نمیتوان وی را شناخت بلکه خدا هر کس (زن یا مرد) یا هر چیزی که هست در درون ما است و ما باید به درون خود بنگریم تا او یا آن چیز را بیابیم.
طیفهای گستردهای میان الهیاتدانان فمینیست وجود دارد. برخی از ایشان در سنت مسیحیت ارتدوکس فعالیت میکنند. ایشان ادامهدهندگان سنت نبوی در فراخوانی مومنان به دین معتبر هستند (در این مورد با چشمپوشی از تبعیض جنسی). برخی دیگر معتقدند سنت مسیحیت دیگر پاسخگوی سوالات و چالشهای موجود نبوده و باید از این مذهب پدرسالارانه خروج کرد و به سنت الههپرستی کهن در پاگانیسم پیش از مسیحیت/یهود روی آورد.
قرن نوزدهم شاهد کارهای پیشگامان متکلمان فمینیست بود؛ درواقع فعالیت ایشان برآیند طبیعی جنبش فمینیستی بود. کتاب الیزابت کیدی استنتون[۲] با عنوان «کتاب مقدس زن[۳]» در ۱۸۹۵ و ۱۸۹۸ منتشر شد. همانطور که مطالبات زنان تحصیلات، شغل و حقوق برابر بود، همین حقوق برابر از کلیسا نیز مطالبه شد. در زمان واتیکان دوم مردم بسیاری مدعی شدند از آنجا که در بسیاری از بخشهای کلیسا زنان لحاظ نشدهاند، پس کلیسا مجموعه سنتهایی با تبعیضهای جنسی است و باید مورد اصلاح و بازبینی قرار گیرد.
در مجموع، متکلمان فمینیست کتابمقدس معاصر[۴] که از سنت فمینیست اصلاحطلب لیبرال برخاستهاند، تفاوت میان دو جنس را تا حد ممکن تقلیل میدهند و مدعی فرصتهای برابر برای دو جنس در کلیسا هستند. متکلمان فمینیست مابعدکتابمقدس احتمالا احساس تعلق بیشتری به فمینیستهای رمانتیست رادیکال میکنند، ایشان نیز معتقدند که تفاوتهای میان دوجنس در کلیسا، تفاوتهای بهحقی است. تفاوتهای میان متکلمان فمینیست تقریبا مشهود و واضح است. در این میان سنتهای متعدد و متمایزی میان زنان سیاه، اسپانول و آسیایی وجود دارد. در اینجا به صورت گزینشی و ساده به نحلههایی از مکاتب متکلمین فمنیست از محافظهکارترین تا رادیکالترین ایشان اشاره میکنم (میان گزینههای ۳،۴ و ۵ همپوشانیهایی وجود دارد.
فمینیستهای اوانجلیست[۵]
ایشان قدرت کتاب مقدس و حقیقت عقاید تاریخی را تایید میکنند. بسیاری از فمینیستهای اوانجلیست استفاده از زبان خنثی بدون لحاظ جنسیت را در ترجمه کتاب مقدس میپذیرند و برخی بر این عقیدهاند که در اعتقاد به تثلیث تابعیتی دوجانبه نهفته است. ایشان هرگونه برتری را در روابط زن و مرد نفی میکنند. یکی از بهترین رویکردهای اخیر ایشان تفکر برابریطلبی در کتاب مقدس است (ادس، پیرس، گروسیوس و فی (IVP, 2005).
متکلمان فمینیست کتابمقدس
ایشان کتاب مقدس را در جایگاه منبعی ارزشمند تلقی میکنند؛ اما در رد اعتبار کل یک متن و تایید «متنی درون متن» ایشان موضع سنت لیبرال را اتخاذ کردند. ایشان منتقد سنت مسیحیت هستند، اما خواستار اصلاحات آن از درون نیز هستند. از صاحبنظران این حوزه: رزماری ردفورد روتر[۶] و الیزابت شوسلر فیورنسا[۷] هستند.
متکلمان فمینیست مابعدکتاب مقدس
ایشان کلا اعتبار کتاب مقدس را رد کردند و قسمت زیادی از آن را دارای سوءتعابیر جنسیتی و با سوگیریهای پدرسالارانه قلمداد کردند. از صاحبنظران این حوزه: ماری دالی[۸] و دافنه هامسون[۹] هستند.
فمینیستهای الهه (خدای مونث)[۱۰]
ایشان خدای خود و شعایر مربوط به همان خدا را تقدیس میکنند (که گونههای متعددی میان ایشان پدید آمده: یک یا چندخدایی؛ زن یا مرد و یا صرفا یک خدای زن؛ برخی به خدایی حقیقی معتقدند و برخی به خدایی برتر باور دارند). برخی گایا را تقدیس میکنند؛ گایا روحی است که باعث نشئه جهان طبیعت و زندگی آن است. طی دهه ۱۹۷۰ بسیاری از افراد درون حوزه فمینیسم مذهبی، پاگانیسم را به عنوان نماد معنوی خود برگزیدند. ایشان مدعی بودند به زمانی از تاریخ برگشتند که در آن مذهب مادرسالار ظهور کرد. چنین تفکری از نظریههای انسانشناسی رمانتیک آلمانی اتخاذ شد؛ این تئوریها مادرسالاری را به عنوان دولت جهانی تمدن قبل از پدرسالاری تصور میکردند(چنین نگاهی به گذشته بیاعتبار است اما فمینیستهای الهه جسورانه به این آرزوی جعلی خود استناد میکنند و از این طریق اتوپیایی خیالی را برای خود متصورند). کارول کریست[۱۱] کتاب تولد دوباره الهه[۱۲] (درقالب نوعی تئالوژی سیستماتیک) را نوشت.
فمینیستهای ویکا
ایشان دنبالهرو سنت جادوگری هستند. ویکافمینیست گروهی فرعی درون گروه بزرگ فمینستهای الهه هستند. ویکا، زمین مذهبی اروپایی[۱۳] است که یک مرد و یک زن را خدای خود میداند (از این مذهب با عنوان نئوپاگانها نیز یاد میکنند). آموزههای ویکاها متمایز از شیطانپرستان است. شیطانپرستی نوعی «سیاهنمایی» از مسیحیت «وارونه» است که در آن شیطان پرستش میشود. سوزانا بوداپست[۱۴] کسی که چندین کتاب راجع به جادوگری نوشت. او میگوید «جادوگر کسی است که به زمین همچون موجودی زنده مینگرد؛ در واقع زمین به مثابه خود خداوند است و مورد احترام واقع میشود. جادوگر خودش را بخشی از وجود خداوند تصور میکند، خدایی که در درون فرد است نه جایی جدا و بیرون از او.» میریام استارهوک[۱۵] که یک جادوگر پگانفمینیست است، بنابر گزارشهای وبسایتش به کشورهای مختلف سفر میکند تا به آموزش رسومات جادوگری، شعایر و ابزار آن و مهارتهای فعالیت در این نحله بپردازد. کتاب وی «رقص معنوی[۱۶]» (۱۹۷۹) متن اصلی نحله نئوپاگان است و تاکنون به هفت زبان اصلی ترجمه شده است.
پایان قسمت اول-ادامه دارد.
قسمت بعدی: متکلمان پیشگام فمینیست
شارون جیمز، متخصص تاریخ و الهیات دانشگاه کمبریج است.
آدرس صفحه شخصی مترجم در انسانشناسی و فرهنگ
http://anthropology.ir/node/26755
پرونده «فمیبنیسم» در انسان شناسی و فرهنگ
http://www.anthropology.ir/node/6623
[۱] .theology
[۲] . Elizabeth Cady Stanton
[۳] . The Woman’s Bible
[۴] . the feminist biblical theologians of today
[۵] . Evangelical feminists
[۶] . Rosemary Radford Ruether
[۷] . Elizabeth Shussler Fiorenza
[۸] . Mary Daly
[۹] . Daphne Hampson
[۱۰] . goddess feminists
[۱۱] . Carol Christ
[۱۲] . Rebirth of the Goddess
[۱۳] . European earth religion
[۱۴] . Zsuzsanna E. Budapest
[۱۵]. Miriam Starhawk
[۱۶] . The Spiral Dance
پرونده ی «فمینیسم» در انسان شناسی و فرهنگ
http://www.anthropology.ir/node/6623