انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

شور و شیرین

بشر صدها هزار سال به صورت وحشی و نیمه‌وحشی و نیمه‌متمدن و متمدن در این کره خاکی- آبی زندگی کرده و هرگز با مساله‌ای واقعی و اصولی به نام آب مواجه نبوده است! اگر چنین است پس صحبت از بی‌آبی و قحطی برای چیست؟ البته در طول تاریخ همیشه خشکسالی‌های موضعی رخ می‌داده است. اما جهان بزرگ بود و رودخانه‌ها و آبشارها و دریاچه‌ها بسیار. اگر در کنعان و سینا خشکسالی می‌شد، قدمی آن‌سوتر، در کناره نیل، مادر سخاوتمند مصر فریادرس بود. مردم در کنار آب آبادی برپا می‌کردند، آب به سراغ آنها نمی‌آمد، ‌آنها به سراغ آب می‌رفتند و اگر به هر دلیل آن چشمه آب می‌خشکید آن آبادی نیز می‌خشکید و به جای دیگری می‌رفت. تنها دشمن واقعی آب، فزونی جمعیت بود. هرگاه جمعیت فزونی می‌یافت سهم آب هر نفر کاهش می‌یافت. آن‌وقت با جنگی و مرضی تعادل بازمی‌گشت. همیشه آب بسیار بیشتر از نیاز بود تا اینکه فناوری در صنعت و بهداشت ناگهان این روند تاریخی را ظرف چند دهه به هم ریخت و جمعیت بشر را که تا قرنی پیش به کمتر از یک میلیارد نفر رسیده بود، به هفت میلیارد رساند، یعنی سهم آب به یک هفتم تعادل ازلی کاهش یافت و برای نخستین بار در نیم قرن اخیر مساله‌ای جدی به نام آب پدید آمد.

وقتی بهداشت توسعه می‌یابد عمر متوسط انسان دو برابر می‌شود، یعنی بدون افزایش درصد زاد و ولد نیز جمعیتش دوبرابر می‌شود، چه رسد به اینکه بهداشت به باروری و زایش نیز کمک کند. ‌آن‌وقت دریای هیرمند که سیستان را طی هزاره‌ها انبار غله ایران کرده بود خشک می‌شود و کشت‌وکار تریاک در افغانستان رمقی برای آن باقی نمی‌گذارد. رمق دجله و فرات در ترکیه گرفته می‌شود و آب کمتری به سوریه و کمتر از آن به عراق می‌رسد. وقتی عراق و سوریه به ترکیه می‌گویند شیرها را بگشاید و آب را روان کند، فزونی جمعیت ترکیه پاسخ می‌دهد: شما نفت دارید، ما آب! یعنی آب بهایی دارد. یعنی مال ماست، و این یعنی سرآغاز کشمکش. ما از افغانستان می‌پرسیم حقآبه ما که با تخفیف‌های بسیار بر سر آن توافق کرده بودیم چه می‌شود؟ می‌گویند ما خودمان هم تشنه‌ایم. ممکن است فردا همین سوال از سوی عراق از ما پرسیده شود. کارون که آب فراوان داشت اکنون رو به شوری می‌رود و نخلستان‌های ساحلی آن می‌خشکند. آب کارون که به اروندرود می‌پیوست و به خلیج فارس پیوند می‌خورد و آب خلیج را تا مسافات دوردست شیرین نگاه می‌داشت، اکنون تا اصفهان و یزد می‌رسد. آب به مصرف صنعت نیز می‌رسد. به همین دلیل است که برای خروجی به دریا در کارون و خواهرش اروندرود چندان آبی نمی‌ماند. می‌دانید آبیاری نخلستان‌های ساحل اروندرود چگونه بوده است؟ روزانه به همت جذر و مد دریا، در ساعاتی که مد بلند جریان آب رو به دریا را از دریا به بالادست روانه می‌کرد، ‌امواج خیزنده آب شیرن پس زده شده بر دو ساحل سرریز می‌کرد و نخل‌ها و باغ‌های مرکبات با کمک میراب طبیعت آبیاری می‌شدند و بعد آب فرو می‌نشست. اکنون نیز چنین است. آب دریا چنان عظیم است که مد آن در بستر اروندرود پس می‌زند و ده‌ها کیلومتر سربالایی می‌رود اما وقتی آب کم می‌شود، ‌وقتی آن انباشت آب شیرین مخلوط نشده با آب شور در دریا جایش را به شورابه خلیج فارس می‌دهد، این آب شور دریاست که موج‌زنان به بستر نخل‌ها سرازیر می‌شود. نخست نیمه‌شور است و بعد شورتر می‌شود تا جایی که نخل‌ها را می‌میراند. نخل‌هایی که واحد شمارش آنها مانند انسان نفر است. آن وقت مردم در خرمشهر و حتی اهواز می‌خواهند از شط و رود آب بردارند، آبشان شور است. باید کسی به فکرشان باشد تا از بالادست‌ها، از زیر سدها آب نیالوده به شوری دریا را در لوله به آنها برساند. دست کم برای نوشیدن و شاید آبیاری قطره‌ای زیرا وقتی هفت نفر سهم یک نفر را ببرند آن وقت جیره آنها قطره‌چکانی می‌شود. وگرنه نوبت مرگ است. نوبت ذلت است. ‌نوبت نفت بدهید و آب بستانید است. آن وقت رئیسی رویایی می‌خواهد پاسخ کم‌آبی روستا و دیارش را در ارتفاع هزار و دویست متری یا در این حدود، با انتقال آب از دریاچه خزر جبران کند. درست است که رویا نیز همچون احتیاج، مادر اختراع است و اموری که امروز رؤیا تلقی شود ممکن است روزی تحقق یابد، ‌اما عجالتا هزار کار مهم‌تر از این روی زمین مانده است. ایشان اعتقاد بسیار به ازدیاد نفوس داشت اما برای پاسخگویی به نیازهای جمعیت باید نخست منابع تدارکاتی و پشتیانی چنان جمعیتی فراهم شود تا موجب فقر و تنگدستی تصاعدی نشود. ‌باید نخست جماعت‌های گله‌وار کودکان خیابانی رها تا نیمه‌شب و پس از آن در چهارراه‌های تهران سامان یابند، باید تکلیف ده‌ها هزار افغانی متولد ایران که ‌بسیاری از آنان از مادران ایرانی زاده شده‌اند و دارای حقوق قانونی هم هستند روشن شود، باید تکلیف ده‌ها هزار افغانی دیگر که در اینجا کار و زندگی و خدمت کرده‌اند و از قوم و قبیله جدامانده خودمان هم هستند روشن و شرایط جذب آنها فراهم شود، ‌باید پیش از هر چیز فکری برای آب آنها و دیگران شود. در همین پروژه تخیلی انتقال صد و چند کیلومتری آب خزر از فراز ۱۳۰۰ متر ارتفاع تا کویر سمنان تامل کنید. چه مقدار آب و با چه هزینه‌ای باید در کنار دریا شیرین شود؟ چرا شیرین شود، ‌در حالی که میلیون‌ها متر مکعب آب آلوده رودخانه‌ها به دریا می‌ریزد ‌و تصفیه هر آب شیرینی، ‌هرقدر هم آلوده باشد، بسیار ارزان‌تر از شیرین کردن آب شور است ‌حتی آبی به رقیقی آب دریای خزر. اگر آب رودخانه‌های آلوده‌ای که به دریا می‌ریزید و باید هم تصفیه شوند، ‌پس از تصفیه در کلکتوری عمومی در طول دریا جمع‌آوری شود، ‌البته قابل انتقال و استفاده خواهد بود. اما چرا با چنان هزینه‌ای به کویر سمنان منتقل شود در حالی که پیرامون دریای خزر دشت‌های بزرگ و حاصل‌خیز و شهرها و شهرک‌هایی تا ارتفاع حداکثر۵۰ متری و ۱۰۰ متری و در فاصله ۲۰ کیلومتری تا ۵۰ کیلومتری دریا وجود دارند؟ از آن آب عظیم تصفیه‌شده می‌توان همین دشت‌های ساحلی را آب‌رسانی کرد. چرا به کویر سمنان؟ جایی که شرایط کویری شدت تبخیر را بسیار بالا می‌برد. تازه در همین دشت‌های مرطوب‌تر نزدیک به دریا باید آبی که با چنین هزینه‌ای به دست می‌آید چه برای مصارف خانگی، چه برای صنعت، و چه برای کشاورزی به صورت قطره‌چکانی و جیره‌بندی و به شرط بازیافت داده شود. کشاورزی با آن باید در زیر سالن با کمترین میزان هدررفتگی و تبخیر انجام شود. باید کشت برنج در کلیه نقاطی که میزان تبخیر از معیار زیست محیطی بیشتر است ممنوع شود ‌تا کشت‌های دیگر مانند حبوبات و گندم و جو امکان تأمین غذایی مستقیم یا غیرمستقیم (غذای دام) بیشتری را فراهم کند.

اکنون یک میلیارد نفر از جمعیت یک میلیارد و سیصد میلیون نفری چین زیر خط فقرند که طبق برنامه باید تدریجا به سطح زندگی ساحل‌نشینان شرقی برسند. هند نیز درحال بهبود بخشیدن به استاندارد و سطح زندگی بیش از ۸۰ درصد جمعیت خود یعنی نزدیک یک میلیارد و دویست میلیون نفر است، بی‌آنکه منابعی به‌ویژه آب لازم برای تدارک آن در دست باشد. در نظر آورید سیصد میلیون اندونزیایی نیز خواهان سطح زندگی اروپایی هستند و…

مشکل مشترک همه آنها این است که بهداشت جهانی توسعه یافته است و افزایش جمعیت بشر لگام‌گسیخته پیش رفته است و فرودستان به دلیل ضعف فرهنگی، هم بیشتر بار این فقر و فلاکت را بر دوش دارند و هم بر شدت مساله جامعه خود و جهان می‌افزایند.

می‌دانید چرا دولت هند درباره بخش شمالی و شرقی کشمیر از آغاز سرسختی نشان داد و امکان ندارد روزی به جدایی آن تن دهد؟ زیرا منابع آب در پنجاب هند از آنجا تامین می‌شود. جنگ آینده بشریت متراکم بر سر آب است. چرا پاکستان در ستیز و جنگ است؟ زیرا تاب بار جمعیت خود را ندارد. پس بگذار غیرخودی‌ها نابود شوند و جا و آب برای خودی‌ها بیشتر شود. خودی کیست؟ سنی‌ها در میان خودشان، شیعه‌ها در میان خودشان، پشتون‌ها در میان خودشان، هزاره‌ها در میان خودشان، و هرکدام می‌خواهد آب بیشتری را در اختیار بگیرد تا شکم‌های گرسنه خودی‌هایش را سیر کند. درنده خو می‌شود، و برای این خشونت به دنبال بهانه و عذری خداپسندانه می‌گردد. هیرمند خشک می‌شود. ‌هامون خشک می‌شود. ‌بختگان و ارومیه خشک می‌شوند. مساله بالاتر از قرار گرفتن در یک خشکسالی دورانی است. باید برنامه چید. باید آب‌های آلوده در همه جا بازیافت و تصفیه شود، و آب‌های شور در کنار دریا شیرین‌سازی و پس از مصرف‌های اولیه بارها و بارها بازیافت شوند و در نزدیک‌ترین نقاط به محل شیرین‌سازی ‌به مصرف معقول و اقتصادی برسند. باید کشاورزی گلخانه‌ای مانند دیگر نقاط جهان تشویق و حمایت شود. برنامه یعنی همین. دولتی که به جای خواب و خیال به واقعیت و برنامه اعتقاد داشته باشد سازمان برنامه‌اش را باطل نمی‌کند، آن را تقویت می‌کند ‌و فقط بر مبنای اولویت‌های کارشناسی آن کار می‌کند.

افزایش بهره‌وری آب

از آنجا که برای تولید هر تن غله ۱۰۰۰ تن آب مصرف می‌شود، ۷۰ درصد آب مصرفی جهان به آبیاری تخصیص یافته است. بنابراین بالابردن بازدهی آب کشاورزی مساله‌ای محوری است. استفاده از فناوری‌های آبیاری و کشت محصولاتی که آب کمتری می‌خواهند، می‌تواند به گسترش سطح زیر کشت آبی، حتی با منابع آبی اندک، بیفزاید. حذف یارانه‌های آب باعث می‌شود بهای آب تا سطح قیمت‌های بازار افزایش یابد. بهای بالاتر، استفاده‌کنندگان را تشویق می‌کند از آب با بهره‌وری بیشتری استفاده کنند. انجمن‌های محلیِ روستایی که در مدیریت خود مستقیما با مصرف‌کنندگان آب سر و کار دارند، بهره‌وری آب را در بسیاری از کشورها افزایش داده‌اند.

جهان اکنون نیاز به آن دارد که برای افزایش بهره‌وری آب تلاشی به راه اندازد همانند تلاشی که بهره‌وری زمین‌های کشت غلات را در نیمه دوم قرن بیستم به سه برابر رساند. بهره‌وری زمین با معیار تُن در هکتار یا بوشل در اِیکِر اندازه‌گیری می‌شود. شاخص قابل مقایسه برای آب کشاورزی کیلوگرم غله‌ای است که با هر تن آب تولید می‌شود. اکنون میانگین این معیار در سطح جهانی در حدود ۱ کیلوگرم غله در مقابل یک تن آب مصرفی است.

افزایش بهره‌وری آب به معنی تغییر روش از سیستم‌های ناکارآمدتر غرقابی یا جوب-شیاری، به سیستم‌های آبیاری افشانه‌ای بالاسری (بارانی) یا قطره‌ای، یعنی استاندارد طلایی بهره‌وری آبیاری است. تبدیل استفاده از آبیاری غرقابی یا شیاری به آبیاری افشانه‌ای کم‌فشار، آب مصرفی را حدودا ۳۰ درصد کاهش می‌دهد و آبیاری قطره‌ای مصرف آب را به نصف می‌رساند.

سیستم قطره‌ای به عنوان جایگزین آبیاری غرقابی، بازده محصولات را نیز افزایش می‌دهد زیرا آب را به طور مداوم و با حداقل هدر رفتن در اثر تبخیر تأمین می‌کند. از آنجا که سیستم‌ قطره‌ای هم نیاز به نیروی انسانی دارد و هم متضمن بهره‌وری آب است، برای کشورهایی که با بحران بیکاری و کمبود آب مواجه‌اند، بسیار مناسب‌ است. این سیستم‌ ساده ظرف یک سال هزینه خود را جبران کرده و با کاهش همزمان هزینه آب و افزایش بازده می‌تواند درآمدهای خرده‌مالکان را به شدت افزایش دهد.

تغییر وضعیت‌های نهادینه، به‌ویژه انتقال مسئولیت اداره سیستم‌های آبیاری از کارگزاری‌های دولتی به انجمن‌های محلی مصرف‌کنندگان آب می‌تواند استفاده صرفه‌جویانه‌تر از آب را تسهیل کند. مکزیک در این جنبش پیشکسوت است. انجمن‌های کشاورزان از سال ۲۰۰۲ بیش از ۸۰ درصد زمین‌های آبی کشور را اداره می‌کنند. یک مزیت این جابه‌جایی برای دولت این است که هزینه نگهداری سیستم آبیاری به عهده محلی‌ها می‌افتد، و هرز رفتن از خزانه را کاهش می‌دهد. این کار همچنین به این معنی است که انجمن‌ها نیاز دارند برای آب مصرفی بهای بیشتری بپردازند. با این حال، برای کشاورزان افزایش تولید حاصل از اداره منابع آب خودشان بیشتر از باری است که این هزینه اضافی به آنها تحمیل می‌کند.

پایین بودن بهره‌وری آب معمولا نتیجه پایین بودن بهای آب است. در اغلب کشورها، قیمت‌ها به طوری غیرمنطقی پایین و متعلق به دورانی است که آب منبعی بی‌پایان بود. با کمیاب شدن آب، بهای آن نیز باید به همان نسبت تعدیل شود. بهای بالاتر آب بر همه مصرف‌کنندگان آب اثر می‌گذارد و مشوق سرمایه‌گذاری در فناوری‌هایی است که بهره‌وری آن در آبیاری و فرایند صنعتی و مصارف خانگی بیشتر است.

آنچه اکنون لازم است شیوه تفکری تازه درباره مصرف آب است. مثلا کشت محصولاتی که بازدهی آنها در برابر آب بیشتر باشد و همچنین بهره‌وری آب را افزایش دهند. کشت برنج از پیرامون پکن برچیده شده زیرا برنج محصولی بسیار تشنه است. همچنین مصر تولید برنج را به سود گندم محدود کرده است. هر اقدامی ‌که موجب افزایش بازده محصول در زمین زیر کشت آبی شود بهره‌وری آب مصرفی برای آبیاری را نیز افزایش می‌دهد. همچنین، هرچه بازده تبدیل غلات را به پروتئین حیوانی افزایش دهد، بهره‌وری آب را بالا می‌برد.

برای مردمی‌که تولیدات دامی مصرف می‌کنند، بازگشت به حلقه‌های پایین‌تر زنجیره غذایی نه فقط به معنی رژیم غذایی سالم‌تر است، بلکه موجب کاهش در مصرف آب خواهد بود. کاهش مصرف آب در حدی که بتواند با پایداری لایه‌های آبخیز و رودخانه‌های جهان همراه باشد مستلزم اقدامات گسترده‌ای نه فقط در کشاورزی بلکه در کل اقتصاد است. علاوه بر شیوه‌های آبیاری با بازده بیشتر و کشت محصولاتی که نیاز به آب کمتری دارند، باید در صنعت از جمله طراحی وسایل خانگی نیز به سمت فرایندهایی رفت که موجب کاهش مصرف آب می‌شوند. یکی از قدم‌هایی که در زمینه صنعت می‌توان برداشت تبدیل نیروگاه‌های قدیمی‌ ذغال‌سنگ‌سوز که نیاز به مقادیر زیاد آب برای سیستم خنک‌کننده دارد، به نیروگاه‌های آبی است یعنی چیزی که به هر حال به دلیل بر هم خوردن وضع آب و هوا بسیار به تاخیر افتاده است. بازیافت منابع آب‌های شهری در کشورهایی که با کمبود بحرانی آب مواجه‌اند، قدم قطعی دیگری است که باید به آن توجه داشت.

تولید پروتئین با بازده بیشتر

دومین راه برای افزایش بهره‌وری هم در مورد زمین و هم در مورد آب این است که بازده تولید پروتئین حیوانی افزایش یابد. با توجه به اینکه ۳۸ درصد (در حدود ۳۷۰ میلیون تن) از محصول جهانی غله به مصرف تولید پروتئین حیوانی می‌رسد، ظرفیت بزرگی برای استفاده از غله با بازدهی بیشتر وجود دارد.

مصرف جهانی گوشت از ۴۷ میلیون تن در سال ۱۹۵۰ به ۲۶۰ میلیون تن در سال ۲۰۰۵ افزایش یافته است، یعنی افزایش مصرف سرانه بیش از دو برابر شده و از ۱۷ کیلوگرم به ۴۰ کیلوگرم رسیده است. مصرف شیر و تخم مرغ نیز افزایش یافته است. در هر جامعه‌ای که درآمدها افزایش یافته است، مصرف گوشت نیز بیشتر شده است.

از آنجا که صید ماهی در اقیانوس‌ها و تولید گوشت گاو در مراتع به حد نهایت رسیده است، جهان برای افزایش آن به تولید پروتئین حیوانی بر پایه غلات روی آورده است و در حالی که تقاضا برای پروتئین حیوانی افزایش می‌یابد، آمیزه تولیدات پروتئینی که به مصرف می‌رسد دارد به پروتئین‌هایی روی می‌آورد که با بازدهی بیشتر و هزینه کمتر از تبدیل غلات حاصل می‌شود. نگرانی‌های بهداشتی نیز موجب چرخشی سریع از مصرف گوشت گاو به مرغ و ماهی شده است.

بازدهی‌ حیوانات گوناگون در تبدیل غلات به پروتئین بسیار متفاوت است. در صورت تغذیه دام در دامداری، برای تولید هر کیلوگرم وزن زنده دام در حدود ۷ کیلوگرم غلات مصرف می‌شود. در مورد مرغ و ماکیان این رقم فقط ۲ کیلوگرم است، و برای گونه‌های ماهیان علفخوار پرورشی از ۲ کیلوگرم هم کمتر است. وقتی بازار به تولیداتی با بهره‌وری بیشتر غلات روی می‌آورد، این کار بهره‌وری زمین و آب را هم افزایش می‌دهد.

تولید جهانی گوشت گاو، که غالبا از مراتع حاصل می‌شود، از سال ۱۹۹۰ تا ۲۰۰۵ سالانه کمتر از ۱ درصد رشد کرده است. افزایش تعداد دامداری‌های پرورشی بسیار اندک بوده است. تولید گوشت مرغ تقریبا ۵ درصد افزایش یافته است. افزایش سریع در تولید گوشت مرغ، که از ۴۱ میلیون تن در سال ۱۹۹۰ به ۸۰ میلیون تن در سال ۲۰۰۵ رسیده است، موجب شد که در سال ۱۹۹۵ رکورد تولید گوشت گاو را پشت سر بگذارد، و در مقام دوم قرار بگیرد. تولید جهانی گوشت گاو با وجود فشاری که هم به خاطر محدودیت‌های چَرا و هم به خاطر عدم بهره‌وری تبدیل غذایی به وسیله دام وارد می‌شود رو به افزایش است، اما به آرامی. در واقع، طی دهه آینده یا در این حدود، تولید زود‌رشد با بازده بالای مصرف غلات روش آب‌کِشت یعنی تولید آبزیان پرورشی است که می‌تواند از تولید گوشت گاو پیشی بگیرد.

برنده بزرگ در مسابقه پروتئین حیوانی روش آب‌کِشت بوده است. دلیل اصلی این است که ماهیان علفخوار علوفه را با بازده بسیار بالا به پروتئین تبدیل می‌کنند. تولید محصولات آب‌کِشت از ۱۳ میلیون تن در سال ۱۹۹۰ به ۴۲ میلیون تن در سال ۲۰۰۳ رسیده و با روند ۱۰ درصد در سال افزایش یافته است. چین، به عنوان تولیدکننده اصلی، رقم شگفت‌انگیز دو سوم تولید جهانی این‌گونه محصولات را به خود اختصاص داده است. تولید اصلی آب‌کشت در چین، ماهی است که اغلب در داخل سرزمین و در برکه‌های آب شیرین، دریاچه‌ها، مخازن آب‌بندها و شالیزارها تولید می‌شود، و نرم‌تنان که اغلب در مناطق ساحلی تولید می‌شوند.

این مطلب در چهارچوب همکاری رسمی «انسان شناسی و فرهنگ» و مجله «نمایه تهران» منتشر می شود. روزهای یکشنبه و چهارشنبه گزیده ای از مقالات این مجله را در انسان شناسی و فرهنگ بخوانید.

 

ویژه نامه ی «هشتمین سالگرد انسان شناسی و فرهنگ»
http://www.anthropology.ir/node/21139