انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

جامعه نگری سعدی

هو

 

جامعه نگری سعدی

رضوان وطن خواه

دانشجوی دکتری زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه شهید بهشتی

هر ایرانی از همان اوان کودکی استاد سخن، سعدی را می شناسد، در جوانی همراه با او عاشقی می کند، در میانسالی پندهای وی را برای ورود به اجتماع به کار می گیرد و در پیری با اندوخته هایی که از آثار او به دست می آورد، یادِ دیرین را زنده نگه می دارد. سعدی از بزرگترین سخن سرایان جهان در شمار است. او را با القاب افصح المتکلمین، ملک الکلام، شیخ الامام محقق و مصلح الاسلام می خوانند که شاید برای مقام اجلّ وی کمینه چیزی است. همین القاب نشان می دهد که افزون بر ذوق و هنر شاعری و نویسندگی و ذهن خلّاق وی که همواره مورد ستایش بوده، بعد مصلح بودن او نیز در خور تأمل بوده است. این موضوع از یک سو به عصر و از سوی دیگر به شخصیت سعدی بازمی گردد.

از سویی او در روزگار ملوک الطوایفی می زید که در آن ملوک مالک همه چیزند و همچنین او در عصری زندگی می کند که سرزمین ایران مورد تاخت و تاز مغول و ویرانی و نابسامانی است؛ مسلماً در این اوضاع اخلاق فردی و اجتماعی نیز مانند دیگر امور کشوری بر هم می ریزد و رو به زوال می رود. البته در این میان چونان سراسر تاریخ همیشه افرادی بوده اند که با نزدیکی به حکّام، خود را از خطر برهانند و عرصه را بر دیگران تنگ سازند. با تمام این اوصاف خردمندیِ حاکمانی چون اتابک ابوبکر بن سعد سبب نجات شیراز از تباهی شد و همین آرامشِ اندک و نسبی فرصتی را برای فضلا و شعرا از جمله سعدی فراهم می آورد تا به رسالت ذاتی خود بپردازند.

از سوی دیگر شخصیت سعدی در جامعه¬نگر بودن وی بی تأثیر نبوده است. دو بعد مهمِ شخصیتی او، یکی عاشقانه زیستن است و دیگری معلم پیشگی. سعدی «همه عمر سر از خمار مستی» برنداشته است و «به جهان، خرّم» و دلشاد از آن جهت بوده است که «جهان خرّم ازو»ست. او در مجالس و همچنین آثار خود مریدان و مخاطبان را درسِ زندگی و عشق تعلیم می کند. تمام این

ویژگی ها از سعدی، انسانی جامعه نگر می سازد؛ تا آنجا که می توان گفت شخصیت واقعی سعدی اجتماعی بودن آن است. گویی رسالت اجتماعی او و نظارتش بر اجتماع ذاتی اوست. چنان که خود اذعان دارد:

خوی سعدی است نصیحت چه کند گر نکند مشک دارد نتواند که کند پنهانش

این صفات درکنار زمانۀ وی و اندوخته های سفرهای بسیار، او را تبدیل به فرزانه ای مجرّب، دنیادیده و مردم شناس کرده است. به همین سبب او چونان مصلحی اجتماعی درصدد اصلاح و درمان جامعۀ روان¬نژند خود بر می آید. جامعه ای متأثر از خونین ترین و بیهوده ترین جنگ ها که از شرق تا غرب عالم را فراگرفته بود؛ جامعه ای روان رنجور، کژرفتار و به دور از اخلاق و تربیت انسانی. سعدی درمان آن را در دانستن، بردباری و جانِ کلام در عشق و نیکویی و احسان می داند:

«دانی چه بود کمال انسان با دشمن و دوست لطف و احسان»

سعدی ندای وجدان جامعۀ عصر خود می شود؛ از نظر وی چون همه چیز از جامعه تأثیر می پذیرد، انسان نیز باید در خدمت جامعه باشد. از آن جهت که جامعه از گروه های انسانی تشکیل می یابد، پس انسان موضوع محوری آثار وی می شود. او به انسان، سرنوشت و طرق سعادت او می اندیشد. وی از دید مردم شناسانه بر این باور است که آدمیان چونان عواملی کنشگر در جامعه هستند و نه افرادی کنش¬پذیر، از این دیدگاه آدمیان اصلاح پذیر هستند، پس می توان با آنان در قالب آثار ادبی و با نگاهی نقّادانه سخن گفت. بنابراین او با نگاهی اجتماعی جامعۀ را نقد می کند. نقد اجتماعی او را می توان در سه مورد خلاصه کرد: ۱- نقد حکومتی ۲- نقد رفتارهای عقیدتی¬-اجتماعی ۳- نقد اخلاقی-اجتماعی. او در نقد حکومتی می کوشد تا حکومتِ به دردِ مغول گرفتار و مصیبت زده از غلاظّ دیوانیان و تحکّم شدّاد و مهابت سلطان را با جادوی کلام خود نرم و انعطاف پذیر کند. از این روی با شهامت مخصوص به خود سلاطین، ملوک و به طور کلی صاحبان قدرت را مورد خطاب و بعضاً مورد عتاب خویش قرار

می دهد که: از من بگوی شاه رعیت نواز را منّت منه که مُلکِ خود آباد می کنی

یا «کنون که نوبت توست ای ملک به عدل گرای!»

و یا « ای که دستت می رسد کاری بکن پیش از آن کز تو نیاید هیچ کار »

بار دیگر شحنگان و قاضیان را موضوع سخن خویش قرار می دهد که:

«شاه از بهر دفع ستمگاران است و شحنه برای خونخواران و قاضی مصلحت جویی طرّاران، هرگز دو خصم به حق راضی پیشِ قاضی نروند».

در نقد اخلاقی- عقیدتی و اخلاقی- اجتماعی تمام کوشش وی بر آن است که بی اخلاقی های دینی و اجتماعی را که مستوجب طعن و نقد هستند، نشانه رود تا به صلاح آید؛برای نمونه روی سخن به جانب شارعان خشکه مقدّس و زاهدان ریایی می چرخاند که: «آن که چون پسته دیدمش همه مغز پوست بر پوست بود همچو پیاز

پارسایان روی در مخلوق پشت بر قبله می کنند نماز»

یا در ستایش احسان می گوید:

« کرم کن که فردا که دیوان نهند منازل به مقدار احسان دهند»

و یا در نکوهش خبرچینی می سراید:

میان دو تن جنگ چون آتش است سخن چین بدبخت هیزم کش است

باتوجه به تاریخ سرایش بوستان و نگارش گلستان، می توان گفت سعدی دگراندیشی اخلاقی و اجتماعی داشته است. بدین گونه که از جهان بینی پارسایانه به سمت اخلاق اجتماعی- عملی دنیامدارانه چرخیده است. او با اندوختۀ تفکر، تجربه و زیستن های خویش از عالم فردی به سوی اجتماع زمانۀ خود گام برمی دارد و می کوشد تا به غنای زندگی خود و دیگران بیفزاید و خود این نکته را آشکارا بیان می کند: «مردِ هنرمندِ خردپیشه را عمر دو بایست در این روزگار

تا به یکی تجربه اندوختن با دگری تجربه بردن به کار»

و از آن جهت که آدمیان را بسان اعضای پیکری در ارتباط و کنش و واکنش نسبت به یکدیگر می داند، سرنوشت تک تک مردمان در نگاه او اهمیت می یابد. بدین ترتیب اقشار گوناگون جامعه را با نگاه نقّادانه و تیزبین خویش می نگرد و فراخور حال و مقتضای مقام نغمۀ جادویی خود را در گوش همگان می نیوشاند. او هم ارزش اجتماعی را؛ یعنی «آنچه باید باشد» و هم واقعیات اجتماعی و رفتاری را؛ یعنی «آنچه هست» در هم می آمیزد. پس طبقات مختلف اجتماع را مورد توجه خویش قرار می دهد، به گونه ای که جانبِ عدالت رعایت شود؛ به طور مثال باب اول گلستان را به پادشاهان اختصاص می دهد و باب دوم را به درویشان. و با آنکه از زبان نقش های گونه گون سخن می گوید، اما عجیب این ویژگی متناقض نمای آثار وی درکل همنوایی دارد و همه در جهت جامعۀ مطلوب مورد نظر او در حرکت است.

تمام وجه همّت سعدی بر آن است تا در جامعه عدالت، مساوات و انصاف و آدمیت برقرار گردد و شکاف های فرهنگی، قومی، زبانی، مذهبی، اجتماعی و … روز به روز کمتر شود، زیرا «تن آدمی شریف است به جان آدمیت» و تا سرانجام موجب همبستگی، وحدت و تشکیل جامعۀ انسانی یا به عبارت دقیق تر جامعۀ مدنی یکپارچه ای شود و بدین ترتیب آرمانشهری محقق گردد که در آن همه چیز بر پایۀ صلح و نیکویی است.

منابع

سعدی شیرازی، مصلح الدین(۱۳۷۵)، بوستان به تصحیح دکتر غلامحسین یوسفی، تهران: خوارزمی.

ــــــــــــــــــــــــــ (۱۳۷۹)، کلیات سعدی، به کوشش محمدعلی فروغی، تهران، نشر محمد.

ــــــــــــــــــــــــــ (۱۳۷۵) گلستان سعدی، به تصحیح غلامحسین یوسفی، تهران: خوارزمی.

تکمیل همایون، ناصر(۱۳۸۵)، «سعدی در پهنۀ علوم اجتماعی»، حافظ، شماره ۲۹، صص ۶۳-۶۰.

علی احمدی، امید، «محتوای جامعه شناختی گلستان سعدی»، مرکز سعدی شناسی.

زرین کوب، عبدالحسین، «سعدی شاعر و معلم اخلاق»، مرکز سعدی شناسی.

ودیعی، کاظم (آبان و آذر ۱۳۸۶)، «مقدمه ای بر سعدی جامعه شناس»، مجموعه مقالات نشریه داخلی، شماره ۴۶، صص ۳۹-۲۹.

صفری نژاد، حسین(زمستان ۸۹)«بررسی اندیشه های سیاسی و اجتماعی سعدی»، فصل نامه تخصصی ادبیات فارسی دانشگاه آزاد اسلامی مشهد، شماره ۲۸، صص ۲۳۹- ۲۱۶.