سلین روزلین برگردان محسن صفشکن
تصویر: مزوزا چسبیده به قاب درب در خیابان جنوبی فیلادلفیا
نوشتههای مرتبط
آستانه بودن، یک محدوده حاشیهای فضایی است که کنترلهایی مثل تعیین هویت میهمانان در آن اتفاق میافتد. در عین حال، این فضا به محافظت بیشتری نیاز دارد. موضوعات استفاده شده برای شناسایی یک مهمان، ارتباط نزدیکی با ضرورت حفاظت و پاسداری از حریم خصوصی ساکنان در
حفاظت و تعیین هویت
آستانه بودن، یک محدوده حاشیهای فضایی است که کنترلهایی مثل تعیین هویت میهمانان در آن اتفاق میافتد. در عین حال، این فضا به محافظت بیشتری نیاز دارد. موضوعات استفاده شده برای شناسایی یک مهمان، ارتباط نزدیکی با ضرورت حفاظت و پاسداری از حریم خصوصی ساکنان در مقابل نفوذ بیرونی داردن. برای مثال یهودا[۱]، روزنهایست که نامش را از نام یک خائن مسیحی میگیرد و مانند مُشربیه[۲] در کشورهای عربی، اجازه میدهد تا یک ساکن بدون اینکه دیده شود بیرون را ببیند و قبل از باز کردن در، هویت مهمان را تشخیص دهد. درب آپارتمان اولین خط دفاعی است که گاهی با یک سگ در حال پارس کردن یا صدای یک زنگ، هشدار داده میشود. محافظت از خانه میتواند جنبههای نمادین بیشتری بگیرد و حتی مذهبی شود. برای مثال، پیدا کردن قابهای کوچک چوبی که اندرزهای نوشته شده بر صفحات
مسی را درون خود قرار دادهاند، در هالهای افراد پیرتر بسیار رایج است. آنها اغلب با جملاتی مثل «خدا شما را حفظ کند» یا «خدا از خانه شما محافظت کند» محافظت خداوند از مکان را طلب میکنند. نقش مشابهی توسط مزوزا[۳] بازی میشود، یک جعبه کوچک که حاوی متون مذهبی نوشته شده بر روی پوست است و بر چارچوب درهای خانههای یهودیهایی در ل مارایس[۴]، (یک محله در مرکز پاریس) قرار گرفته است.
دقیقا در خود هال نیست که کنش یعنی اولین برخورد بین افراد داخل و افراد خارج شروع میشود. اولین نقشآفرینی، یا پشت آیفون و یا دقیقأ پشت در آغاز میشود: از یک طرف، افراد باید هویت مهمانان را شناسایی کنند، و از طرف دیگر مهمان باید خود را معرفی کند. مرحله مذاکره در این نقطه شروع میشود، زمانی که هر کدام یک مجموعه نقش را بر عهده میگیرند: مهمان معمولا در یک شرایط درجه دو است چرا که که ساکن ممکن است تصمیم بگیرد درب را باز کند و اجازه دهد مهمان داخل شود و یا او را در آستانه درب باقی بگذارد. انسانشناسان نشان دادهاند که یک خارجی که تلاش میکند با یک جامعه تلفیق شود، در یک وضعیت مشابهی است.
به محض اینکه درب توسط یکی از ساکنان باز میشود، چند ثانیه زمان میبرد تا مهمان تعیین هویت شده یا مورد تأیید قرار گیرد. این زمان انتظار، با مشخصه آستانهای هال به عنوان یک آستانه توجیه میشود. هال یک آستانه محدود است: آخرین قسمت جهان عمومی و اولین قسمت جهان خصوصی. هال به عنوان آستانه، یک نقش گزینشی را بازی میکند و در نتیجه هر کسی نمیتواند موفق به عبور از آن و اجازه یافتن برای ورود به آن در هر زمانی شود. همانطور که توسط فرانخواز پائول لوی[۵] و ماریون سیگواد[۶] اشاره شده است هر آستانه یک نقش مشخصی را در فرایند گزینش بازی میکند.
در طول اولین مرحله، ساکن تصمیم میگیرد که آیا مهمان میتواند اجازه ورود یابد؟ به بیان دقیق، این اولین تماس چهره به چهره است. در مطالعات مواجهه چهره به چهره در جوامع غربی، یک فاصله حداقلی لازم است تا از احساس مزاحمت جلوگیری شود. وقتی کسی به درب میرسد، اغلب یک قدم به سمت عقب برمیدارد تا ساکن قادر شود که مهمان را به صورت تمامقد ببیند. ملاقات چهره به چهره میتواند شروع یک تشریفات تعاملی باشد که میتواند در هال ادامه یابد اما همچنین ممکن است اولین و آخرین تماس بین افراد باشد اگر مهمان، اجازه ورود نیابد.
اگر ساکن و مهمان هرگز یکدیگر را ندیده باشند، فرآیند تشخیص هویت حتی میتواند پیچیدهتر هم باشد. در جامعه ما، این فرآیند مطابق با وضعیت اجتماعی افراد، با احترام نسبت به مهمان (خواه شناس و خواه ناشناس) و با قاعده ادب مشخص میشود. اگر مهمان کاملأ غریبه باشد، این مرحله بسیار معمولی خواهد بود، که گفته میشود خیلی نزدیک به الگوی ایدهآل است. تنها زمانی که مهمان، یک دوستِ نزدیک باشد اجازه تخطی از قواعد معمولی را با رفتارهای انحرافیای مانند مخفی کردن صورت یا شکلک درآوردن دارد.
این مرحله از تعیین هویت و مذاکره لزوما موقتی است و به روابط پیشینی افراد یا برداشت اولیهشان زمانی که یکدیگر را نمیشناسند بستگی دارد. این سوال که چه کسی درب را به روی چه کسی باز میکند، به قواعد اجتماعی و اقدامات احتیاطی بستگی دارد: معمولأ مردها بیشتر به ملاقاتهای غیرمنتظره پاسخ میدهند و زنها به قرارهای برنامهریزی شده. وقتی که افراد برای شام به خانه یک زوج میآیند، مرد معمولأ مسئول خوشامدگویی به مهمانان است و زن در آشپزخانه در حال مرحله پایانی تهیه غذا است. اما قواعد اجتماعی خوشامدگویی، کودکان را از باز کردن درب به روی مهمانان منع میکند.
وقتی ساکن، مهمان را به داخل دعوت میکند، او با یک گام بزرگ وارد خانه میشود، مانند تکریم دیو دو سویل[۷]، خدای آستانه، چنانچه گاستون باشلار[۸] ذکر کرده است. همچنین وان جنپ[۹] چنین اعمالی را مانند رسم گام نگذاشتن تازهعروس و دامادها بر روی آستانه درب خانه جدیدشان، هنگام ورود به آن توصیف کرده است. این عبور مناسکی، مسائلی را به یاد میآورد که پیشتر در مورد جنبه حاشیهای، خطرناک و حتی مقدس هال به عنوان یک آستانه گفته شد. درنهایت، این تصمیم میزبان است که وقتی مهمان به داخل گام گذاشت درب را ببندد. این عمل، تقسیم نقشهای هر بازیگر را در مرحله بعدی نشان میدهد.
[۱] judas
[۲] Moucharabie
[۳] mezuzah
[۴] Le Marais
[۵] Françoise Paul-Lévy
[۶] Marion Segaud
[۷] Dieu du seuil
[۸] Gaston Bachelard
[۹] Van Gennep
درون و بیرون هال؛ یک مثال پاریسی (۱)