انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

جوانان بورکینایی شبکه ی « فرانس افریک» را بر انداختند (لوموند دیپلماتیک: دسامبر ۲۰۱۴)

آن فرینتز برگردان حوا بختیاری

اواخر اکتبر، تظاهراتی چهل و هشت ساعته توانست اقدام رئیس جمهور بلز کمپائوره برای باقی ماندن دوره ای دیگر در قدرت را ناکام سازد. با سرنگونی او دوران گذار نامعلومی گشوده شده که مانند تجربه وآزمونی در تمام افریقا رصد خواهد شد . مردم بورکینا فاسوکه برای دفاع از حکومت قانون و تقسیم عادلانه و بهتر ثروت گرد هم آمده اند امیدوارند انتخاباتی آزاد و بدون شبهه برگزار شود .

روز پنجشنبه ٣٠ اکتبر ٢٠١۴، هزاران جوان شورشی با فریاد های « بلز برو! » شیشه های مجلس شورای بورکینا فاسو را شکسته و دفتر رئیس پارلمان، آقای آپولینر سونگالو واتارا را به آتش کشیدند . رئیس جهور آقای بلز کمپائوره ، ازبرگزاری رای گیری برای اصلاح قانون اساسی که به او اجازه شرکت مجدد در انتخابات را می داد، صرف نظر کرد . او فردای آن روز استعفا داده و با هلی کوپتری که فرانسه در اختیارش گذاشته بود به ساحل عاج گریخت . اما این پیروزی سریع برای تظاهرات کنندگان کافی نبود .

آگاه از این که از رشد اقتصادی کشور بی نصیب مانده اند – به نقل از صندوق بین المللی پول نزدیک ٧% در سال ٢٠١٣ – شورشیان به طور برنامه ریزی شده ای به تمام مظاهر قدرت حاکم طی این بیست و هفت سال حمله کردند .آن ها اقامتگاه های صاحب منصبان و رهبران رژیم را غارت کردند از جمله منزل آسیمی کوآندا، دبیر اجرایی ملی حزب ریاست جمهوری، کنگره برای دموکراسی و پیشرفت و همینطور خانه ی فرانسوا کمپائوره، ملقب به «رئیس جمهور کوچک » مشاور اقتصادی برادرش بلز ، و عضو هیئت مدیره چندین شرکت دولتی و موسسه خصوصی در زمینه ی صنایع زراعی و خوراکی (١) .

چیزی که در خارج کمتر مورد توجه قرار گرفت، غارت نمایندگی شرکت فورد در پایتخت و معدن طلا در بیسا در شمال اوگادوگوبود که فرانسوا کمپائوره در آن ها منافعی داشت. این اعمال نمایانگر بغض و کینه ی مردمی نسبت به طبقه حاکم که اختلاس کرده وبه نابرابری های اجتماعی دامن می زند، بود . ازآن موقع ، کارگران معدن علیه شرایط کار و دستمزدهای پایین دست به اعتصاب زدند . در اوگادوگو، هزاران جویای کار در پایتخت سهم و نقش فعالی رادر تظاهرات اواخر اکتبر ایفا کردند . « ما خواهان صلح ، سلامت و تندرستی هستیم : داروهای ارزان تر، داشتن مدارس، کار برای جوانان، حرفه و شغل، فراهم شدن امکان یادگیری .در طول سی سال مشخص نیست کمپائوره چه کاری برای ما انجام داده »، این فریاد یکپارچه ده ها دست فروش در اوگادوگو بود .

سالی، فروشنده پارچه و شال در بازار بزرگ اوگادوگو که برای برادرش کار می کند ، می گوید :« من خواهان تغییر و تحول هستم». این دختر جوان ١٨ ساله ، کمبود شغل برای جوانان دیپلمه و بالا رفتن قیمت مواد خوراکی و نفت را ناشی از نبود اراده ی سیاسی می داند . او از اواخر سال ٢٠١٣ در همه راهپیمایی ها بر علیه «دستکاری فریبکارانه » در قانون اساسی شرکت کرده .

از سال ١٩۶٠ تنها یک رئیس جمهور غیر نظامی سر کار آمده

بسیح اجتماعی از سنت های دیرین در بورکینا فاسو، است. در سال ١٩۶۶، آقای موریس یامه اوگو، سندیکالیست مسیحی ، اولین رئیس جمهور کشوری شد که هنوز ولتی علیا خوانده می شد ،او یک رشته تدابیر ریاضت اقتصادی اتخاذ کرد . تنها غیر نظامی بود که تا امروز به ریاست جمهوری رسید، او به طور مسالمت آمیزی توسط سندیکا ها، رهبریت سنتی و روحانیت کاتولیک از مسئولیتش برکنار شد . در سال ١٩٧۵، جانشینش، سرهنگ سانگوله لامیزانا ، بعد از ده سال حکومت رویای نظام تک حزبی را در سر می پروراند.او در برابر اعتراضات سندیکا ها مجبور به عقب نشینی شد، اما تا سال ١٩٨٠ در مقامش باقی ماند.

فرمانروایی آقای کمپائوره با «پی ریزی قتلی» آغاز شد . در ١۵ اکتبر سال ١٩٨٧، کمپائوره کودتایی را ترتیب داد که در جریان آن ، کاپیتان توماس سانکارا، که کشور را در مسیر «استعمار زدایی اقتصادی، سیاسی و اجتماعی» هدایت کرده بود، به همراه سیزده نفر دیگر به قتل رسید . به نقل ازصحبت های آقای پرنس جونسون، فرمانده ی جنگی لیبریایی که در برابر دادگاه ویژه در مورد سیرالئون (٢) عنوان کرد: « کمپائوره بود که دستور قتل سانکارا را با حمایت رئیس جمهورساحل عاج فلیکس هوفوئه داد . وقتی آقای کمپائوره به ریاست جمهوری رسید به لیبرالیسم اقتصادی روی آورد : در سال ١٩٩٠، بعد از بحث و مذاکرات با صندوق بین المللی پول و بانک جهانی، شرکت های دولتی به نفع بازرگانان و تجار نزدیک به رژیم خصوصی شدند . پیگرد و تعقیب تند و خشنی بر علیه طرفداران سانکارا، در سازمان ها و ادارات دولتی و ارتش به راه افتاد . به گفته ی آقای ونسان اوآتارا، روزنامه نگار، حداقل پنجاه نفر از ١۵ اکتبر ١٩٨٧ تا زمان ریاست جمهوری در سال ١٩٩٨ (٣) در این رابطه کشته شدند .

سه شورش خودجوش تا کنون رژیم زیر سوال رفته و رو به ضعف کمپائوره را به لرزه درآورده . در سال ٢٠٠٠-١٩٩٩با قتل نوربر زونگو، روزنامه نگاری که در مورد یک آدمکشی سیاسی تحقیق می کرد که پای برادر رئیس جمهور هم به میان کشیده می شد ، تظاهرات یکپارچه و وسیعی برعلیه بخشودگی و عدم مجازات مسببین این اعمال به راه افتاد . در سال ٢٠٠٨، سندیکاها ، انجمن های دانشجویی و سازمان های مدافع حقوق بشر متحد شده و برعلیه گرانی (۴) به پا خواستند .

روز ٢٠ فوریه ٢٠١١ ، در اعتراض به مرگ دانش آموزی به علت ضرب و شتم پلیس، راه پیمایی مسالمت آمیزمردم با خشونت سرکوب شد . سه نفر براثر تیر اندازی ماموران امنیتی کشته شدند . قدرت حاکم که می خواست جلوی سرایت « بهار عربی» را بگیرد مدعی شد که این نوجوان از پیامد های بیماری منژیت مرده … اما شورش ها رژیمی که International Crisis Group (۵) آن را « نیمه استبدادی» توصیف کرده، به لرزه در آوردند، با یادآوری این امر که رژیم بر « سه ساختار بزرگ:ارتش، حزب سیاسی واحد ، قدرت رهبر سنتی، استوار شده .»

دلزده، مردم ترجیح می دهند رای ندهند

به تدریج، مطالبات اقتصادی شدند: قطعه زمین هایی برای زراعت، آب، آسفالت کردن جاده ها، شرایط بهتر برای کار و زندگی، از جمله خواسته ها بود . شورش هایی در تمام بورکینا فاسو در گرفت. ارتشیان که به بخشودگی عادت داشتند ، بر علیه بازداشت تنی چند از همقطارانشان دست به شورش و نافرمانی زدند . آن ها هم چنین از سو استفاده و اختلاس مواجب شان و یونیفرم های پاره شکایت داشتند . آقای کمپائوره در برابر تمام مطالبات شورشیان تسلیم شد البته به قیمت «پاکسازی» ارتش از عوامل آشوبگرش . مردم هم از این وضع بی بهره نماندند و توانستند در عرض چند ماه به بیشتر از آن چیزی که طی این بیست و پنج سال به دست آورده بودند ، برسند : انتصاب نخست وزیر جدید در ١٨ آوریل ٢٠١١ و برچیده شدن پلیس دانشگاه در ٢٨ آوریل ٢٠١١. گذران زندگی اما هم چنان دشوار بود (۶).

به گفته ی بسیاری از ناظران : « مردم بیشتر از بلز کمپائوره می ترسند تا دوستش داشته باشند .» در صد مشارکت در انتخابات ریاست جمهوری هیچ وقت از %٣٠ فراترنمی رفت . طبق مشاهدات خانم ساران سره، عضو ائتلاف اپوزیسیون سیاسی و رهبر حزب برای توسعه و تغییر PDC «جوانان بورکینا فاسو با سیاست رابطه ای ندارند و مایوس و دلزده شده اند . آن ها احساس می کنند همه سیاست مداران دروغ می گویند و ترجیح می دهند رای ندهند » . اولین انتخابات عمومی در سال ١٩٩١ پس از سخنرانی رئیس جمهور فرانسه ، فرانسوا میتران در شهر Baule برگزار شد ، در این سخنرانی کمک پاریس به کشورهای افریقایی را مشروط به تعهد و پایبندی آن ها در مسیر دمکراتیک عنوان می کرد . آقای کمپائوره با %٨٠ آراانتخاب شد و به همین ترتیب در سالهای ١٩٩٨، ٢٠٠۵ و در سال ٢٠١٠ .

به لطف امتیاز دهی ها و فساد حاکم، وهمینطور اختلاف و دو دستگی اپوزیسیون (وجود دست کم هفتاد حزب)، آقای کمپائوره عملا هیچ وقت دچار نگرانی نشد . اما موفقیت زفیرن دیابره(Zephirin Diabre) از مخالفین و رهبر حزب اتحاد برای پیشرفت و تغییر(UPC)، در انتخابات مجلس ٢ دسامبر ٢٠١٢ ، رژیم را به لرزه درآورد : UPC نوزده کرسی از صد و بیست و هفت کرسی مجلس را به دست آورد . آقای دیابره که در سال های ١٩٩٠ وزیر سابق کمپائوره بود، به این ترتیب رهبر اپوزیسیون سیاسی شده و فراخوان های شرکت در تظاهرات را می داد. اگر دیابره تغییری در بازی سیاسی ایجاد کرد اما لیبرالیسم سیاسی خود را مخفی نکرد، او روز ٧ اکتبر ٢٠١۴ در اوگادوگو گفت : «طرح سیاسی UPC، همان برنامه ی تامین کنندگان سرمایه است ».

آقای کمپائوره فرد مورد اعتماد غربی ها بود . سال ١٩٩٣، در نقش حافظ منافع پاریس در غرب افریقا جانشین فلیکس هوفوئه، رئیس جمهور فقید ساحل عاج شد .در این دوران بود که اولین مورد از سلسله میانجیگری های بین المللی را آغاز کرد : در لیبریا، سیرالئون، نیجر، توگو، ساحل عاج ، گینه و مالی . با این حال آقای کمپائوره با آشوب و ناآرامی های که منطقه را ویران کرده و می کنند بیگانه و ناآشنا نبود . طبق افشاگری هایی که در جریان شنود در دادگاه ویژه برای سیرالئون TSSL ،با رئیس جمهور لیبی معمر قذافی آشکار شد در اواخر سال ١٩٨٩ کمپائوره برای تدارک حمله خونین بر علیه رژیم لیبریا به شارل تیلور که به بورکینا فاسو تبعید شده بود ، کمک کرد . در سال ٢٠٠١، از طرف سازمان ملل به قاچاق اسلحه و الماس به نفع اتحاد ملی برای استقلال کامل آنگولا(Unita) (٧) متهم شد . در سال ٢٠٠٢ بود که نیروهای جدید گیوم سورو به آبیجان حمله کرده و ساحل عاج راتا سال ٢٠١١ در جنگ داخلی فرو برد . طی این سال ها بورکینا فاسو به فروش کاکائو ادامه می داد ….

ترس از بروز التهاب و خروشی همه گیر

در سال ٢٠١٣، بحران در کشور مالی نه تنها تاییدی بود بر تاثیر آقای کمپائوره در منطقه ساحل بلکه مشارکت او در قاچاق های گوناگونی که در سطح منطقه صورت می گرفت را مشخص کرد . او که نزدیک به جنبش آزادی بخش ملی آزاواد(MNLA) و به طور کلی طوارق بود موجباب اسکان آن ها را در اوگادوگو فراهم کرد ، او هم چنین نقش مهمی در دادن اطلاعات به فرانسوی ها و امریکایی ها داشت و پذیرای ماموران امنیتی این کشورها بود .

با این همه ، پاریس و واشنگتن با ماندن و حفظ او در راس قدرت موافق نبودند . هر دو پایتخت نگران گسترش آشوب و ناآرامی های اجتماعی در سایر قسمت های این منطقه بودند که به دنبال بحران در کشور مالی متزلزل و بی ثبات شده بود . در نامه مورخ ٧ اکتبر ٢٠١۴، فرانسوا اولاند ، رئیس جمهور فرانسه، به متحد و همپیمانش در مورد اجتناب «از ایجاد تغییر بدون اجماع در قانون اساسی و خطرات آن» و مصلحت باقی ماندن به عنوان « یک نمونه» اشاره کرده و تضمین می داد که برای احراز مقام دبیری سازمان بین المللی فرانکوفونی (٨) از حمایت پاریس برخوردار خواهد شد .

از طرف دیگر باراک اوباما، در جریان کنفرانس سران افریقا-ایالات متحده در ماه اوت ٢٠١۴ در واشنگتن هشدار داد که : «افریقا به افراد قدرتمند نیاز ندارد بلکه نیازمند نهاد های مستحکم و نیرومند است» .

پانزده روز بعد از خروج اجباری آقای کمپائوره ، نیروهای دفاع و امنیت ، احزاب سیاسی، مراجع مذهبی و جامعه ی مدنی منشور و اساسنامه ی موقتی را در روز ١۶ نوامبر به تصویب رساندند . آن ها آقای میشل کافاندو ٧٢ ساله و دیپلمات این کشور را به ریاست جمهوری موقت برگزیده و مسئولیت تدارک عادی سازی ساختار های سیاسی و نهاد های کشور را تا برگزاری انتخابات ریاست جمهوری و قانون گذاری در ماه نوامبر ٢٠١۵ به او سپردند . او که اولین غیر نظامی است که از سال ١٩٧۵ به این سمت رسیده باید با سرهنگ اسحاق زیدا که به عنوان رئیس دولت انتقالی منصوب شده کنار بیاید . این روند از جانب زیر مجموعه منطقه ، جامعه ی اقتصادی کشورهای غرب افریقا (cedeao) واتحادیه افریقا مورد حمایت و پشتیبانی قرار گرفت .

شورش مردمی در بورکینا فاسو از هم اکنون شبکه های اجتماعی افریقایی را ملتهب کرده و هشدار و زنگ خطری محسوب می شود . مخالف بورکینایی آقای ابلاسی یدراوغو(Ablasse Ouedraogo) پیشنهاد داده ماده ای را به اساسنامه اتحادیه افریقا در مورد محدودیت دوره های ریاست جمهوری ضمیمه کنند ، به گفته ی این وزیر امور خارجه سابق : « اگر این بند در اساسنامه وجود داشت احتمالا بورکینا فاسو این دو هفته دشوار را پشت سر نمی گذاشت. دنیا عوض شده، افریقا تغییر کرده افریقایی ها هم عوض شده اند حکومت های افریقایی هم باید تغییر کنند (٩) . روز ١۵نوامبر رهبران احزاب اپوزیسیون که از تما م قاره افریقا در پاریس گرد هم آمده بودند، بیانیه مشترکی را به تصویب رساندند که در آن رعایت و احترام به متون بنیادی و پایه گذار، لزوم برگزاری انتخابات آزاد و تائید مشخصه جمهوری خواهانه ارتش ها، را خواستار شدند .

١- Remi Carayol, Burkina Faso: Francois , l’autre Compaore, Jeune Afrique 18 juillet 2012

٢- Lire Bruno Jaffre, Le Burkina Faso, pillier de la Francafrique, Le monde diplomatique, janvier 2010 .٣-

Vincent Ouattara, l’Ere Compaore: crimes, politique et gestiondu pouvoir, Klanba, Paris, 2006

۴- Lire Anne Cecile Robert, De Conakry a Nairobi, les Africains votent mais ne decident pas, Le Monde diplomatique, fevrier 2010 .

۵- International Crisis Group, Burkina Faso : avec ou sans Compaore, le temps des incertitudes, rapport n 205, 22 juillet 2013

۶- Lila Chouli, Burkina Faso2011. Chronique d’un mouvement social.

٧- گزارش گروه متخصصینی به ریاست آقای Chungong Ayafor که برروی مسئله تجارت الماس و اسلحه در سیرالئون مطالعه کرد.این گزارش در ٢٠ دسامبر ٢٠٠٠ منتشر شد.

٨- Selon l’actuel secretaire en fin de mandat Abdou diouf, Le Monde 20 novembre 2014

٩- Radio France International , 2novembre 2014 .

قوانین اساسی که در آن ها دست برده شده

آقای بلز کمپائوره اولین رئیس جمهور افریقایی نبود که می خواست برای حفظ قدرت قانون اساسی را تغییر دهد .

افراد دیگری نیز این کار را انجام داده بودند :

– در سال ٢٠٠۵، آقای Yoweri Museveni که از سال ١٩٨۶ در راس قدرت در اوگاندا بود ؛ آقای Idriss Debi Itno که از سال ١٩٩٠رئیس جمهور چاد بود .

– در سال ٢٠٠٨ آقای Abdelaziz Bouteflika ، رئیس جمهور الجزایر از سال ١٩٩٩؛ رئیس جمهور کامرون Paul Biya که از سال ١٩٨٢ در راس حکومت می باشد

– در سال ٢٠١٠، آقای Ismail Omar Guelleh رئیس جمهور جیبوتی از سال ١٩٩٩ .

برخی هم قصد دارند این کار را انجام دهند : آقای Joseph Kabila ، رئیس جمهور ی دمکراتیک کنگو از سال ٢٠٠١؛ رئیس جمهور بروندی آقای Pierre Nkurunziza که از سال ٢٠٠۵ در راس قدرت می باشد ؛ نزدیکان آقای Paul Kagame رئیس جمهور رواندا از سال ١٩٩۴؛ رئیس جمهور کشور بننYayi Boni از سال ٢٠٠٩.

عده ای هم موفق نشدند : آقای Frederic Chiluba رئیس جمهور زامبیا در سالل ٢٠٠١ ؛ و در سال ٢٠٠٢ رئیس جمهور مالاوی( Malawi) آقای Bakili Muluzi .