میرعلیرضا موسوی- امیرحسین جدیدی
ادوارد براون، ترجمه حسن جوادی
نوشتههای مرتبط
این کتاب مجموعه اسناد مکاتبات یک مستشرق انگلیسی است که در آن اطلاعات تاریخی ارزشمندی دربارهی وقایع سیاسی و حال و روز جامعهی تبریز در دوران پس از فتح تهران در عصر مشروطه به چشم میخورد. نامههای گردآوری شده در این اثر مربوط به مکاتبات سید حسن تقی زاده از رجال سیاسی تبریز و ادوارد گرانویل براون (۱۸۶۲.م-۱۹۲۶.م) خاورشناس بریتانیایی است؛ براون از معدود مستشرقین اروپایی است که در عمق روح خود با شرق پیوستگی احساس میکند. وی کتابهای متعددی در زمینهی ادبیات و تاریخ ایران و ترکیه برجای گذاشته است که از آن جمله میتوان به چهار جلد تاریخ ادبی ایران، تاریخ مشروطیت ایران، تصحیحاتی از تذکرهالشعرا سمرقندی و لبابالالباب عوفی، و نیز ترجمههایی از تاریخ طبرستان ابن اسفندیار، تاریخ گزیدهی مستوفی و چهارمقالهی نظامی عروضی به همراه یکسال در میان ایرانیان(سفرنامه) اشاره کرد. وی به دلیل علاقهمندی که به شرق در خود دید، همزمان با دورهی آموزشی طب در دانشگاه کیمبریج به آموختن زبانهای ترکی، فارسی و عربی پرداخت. وی آشنایان ایرانی بسیاری در لندن داشت، از جمله میرزا ملکمخان و سیدجمالالدین اسدآبادی.
وی در اواخر دهه ۱۸۸۰.م مسافرتی به ایران داشت. براون از طریق راه کاروانرو قدیمی طرابوزان و ارزروم راهی ایران شد و به تبریز، تهران، اصفهان، شیراز، یزد و کرمان سفر کرد؛ و در این سفر با طبقات و اقشار مختلف ایرانیان از نزدیک ملاقات و دوستی نمود از جمله وی با صوفیان، درویشان و قلندران نشست و برخاست کرد.تمام این تجربیات خود را در کتاب «یکسال میان ایرانیان» مکتوب کرد و در آن به صورت دقیقی به بازگویی احساسات و تجربیاتش از این سفر پرداخته است. براون به حدی با روح شرقی و ایرانی خود را آمیخته بود که موقع ترک ایران و زمانی که سوار کشتی روسی میشود مینویسد: «پس از چند ماه برای اولین بار ناگهان احساس غربت کردم، و خود را میان بیگانگان بیگانهای یافتم». پس از بازگشت از ایران، از سال ۱۸۸۸.م به عنوان دانشیار فارسی دانشگاه کیمبریج انتخاب میشود و تا آخر عمر در این شهر اقامت میگزیند.
نامههایی از تبریز که به همت حسن جوادی و انتشارات امیرکبیر، از مجموعهی اسناد شخصی براون گردآوری و ترجمه شده است مربوط به بحرانیترین دوران مشروطیت در تبریز است. در سالهایی که تقیزاده این نامهها را برای براون ارسال میکرده است تبریز تحت اشغال ارتش روسیه قرار داشته و سایهی سنگین یأس و ناامیدی بر ترقیخواهان ایرانی گسترده بوده است.
پیشگفتاری که در این کتاب از ادوارد براون آورده شده است با این عبارات آغاز میشود: «شک نیست که اکثر مردم انگلستان، از هر حزبی که باشند، صمیمانه آرزو دارند حیثیت و نام نیک انگلستان بیش از هر چیز دیگر حفظ گردد و به آن کشور به عنوان دشمن ظلم و بیدادگری و حامی مظلومان و ناتوانان نگاه شود. اکنون وقت آن است که مردم انگلیس متوجه شوند سر ادوارد گری از هنگامی که وزیر امور خارجه شده است، خاصه از شش سال به اینسو، کاملاَ خلف سنن اسلاف خود رفتار کرده است. با دولت روسیه توافق و سازشی کرده است که علت اساسی تمام بدبختیهای کنونی ایران میباشد . . . انصاف باید داد که نباید سد پیشرفت چنین ملتی(ایرانیان)، خاصه هنگامی که پس از قرنها ظلم و اختناق سرانجام متوجه وضع فلاکتبار خود شده است و با جدیت تمام در برطرف ساختن آن میکوشد. اگر انگلستان نتواند در عمل به بهتر ساختن وضع ایرانیان کمک کند، لااقل باید با آنها همدردی نماید، و به هر صورت با روسیه، رقیب دیرینهی خود و دشمن آشتیناپذیر آزادی و درهم کوبندهی ملتهایی چون لهستان، فنلاند، ارمنستان، یهود و غیره، همدست نشود و طعمهی دیگری(ایران) برای ولع و قدرتطلبی این کشور فراهم نسازد». با این شروع و در ادامه ادوارد براون به طور مفصل سیاستهای وزیرخارجه وقت کشورشان را مورد نقادی تندی قرار میدهد؛ وی با توضیح شرایط پیچیده ایران در جریان حوادث سیاسی آن روزها و سیاستهای روسیه در این زمینه سعی میکند سیاستهای سازشگرانهی دولت انگلیس با روسیه را یک اشتباه تاریخی نشان دهد. از میانهی این پیشگفتار تمرکز اصلی وی بر حوادثی است که در تبریز تحت اشغال روسیه در جریان است. در واقع ۲۱ نامهای که به عنوان سند در این کتاب گردآورده شده است شاهدی بر ادعاهای ادوارد براون در گزارشش از اوضاع و احوال تبریز و مشروطیت است.
حسن جوادی در مقدمه کتاب انگیزهاش از ترجمه و نشر آن را سه چیز عنوان میکند: ۱. کشف و فاش ساختن حقیقتی که به نفع مردم است، ۲. نشان دادن نتایج فاجعهبار سازش دول انگلیس و روسیه و ۳. زنده کردن یاد کسانی که قربانی سفاکی روسها گشتهاند و تنها جرمشان وطنپرستی بوده است. وی درباره آشناییاش با این کتاب میگوید: « من درکتابخانه دانشگاه کیمبریج و همچنین کتابخانه کالج پمبروک بیشترکتابها و یادداشت های براون را دیده بودم و می دانستم که او کتابی بنام «نامه هایی از تبریز» دارد که هرگز چاپ نشده بود. سال ۱۹۶۲.م یک صدمین سالگرد تولد براون بود و مراسمی در کالج بر گزار شده بود. یکی از دو پسر براون یعنی سر پتریک براون که قاضی دیوان عالی لندن بود به مناسبت این مراسم به پمبروک آمده بود. من از او اجازه گرفتم که «نامه هایی از تبریز» را ترجمه و چاپ بکنم. ولی کار ترجمه این کتاب چند سالی طول کشید وتا برگشتن به ایران در ۱۹۶۵.م مقدور نشد.
در ۱۹۶۹.م دوباره برای تدریس به کیمبریج برگشتم ودر فاصله این چند سال ترجمه «نامه هایی از تبریز» از انگلیسی به فارسی تمام شده بود و من آنرا برای نشر به شرکت خوارزمی سپرده بودم. البته براون این نامهها را از فارسی به انگلیسی ترجمه کرده بود ولی من هر قدر گشته بودم آنها را پیدا نکرده بودم. هنگام اقامت دوم در کیمبریج با شادروان لکهارت در این باره صحبت کردم. او گفت یکی از نوههای براون به اسم خانم کرافورد را میشناسد که خارج از کیمبریج زندگی میکند و مقداری از اسناد براون پیش اوست. یک روز به همراهی لکهارت به خانه خانم کرافورد رفتم و او ما را به زیر زمین خانه اش برد که دو صندوق پر از اسناد و نامههای براون آنجا بود. این اسناد که این خانم در کمال محبت در اختیار من گذاشت اکنون در کتابخانه دانشگاه کیمبریج هستند. تمام نامهها را در آنجا یافتم ، و چنان که در جای خود خواهد آمد، چاپ کردم. آن زمان ماشین کپی بصورت امروزی رایج نبود ولی من توانستم ازمقداری از مکاتبات براون نسخه برداری کنم».
کتاب «نامههایی از تبریز» در ۳۱۳ صفحه توسط انتشارات خوارزمی در سال ۱۳۵۱ شمسی به چاپ رسیده است. علاوه بر مقدمه مترجم و پیشگفتار مفصل ادوارد براون در ابتدای کتاب، پس از آوردن تمام ۲۱ نامه در انتهای کتاب تصاویری از تبریز آن عصر نیز آورده شده است.