انتشارات خوارزمی، پس از ۱۶ سال عدم عرضهی عنوان جدید، منتشر کرد:
«تمهیداتی بر نظریهی زبان»
نوشتههای مرتبط
نوشتهی لویی یلمزلف
مترجم: محمدامین شاکری
مشخصات کتاب:
تمهیداتی بر نظریهی زبان، یلمزلف لویی،۱۳۹۷، ترجمه محمدامین شاکری، تهران: انتشارات خوارزمی، چاپ اول، ۲۹۶ صفحه.
بخشهایی از پیشگفتار مترجم:
«کتاب کلاسیک تمهیداتی بر نظریهی زبان نمایندهی شاخص ژرفترین و پیچیدهترین نظریهای است که تا کنون در باب زبان وضع شده است: گلوسمشناسی. در این کتاب بسیار سختخوان، شالودههای این نظریه که ویژگیهای بارزش درونماندگاری و کلگرایی مطلق است، به نیکی تشریح شده است. خاستگاه مستقیم نظریهی گلوسمشناسی همان چرخش زبانی اندیشه در اوایل قرن بیستم است که با انتشار کتاب دورهی زبانشناسی عمومی فردینان دو سوسور محقق گشت. البته یلمزلف بسیار پا فراتر میگذارد: او با معرفی گلوسمشناسیاش به عنوان علمی عمومی و شالودهای معرفتشناختی، ایدههای سوسور را تا سرحداتشان پی میگیرد و موجبات و الزامات پروژه و جنبش فکری عظیمی در مطالعات زبان (انسان و جهان) را فراهم میسازد؛ جنبشی که بنا به مقتضیات تاریخی پس از گامهای نخست یلمزلف دیگر از حرکت بازایستاد. ژولین گرماس نامآشنا، بانی و نظریهپرداز اصلی مکتب نشانهشناسی پاریس، در پیشگفتاری که بر ترجمهی فرانسوی کتاب تمهیدات (۱۹۷۱) مینویسد، دربارهی رابطهی یلمزلف و ایدههای سوسور میگوید: «[یلمزلف] خلف راستین و شاید تنها وارث حقیقی سوسور بود که توانست تمام مقاصد و ایدههای او را روشن سازد و آنها را به معینترین شیوه صورتبندی کند».
گرماس در مصاحبهای که در سال ۱۹۹۱ منتشر شد از الهامپذیریاش از کتاب تمهیدات چنین یاد میکند: «کلود لویاشتراوس گفته بود که هر بار پیش از دست به قلم بردن، سه صفحه از ۱۸ام برومر کارل مارکس را بازخوانی میکند. برای من درست همین امر در مورد این اثر یلمزلف [تمهیداتی بر نظریهی زبان] صادق است» (۱۹۹۱: ص ۲۶۳). خواندن مجدانهی کتاب تمهیدات، با تمام دشواریها و پیچیدگیهایش، یقیناً دریچههای جدیدی رو به فهم زبان و زندگی میگشاید؛ حال خوانندهی این کتاب چه بخواهد زبانشناس باشد، چه فیلسوف و چه یک مخاطب کنجکاو. […] نامهای یلمزلف، حلقهی کپنهاگ و گلوسماتیک (گلوسمشناسی) همواره به عنوان موجودیتهایی مجهولالهویه در کتب و کلاسهای درس تاریخ زبانشناسی میآیند و خیلی زود به عنوان نقاط تاریکی در تاریخ مطالعات زبانی فراموش میشوند […].
توصیف درخشان یلمزلف از «زبان» در نخستین بند از کتاب تمهیدات، حاکی از آن است که در گلوسمشناسی نه با اشکال تقلیلیافتهی «پدیدهی زبان» سروکار داریم و نه صرفاً با جنبههای بیرونی و عرَضی آن، بلکه زبان در کلیترین مفهوم ممکن و بهعنوان شالودهی غایی زیست انسانی نگریسته میشود. گرچه در دیگر نظرگاهها نیز میتوان توصیفاتی از این دست یافت، اما آنچه معمولاً رخ میدهد یا این است که در مبادرت برای برساختن نظریهای برای نیل به دانش به زبان، این نقطهنظر نخستین رفتهرفته رنگ میبازد و جای خود را به نقطهنظری متعالی میدهد، و یا این که در پی اصرار بر ماندن در این دقیقهی درخشان، دغدغهی مبادرتورزی به برساختن نظریه کنار میرود (این مورد دوم را میتوان در فلسفههای نوینی که از زبان سخن میگویند –بهخصوص در حیطهی فلسفهی قارهای- مشاهده کرد). تأکید بر این توصیف کلنگر و حفظ آن، یقیناً بار بسیار سنگینی بر دوش نظریهپرداز میگذارد. یلمزلف در مسیر دشوار تدارک نظریهاش همواره سعی بر حفظ این دقیقهی نخستین دارد، دقیقهای که جلوهاش را در دقیقهی واپسین بازمییابد.
اما برای یلمزلف، رسیدن به این مهم چگونه میسر میشود؟ این مسئله در پیوندی بنیادی با دیگر پرسش اولیه، یعنی پرسش از چگونگی نیل به دانش به زبان، قرار دارد. در دیدگاه یلمزلف تنها مسیر برای نیل به کلیت همهگیر زبان، از دل «درونماندگاری» میگذرد. در اینجا باید نکتهای اساسی را مدنظر قرار داد: آنچه ما از مفهوم «درونماندگاری» نزد یلمزلف درمییابیم نباید با استفاده از این اصطلاح در نظرگاههای حوزهمدار و حتی متعالی که آن را بهمثابهی لازمهای صرفاً روششناختی بهکار میگیرند، خلط کنیم. این ایدهی «درونماندگاری» اساساً با هرگونه بنیان اندیشگانی حوزهمدار در تعارض است و گرچه روششناسیاش لاجرم متکی بر همین ایده و بالطبع «درونماندگار» است، اما هرگز به آن قابل تقلیل نیست. ایدهی «درونماندگاری» مبادیاش را در اندیشهی مدرن، در فلسفههایی همچون فلسفهی اسپینوزا و نظام درونماندگار اخلاق او باز مییابد. همین ایده پس از گذر از دل «نقد»های کانت و چرخشی که در ساحت فلسفه ایجاد شد، در نظام فلسفی پیچیده و دشوار هگل (البته در شکل و شمایلی متفاوت) بسیار غنی و پربار میگردد. رد این ایده را میتوان در اشکال متفاوت فلسفهی معاصر، از نیچه و برگسون گرفته تا فوکو، دریدا و نمایندهی شاخص اندیشهی درونماندگار در فلسفهی امروز، ژیل دلوز، دنبال کرد. در این نقاط است که نیل به درونماندگاری به غایتی برای اندیشه بدل میگردد. دربارهی خود ایدهی درونماندگاری و نیز پیوند آن با نظریهی زبان به کنکاشها و مباحث بسیاری نیاز است که این مجال فرصت آن را نمیدهد. اما نکتهی تمایزبخش در اندیشهی یلمزلف، یعنی آنچه خود او به «تجاوز به حیطهی معرفتشناسی» تعبیرش میکند، چیزی است که باید آن را تصریح نمود: تنها مسیر برای نیل به دانش درونماندگار از دل نگاه به «زبان» میگذرد. این نگرش که ضرورت ذاتی نظرگاه بدیع گلوسمشناسی محسوب میشود، هنگامی بهروشنی متجلی میگردد که کل استدلالها، تعاریف و نظام نظری مدنظر یلمزلف –بهخصوص آنچه در کتاب تمهیدات میآید- در تمامیتی یکپارچه مورد مداقه قرار گیرد.
پس میتوان گفت گلوسمشناسی، نظریهای «کلگرا» و «درونماندگار» (البته در فهم ضرورتاً سختگیرانهی یلمزلف از این مفاهیم) است. گرچه تلاشهای یلمزلف پیوند عمیقی با ایدهها و مطلوبهای سوسور دارد، اما باید توجه داشت که یلمزلف اصلاحات و تغییرات بنیادینی در ایدههای سوسور ایجاد میکند و آنها را در گستردهترین شکل ممکن بسط میدهد. همینجاست که باید به یکی از جنبههای اساسی گلوسمشناسی اشاره کرد: هدف غایی نظریهی زبان نه توصیف یک «زبان طبیعی»، و نه حتی توصیف «زبان» در مفهوم کلی آن، بلکه نیل به دانشی فراگیر در باب «انسان و جهان» یا «بشیریت و عالمیت» در همکاری مداوم و پویا با تمامی دیگر حیطههای دانش است. اعلام این هدف غایی –که اقتضای خود نظریهی زبان یلمزلف است- به یاری تعریف مفاهیمی اساسی در چهار بخش پایانی کتاب تمهیدات میسر میشود […]».
لازم به ذکر است که کتاب «تمهیداتی بر نظریهی زبان» لویی یلمزلف برای نخستینبار در سیویکمین نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران در دسترس مخاطبان قرار گرفته است.
فهرست
پیشگفتار مترجم
۱. مطالعهی زبان و نظریهی زبان
۲. نظریهی زبانی و اومانیسم
۳. نظریهی زبانی و تجربهگرایی
۴. نظریهی زبانی و استقرا
۵. نظریهی زبانی و واقعیت
۶. هدف نظریهی زبانی
۷. چشماندازهای نظریهی زبانی
۸. نظام تعاریف
۹. اصل تحلیل
۱۰. صورت تحلیل
۱۱. نقشها
۱۲. نشانهها و نمایهها
۱۳. بیان و محتوا
۱۴. گونهی اصلی و گونه
۱۵. شاکلهی زبانی و کاربرد زبانی
۱۶. گونهها و شاکلهی زبانی
۱۷. نقش و مجمع
۱۸. همتابینی
۱۹. کاتالیز
۲۰. هستندههای تحلیل
۲۱. زبان و غیرزبان
۲۲. نشانگانهای تضمنی و فرانشانگانها
۲۳. آخرین چشمانداز
تعاریف
سالشمار مختصر حیات فکری لویی یلمزلف