اینگه دمنت مورتنسن ترجمه سیما ذوالفقاری
بخش اول
نوشتههای مرتبط
بی نظمی ها و تغییراتی که به واسطه ی سیاست های رضا شاه در مسیرهای کوچ لرها تحمیل شد قبلاً مورد توجه فایلبرگ قرار گرفته بود، یعنی در سال ۱۹۳۵ و در همان دورانی که سرگرم مطالعه ی چرخه ی کوچ ایل پاپی در بالا گریوه بود. پیش تر، در دهه ی ۱۹۲۰، برخی از تیره های پاپی، زمستان را در دره های اطراف قلاکاپی و حتی پایین تر تا نزدیکی دشت های دزفول در جنوب گذرانده بودند. در طول تابستان هم، در فلات و دامنه های کوهستان بالا گریوه ی مرکزی، حد فاصل آبِ سزار و رود کشگان، مستقر می شدند. اما در دهه ی ۱۹۳۰ کوچ هایی را که فایلبرگ مشاهده کرده بود نامنظم و آشفته بودند و در بیشتر موارد منحصر می شدند به حرکت گروه های کوچک عشایر از دره ای به دره ی مجاور در مناطق مرکزی و شمالی قلمرو ایل پاپی. برای مثال، در اواخر زمستان ۱۹۳۵ گروه کوچکی از عشایر را درنزدیکی باغ لُوه در دره ی آبِ سروم مشاهده کرد. در بهار این گروه به ورک رفته بود و در تابستان چند کیلومتری بیشتر به سمت غرب.
در دره ی هولیلان، در اوایل قرن نوزدهم، دو الگوی کوچ به ثبت رسیده بود. راولینسون شرح می دهد که هولیلانی ها که به تیره های عثمانوند، جلالوند، داجیوند، بالوند و سرخامری تقسیم می شوند، زمستان را در دشت هولیلان سپری کردند و تابستان را در تپه های مجاور هولیلان، در حالیکه سه تیره ی بزرگ دلفان (کاکاوند، یِوِتیوند و مومینوند) زمستان در هولیلان و کوهدشت و تابستان در دشت خاوه بودند (راولینسون ۱۰۷ : ۱۸۳۹). اطلاعات ارائه شده توسط راولینسون در باره ی عشایر دره ی هولَیلان در نوشته های سایر پژوهش گران تکرار شده اما مورد ارزیابی مجدد یا تفصیل بیشتر و بنیادی قرار نگرفته است (مقایسه کنید با دوبد ۱۸۴۵، بخش دوم: ۲۸۸؛ لایارد ۱۸۴۶: ۹۸-۱۰۵؛ شیل ۱۸۵۶: ۴۰۱-۲؛ کورزن ۱۸۹۲، بخش دوم: ۲۷۹؛ ادموندز ۱۹۲۲: ۳۴۳-۴ و فیلد ۱۹۳۹، بخش اول: ۱۷۳-۴). یکی از منابع با ارزش برای تکمیل این اطلاعات، گورستان های عشایری پیشکوه است با نوشته های حک شده بر سنگ مزارها که به نظر می رسد برای شناخت بهتر شبکه ی طوایف و جا و مکان آنها منبع بسیار دقیق تری هستند (مورتنسن ۱۹۸۷).
برگرفته از کتاب عشایر لرستان
( مولف: اینگه دمنت مورتنسن، ۱۹۹۳: بنیاد کارلسبرگ، کپنهاک)
برای خواندن این مقاله در زیر کلیک کنید: