یونس برتل ترجمه محسن حافظیان
گفتگو درباره هماهنگیهای خردورزانه (accommodements raisonnables) به گونهای توسط رسانهها پخش میشود که گویی از فاجعهای ملی خبر میدهد. این گفتگوها که قرار بود گفتمانی درباره کثرتگرایی باشد، به فرافکنی جمعی اکثریتی منجر شد و از خطری که هویت کبکی را تهدید میکند میگوید، از «ما» به عنوان اکثریتی گفتگو میشود که در مقابل خطری نامرئی و نامشخص به اقلیت تبدیل میشود. از آنها یعنی دیگران (مهاجرین) در مقابل ما (کبکیها) گفتگو میرود. در این ماجرا همه چیز با هم قاطی میشود؛ از آن جملهاند دین و قومیت، مهاجر و اقلیت دینی. خواستههای موجود، و یا خواستههای جعلی پرداخته شده توسط رسانههایی که به دنبال جار و جنجالند، در کادر قانونی و حقوقی تعریف شدنی است و سره از ناسرهاش جدا کردنی.
نوشتههای مرتبط
از آن گذشته، هماهنگیهای خردورزانه در آغاز پیدایش خودعلیه تبعیض معلولین و زنان در محیط کار پرداخته بود. به تازگی، طرح خواستههای منفرد دینی در جامعه کبکی، به گفته آزدوز (Rachida Azdouz)، روانشناس دانشگاه مونترال، گسستی را در اعتماد به دستگاه قضایی به دنبال آورده است چرا که جایگاه نامناسبی به مسئله دین در جامعه داده است.
این مسئله خیلی زود در چنگ رسانهها، که به دنبال موضوعیب رای قبل از انتخابات و در ایام تابستان میگشتند افتاد و آن را به هرز کشاندند تا جایی که دست به اختراع رای دهندگان مونثی زدند که با روی درگرفته در نقاب در انتخابات شرکت میکنند. این در حالی است که همه میدانند زنانی که این پوشش را دارند از ۲۰ نفر در کبک بیشتر نیستند و بهر حال در انتخابات شرکت نمیکنند. این تبلیغات به مانند آن است که بگویند هواداران فرقه شاهدان جئوا میخواهند در دانسینگی برقصند. در مقابل این زیادهرویها، دولت تصور کرد که مناسب است که «کمیسیون مشورتی در باره امور هماهنگیهای وابسته به گوناگونی فرهنگی» را راه بیاندازد. کمیسیونی که کمیسیون تایلور – بوشار (Taylor-Bouchard) بنام اعضای تشکیل دهندهاش (یکی تاریخدان و جامعهشناس و دیگری فیلسوف و استاد بازنشسته دانشگاه) نام گرفت.این مشاورهها که در ماه نوامبر امسال(۲۰۰۷) پایان خواهد یافت، ابزار لازم به کمیسیون یاد شده را خواهد داد که گزارشش را در بهار سال آینده به دولت بدهد و بنا به آن دولت اقداماتی در این زمینه انجام دهد.
تاریخچه «هماهنگی خردورزانه»
اصطلاح هماهنگی خردورزانه اولین بار در حوزه حقوق کانادا در سال ۱۹۸۵ پدید آمد. مسئله مربوط میشد به فروشنده زنی که در فروشگاه بزرگی در استان انتاریو کار میکرد. با توجه به دستورات دینی وی که وابسته به «کلیسای جهانی پروردگار» بوده است، این خانم فروشنده شنبهها را کار نمیکرده است. کارفرما موقعیت شغلی وی را به کارمند پارهوقت تقلیل میدهد و خانم نامبرده هم به دادگاه شکایت میکند چرا که این اقدام کارفرما را تبعیض به شمار میآورد. دادگاه عالی کانادا حق را به کارمند میدهد و از کارفرما میخواهد که با وی همراهی کند و این سنگبنای حقوقی «هماهنگیهای خردورزانه» میشود. چند نمونه دیگری که همین سالهای اخیر اتفاق افتاده است را در پایین میخوانیم:
۱. در سال ۱۹۹۰، سیکهای وانداهری سلطنتی کانادا با تلاش بسیار موفق شدند که مجوز گذاشتن عمامه ویژه خود را در حین خدمت بگیرند. البته این تلاشها شامل کرپان (خنجر) سنتیشان نشد و در سال ۱۹۹۹، از حمل آن توسط مسافری سیک به درون هواپیمای ایر کانادا جلوگیری شد.
۲. در سال ۱۹۹۵، علیرغم سر و صدای فراوان، پوشش اسلامی در مدارس دولتی مجاز شناخته شد.
۳. در ماه سپتامبر سال ۲۰۰۳، دانشآموز دختری از کالجی در استان کبک اخراج شد چرا که به نظر اولیا مدرسه داشتن روسری اسلامی با نوع پوشش مقرر مدرسه منافات داشت. با دریافت خسارت، پدر و مادر دانشآموز یاد شده از پیگیری شکایتشان منصرف شدند.
۴. در ماه ژوئن ۲۰۰۵، در کنار مدارس دولتی، مدارس خصوصی ملزم شدند که اجازه پوشش اسلامی را به دانشآموزان بدهند.
۵. در ماه فوریه ۲۰۰۶، استان انتاریو تشکیل دادگاههای شرعی را در امور خانواده ممنوع کرد.
۶. در ماه مارس ۲۰۰۶، دادگاه عالی کانادا به دانشآموزی حق حمل کرپان در مدرسه را داد.
۷. در ماه نوابر ۲۰۰۶، باشگاه YMCA پوششی بر پنجرههایش نهاد که، به درخواست گروه یهودی هسیدیک، دانشآموزان مدرسه روبرو نتوانند زنان سالن ورزش را ببینند.
۸. در ماه نوامبر ۲۰۰۶، از نیروی پلیس خواسته شد که اگر فردی از گروه یهودی هسیدیک خواست که توسط پلیس مرد به کارش رسیدگی شود، آن را بپذیرند.
۹. مرکز خدمات CLSC در محله پارک اکستانسیون مونترال از شرکت مردان در جلسات مربوط به زایمان مادران آینده جلوگیری میکند، برای اینکه هتک حرمتی به زنان مسلمان، هند و سیک نشود.
۱۰. در بهار همین امسال، در شایعهای رسانهای شنیده شد که در مکانی تفریحی خارج از شهر گوشت خوک از لیست غذاها بنا به درخواست مسلمانان حذف شده است. این شایعه تکذیب نشد.
۱۱. در ماه اوت امسال، مدیر انتخابات کانادا به خبرنگاری گفت که حتی با نقاب هم مردم میتوانند رای دهند.
کبک کثرتگرا
همه احزاب سیاسی تاکید میورزند که کبک استانی مدرن است که جامعهای کثرتگرا و فراگیر را در طول ۳۰ سال گذشته بنیان نهاده است. در مقابل بافت جمعیتی که کمتر و کمتر «کبکی اصیل» (Pure Laine) در خود خواهد داشت و فرزندان قانون ۱۰۱ که به همان لهجه افراد خانوادههای ترامبله (tremblay) گفتگو میکنند، چارهای هم جز همان کثرتگرایی نیست. کبک محتاج مهاجرینی است که کمبود نیروی کار را جبران کنند و پویاییای در جامعه راهاندازند که جمعیت پیرشوندهاش دیگر قادر به انجام آن نیست. بنا به آمار دولتی، درصد افراد بالای ۶۵ سال که در سال ۲۰۰۱، ۱۳ درصد جمعیت بود در سال ۲۰۳۱ به ۲۷ درصد خواهد رسید و این بدان معنی است که جمعیتمسن یاد شده در یک برهه زمانی ۲۵ ساله ۲ برابر خواهد شد. بدین گونه است که هر ساله ۴۰۰۰۰ مهاجر تحصیل کرده و متخصص به این استان میآیند و مستقر میشوند.
سادهلوحی است که بپنداریم که جوامعی عاری از نژادپرستی و خارجیستیزی وجود دارند. برای مقابله با آن سیاستمداران قانون میگذرانند ولی نمیتوانند کارفرماهای محلی را اعمال تبعیضهای دینی و قومی باز دارند. حتی دولت در به رسمیت شناختن مدارک تحصیلیای که در خارج از کشور صادر شده است کندی به خرج میدهد و هیچ کاری برای اینکه اصناف حرفهای گشایشی برای دیگران ایجاد کنند نمیکند. هدر دادن بیحسابی از تواناییهای متخصصین خارجی، به خصوص در حوزههایی که به آنها نیاز هست، در جریان است. در واقع چه تفاوتی میان متخصص بیهوشی و یا پرستار کبکی و خارجی وجود دارد؟ بخشی از مهاجرت منفی که از استان کبک به دیگر جاها میروند، و در این رابطه استان کبک در کانادا مقام نخست را دارد، از همین مسئله ریشه میگیرد.
کاریکاتور دیگری
نه تنها گفتگوی جاری درباره هماهنگیهای خردورزانه تن به انحرافاتی نسبت به اهداف نخستین کمیسیون یاد داشته داده است، بلکه این گفتگوها بیش از پیش بر مبنای حدس و گمان و بازیهای رسانهای که واقعیت را دگرگونه جلوه میدهند بنا شده است. برای فروش برنامههایشان و جذب بیشتر بیننده و شنوده، برخی رسانهها تردید نمیکنند که با فضاسازی و دروغ و نگفتن همه واقعیت بحران راه بیاندازند و زمینه تخیلات درباره وقوع فجایع را فراهم آورند.
گفتار پر از نفرتی که برخی از رادیوهای غیر دولتی علیه مسلمانان پخش میکنند مو براندام انسان راست میکند. کم اتفاق میافتد که مجریاناین برنامهها گفتار شنودگانی را که نفرت میپراکنند تصحیح کنند. در همین رابطه یک مجری معروف رادیو پی در پی میگوید که مشکلی با مهاجرین آمریکای جنوبی و مهاجران آسیایی (چین و ویتنام، …) وجود ندارد و فقط این مسلمانانند که مشکلآفرینند. درواقع طبقهبندی برای تحقیر کردن رافراهم آوردهاند. فرهنگهای بسیاری کلیشه شدهاند و به کاریکاتور تبدیل گشتهاند. حکایت رای دادن با نقاب یکی از این کاریکاتورهاست. عکسهایی که در این باره استفاده شده عکسهای آرشیوی است از انتخابات در اردن و پاکستان!
تمامی این اقدامات خیالی و غیر خردورزانه در کار برانگیختن احساسات کسانیاند که در جستجوی هویتاند. به آنها میباورانند که تهاجم وحشیها به پشت در خانه آنها رسیده است. مشاور شهرداری شهری پرت مانند هروویل (Herouxville) تصمیم میگیرد که بخشنامهای صادر کند که بنا به آن سنگسار کردن و چند همسری را در شهر ممنوع میسازد، حتی اگرهم تا همین الان هیچ مسلمانی پا به آن شهر نگذاشته باشد! این مضحکه پوشش رسانهای گستردهای یافت و حتی هفتهنامه لوپوانت (le Point) فرانسوی گروهی گزارشگر را روانه آنجا کرد که به چشم خود هجوم آرامشبرانداز مهاجرین را ببینند!
آیا راهکاری وجود دارد؟
پیداست که راهکارهایی وجود دارد. دولتیان سراسیمه کمیسیونی را در پاسخ به بحران ساخته دست رسانهها راهانداختند. رسانههایی که موضوع جنجالی نداشتند و به گفتههای مردمفریب رهبری سیاسیی که برای انتخابات پرداخته شده بود مشغول شدند. نظرها را به سوی مسلمانان کبک گرداندهاند، مسلمانانی که اکثریت آنها را میانهروها و لائیکها تشکیل میدهد. مسلمانانی که چیزی به جز این نمیخواهند که با آنان به مانند همه شهروندان رفتار شود. در این باره نگاهی به گفتارهای متخصصین حوزه فرهنگها بیاندازیم.
ماری مک آندرو (Marie Mc Andrew) استاد دانشگاه مونترال و سرپرست «گروه پژوهش کانادایی درباره آموزش و روابط قومی» مبنای تعریفی را بنا مینهد که با آن بتوان بحثی جامع درباره هماهنگی خردورزانه به انجام رساند (نگ، به مجله forum ماه دسامبر ۲۰۰۶). یولاند ژاداه (Yolande Geadah) که سالیان سال است در حوزه فرهنگی به کار مشغول است، اثری را به چاپ رسانده است به نام «هماهنگی خردورزانه، حق متفاوت بودن و یا همسان بودن در حقوق». در همین اثر وی راهکارهایی را پیشنهاد میدهد که بحث را در افقی فراگیر میبیند و از درخود فرورفتگی هویتجویانه میپرهیزاند و هماهنگیهایی را که مانع ادغام در جامعه میشود را رد میکند. دانیل ونستوک (Daniel Weinstock) فیلسوف و مدیر «گروه تحقیق در باره اقوام» در دانشگاه مونترال، که آثار بسیاری را در این زمینه منتشر کرده است، میگوید که برنامه هماهنگیهای خردورزانه نتیجه کثرت اقوام و مهاجرت نیست، بلکه برای بهینه سازی پرداخته شده است.