انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

بازتولید کنش در ضرب المثل های مردم سیستان

هر جامعه ای نمایانگر تیپی از شیوه های بیان فرهنگ است که از طریق آنها مکانیسم های شناختی را خلق می نماید. در واقع، ضرب المثل ها آغازگاه روابط میان افراد، جامعه و جهان می باشد. به این معنا که مناسبات میان عناصر گوناگون توام با تقابل ها (ثروتمند، خسیس و غیره) است و نقش نمادین میانجی (مرغ، شتر و غیره) میان فرد و دیگری در بستر جامعه نظم اجتماعی را بازتولید می نماید.

علاوه بر آن فراشد برخوردها یا تنش های دائم در زندگی اجتماعی، بازنمایی می شود. به عبارت دیگر پیوستاری از پدید آوردن و در هم شکستن انتظارات، هنجارها و انگاره های متداول را ارائه می دهد. به نظر می رسد که ضرب المثل ها به واسطه ی افراد عمل می نمایند. نوعی حافظه ی جمعی به مثابه سیستم کنش های اجتماعی، هر گونه آگاهی ویژه را در بر دارد. به طور کلی فرایند واقعیت های گوناگون، در این زمینه زیستار هویت قومی را به صورت پویا به نمایش در می آورد، زیرا با دگرگونی و واژگونی عناصر مختلف (سفر، صله ی رحم و غیره) در مناسک ورود و پذیرش افراد در جامعه رو به رو هستیم که وابستگی آنها در کنار یکدیگر افق حرکت و تلاش را برای ما تداعی می نماید. بنابراین غایت معنا دار تجربه ها را در پی دارد، برای اینکه ترجمان دیگری از منزلت اجتماعی افراد را به صورت در هم فشرده ارائه دهد. این مقاله می خواهد به پرسش زیر پاسخ دهد : چه رابطه ای میان ضرب المثل ها و زندگی مردم در سیستان وجود دارد؟

زبان :

گویش سیستانی یا زاولی از نظر زبان شناسی و شناخت ریشه ی بسیاری از واژه ها و سابقه ی برخی اصطلاحات رایج در زبان فارسی از منابع مهم است. فرهنگ نویسان آن را یکی از چهار زبان متروک پارسی یا یکی از هفت لهجه ی معروف فارسی عهد باستان یاد کرده اند. مولف ایران نامه می نویسد سیستانی ها از نژاد ایرانی شمرده می شوند و زبانشان لفظ هایی دارد که یادگار عصر هخامنشیان و اوستا می باشند. لهجه های میانه ی ایرانی همانند پهلوی اشکانی، پارسی میانه یا پهلوی ساسانی، سغدی، خوارزمی و سکایی میانه( ختنی) نیز در سیستان رواج داشته است. از بهترین شعرها به لهجه های میانه که از اواخر عهد ساسانی باقی مانده است و در سده های آغازین هجری متداول بود سرود آتشکده ی کرکو در سیستان است. بنا به روایات دینی کهن این آتشکده در زمان کیانیان ساخته شده و در محلی استقرار یافت که معبد گرشاسب، پهلوان ملی ایران بود. (سیستانی،ایرج افشار:۱۳۶۹ ،۱۲۱۰-۱۲۰۹)

ضرب المثل ها:

آدم گدا وطه بشه بئتره ته جلا وطهædam gedæ vata baša betara ta jalæ vataآدم

گدای وطن باشد، بهتر است تا بیگانه یعنی بهتر است که انسان در زادگاه خویش گدایی کند اما ترک

سرزمین نکند. این ضرب المثل حکایت از عشق و علاقه ی شدید مردم سیستان به مرز و بوم خویش

دارد.

ار جا خاریه و پو خاکساریهAr jæ xæreya va po xæksæreya

هر جا خاری است به پای آدم بدبخت فرو می رود، یعنی هر جا مانعی است جلوی فرد بی نوا قرار می

گیرد. تداعی گر هر جا سنگه پای لنگه می باشد.

اورز دروگر از آئنگر مستونی

Orze droggara az æengar mestoniتلافی درودگریا نجار را به آهنگر می کنی یعنی گناه را شخص دیگری مرتکب شده است

و یقیه ی یک نفر دیگر را می گیری. تداعی گر بیت زیر می باشد:گنه کرد در بلخ آهنگری به شوشتر زدند گردن مسگری

از شهر خا رفته، از رسم خا نرفته Az šare xæ rafta as rasme xæ nrafta

از شهر خود دور شده ایم، رسم خود را که از دست نداده ایم. یعنی در پرهیز از برخی سنت شکنی های مقلدانه گفته می شود.

از مه گفته نو از تو اشنیدهAz me gofta no az to ašnidaاز من گفتن و از تو شنیدن بود، یعنی اجابت و قبول یا اجرای سریع امری را می رساند.

بار که راست بیایه از چپ و راست میایه Bær ke ræst byaya az čapo ræst myæyaخداوند به فرد درستکار از هر طرف روزی می رساند.

ور آدم به وایه پپه گوشته Var ædame be væya papa goštaبرای آدم فقیر جگر سفید هم به منزله ی گوشت است.

گوسله تو پو سگ منه گرفته Gosle to po sage mna greftaهمسایه که از همسایه بدش می آید، اذعان دارد، گوساله ی تو پای سگ ما را گرفته است.

هر که صبر کنه خوار نمشو Har ka sabr kona xær nmešoهر کس صبور باشد، هیچ وقت فقیر نمی شود.

هر که صبر دارگنج دارhar ka sabr dæra gang dæra

صبر برای افراد به منزله ی گنج می باشد.(همان، ۱۳۶۹، ۱۲۲۰-۱۲۲۳)

روش تحقیق :

از طریق مصاحبه می توان به تجربیات زیسته ی افراد پی برد. با توجه به رویکرد انسان شناسی می توان اذعان داشت که برای درک هویت واقعی جامعه نیاز مبرم به شناخت مسائل فرهنگی وجود دارد، و فهم همدلانه در اینجا محقق می شود. به نظر می رسد رویکرد اتیک یعنی دیدگاه فرد بومی آگاهی ما را در عرصه ی فرهنگ نسبت به واقعیت های اجتماعی سوق می دهد. علاوه بر آن رویکرد امیک یعنی دیدگاه محقق در کنار آن معنا می یابد. بنابراین بسیار طبیعی صورت می گیرد و به واقعیت نزدیکتر است. و فرد بومی نسبت به حفظ باورهایش بسیار انگیزه می یابد تا در این جهت با فرد محقق همکاری نماید. در واقع هنجارها، ارزشها و ایدئولوژی های افراد در فولکلور بازتاب یافته است که در فرایند مصاحبه می توان به آنها پی برد و بستری را برای توسعه با توجه به مقوله ی اساسی فرهنگ در جامعه فراهم نمود. به طور کلی با فنون گوناگون تحقیق (مشاهده، مصاحبه و غیره) می توان به پژوهش کل نگر در مورد پدیده های گوناگون دست یافت، زیرا ابعاد مختلف موضوع را مورد توجه قرار می هد. (بلیکی، نورمن:۱۳۹۲)

مصاحبه :

مصاحبه شونده: م. سرگزی سن:۵۹ زمان: ۳۰/۹/۱۳۹۲ مکان مصاحبه: زاهدان

پرسش : درباره ی ضرب المثل های سیستانی توضیح دهید؟

در هر منطقه ای با توجه به شرایط زیست محیطی، ضرب المثلایی هست که در سیستان این ضرب

المثلا بیشتر، باورا و رسوم مردم در مورد رسم مهمان نوازی و کاره. حتی الانم بین مردم، رایجه . مثلا

به چند تاش اشاره می کنم.

در عالم نامرادی اوشتره مالیه Dar ælame næmorædi oštora mæliya

برای فرد فقیر داشتن شتر به منزله ی ثروته.

ارچه مرغ چاق تره کونی یو تنگ تره Ar če margh čæghtara kuniyo tangtaraدرباره ی کسیه که بسیار ثروتمند اما خسیسه و بخشندگی نداره.

تو ور مه که مه ور توTo var me ke me var to

در شرایط بحرانی اگه کسی برای کمک به کسی دیگه آماده باشه، در آینده متقابلا می تونه انتظار کمک داشته باشه.

برو هندستو مادیانه بینکو کرنه بستو basto Bro hendesto mædiyanabinakokorena

برای ازدواج، مردم سیستان عقیده دارن که در ابتدا ببینین مادر دختر کیه و بعد به خواستگاریش برین.

سوزینه و خا بزنک و جوال دوز و مردم Suzine va xæ bzanak va jvældoze va mardom

ارچه ور خا مخایی ، ور شخص دگه بخوا. (آنچه بر خود می پسندی بر دیگری هم آن را بپسند.)

ریش دراز میایه و پو نماز Riše dræz myæya va ponmæz

شخصی که عمل بد مرتکب می شه در آینده عواقب آن به خود شخص بر می گرده. مصداق آن: گذر پوست به دباغ خانه بیفتد، می تونه باشه.

دیگ و دیگ مگه رو تو سیه Dig va dig mega ru to siya

دو نفر که ویژگی های مشابهی دارن اما یک نفر سعی می کنه که خود را برتر بدونه.

یکه خارد خوبه وای ور یکه مرده Yaka xærda xuba væy var yaka marda

در مورد صله ی ارحام گفته می شه که تنها خوردن خوبه اما تنها مردن و بعد از آن خیلی سخته.

 

مورچه چزیه که کله پاچی یو بشه Murča čeziya ke kalapæčiyo baša

 

به نوعی نادیده گرفتن فرد اشاره می کنه وقتی که اطرافیان انتظار انجام کاری را از طرف او ندارن.

 

زمستو برنو روسیه ای ور ذغال موندک Zmesto brano rusiyai var zghæl mondak

 

درباره ی توطئه ی یکنفر در مورد دیگری را هست که سرانجام زمان می گذره اما شرمساری

برای فرد خاطی می مونه.

نتیجه :

نوعی تمایز را از طریق بافت در هم پیچیده ی دال ها (حضور افراد در ضرب المثل ها) و مدلول ها (پیام

های پنهان در ضرب المثل ها) می توان دریافت. در واقع کنش در طول این زنجیره پراکنده شده است.

به این معنا که افراد دائما گام هایی را به سمت جلو بر می دارند تا کلیت هستی را به چالش بکشند. با

توجه به نظر لوی استراوس در سیستم تقابل های گوناگون (تاریکی، روشنی، خوبی، بدی و غیره) نوعی

فراشد زمان، بازنمایی می شود. که معنای درونی خود را از طریق نمایش هنجارها و انتظارات متقابل

جستجو می نمایند. به عبارت دیگر فرایند هویت به نحو پویا شکل می گیرد. بنابراین نوعی نظام تنبیه

فردی و اجتماعی در ضرب المثل ها قابل مشاهده است که درون حافظه ی جمعی به غایت معنا می

اندیشد. علاوه بر آن با توجه به نظر سوسور می توان اذعان نمود که پدیده های اجتماعی گوناگون

(ازدواج، مرگ و غیره) را می توان در رویکرد همزمانی برای به نظم در آوردن نظام زبان از دیدگاه

کارکردی، محقق می نماید. در حالیکه رویکرد در زمانی برای فهم تجربه ها در لایه های متوالی اندیشه

مورد بازاندیشی قرار می گیرد. به طور کلی با تیپی از سمبولیزاسیون رو به رو هستیم که سویه های

آگاهی را در بستر واقعیت های اجتماعی در می یابد، زیرا پرسش را دائما در ذهن مخاطب تداعی می

نماید. به عنوان مثال این پرسش مطرح می شود : چرا ضرب المثل ها مکانیسم های هشدار را برای ما

یادآوری می کنند؟ به نظر می رسد که نقش آنها را باید در پیوستار تعین های اجتماعی (تکامل تاریخی

و اجتماعی) با توجه به نظر باختین مورد توجه قرار داد. به عبارت دیگر سخن، حاصل روابط اجتماعی

میان افراد در جامعه نسبت به یکدیگر است. در واقع ما خود را از طریق تعامل با دیگری می شناسیم و

تجربه های زیسته ی ما توام با تغییر و دگرگونی در مناسبت با دیگری باز می یابیم. بنابراین بازتاب

زندگی خویش را در آگاهی دیگران می توان درک نمود. و حضور در مقابل دیگری، قابل دسترسی

است. علاوه بر آن موقعیت افراد در سیستم های شناختی از طریق فرایند نام گذاری (فرد توطئه گر،

دروغگو، و غیره)عینیت می یابد. برای اینکه در نظام تابوها به خوانش دوباره دست یابند.

منابع :

۱ – ایگلتون، تری (چاپ پنجم۱۳۸۸): پیشدرآمدی بر نظریه ی ادبی، ترجمه ی عباس مخبر، تهران، نشر مرکز

۲ – احمدی، بابک (چاپ پانزدهم۱۳۹۲): ساختار و تاویل متن، تهران، نشر مرکز

۳ – بلیکی، نورمن (چاپ هفتم۱۳۹۲) : طراحی پژوهش های اجتماعی، ترجمه ی حسن چاوشیان، تهران، نشر نی

۴-سیستانی، ایرج افشار، سیستان نامه)جلد دوم)، ۱۳۶۹، تهران، نشر مرغ آمین.

۵- مصاحبه

۶- سایت http://zabax.blogfa.com