تهآ پیتمن برگردان رضا اسکندری
جنبش اعتراضی معاصر مکزیک، زاپاتیسم (Zapatismo) به یاد رهبر انقلابی این کشور، امیلیانو زاپاتا (Emiliano Zapata) نامگذاری شده است. در نخستین ساعاتِ نخستین روز سال ۱۹۹۴، روزی که پیمان تجارت آزاد آمریکای شمالی (NAFTA) میان ایالات متحده، کانادا و مکزیک به مرحلهی اجرا گذاشته میشد، چندصد بومی مسلح که خود را «ارتش ملی آزادیبخش زاپاتیستا» (Ejercito Zapatista de Liberacion Nacional EZLN) مینامیدند به هفت شهر در ایالت چیاپاس (Chiapas) در جنوب مکزیک یورش بردند و برای چند روز این هفت شهر را به محاصرهی خود در آوردند. این جنبش تلفات و آسیبهای جانی کمی به همراه داشت، اما تاثیرگذاری سیاسی آن بسیار عمیق بود و همچنان سیاست مکزیک را تحت تاثیر قرار میدهد. حکومت مکزیک به سرعت نیمی از نیروهای خود (نزدیک به دوازده هزار سرباز) را به منطقه اعزام کرد و توانست نواحی شهری را بازپس گیرد، و شورشیان را در ارتفاعات و نواحی جنگلی منطقه به محاصرهی خود درآورد. اما به هر روی، حکومت مرکزی در نهایت نتوانست این جنبش را در هم بشکند و ناگزیر، به مجموعه «گفتگو»هایی میان حکومت مرکزی و ارتش آزادیبخش زاپاتیستا تن داد. نمایندهی حکومت این گفتگوها مانوئل کاماچو سولیس (Manuel Camachi Solis)، مذاکرهکنندهی داوطلبی بود که در اعتراضات پس از زلزلهی سال ۱۹۸۵ کار خود را آغاز کرده بود [در بخشهای بعدی این سلسله مقالات به جنبش اعتراضی بعد از زلزلهی مکزیک نیز خواهیم پرداخت. م.]. حکومت مرکزی مکزیک به روشنی نشان داد که نمیخواهد به خاطر پارهای اعتراضات، آن هم در دورافتادهترین بخشهای کشور، به بازنگری در پیمان NAFTA بپردازد؛ در عین حال، تمایلی هم ندارد تا با عملیاتی گسترده و آشکار و نسلکشی بومیان منطقه، توجه و محکومیتهای ملی و بینالمللی را به خود جلب کند. خصوصا پس از پوشش رسانهای گستردهی مراسم پانصدمین سالگرد «کشف» قاره (Quincentenario) که میکوشید مسایل قومی و نژادی آمریکای لاتین را مسالهای حلشده و مربوط به گذشته نشان دهد. فراتر از این، سال ۱۹۹۴ سال برگزاری انتخابات در مکزیک بود. گفتگوها میان دولت مرکزی و جنبش زاپاتیستا –چه در زمان حضور حزب «انقلاب قانونی» (Partido Revolucionario Institucional) و چه از سال ۲۰۰ و به قدرت رسیدن حزب «عمل ملی» (Partido de Accion Nacional)- تا به امروز نتیجهی چندانی به همراه نداشته است. اما به هر روی، اهمیت جنبش زاپاتیستا بیشتر به دلیل ساختار بدیع سازمانیابی، اهداف، و ابزارهایی است که این جنبش برای دستیابی به این اهداف برگزیدهاست تا دستآوردهای عینی و سیاسی آن [در بعد ملی و داخلی].
نوشتههای مرتبط
برخلاف گروههای چریک چپگرایی که پیش از این در آمریکای لاتین شکل گرفتند، زاپاتیستاها توانستند خود را به شکلی غیر سلسلهمراتبی و فراگیر سازماندهی کنند و به مبارزه بپردازند. این بدان معنی است که هیچ دستوری از بالا به پایین صادر نمیشود و فرماندهانی منتزع از زندگی بومی که به واسطهی جایگاه یا تحصیلاتشان به فرماندهی رسیدهاند بر نیروها حاکم نیستند. هرچند سخنگوی [پیشین] آنان، معاون فرمانده مارکوس (Subcomandante Marcos) –فردی فرهمند، تحصیلکرده، و سخنرانی پرشور- مشخصا از بومیان چیاپاس نیست، اما او هم نه فرمانده، که صرفا یک سخنگو است. در عوض، فرماندهان (Comandantes) بومی برنامههای سیاسی را تعیین میکنند، و آنان نیز به نوبهی خود، تحت فرمان تمام اعضای اجتماعی هستند که نمایندگیشان را به آنان سپردهاند: مردان، زنان و حتی کودکان. افزون بر این، جنبش زاپاتیستا جنبشی فراگیر است، زیرا اعضایی از گروههای قومی مختلف (از لادینوها (Ladinos) ی فقیر [که از اقوام مایا محسوب میشوند. م.] تا اهالی غیربومی چیاپاس)، مذاهب گوناگون، و زنان و مردان را به یکسان پذیرا میشود. بدینترتیب، ساختار این جنبش عمیقا دموکراتیک است و احتمالا بیش از هر گروه دیگری قادر به اخذ تصمیماتی مانا و مورد تایید تمامی گروهها و حفظ پیوستگی اجتماعی خود خواهد بود.
هرچند مطالبات جنبش زاپاتیستا، تقریبا همانند مطالبات هر جنبش بومی دیگری در آمریکای لاتین است، اما الهامات غایی آنان چنین نیست. جنبش زاپاتیستا از دولت مرکزی میخواهد تا حقوق مالکیت زمینهای زراعی را بر اساس قانون اساسی انقلابی مکزیک، که دولت خواهان ابطال آن بود، باز-توزیع کند؛ که شرایط و زیرساختهای زندگی (بهداشت، آموزش، شبکههای آب و فاضلاب، راههای، خدمات، حقوقها) را ارتقاء دهد؛ و حقوق مردمان بومی را به رسمیت بشناسد. این آخری، تنها نکتهای است که در مذاکرات به نتایجی رسیده و برخی خود-سامانیهای مبتنی بر نظام حقوقی سنتی این بومیان به آنان تفویض شده است. با این حال و علاوه بر این مطالبات، جنبش زاپاتیستا خواستههایی نیز داشته است که تنها به وضع و حال مردمان چیاپاس محدود نمیشود. آنان علیه سیاستهای نولیبرال حکومت مکزیک و تمایل آن به عقد پیمان با ایالات متحده که تاثیراتی چشمگیر بر زندگی مردمان فقیر کشور خواهد داشت، و نیز علیه راهبردهای غیردموکراتیک، سرکوبگرانه و فاسد حکومت مکزیک شوریدهاند و مشروعیت آن را در اشغال حکومت به چالش کشیدهاند. با این همه، جنبش زاپاتیستا هیچگاه نخواسته است تا خود مدعی این قدرت باشد. برعکس، آنها خود را جنبشی میدانند که به محض رسیدن به آرمان جامعهی انقلابی مکزیک و استقرار حکومتی متناظر با آن، از میان خواهد رفت.
نهایتا، جنبش زاپاتیستا در راههایی که برای پیگیری اهدافش بر میگزیند نیز منحصر به فرد است. هرچند نخستین تحرکات نظامی این گروه چندان خاص و ناب نبود، اما جنبش زاپاتیستا از آن پس به نبرد برای اشغال قلبها و ذهنهای جامعهی مدنی مکزیک و جامعهی جهانی، خصوصا با استفاده از رسانههایی مانند اینترنت پرداخته است؛ رسانههایی که دولت مکزیک قادر به خاموش کردن آنها نیست. آنان پیوسته به گردآوری و انتشار اطلاعاتی مشغول بودهاند که از چشم رسانهها دور میمانند، و با دعوت از اجتماعات ملی و بینالمللی به حضور فیزیکی در اردوگاههای نظامی، در اردوگاههای صلح که به منظور جلوگیری از یورش ارتش مکزیک به روستاهای زاپاتیست برپا شدهاند، در همایشهای عمومیشان در منطقهی «آگواسکالیِنتِس» (Aguascalientes) که عموما پس از برنامههای پاکسازی جنگل صورت میگیرد، و در تورهای آموزشی زاپاتیستی، کوشیدهاند تا این اجتماعات را هرچه بیشتر در برنامههای خود درگیر سازند. علاوه بر این، سخنرانیهای عمومی معاونفرمانده مارکوس عموما طنز، تمثیل، نمادگرایی، و حتی مولفههایی از رئالیسم جادویی آمریکای لاتین را به صورت گستردهای به خدمت میگیرد. بیتردید، کلیت شخصیت او –صدای نرم، پیپ، نقابی که هیچگاه در برابر عموم از صورت بر نمیدارد- مخاطب ملی و بینالمللی را که مشتاق مواجهه با یک شمایل انقلابی جدید، دوستداشتنی و حتی جذاب است، به هیجان میآورد. مارکوس همواره یک منبع الهام و یک مرجع عمل بوده است. با این وجود، حتی این پذیرش و مناسبسازی نشانهشناسی جنبش زاپاتیستا توسط فرهنگ عامهی مکزیک هم نمیتواند شاهدی بر این مدعا باشد که آرمانهای این جنبش توسط جریانهای غالب (Mainstream) فرهنگ و جامعهی مکزیک جذب و دستکاری شدهاند. برعکس، این شکل تاثیرگذاری بر تخیل عمومی مردم مکزیک را باید به عنوان نشانهای از نیاز به گزینههای جدید در سیاست عمومی مکزیک قلمداد کرد. روشن است که این گروه کوچک انقلابی توانسته است در [دو] دههی گذشته صدای خود را در تمام مکزیک (و بسیار فراتر از آن) به گوشها برساند و بحثهایی پردامنه را برانگیزد که زندگی تمامی مردمان مکزیک را تحت تاثیر قرار میدهد.
ایمیل مترجم: rz.eskandary@gmail.com
جنبشهای اجتماعی آمریکای لاتین – بخش نخست: پرونیسم
جنبشهای اجتماعی آمریکای لاتین – بخش دوم: کاستریسم