نشست سی و سوم «یکشنبههای انسانشناسی و فرهنگ»، در روز ۱۱ آبان ماه ۱۳۹۳، در مرکز مشارکتهای فرهنگی هنری شهرداری تهران برگزار شد. در ابتدای این نشست فیلم مستند، «بیبیمراد» به کارگردانی همایون امامی به نمایش در آمد و در ادامه اقای امامی مستندساز و پژوهشگر مستند در بحثی با عنوان «مردمنگاری تصویری با رویکرد اجتماعی» مطالبی بیان نموده و در خصوص تولید این مستند مردنگارانه توضیحات مبسوطی ارائه نمود. در بخش دوم جلسه آقای دکتر مهرداد عربستانی، انسانشناس حوزه دین با عنوان «مناسک در فیلم و مردمنگاری» مطالب خود را ارائه نمودند. در پنل پایانی جلسه پرسش وپاسخ با حضور دکتر فکوهی، دکتر عربستانی و آقای امامی برگزار گردید و به پرسش های حاضرین پاسخ داده شد.
درباره مستند بی بی مراد
نوشتههای مرتبط
مستند «بی بی مراد» با مدت ۳۰ دقیقه از آثار تولیدی شبکه چهار سیما است که در سال ۸۸ به تهیه کنندگی آقای رزاق کریمی و کارگردانی آقای همایون امامی تولید شده است. این مستند داستان پخت آش «بیبی مراد» در روستای فدافن از توابع کاشمر روایت میکند. در این مستند علاوه بر نمایش چگونگی پخت آش و مناسک همراه آن، گوشهای از زندگی مردم روستا و تلاش ها و مشکلات ایشان در بیانی تصویری روایت میگردد. برای خواندن یادداشت امامی درباره این مستند، اینجا را کلیک کنید.
آقای همایون امامی: «مردمنگاری تصویری با رویکرد اجتماعی»
آقای امامی سخنان خود را در ارتباط با مستند بیبی مراد و مراحل ساخت و شکلگیری این اثر اختصاص داد و بیان کرد:
مجموعهای در تلویزیون با عنوان «غذاهای آیینی» از قبیل (حلوا، شله زرد و سایر غذاهای نذری) ساخته میشد. در پیشنهاد ساخت بخشی از این مجموعه، آش بی بی مراد را انتخاب کردم. مجموعه سفارش دهنده ادعا داشت که تحقیق کار انجام گرفته ولی زمانی که متن تحقیق را درخواست کردم مجموعاً ۱.۵ صفحه در خصوص این آش به بنده تحویل داده شد. پس ار انعقاد قرارداد، قرار شد هنگام آماده شدن مقدمات برای شروع تولید پروژه اطلاع داده شود. هنگام اعلام تولید مستند درخواست کردم که یک هفته زودتر در محل تصویر برداری حضور پیدا کنم، اما این درخواست غیر عملی بود. با درخواست حضور سه روزه نیز موافقت نشد و در نهایت قرار شد یک روز زودتر در محل ضبط حضور داشته باشم و با فضا آشنا شوم و ۴ روز هم برای تصویربرداری زمان اختصاص داده شد. آقای امامی ادامه داد؛ ساعت ۷ غروب یک روز زودتر به همراه مدیر تولید (آقای پاک) از تهران به سمت کاشمر حرکت کردیم و ۴ صبح به مقصد رسیدیم و به منزل آقای کریمی یکی از راهنمایان حاضر در آنجا رفتیم و ساعت صبح نیز از کاشمر به سمت فدافن حرکت کردیم.
در این مدت کوتاه گشتی در روستا زدم تا فضا را بشناسم (مردم آن را، منبع درآمد مردم و روستا را، کشاورزی روستا و غیره). پرس و جو کردم که خانمهایی که قرار است طبخ اش را انجام بدهند کجا هستند؟ که در پاسخ گفته شد ما نمیدانیم اینها کجا هستند. اینها معمولاً صبح زود از کاشمر میآیند. در سوال از زمان آمدن خانمها ساعت ۹ تا ۱۰ را زمان آغاز کار اعلام کردند. آقای امامی ادامه داد که بعد از این گفتگو تا یازده شب در روستا گشت زدم و هیچ چیزی بیشتر از این نکات به دست نیاوردم. ایشان اشاره کردند که به سبب در دست نبودن تحقیق جامع و کامل کتاب در دست چاپ آقای حسن زاده (از دوستان آقای امامی) به نام «مردم شناسی خوراک» را از ناشر گرفتم. گروه فیلمبرداری ساعت یازده شب رسیدند و بعد از طی شدن مقدمات شام گروه برای استراحت رفتند. با توجه به مشخص کردن ساعت ۹ برای آغاز مراسم کمی خیالم راحت بود اما ساعت ۶ صبح با اضطراب از خواب بیدار شدم. به مدیر تولید گفتم به محل تصویربرداری میروم و اگر اطلاع دادم گروه را به محل تصویر برداری بیاور. صبح جمعه بود و کسی در روستا نبود و بالاخره محل مسجد را پیدا کردم و دیدم که کار شروع شده سریع عوامل را خبر کردم و سریع کار را آغاز کردم. در آن زمان با توجه به اعتقاد بسیارم به تحقیق در تهیه مستند و اینکه فیلم مستند اثری است که شناخت میدهد، تلاشم این بود که آیین را تا آنجا که ممکن است پوشش بدهم. این پوشش کامل کار بسیار دشواری بود زیرا زمان کافی برای انتخاب دقیق جای دوربین و یا تنظیم قاب و زاویه دوربین تصویربرداری وجود نداشت، به لحاظ کمپوزیسیون و قاببندی هم نمیتوان آزادی عمل کافی داشت. مجبور بودیم برای عقب نماندن با سرعت، کار خود را پیش ببرم . شانس بزرگ من در این کار تسلط تصویربردار (نعمتی) در کار با دوربین روی دست بود. در اثنای کار، خانم بانی نذر به سبب عقب افتادن کارهایش عصبانی شد و بنده و گروهم را به سبب مزاحمت پدید آورده مورد انتقاد قرار داد که شما و عواملتان کارها را به تاخیر انداخته اید. زیرا همزمان با مراحل پخت آش، خانمها در طبقه بالای مسجد جمع شده بودند و زیارت و دعا می خواندند و منتظر غذا بودند.
آقای امامی اشاره کردند که اعتقاد دارند که بیش از هر کار، حتی تولید فیلم روابط انسانی برایم حائز اهمیت است و فیلمسازی به عنوان یک عمل شریف باید مرا به هدف شریفم برساند و اگر قرار میشد این هدف شریف با ابزار ناشریف حاصل شود و کسی آزار ببیند نقض غرض میشد. به همین سبب کار را تعطیل کردم و عوامل را برای استراحت فرستادم و در کمال خصوع به خانم گفتم چه کمکی میتوانم انجام بدهم. دیگ بزرگی را جا به جا کردم و بعد از کمی جا به جا کردن وسایل، خانم خودشان عذرخواهی کردند، در این مدت گروه مقدمات تصویر برداری را مهیا نموده بودند. بعد از نیم ساعت کار را شروع کردم و پیوسته کار کردیم تا این مرحله تنها از روند تهیه آش تصویربرداری انجام گرفته بود. خانمها عصر بعد از اتمام کار رفتند.
اقای امامی ادامه دادند بعد از اتمام کار آن روز من فرصت کردم در ده گشت بزنم . تحقیق و فیلمسازی من توامان شده بود. معمولاً یک فیلم ساز مستند اگر به کار خود اعتقاد داشته باشد باید مبتنی بر تحقیقی ژرف نگر کار را آغاز کند و در ادامه در درون واقعیتها میگردد و نکاتی را مییابد و با کنترل تصویر و نور و بازسازی و سایر مدارک برنامه ریزی کرده و فیلم میسازد. آقای امامی گفت اما من بر عکس عمل کرده بودم، تصاویر پخت آش را گرفته بودم و در ادامه میخواستم ببینم باید با این تصاویر چه باید بکنم. در ۲۰ روز انعقاد قرار داد تا شروع کار فقط فکر میکردم که چگونه دستی که با نذر و نیاز به آسمان دراز میشود، و به این جواب رسیده بودم که شاید اگر دستی از زمین کوتاه شود به آسمان دراز میشود. لذا بعد از تصویربرداری سعی کردم که ببینم اتفاقی که در این روستا افتاده آیا در جهت اثبات ادعای من است یا در رد آن. بر حسب تصادف این اتفاق در جهت اثبات ادعایم بود. در روستا با تک به تک روستاییان سخن گفتم و از ایشان در خصوص منبع درآمدشان و کشاورزی روستا سوال کردم. روستاییان گفتند که گندم و جو میکاشتهاند و از چند سال قبل که سرمای شدیدی آمد محصولات زراعی ایشان صدمه دید. برای کشت زعفران نیز همین اتفاق افتاده بود. آقای امامی در ادامه به صحنهای از فیلم که حس خاصی در ایشان به وجود میآورد را مورد اشاره قرار داد و گفت: صحنهای که محمد آقا بیل میزند و من او را در چارچوب بسته یک درخت، به عنوان تقدیری که در چارچوب آن عمل میکند نشان دادهام. الان زمان آن گذشته که در چارچوب قوای قهریه طبیعت گرفتار شویم، اما میبینیم که همچنان این اتفاق میافتد و من تلاش کردم در چارچوب آن قاب این را نشان بدهم. بخش دیگر صحنه پایانی فیلم بود، تا وقتی خانمها در روستا بودند، سرو صدا وجود داشت، نذر و نیاز، امیدواری و گریستن بود اما وقتی آین اتفاق تمام شد سکوتی مرگبار تمام روستا را فرا گرفت، بنده در صحنه آخر میخواستم این نکته را نشان بدهم. بعد از کشاورزی و دامداری، هیچ بیانی به شیوایی بیان خانم مبارکه علیپور نبود؛ خانمی که همسرش رهایش کرده بود و با دو بچه زندگی میکرد. او میگفت که در تابستان که روزها بلند است ماهی ۶۰ تومان میگیرد و در زمستان هفتهای ده یا یازده تومان. بعد از ۴ روزفیلم برداری از روستا بیرون آمدم. مرحله تدوین کار که خودم انجام دادم دو ماه طول کشید در این مدت تلاش میکردم روی تک به تک پلانها فکر کنم و شاید بتوانم بگویم این مستند از مصادیق آثاری است که روی میز مونتاژ خلق شد. این اثر از تلویزیون پخش شد ولی برخی از صحنه های آن (درمجموع ۷ دقیقه پایانی) حذف شد. یکی از صحنه های حذف شده صحبتهای خانم علیپور بود که می گفت: «با اینکه میدانم قند دارم وقتی بهداشت برگه برای درمانم میآورد برگهها را دور میریزم زیرا اگر به دنبال درمان بروم ازکار میافتم.» بخش دیگر مربوط به صحنهای است که زنان در مسجد دعای توسل می خوانند و میگویند یا حضرت زهرا کار ما شده مشکل، مشکل ما را بگشا. آنچه در این فیلم وجود دارد، یک همدردی و واقع نمایی است. قالی بافی در صورت مدیریت درست مانند نفت میتواند سودرسان باشد و ارز وارد کشور نماید، کشاورزی و غیره هم همچنین.
دکتر عربستانی: مناسک در فیلم و مردمنگاری
گزارش آقای امامی از فرآیند ساخت فیلم از حیث فاعلی (Reflexivity) گزارش کاملاً شفافی بود. ایشان گزارشی صادقانه آنچه رخ داده را بدون اغراق و دستکاری توام با بصیرت اجتماعی مستتر در اثر بیان نمودند. این در حالی است که بسیاری از مردم شناسان و فیلم سازان این بخش از کار را حداقل در ابهام باقی میگذارند، ولی ایشان به خوبی این روند را آشکار نمودند. فرآیند بیان شده توسط آقای امامی منحصر به فرد نیست و روندی است که بسیاری از افراد دیگر و مردم نگاران با آن دست به گریان هستند، لذا ارائه گزارش “حیث فاعلی” که بیش از ۴ دهه است در میان مردم شناسان اهمیت پیدا کرده در ارائه ی آقای امامی خیلی برجسته شده است. این گزارشها به خوبی بیان مینمایند که با چه پیش زمینه فکری ، چه امکانات و چه چارچوب نظری کار انجام گرفته است و هنگامی که کسی گزارشی با این رویکرد را مطالعه مینماید می فهمد که اثر چه کسی را مطالعه میکند یا فیلم چه کسی را می بیند. موضوع حیث فاعلی در حالی که اخیراً مورد توجه ویژه قرا گرفته است ولی موضوع جدیدی نیست. اگر کتاب مالینوفسکی را در مورد ساکنان جزایر تروبریاند با عنوان آرگوناوت های پاسفیک غربی را بخوانیم می بینیم در فصل اول آن کتاب در خصوص روششناسی و توضیح شرایط میدانی و نحوه ی کسب اطلاعات توسط مردم نگار تقریباً به تفصیل سخن گفته است. اگرچه پس از آن انسان شناسان خیلی به این بخش از روش شناسی مالینوفسکی توجه نکرده اند. او اصرار دارد که مردمنگار [یا فیلم ساز مردم نگار] می باید دقیقاً بگوید که چگونه هر یک از اطلاعات خود را به دست آورده است.
آقای دکتر عربستانی قبل از صحبت در مورد فیلم آقای امامی در مورد دو موضوع مناسک و فرق میان اتنوگرافی و فیلم مردم نگارانه بطور اجمالی نکاتی را بیان نمودند: حوزه مناسک از حوزههای گسترده در انسان شناسی دین است و بخش بسیار زیادی از مطالعات انسان شناسی دین به مناسک و تحلیل مناسک و دلالت های روان شناختی، اجتماعی و نمادین آن اختصاص داشته و جنبه های گوناگون آن مورد مداقه قرار داده است. اینکه چه گروهی از مردم مناسک را انجام میدهند، مثلاً زنان یا مردان، یا از کدام قشر اجتماعی و طبقه هستند معنای مناسک را تغییر میدهد. کیهانشناسی موجود در پس زمینه مناسک نمادشناسی آن و معنای آن را در جهان دینی و نیز ارتباط باورمندان با جهان را تعیین مینماید. از طرف دیگر مناسک از نظر کارکرد، ساختار، شیوه ی اجراء و غیره طبقهبندی و دسته¬ بندی شدهاند. به عنوان مثال مناسک دکترینال (آموزه ای)، مناسکی که روی یک دکترین مذهبی شکل گرفته اند و برای ترویج آن دکترین و تقویت هویت یک جامعه متفرق از باورمندان به کار می روند، یا مناسکی که مبتنی بر هیجان و شور و عاطفه انجام می شوند که هاروی وایتهاوس (انسان شناس) آنها را مناسک Imagistic می نامند که بیشتر نقشی در اتصال و همبستگی بین اعضای یک گروه کوچک ایفاء می کند.
لذا می بینیم که مناسک سئوالات زیادی برای یک انسانشناس به وجود میآورد، چه کسی آن را انجام میدهد؟ درجه هیجان در آن چقدر است؟ مراحل آن چگونه است؟ از کجا آغاز میشود و در کجا پایان می گیرد؟ و سؤالاتی از این دست برای انسان شناسی مهم است. هنگامی که یک مشاهدهگر سریع و یا ژورنالیست به مناسک نگاه می¬کند در نگاه سریع معمولا اوج مناسک را می بیند، اما مناسک از یک مرحله ای آغاز می گردد و اوج می¬گیرد و به خاتمه می رسد که همه این فرایند باید بطور توامان مشاهده گردد، در غیر این صورت باعث نقص در تحلیل می شود. .
یکی از مناسکی که روی آن تحقیقاتی صورت گرفته مناسک زنانه است، مناسکی که بیشتر زنان در آن سهیم هستند و دیگری مناسکی که گروهای حاشیهای انجام میدهند. گاه زنان که معمولاً در مناسبات قدرت دست پائین را دارند با گروههای حاشیه ای با هم مناسک خاصی انجام می¬دهند مانند مناسک «زار» و «نو بان» در جنوب و جنوب شرقی ایران که مناسکی است که هم گروههای محروم و هم زنان در آن بیشتر دیده میشوند. به ندرت می¬توان مرد متمول طبقه متوسط یا طبقه بالا را دید که به سبب بادزدگی یا جن¬زدگی در مناسک «زار» یا «نو بان» شرکت نمایند تا درمان شود.
سوال دیگری که انسان شناس و مردم شناس می پرسد این است که این مناسک چه نقشی برای مردم ایفاء مینماید؟ آیا صرفا یک کاتارسیز و زمینه ای برای تخلیه هیجانات روانی و زمینهای است که از لحاظ روانی به سبب هیجان و گریه و زاری افراد شرکتکننده را تسکین می دهد؟ اعمالی از قبیل گریه کردن، رقصیدن، خلسه، حرکات بدنی تند تماما از مصادیقی اعمالی است که نوعی کاتارسیز پدید میآورند. تبین مردمشناسان در خصوص این گونه مناسک آن است که اینها، طوری طراحی شدهاند تا بتوانند هیجانات اجتماع و گروههای اجتماعی (ناشی از نابرابری اجتماعی، یا محرومیت) را تخلیه نمایند و به آنها اجازه دهد که با نوعی تسکین قادر به ادامه ی زندگی به شیوه¬ی سابق باشند. چنین تبیینی را به خوبی در فیلم آقای امامی به تصویر کشیده شده است، جایی که در پایان فیلم می بینیم که همان سکون و رخوت و “خاک مرگی” که در ابتدای فیلم دیدیم که بر روستا حاکم است، بعد از اتمام مراسم نسبتاً مهیج بی بی مراد، مجدد در روستا مجدداً بر روستا حاکم می شود؛ چیزی که ادامه ی وضع موجود را به طور نمادین نشان می دهد.
نکته دیگر این است که تفاوت کار یک مردم نگار با یک فیلم ساز در بررسی مناسک چیست؟ مردم نگار ابزار منعطف¬تری در اختیار دارد و شیوه ی کار او به وی اجازه می دهد که با تأمل و با تجدید نظر در فرآیند پژوهش به اطلاعات “مکفی” دست یابد. ابزار او یک دفترچه، احتمالا ضبط صوت یا دوربین است. او در منطقه برای مدتی باقی می ماند و شاید به دفعات به آنجا مراجعه کند و با مردم گفتگو کند. شاید در ابتدا نمیداند چه چیزی را باید ثبت کند هر چه جلوتر می رود موضوع برایش بیشتر آشکار می گردد، هر بار که از میدان باز می گردد نوشته های خود را مرور می¬کند و در خصوص مواردی که باید بیشتر روی آن تحقیق نماید فکر کرده و آنها را انتخاب می کند. مردم شناس با این روش فرصت جبران آنچه ندیده یا ناقص بوده و باید کاملتر شود را دارد، و این کار را آن قدر تکرار میکند که احساس کند اطلاعات کافی و نیز چهارچوب مفهومی مناسب برای ارائه ی تحقیق اش را دارد. این روال یک پژوهشگر مردم شناس است که کار میدانی انجام میدهد و در ادامه تلاش می کند به یافته های خود نظم و دسته بندی مشخص بدهد و شاکله و چارچوب مفهومی مناسب برای نتایج و یافتههای خود بدست آورد و در ادامه چارچوب خود را تصحیح نماید. حال آنکه یک فیلمساز این فرصت مبسوط را ندارد. مشکلات مالی و صرفه جویی در هزینه مسئله تمام فیلم سازان مستند جهان است، اگر چه این نکته در جاهای مختلف دنیا شدت و ضعف دارد. لذا برای یک فیلمساز امکان ثبت و تصویر برداری مکرر از یک مناسک وجود ندارد. از این¬رو آنها باید از قبل بدانند چه چیزی را باید ثبت نمایند که در غیر این صورت آن را از دست دادهاند و امکان تکرار ممکن است مهیا نباشد. اگر چه در این حالت سعی می شود با مکانیسم هایی مانند بهره گیری از گفتار متن خلاء را مرتفع نمایند. لذا در فیلم مردم نگار مهم است که فیلم ساز خود مردم شناس باشد یا در ارتباط نزدیک با یک مردم شناس که در حوزه ی مورد نظر تخصص و تجربه دارد، قرار داشته باشد و از قبل با هم در خصوص نکاتی که باید در فیلم ثبت شود گفتگو کرده و تصمیم بگیرند. اگر غیر از این عمل شود امکان دارد اثر تولید شده به لحاظ گنجاندن نکاتی که از نظر مردم شناسی واجد اهمیت هستند، ناقص باشد. لذا پیشنهاد می شود که در گروهی که تصمیم به تولید فیلم اتنوگرافیک دارند یا به یک مردم شناس همراه باشند یا فیلم ساز خود مردم نگار باشد. در تولید فیلم اتنوگرافیک باید دغدغه ثبت دقیق آنچه از نظر مردم نگاری “داده های مردم نگارانه” تلقی می شوند، وجود داشته باشد. در واقع لازم است نوعی بصیرت مردم نگارانه بر تولید چنین اثری حاکم باشد. به این ترتیب فرآیند تولید یک فیلم مردم نگارانه با فرآیند تحقیق مردم نگارانه که به تدریج انجام میگیرد متفاوت است.
این نکته محدودیتهای زیادی را به فیلم مردم نگار تحمیل مینماید اگر چه در این حوزه امکانات دیگری وجود دارد که دست فیلم ساز را در مقایسه با یک مردم نگار باز میگذارد. به عنوان مثال فیلمساز میتواند تحریف هایی انجام دهد. تحریف به مفهوم «خنثی» و بدون ارزشگذاری، به معنای دستکاری در واقعیت برای رسیدن به هدفی خاص یا انتقال یک پیام یا اطلاعات. البته مردم نگار نمی تواند دقیقاً به همین شیوه این تحریف را انجام دهد. مثلا صحنه شب قبل از پخت آش در فیلم آقای امامی، بازسازی شده (بازسازی صادقانه). البته شاید فیلم ساز بیان نکند که این بخش بازسازی بوده است اما اقتضای یک فیلم مردم نگارانه این است که تحریفاتی را که به ناچار صورت داده مشخص کرده و شرایط آن را توضیح دهد. در فیلم آقای امانی نیز در نوشتار ابتدای فیلم دقیقاً به این موضوع و بازسازی مراسم شب قبل از پخت آش اشاره شده است. در فیلم معروف نانوک شمال، رابرت فلاهرتی، سازنده ی فیلم، ایگلوی (خانه برفی) اینویتها[۱] سفارش ساخت یک ایگلوی برزگ تر از حد معمول و به صورت نصفه را می دهد و وقتی صحنه¬ی نانوک و اعضای خانواده اش در داخل ایگلو را می بینیم این طور به نظر می رسد که فیلم برداری در داخل ایگلو صورت گرفته است. حال آنکه خانواده داخل ایگلو، در فضای باز هستند فلاهرتی، ایگلو را بزرگتر از حد معمول و نصفه ساخته تا نور و فضای کافی برای فیلم برداری وجود داشته باشد در ابتدا فلاهرتی به این امر اشاره ای نکرده است اما بعدها که در خصوص فیلم مطالب نوشته و منتشر شده است به آن اشاره شده است. از این¬رو مناسب است یک فیلم اتنوگرافیک تمام تحریف های انجام شده را مشخص نماید.
آقای دکتر عربستانی که در ادامه به این نکته پرداختند که؛ چگونه میتوان یک اثر را مردم نگارانه نام نهاد. و آیا می توان قائل به این تقسیم بندی بود که برخی از فیلمها مردم نگارانه دانست و برخی از آنها را مردمنگارانه ندانست؟ ایشان در پاسخ بیان نمودند که شاید بهتر باشد که بگوئیم میزان مردم نگارانه بودن یک فیلم امری است که درجه بندی دارد. به هر حال هر فیلم، ولو یک فیلم سینمایی، را یک انسان در مورد انسانهای دیگر ساخته است و و از این حیث می توان به نوعی از آن اطلاعات مردم نگارانه استخراج کرد، اما اگر فیلمی قرار باشد با چارچوب علمی مردم نگاری انطباق داشته باشد نکات دیگری باید در آن لحاظ شود. حتی فیلمهای ساخته شده توسط خود مردم نگارها نیز لزوماً همه این شاخصه ها را ندارند ولی می¬توان فیلم ها را از نظر مردم نگارانه بودن درجه بندی کرد. لزوماً مرتبط بودن موضوع یک فیلم به یکی از مناسک، یک گروه قومی، یا افراد و گروه های حاشیه ای، آن اثر را مردم نگارانه نمیکند. نکاتی هستند که می توانند یک فیلم را مردم نگارانه تر کنند که از جمله می توان به برخی از این موارد به قرار زیر اشاره کرد:
• “صداقت” علمی در مورد اینکه یک صحنه چگونه ثبت و ضبط شده است
• احساس شود صدای سازنده اثر در آن شنیده می¬شود و فیلم ساز نظری خود را بیان می کند، شما حس می کنید فیلم صدا و تبینی دارد. فرضا فیلم آقای امامی تبیین اجتماعی از پدیده داشته ا ست. وقتی دست از زمین کوتاه می شود به آسمان بلند می شود این صدای فیلم ساز در اثر شنیده می¬شود.
• نکته دیگر آنکه موضوع را در زمینه¬ی اجتماعی و فیزیکی اش قرار داشته باشد. یعنی یک رفتار که در فیلم دیده می شود هم به لحاظ جغرافیایی (فرضا در این فیلم اگر نمای ده به صورت کامل نشان داده می¬شد شاید برای مخاطب درک از فضا ممکن تر می شد.) و هم اجتماعی و فرهنگی زمینه مند شده باشد.
• دیگر اینکه تمامیت تعامل افراد در فیلم مشاهده شود. به این معنا که اثر به گونه ای باشد که این تعاملها را آشکار کند و تمرکز بر بخشی از صحنه (اشیاء و افراد) مخاطب را از مشاده ی کل تعاملات محروم نکند. هنگامی که از فیلم مردم نگارانه سخن می گوییم از نظر مردم نگار لزوماً زیبا بودن و بیان سینماتیک معیار قضاوت در مورد یک اثر نیست.
• حتی المقدور مبتنی بر یک مثن مکتوب مردم نگاری باشد، یا فیلم برای توضیحاتی که در فیلم امکان پرداختن به آنها نیست، با یک متن توضیحی مردم نگارانه همراه باشد.
• مشاهده و ثبت فرهنگ به عنوان امری دینامیک و در حال تغییر (همه ی فرهنگ ها در حال تغییر هستند)، و نه به صورت ثابت و “دست نخورده”.
آقای دکتر عربستانی در ادامه صحبتهای خود در خصوص فیلم آقای همایون امامی نکاتی را بیان نمودند و گفتند این اثر از نمونه های خوب فیلم مردم نگارانه بود به لحاظ اینکه واجد تبیینی خاص بود و تعاملات در آن آشکار بودند. اگر چه گاه کلوزاپ ها (نماهای بسته از اشیاء و افراد) ما را از اطلاعات اطراف محروم می کرد اما مدت آنها طولانی نبود. مضاف بر اینکه در ابتدای فیلم نیز تحریف غیر قابل اجتنابی که صورت گرفته بود توضیح داده شده بود (بازسازی صحنه ی مراسم دعای شب قبل از سفره).
در عین حال که این فیلم به عنوان یک فیلم اتنوگرافیک فیلم معتبری بود، اما سوالاتی نیز در آن نیاز به پاسخ داشت، به عنوان مثال فیلم ساز اشاره کردند که این افراد غالباً از کاشمر به این روستا می آیند، اما فیلم این حس را ایجاد می کند که اینها مردم ساکن روستا هستند. اینکه مردم از کاشمر به روستا می آید احتمالاً به سبب آن است که ریشه ایشان به روستا باز می گردد و این نکته می تواند بُعدی را به مناسک می افزاید. ممکن است مناسک فوق از نوع مناسک هویتی باشد که طی آن افرادی که ریشه ی یکسانی دارند با برگزاری یک مناسک جمعی هویت گروهی شان را تقویت می کنند. این تبین می توانست به تبین فیلم در خصوص معیشت ضعیف و “کوتاهی دست ایشان از زمین” افزوده شود و بعد جدید ایجاد نماید. البته باید دقت و توجه داشت که هیچ فیلم اتنوگرافی نیست که بتواند رضایت همه را در بر داشته باشد، اما فیلم ساز میتواند تا حد زیادی با تعریف پارادایم، تعهدی را که از ابتدا برای خود به وجود آورده به خوبی ایفاء نماید.
دکتر عربستانی افزودند به هر حال مراسم پخت غذای دسته جمعی در جاهای بسیاری وجود دارد و در بسیاری از اوقات با عناصر هویتی و انسجام گروهی همبستگی دارد. اگرچه وجه نمادین و نیز عواطف دینی نیز بخش مهمی از آنها را تشکیل می دهد. البته به نظر می رسد این تبین مبنی بر اینکه “وقتی دست از زمین کوتاه می شود، به سوی آسمان دراز می شود” تبین موجهی است. این تبین را مالینوفسکی در کارهای قدیمی خود در تبین مناسک دینی و جادویی نیز بیان کرده است. اگرچه اتکاء مطلق به چنین تبیینی برای مناسک دینی، از جانب بسیاری از نظریه پردازان انسان شناختی کافی قلمداد نمی شود.
در انتها ایشان افزودند: می خواستم مقایسهای میان اتنوگرافی و فیلم و اقتضائات آنها انجام دهم و از تفاوتها و شباهتهای آنها سخن بگویم و از ساخت یک اثر خوب مردن نگارانه مبتنی بر بصیرت مردم نگارانه سخن بگویم.
دکتر فکوهی: جذب متافیزیک شدن لزوما متاثر از کمبودهای زمینی نیست
دکتر فکوهی بحث کوتاهی در خصوص موضوع برنامه با هدف قرار گرفتن بحث در چارچوب بین رشته ای فرهنگی انجام دادند و بیان نمودند،آقای امامی با صداقت زیادی شرایط تهیه اثر خود را بیان کردند و همانگونه که دکتر عربستانی اشاره کردند اگر ما بخواهیم فیلم ایده آل داشته باشیم چه ویژگی هایی باید در اینگونه آثار وجود داشته باشد. ایشان بیان کردند که این نکته مهم است که چرا در تلویزیون به بحث تحقیق و پژوهش در تولید آثار مستند توجه نمی شود و آثار بیشتر تصاویر تدوین شده است که گاه با یک نریشن و گفتار متن با محتوای پایین همراه شده است باید دلایل این مسئله بررسی شود که می تواند عوامل گوناگون از جمله فقدان تقاضای مخاطب باشد.
دکتر فکوهی در بخشی از سخنان خود به نکته بیان شده توسط آقای امامی اشاره نموده و گفتند این یک تئوری قدیمی در حوزه مناسک است که نفی نشده و آن اینکه انسانها به این دلیل به مناسک رو می آورند که نیازی زمینی وجود دارد (دستی که از زمین کوتاه می شود به آسمان بلند می شود) این تفسیر است و قابل نفی نیست اما به لحاظ نظری و انسان شناسی این نظر اجماع ندارد یعنی حرکت به سوی متافیزیک لزوماً پیوند با کمبود زمینی را نشان نمی دهد مثال، تهران اکنون یکی از گرانترین شهرهای دنیاست و افرادی که الان در تهران مناسک را اجرا می کنند لزوماً افراد فقیری نیستند و دست ایشان از زمین کوتاه نشده آیا این لزوماً به دلایل دیگر اتفاق افتاده این نکته نیز تایید نشده آنچه در حوزه مناسکی اجماع دارد، منطق حاکم بر این چرخه های مناسکی است که چگونه از سیستم های سنتی به مدرن حرکت می کنند. به ویژه اینکه وقتی می دانیم منشاء مناسک غذایی آن چیزی است که از آن به قربانی گیاه نام برده می شود، که از اشکال قربانی قدیمی است که گاه جایگزین قربانی حیوان میشود امروزه مسئله چرخه مناسکی مهی (قمری) در محرم و رمضان که به مراسم نماد و چرخه مناسکی غیرکشاورزی مربوط است و چرخه مناسک کشاورزی مانند نوروز و جشن سده که به نظام خورشیدی باز می گردد و در دو تقویم زرتشتی و اسلامی وجود دارد در دو چرخه با سیستم خیلی انعطاف آمیز نسبت به هم در حال انجام هستند. حضور این چرخههای مناسکی در شهر مهم است. آنچه که در محرم و عاشورا رخ میدهد بسیار مهم است نوعی واژگونی سیستم شهری است و از کار افتادن زندگی روزمره است که با اهداف متفاوتی رخ می دهد. یکی از هدفهای حضور در این مراسم هویت بخشی است کسانی که در این سیستم وارد می شوند هویتی مییابند، هر فرد نقش خود را مییابد که لزوماً خودآگاه نیست. این نقشها ایجاد جماعتی خاص میکند که به لحظهای از حیات دامن می زند که قبل و بعد از آن وجود ندارد. ا ین چرخهای بودن سبب میشود که این جماعت هویت خود را حس کنند. معمولا در چرخه های مناسکی انسان شناسان از خودآگاه سخن نمیگویند. ناخودآگاه انجام می شود اما اثر آن هویت بخش است.
امروزه بخش زیادی از این مباحث در بخش انسانشناسی عواطف قرار گرفته مبتنی بر اینکه اگر کسی بو، مزه و به طور کلی چیزی را حس نکند وجود ندارد. در این حوزه و هم چنین انسان شناسی دین، کار جدی در ایران صورت نگرفته، بیشتر آقای دکتر عربستانی و دکتر جبار رحمانی به طور مشخص در این بخش فعالیت کردهاند. آنچه که عمدتاً در حوزه انسان شناسی دین در ایران کار شده به کلیشههایی اشاره دارد که بخش زیادی از آن آنها (نود درصد) به جامعه ایران ربط ندارد و کلیشه های یهودی مسیحی هستند. فیلم آقای امامی یکی از اشکال فیلم مستند که مستند مستقیم است را نشان می دهد که فیلم ساز امکان پدید آمدن رابطه مستقیم مخاطب بر اثر پدیده می آورد. باید دقت کرد یک مخاطب عادی در تهیه اثر نمی تواند دقیق باشد بر کار آقای امامی این ویژگی مثبت را داشت که نکاتی دقیقی را ثبت کرده بود البته برای کامل شدن نیازمند بحث و بررسی است. این اثر نمونهای از فیلم اتنوگرافیک بود که کمترین دخالت را در آن از سوی فیلم ساز دیدیم. آنچه از آن به دخالت نکردن یاد شده منظور دخالت تفسیری است.
پرسش و پاسخ :
سوال: آیا با دوربین می توان کار اتنوگرافیک کرد و آیا اساساً می توان اثر دوربین را خنثی کرد؟
آقای امامی: بله میتوان برای این منظور کارگردان چند روز قبل تمام عوامل را به لوکیشن میبرد و تصویربرداری نمیکند تا حضور دوربین و عوامل برای مردم آن منطقه ملموس و عادی شود و از این طریق دوربین دیگر در فیلم دیده نمیشود.
سوال: بهترین نمونه فیلم های اتنوگرافیک ایرانی و غیر ایرانی از نظر شما کدام آثار هستند؟
دکتر عربستانی: فیلم های اتنوگرافیک خوب وجود دارند در میان آثار کلاسیک میتوان این آثار را پیدا کرد. از میان آثار خارجی فیلم آکوبونیت آقای سعید منافی است که از نظر بصیرت مردم شناسی و نوع تصویربرداری فیلم خوبی است برای بنده به عنوان انسان شناس هر فیلمی که بیشتر از بصیرت مردم نگاری بهره گرفته به لحاظ اتنوگرافیک ارزش دیدن بیشتری دارد.
آقای امامی: ما فیلم مردم نگار خوب داریم از جمله می توان به عروسی مقدس ، قتل شتر در کاشان وتاراز که هر سه کار آقای وراهرام میباشد میتوان اشاره نمود. وراهرام سالهاست در مورد مردم نگاری کار کرده او معتقد است ما مستند مردم شناسی در ایران نداریم بنده هم به مورد خاصی برخورد نکرده ام. اما فراوان داریم آثاری که به سبب اگزوتیک بودن یک آیین به سراغ آن می روند و از آن فیلم میگیرند و جوایز زیادی هم به دست می آورند اما وقتی آنها را با ساده ترین معیارهای مردم شناسی مقایسه میکنیم متوجه می شویم عملا نمیتوان آن را یک اثر مردم شناسی دانست زیرا فقط ثبت آیین را انجام داده بدون مطالعه نمودن آن آیین در آن بستر فرهنگی. حال آنکه یک پروفسور مردم شناس اتریشی در روند تولید فیلم عروسی مقدس که به بررسی مراسم آیین در اورامان تخت در کردستان ایران پرداخته، حضور داشته است. مونتور فیلم مونتور ویژه فیلم مردم شناسی مرحوم خانم کارین منافی همسر آقای سعید منافی است.
سوال: آیا فیلم مردم نگارانه در میدان شکل نمی گیرد و حتما پژوهش نیاز دارند؟
دکتر عربستانی : به نظر می رسند سئوال این است که آیا فیلم ساز مانند کار مردم نگار می تواند در میدان وارد شود و به تدریج اثر شکل بگیرد. نمی توان به این سئوال جواب قاطع داد بستگی به شرایط دارد، گاه مانند شرایط آقای امامی ، محدودیت زمانی معینی وجود دارد برای اینکه از موضوعی فیلم تهیه شود، و از موضوع در همان زمان محدود می توان فیلم ساخت. اما یک زمان هم می بینیم آقای جان مارشال با خانواده اش در آفریقای جنوبی در صحرای کالاهاری زندگی می کند و مدتها در آنجا در خصوص بوش من های کالاهاری فیلم ساختند. فیلمهای اول ایشان تا فیلم آخر بسیار تغییر کرد. فیلم اولی که ساختند شکارچیان در خصوص شکار زرافه تا خانواده کالاهاری که جز فیلم های آخر است خیلی تغییرکرده است. حتی خود ایشان به فیلم نخست خود نقد دارند. فیلم وقتی ساخته شد قابل تغییر نیست لذا بهتر است قبل از کار تحقیق موجود باشد.
سوال: آیا فیلم های مستند حیوانات هم مردم نگاری دارد یا خیر؟
دکتر عربستانی : به این گونه آثار مستند حیوانات، مردم نگاری اطلاق نمی شود. اما در خصوص نخستیان فیلم می سازند و در برخی از مقالات اتنوگرافیک گاه به این نخستی ها میمونهای رده بالای چرخه تکامل اشاره میشود که آنها هم واجد رفتارشناسی هستند. اما به طور خاص به آنها مردم نگاری اطلاق نمی شود.
سئوال: به مناسک زنانه اشاره کردید آیا می توان گفت مناسک زنانه ویژگی هایی دارند که خاص خودشان است و از مناسک مردانه متمایزشان می کند؟
دکتر عربستانی : همین که در مناسک فقط زنان حضور دارند متمایز است، دلیلی دارد که فقط زنان در آن شرکت میکنند اما در شرایط مختلف پاسخ ها مختلف است. ما کیشهای زنانه داریم یا آیینهای کوچک زنانه ماننده سفرههای نذری در ایران ویژگی هایی دارند که آنها را تمایز میکند در برخی مرد و زن شرکت می کنند و در برخی صرفاً مردان حضور دارند مانند قمه زنی.
سوال: آیا در مناسک زنانه، یک کارگردان که زن نیست می تواند به خوبی به شکل تعاملات پی ببرد؟
آقای امامی: معمولا مشکل هست به خصوص در مواردی در جنوب ایران معمولاً گروه فیلم سازی خانمی را با خود همراه می کند و فیلمبردار خانم در نظر گرفته می شود. درغرب مانند لرستان و غیره که تا اندازهای تعصبات قومی داریم خانمی همراه می شود و ایشان هم با مقدماتی تصویر برداری می کند آقایان اجازه ورود در آن مکان را ندارند. در تولید این مستند این مشکل را هم داشتیم هم نداشتیم. به سبب ارتباط خوب آقای کریمی با شورای روستا گروه ما تا اندازه ای توانست از اقتدار آنها بهره بگیرد. شب قبل از فیلم برداری من در روستا خانم های مومنه روستا را شناسایی کردم و لوکیشن را شناسایی کردم و بعد از اتمام مراسم پخت آش با فاصله یکی دو ساعت با کمک گرفتن از شورای روستا، خانمها را دعوت کرده و سفره را دقیقاً بر اساس تحقیقات موجود در مورد تاریخچه این آش که آقای کریمی آن را می دانست طراحی نمودیم (ایشان همکار برنامه فرهنگ مردم رادیو بودند) عناصر سفره دقیقاً بر اساس اطلاعات آقای کریمی چیده شد. مشکل ما زمانی آغاز شد که خانم مومنه باید زیارت را میخواند ایشان گفت در برابر نامحرم زیارت نمیخوانم و دوستان شورای روستا خانم را متقاعد کردند تا ما را کمک نماید.
سوال: آیا بعد از تولید فیلم با افراد روستا در ارتباط بوده اید؟
آقای امامی: بنده متاسفانه بعد از اتمام یک فیلم ارتباطاتم قطع می شود. البته مایل بودم در مورد قالی بافی فیلم بسازم اما امکان آن تا کنون مهیا نشده است.
سوال: با توجه به شرایط بد اقتصادی روستا مخارج پخت آش از کجا تامین می شود؟
آقای امامی: مخارج پخت آش معمولاً اگر کسانی از شهر میآیند هزینه آن را تقبل میکنند اما مواردی که فرد نذر کننده برای نذری خود امکان تامین هزینه را ندارد در مواردی، فرد تمام مواد مورد نیاز آش را گدایی میکند. البته به لحاظ مردم نگاری این عمل در فرو ریختن منیت های فرد موثر است. یعنی یا مردم شهر تامین میکنند هزینه را یا از طریق همیاری روستایی که سنت قدیم روستا است این کار انجام می شود.
سوال: آیا در مورد سلسله مراتب افرادی که در پخت آش دخالت می کنند به قاعده خاصی می رسیدید؟
آقای امامی: برای این سئوال پاسخی ندارم چون بنده ناگهانی در آن فضا حضور پیدا کردم زمانم کم بود در این مورد پاسخ ندارم همانگونه گفتم تحقیق صورت نگرفته بود و این شناخت برای من پیش نیامد.
سئوال:به نظر شما یک فیلم مردم نگارانه ابتدا فیلم است یا مردم نگاری مگر نه این است که تا از لحاظ دراماتیک فیلم در نیامده است ارزش مردم نگارانه ندارد؟ آیا مردم نگار را به ما هو مردم نگار اساسا تا زمانی که نقاط دراماتیک فیلم را رعایت نکرده (علیرغم رعایت تمام خصوصیات مردم نگارانه) نمی توان فیلم ساز خواند؟
دکتر عربستانی: فیلم یک سری اقتضائاتی دارد باید تکنیک آن رعایت شود، فیلم مردم نگاری هم اقتضائات خود را دارد. فیلم سازی درساختار سینمایی به تصویر کشیدن واقعی یک دورغ است، مردم نگاری هم به طبع پارادایم علمی خود در صدد بیان امر واقع است به همان گونه که وجوددارد. لذا بین این دو معمولاً فیلم هایی وجود دارند به عنوان مثال همیشه فیلم هایی وجود دارد که به لحاظ ساختار هنری و کار با تکنیک در سطح بالایی است اما برای مردم شناس نکته خاصی به همراه ندارد و برعکس. لزوماً فیلم مردم نگار فاقد قابلیت های هنری نیست، اما آنچه اهمیت دارد آن است که فیلم مردم نگار باید منطبق بر واقعیت باشد. بدون شک اگر فیلمی به لحاظ قابلیت های هنری دارای ارزش هنری کمتری باشد اما به واقعیت نزدیک تر باشد این اثر برای یک مردم شناس ارجحیت بیشتری دارد.
سوال: آقای دکتر فکوهی فرمودند در فیلم تفسیر صورت نگرفته است. مگر نه اینکه در فیلم های مردم نگاری مستقیم از زمانی که مردم نگار شروع به ثبت اطلاعات می کند تفسیر آن شروع می شود؟
دکتر فکوهی: هر آدمی که صحنه ای را می بیند یا وارد یک کنش می شود اصولاً نمی تواند تفسیر نداشته باشد. بخش عمده این تفسیر به ناخودآگاه ما بازمی گردد و از زندگی ما نشات می گیرد، بنابراین موضوع فوق به شکل مطلق مطرح نیست. آنچه قابل طرح می باشد آن است که آیا فیلم ساز تعمداً تفسیر خود را در فیلم قرار داده یا خیر، هر فیلم که چنین کاری را انجام داده به همان اندازه از واقعیت و فیلم اتنوگرافیک فاصله گرفته است. در فیلم آقای امامی نیز علیرغم مستقیم بودن این مستند قرار دادن سکانسهای وضع بد زمین ،قالی بافی و دامداری به صورت نا خود آگاه تزی را نشان می دهد که آقای امامی در بخشی از سخنان خود به آن اشاره نمودند، دستی که از زمین کوتاه می شود به آسمان بلند می گردد، که قابل حذف به نظر می رسد و آسیبی نیز به محتوای اثر نمی زند. باید توجه کرد اگر در آن روستا تمام نعمات الهی زیاد هم شود این مناسک پخت آش بی بی مراد تعطیل نخواهد شد و شاید رونق نیز بگیرد. این رابطه مورد اشاره توسط آقای امامی را نخستین بار تطورگرایان مطرح نمودند که از همان زمان با انتقادات جدی مواجه بوده است. به بیان کلی هم عامل فقر می تواند سیستم مناسکر را تشدید نماید هم عامل ثروت.
دکتر عربستانی: در انسان شناسی شیوه های گوناگونی برای زمر گذاری و رمز گشایی مناسکی وجود دارد یکی از پارادایم های غالب پارادایم کیلیفوردگیرتز است، او دریکی از مقالات خود با عنوان دین به مثابه نظام فرهنگی نشان می دهد که چگونه مناسک و کاسمولوژی یا کیهان شناسی، ارتباط تنگا تنگی با یکدیگر دارند و انجام یکی دیگری را تقویت می نماید و این دو با هم سیستم تشکیل می دهند و مدل دیگر مدل ترنری است. اینکه هر تبینی کی و کجا به کار برود فرمول ندارد و باید دید چه چیزی در کدام مناسک برجسته است. فرضاً ما تبینی داریم در خصوص رقابت گفتمانهای رقیب. شاید فرضاً مناسک عاشورا بسته به اینکه چه کسی آن را اجرا می کنند مهم است، آیا مردم بانی هستند یا دولت، آیا هیاتهای سنتی هستند یا هیاتهای مرتیط با دولت. مناسک عاشورا گفتمان حق طلبی دارد و کسانی که بانی این مناسک هستند قطعاً خود را در گروه امام حسین میدانند و مخالفان او یزدی تلقی می شوند. به اندازهای عوامل گوناگون و متعدد وجود دارد که امکان تبین واحد را غیرممکن میکند برخی از مناسک عاشورا در برخی استانها عناصر هویتی دارند. نخل و…. وقتی آنجا هستیم هویت محلی را آشکار می بینیم ما با پدیده چند لایه متکثر مواجهه هستیم. انسان شناسی برخلاف جامعه شناسی مردم انجام دهنده مناسک را بررسی می کند و مردم نیز متکثر هستند.
دکتر فکوهی: ایشان به تذکر یکی از دوستان جلسه که گفتند بانییان نذردر آش بی بی مراد از شهر و جای دیگری آمده اند و از اهالی روستا نیستند اشاره نموده و افزودند، در خیلی از موارد در حوزههای قربانی و نذری دادن سیستمهای تامین کننده بودجه لزوماً با سیستم اجرایی یکی نیستند. این نکته در مراسم قربانی مهم است زیرا در این بخش باید هزینه شود و با مناسکی که هزینه ندارد متفاوت است.
دکتر فکوهی در ادامه در پاسخ به سوالی که در خصوص جمله « دین افیون توده ها ست» پرسیده شده بود پس توضیحی بسیار کوتاه در خصوص تاریخچه پدید آمدن این نگرش، تاکید نمودند که امروزه جامعه شناسان و انسان شناسان تبین ارزشی در خصوص دین را ضروری نمی دانند و کار خود را تبین فرهنگی و اجتماعی دین می دانند و جایی که این مسئله وارد گفتمان سیاسی می شود خود را کنار می کشند.
سوال: وجه تسمیه آش بی بی مراد چیست؟
آقای امامی: معمولاً این آش ها به طور مستقیم و غیر مستقیم به اسامی اهل بیت اشاره دارند مانند آش بی بی نور و یا به افرادی که به انها منسوبند. اما در مورد آش بی بی مراد وجه تسمیه آن را نمی دانم.
سوال: آیا مردان هم در آنجا حضور داشتند؟
آقای امامی: مردان نبودند و خانمها خود کارهایشان را انجام می دادند البته ممنوعیتی نیز برای حضور مردان وجود نداشت.
دکتر فکوهی: علت عدم حضور مردان در آنجا به این سبب است که این از مناسک زنانه است اما به نظر می رسد ممنوعیت مناسک مردانه که درخارج از ایران وجود دارد، در این جا دیده نمی شود. علت آن هم وجود سیستم پدر سالار حاکم در کل مجموعه است، ماشین هایی که برای حمل و نقل خانمها آمده اند مرد هستند و…، در سفره های نذری خانگی مراسم و مناسک زنانه است.
سوال: ایا محل انتخاب شده به سبب خاص برگزیده شده بود؟
آقای امامی: تحقیق یک صفحه ای ابتدای کار نام محل را مشخص کرده بود و آن را روستای فدافن معرفی نموده بود
سوال: چرا زوایایی از روستا نشان داده نشد؟
آقای امامی: این اشکال به فیلم وارد است ممنون از تذکر دوستان.
سوال: آیا علت هم سطح بودن صدای خانهما به درخواست و هماهنگی شما بوده؟
آقای امامی: خیر از ابتدا این گونه بود البته در روند تدوین نیاز به هم سطح کردن کل صداها هم وجود دارد.
دکتر عربستانی: کتابی به نام « فیلم مردنگار» به قلم آقای هایدر به صورت ترجمه شده با ویراست جدید آماده شده که مطالعه آن را توصیه می کنم.
٭کتاب آقای هایدر به ترجمه آقای دکتر عربستانی منتشر شده است.
[۱] ۰ که به غلط آنها را اسکیمو می نامند