ریشه حضور زنان در تعزیه
برغم تمام توصیفات گفته شده، تعزیه در منطقه بوشهر بصورت مختلط اجرا میشود و زنان در نقش زنان اهل بیت ظاهر میشوند.(عرفان، ۱۳۷۹: ۱۷) قدمت این پدیده به عصر قاجار باز میگردد بطوریکه تا به امروز این حضور بسیار متعارف است تا جایی که حتی برای آن توجیهات شرعی نیز ابراز میدارند.
نوشتههای مرتبط
حرمت شبیه شدن مرد به زن علتی است که پیشتر بدان اشاره رفت عاملی است که بسیاری از تعزیهخوانان منطقه برای دفاع از حضور زنان در میدان تعزیه بدان تکیه مینمایند تا جایی که تقریبا همهی تعزیهخوانان عنوان میدارند که این بیناموسی و بی حرمتی است، که مرد به جای خواهر سید الشهدا باشد. البته در گذشته زنان در خیمه میماندهاند و تنها با بیان آوازی تعزیهخوانی میکردهاند و حضور و حرکتی در خارج از خیمه و در میانهی میدانگاه نداشتهاند و به مرور از خیمهگاه خارج شدهاند.
نکته دیگری که باید بدان اشاره شود تاکید تعزیهگردانهای بوشهری بر سادات بودن زنان زنخوان است،(یاراحمدی، ۱۳۸۰: ۱۶۸) و در صورت نبود سادات از سایر زنان غیر سیده و یا بگفتهی خودشان خلقیها استفاده مینمایند.(مصاحبه جولایی) تعزیهخوانان این منطقه معتقدند حال که تاکید بر اهمیت و بزرگداشت حضرت زینب است و زنی در میدانگاه وارد میشود و به آواز سخن میگوید چه بهتر که از سادات و نوادگان آن حضرت باشد.
یکی از مداحان بوشهر عنوان میدارد که صدای زن از باب طربناک بودن و داشتن غنا حرام است حال آنکه در تعزیه تمامی آوازها در دستگاههای آوازی غمگین است و چون غنا ندارد و برای امام حسین(ع) نیز اجرا میگردد بنابراین جایز شمرده میشود. حتی اگر قبول کنیم که تمامی آوازهای تعزیه در دستگاههای غمین خوانده میشود و غنا ندارد، پرسشی مطرح میشود که چرا این پدیده در نقاط دیگر ایران و در جایگاههای دیگر متداول نشدهاست؟
اگرچه که سندی بر تایید حضور زن در اجرای تعزیه از جانب علما در این منطقه در دست نیست اما محال است که با وجود علما و معتقدین چون مرحوم آیت الله بلادی بوشهری که اثری مکتوب در باب واقعه کربلا دارد، علم الهدی اهرمی مبارز ملبس با استعمار انگلیس و فعال در نهظت مشروطه، معتقد اهرمی، خانوادههای مذهبی شناختهشده و با نفوذی چون میرزاها در منطقه دشتی، بهرامی و… بعلاوهی وجود حوزههای علمیه فعال در جنوب مثل حوزه سیراف که در منطقه بوشهر بودهاند و ارتباط خوبی با مردم داشتهاند این پدیده را ندیده و یا از آن اطلاع نداشته باشند و همینکه برای آن حرمت اعلام ننمودهاند بطور تلویحی تاییدی بر اجرای آن بودهاست.(مصاحبه جولایی) بعبارت بهتر اینگونه به نظر میرسد که با سکوت خود آنرا رد نکرده ولی تایید نیز نکردهاند.
با این مقدمه به سراغ چرایی حضور زن در اجرای تعزیه میرویم. پژوهشگر برای این وجه تمایز تعزیه بوشهر به بیان دو ریشه فرهنگی بسنده میکند.
در فرهنگ بوشهر زنان حضور بسیار پررنگ دارند و با وجود حاکم بودن فرهنگ مردسالار اما زنان در این منطقه آزادیهایی برخوردار هستند که جایگاه ویژهای در اجتماع برایشان بوجود آوردهاست، که شاید در جاهای دیگر کشور دیده نشود.
علاوه بر آیین های ویژهی زنانه در این منطقه مثل سینهزنی زنانه، مختک علی اصغر و … که محدودیتهای اجرایی بسیار کمی دارد و در عرصه اجتماع حضور چشمگیری دارد زنان در نوحهخوانی و روضهخوانی نیز حضور پررنگی دارا می باشند. از سوی دیگر حضور زنان در رویدادهای اجتماعی و تاریخی در این منطقه درخور توجه است برای مثال در جنگ جهانی اول تعداد ده زن وجود داشتهاند که در منطقهای اطراف بوشهر با ارتش انگلستان و هند درگیر و تلفات زیادی برای آنها به بار میآورند(فراشبندی، ۱۳۶۵: ۱۷۴) و یا زن رئیسعلی دلواری در کنارش در هنگام جنگ حضور داشتهاست و در خط اول جنگ خشاب برای او پر میکردهاست.( یاحسینی،۱۳۸۷: ۲۸)
از یک سو بوشهر بندری در جنوب ایران در مجاورت خلیج فارس است که توسط آن با آبهای آزاد در ارتباط است. کل این منطقه نیز بصورت باریکهای در مجاورت خلیج فارس کشیده شدهاست و یکی از راههای امرار معاش ساکنان این منطقه، بویژه شهر بوشهر تجارت و بازرگانی است، تجارت با افرادی از فرهنگهای متفاوت از سراسر جهان است. از سوی دیگر ساکن شدن اقوام، نژادها، زبانها و ادیان گوناگون، فرهنگی چندپارهای در این منطقه ایجاد نمودهاست. حضور لرها و فارسها از نقاط مرکزی ایران در کنار حضور اعراب و هندیان از کشورهای همسایه و حضور مستمر و بعضا با تسلط نظامی، سیاسی و اقتصادی اروپاییان که به همراه خود افریقاییان را بعنوان برده و مستعمره خود میآوردهاند فرهنگی رنگارنگ را در این منطقه بوجود آوردهاست.
افشار سیستانی در کتاب نگاهی به بوشهر نژادهای حاضر در بوشهر را اینگونه توصیف مینماید:
چنانچه در پیش گفتیم استان بوشهر از آغاز رهگذر و محل سکونت نژادهای گوناگون بودهاست. پیش از ورود آریاییها به منطقه بوشهر نژادهای بومب در این سامان میزیستهاند و علاوه بر نژاد مدیترانهای نژادهایی مانند دراویدی، سیاه پوست، سامی، عیلامی، سومری، نوردیک، عرب، لر و بهبهانی در سرزمین بوشهر سکونت داشته و یا به مرور به این منطقه مهاجرت کردند. در استان بوشهر عربها، لرها و طوایف مخلوط همانند بهبهانیها ساکن هستند که در اثر اختلاط، یک نوع نژاد خاصی را بوجود آوردند و به بوشهری معروف شدند.(افشار سیستانی، ۱۳۶۹: ۶۳۱).
بوشهر قدمتی پنج تا شش هزار ساله دارد(مشایخی، ۱۳۸۲: ۱۴) و در تمام این مدت(البته منهای اوایل دوران اسلامی) بندری مهم محسوب میشده و چون ایران تنها از طریق خلیج فارس به آبهای آزاد در ارتباط بوده و بوشهر سالیان سال در میان سایر بنادر جنوب کشورمان مهمترین بندر محسوب میشده، بنابراین بخش اعظمی از تجارت ایران با سایر کشورها از طریق آن انجام مییافتهاست. بنابراین برخی نژادها و اقوام بواسطه مهاجرت در این منطقه فرهنگی تاثیر گذاری داشتهاند و برخی به خاطر تعاملات و ارتباطات و معاملات اقتصادی- تجاری.
از سوی دیگر نیز این حجم گسترده رونق اقتصادی در این شهر موجبات مهاجرت و ساکن شدن برخی از مردمان نواحی داخلی ایران را در این شهر فراهم آورده و بیش از سایر بنادر در طول این سالیان بصورت مستمر با سایر دول و اقوام در ارتباط اقتصادی و به طبع فرهنگی بوده است.
در هزاره سوم قبل از میلاد بندر بوشهر با نام لیان شهری آباد و مهم در امپراطوری ایلامی بودهاست.(افشار سیستانی، ۱۳۶۹: ج۱) لیان که بر سر راه شوش به موهنجودارو قرار داشته و پل ارتباطی ایلامیها با نواحی اقیانوس هند و جنوب شرقی آسیا بودهاست. در زمان هخامنشیان، این شهر از اهمیت ویژه برخوردار بوده و پادشاهان این سلسله کاخها و معابد چندی در نواحی اطراف بوشهر و برازجان کنونی بنا کردند(اتابک زاده، ۱۳۷۳: ۲۹) سلوکیها در جایگاه بوشهر کنونی، انتاکیه پارس را ساختند که مدتها از رونق و آبادی برخوردار بود.(گیرشمن، ۱۳۸۳: ۱۹۹) اردشیر بابکان سر سلسله ساسانیان شهر راماردشیر را در ۱۲ کیلومتری بوشهر بنا نهاد که اکنون بقایای آن به نام ریشهر معروف است. در زمان نادر شاه برای ایجاد نیروی دریایی و تامین ارتباط جزایر با سواحل در ۱۷۳۵م. آبادی ریشهر به بوشهر امروزی انتقال یافت و با نام بندر نادریه مرکز عملیات فرماندهی قرار گرفت.(افشار سیستانی، ۱۳۶۹)
بافت جدید بوشهر از دوران صفویه و خصوصا از عصر نادرشاه با مهاجرت اقوام متفاوت به این شهر تشکیل یافتهاست. برای مثال اگر در بوشهر قدیم دقت کنیم در مییابیم که نام چهار محله از قومیت مهاجرین آن نام گرفتهاست، بهبهانیها از منطقهای به همین نام در خوزستان، دهدشتیها از مناطق اطراف کازرون و یا ممسنی، کوتیها کلونی سنی نشین تحت حاکمیت یهودیها و سپس انگلیسیها بودهاست و شنبدیها که مردمانی از نژد عربستان بودهاند. از سوی دیگر بوشهر از زمانهای قبل از تاریخ نیز با شمال و شرق افریقا و هندوستان در رابطه نزدیک اقتصادی-فرهنگی بودهاند و حضور ۲۵ خانوار با نام فامیل زنگباری تاییدی بر ادعای حضور افریقاییان بخصوص در خارک هستند که از حدود سیصد چهارصد سال پیش در این جزیره زندگی میکردهاند.(مصاحبه یاحسینی)
بوشهر گلوگاه ارتباطی ایران با سراسر دنیا، از طریق آبهای آزاد محسوب میشده و در طول تاریخ بوشهر در فراز و نشیبهای اقتدار و تهدیدها و حوادث سیاسی ایران سهیم بوده و همواره مورد توجه دول بیگانه و ممالک حاضر در صحنه رقابت خلیج فارس قرار گرفتهاست. اولین حضور اروپاییان در بوشهر به سال ۱۶۱۷م. برمی گردد که انگلستان در بندر جاسک نمایندگی دایر کرد، پس از آن انگلیس تا همین دورهی پهلوی حضور پررنگی و در جاهایی توام با اقتدار و سلطه در این منطقه داشتهاست بطوریکه از سال ۱۱۸۰ش. با گماردن نخستین کفیل نمایندگی سیاسی، بوشهر به مهمترین پایگاه انگلستان در خلیج فارس تبدیل شد.
فرانسه و آلمان از اواخر قرن نوزده و کمی بعد روسیه در اوایل قرن بیستم به همراه ایتالیا حضور موثری در منطقه داشتند. برخی دیگر از کشورهای اروپایی مثل نروژ، هلند و… نیز با داشتن کنسولگری در این منطقه و یا دفاتر تجاری با این منطقه رفت و آمد داشتهاند.(مشایخی، ۱۳۸۲: ۹۰-۱۰۵)
از سوی دیگر سابقه آشنایی و حضور دین مسیحیت نیز در این منطقه به ورود سن توماس در زمان بلاش اول شاه اشکانی بر میگردد و گواه آن نیز وجود باقیمانده کلیسایی است که در خارک مربوط به دوران باستان است.(مشایخی، ۱۳۸۲: ۳۷)
این همنشینی و تعاملات فرهنگی طولانی تاثیر قابل توجهی بر فرهنگ بوشهر داشتهاست بطوریکه یاحسینی بوشهر را شهر گفتگوی فرهنگها مینامد و معتقد است «به تعبیر فیلسوفان پستمدرن یک دیگ ذوب از تمام فرهنگها و خرده ملیتها بافت کنونی بوشهر را ایجاد نمودهاست.»(مصاحبه یاحسینی)
تاثیرات ناشی از داد و ستد با هندیان و معاشرت داشتن با افریقاییان و حضور پررنگ و بعضا استعمارگرانه اروپاییان زمینه و بستر مساعدی را برای تاثیر و تاثرات فرهنگی میان فرهنگهای حاضر در منطقه و فرهنگهای در ارتباط ایجاد مینماید.
نگاهی به زبان رایج مردمان بوشهر بر این ادعا صحه میگذارد، وجود بیش از سیصد لغت انگلیسی در دایره واژگانی و فرهنگ عامهی این منطقه و آشنایی نسبی با زبان عربی گویای مطلب فوق است. برای مثال حضور کلماتی چون تماته برگرفته از tomato، اتلو برگرفته از Othello و همینطور پنسل (pencil)، درایور (driver) هاسپیتال(hospital)، سلجر(soldier) و… نشان از این تاثیرات فرهنگی در طول زمان داشتهاست.
با توجه به این نقش بوشهر و ارتباطات فرهنگی حاصل از تجارت از یکسو و حضور فرهنگی سیاسی و حتی نظامی استعمارگران و اروپاییان از سوی دیگر موجبات حضور زن در عرصهی اجتماع و یا با برداشتن و کمرنگ کردن تابوهای حضور زن در اجتماع موجبات ارتقاء جایگاه اجتماعی زن را فراهم آوردهاست. از آنجا که زن خوانی در گذشته تنها در اجرای تعزیه در بندر بوشهر دیده شده و در شهرستانهای اطراف بسیار کم رنگ و حتی بیرنگ است قوت این دیدگاه تقویت میگردد، چرا که باقی شهرهای این منطقه از سابقه و اهمیت بوشهر برخوردار نبوده و تعاملات و تاثیرات فرهنگی به مراتب کمتری در حد سایر بنادر جنوبی ایران و حتی کمتر داشتهاند.
بنابراین از آنجا که حضور زن در مویههای و عزاداریها و یا جشنها در فرهنگ افریقایی و هندی از یکسو و نقش زن در عرصه اجتماع و سهلتر بودن حضور زن در فرهنگ کشورهای اروپایی به مرور یک همنشینی فرهنگی، در فرهنگ بوشهر نیز تاثیر گذاشتهاست و زمینهی حضور زنان در کنر مردان در میدانگاه تعزیه را فراهم آورده باشد.
از سوی دیگر یاراحمدی معتقد است بطور کلی آیینهای سوگ در میان مردمان جنوب کشور به لحاظ فرم و شکل اجرایی برجسته تر از سایر آیینها دیده میشوند، چه آیینهای مربوط به مرگ عزیزان از دست رفته و چه مربوط به اشخاص مهم و ویژه مثل امام حسین و یارانشان. هرچند میتوان بارزترین دلیل اجرای قدرتمند آیین سوگ در این دیار را گره خوردن با اعتقادات و باورهای مردمان این دیار مربوط دانست. نکته ی دیگری که نمیتوان به سادگی از کنار آن گذشت نزدیکی این منطقه با تمدن بین النهرین است و میدانیم که آیین سوگ یک آیین بینالنهرینی است. این ویژگی را در مناطق فی ما بین این دو نقطه یعنی خوزستان و بویژه اقوام بختیاری این منطقه نیز میتوان دید.(یاراحمدی، ۱۳۸۰: ۱۵۹) و بطور کلی زنان در برگزاری آیینهای سوگ این منطقه نقش مهمی ایفا مینمایند، که از آن جمله میتوان به مختک گردانی(مختک علیاصغر) عزای سرپایی، روضهخوانی، سینه زنی زنانه و… اشاره داشت که آیینهای سوگ ویژه زنان در بوشهر است.
یاراحمدی در جایی دیگر حضور زنان در تعزیه را برآمده از حضور زنان در آیینهای پیشین این منطقه میداند و اشاره مینماید که مردم بوشهر برای تامین معاش خود از یکسو با دریا و از سوی دیگر با صحرا دست و پنجه نرم کردهاند و برای ازیاد روزی خویش به مرور به خلق آیینهایی روی آوردهاند تا قوای فراطبیعی را مسخر خویش نموده و زندگیشان را بهتر تامین نمایند. این پژوهشگر آیینهای این منطقه را سه دسته تقسیم مینماید. آیینهای بیابانی، دریایی و غیر آن و توضیح میدهد که در آیینهای بیابانی به علت حضور پررنگ زنان در عرصه کشاورزی نقش محوری دارند، در آیینهای دریایی نیز چون زنان بازماندگان مردان روی دریا هستند حضور چشمگیری دارند.(یاراحمدی، ۱۳۸۰: ۱۵۷ و ۱۵۸)
عبدالرضا فرید زاده در مقالهای با عنوان نقش زنان در آیینهای نمایشی قوم لر نشان میدهد که «در ۹۵ درصد این آیینهای نمایشی زنان همراه مردان در این مراسمهای جذاب و مفهومی که جزء به جزء آن معانی نمادین دارد شرکت دارند»(فریدزاده، ۱۳۸۸: ۹۹) موسیقی قوم لر اغلب با رقص یا حرکات جمعی زیبا(حتی در موسیقی سوگ) همراهاست.
از آنجا که بخش اعظم مردمان بوشهر ریشهای از اقوام لر دارند بطوریکه زبان مورد استفاده مردمان بوشهر فارسی است و از گویششان بسیار نزدیک به گویش لری است.(افشار سیستانی، ۱۳۶۹: ۶۳۱) بنابراین یکی دیگر از زمینههای رشد حضور بانوان به آیینهای پیشین لرها بر میگردد که زنان همپای مردان در این آیینها حاضر بودهاند و تعزیه نیز که یک آیین جمعی است زمانی که وارد این جغرافیای فرهنگی میشود حضور زنان در این مراسم به حدی بدیهی است که شاید در ابتدا پرسشی را نیز برنینگیخته باشد.
امروزه دیده میشود که سایر شهرستانهای این منطقه به مرور از حضور زن در اجرای تعزیهاشان استفاده مینمایند و این تاثیر فرهنگی در خود منطقه نیز در حال رشد است. برای مثال علاوه بر روستای گورک خورشیدی مردمان روستای درودگاه نیز از سال شصت زن را در روز عاشورا در میانه میدانگاه دیدهاند.
منابع
۱. افشار سیستانی، ایرج، نگاهی به بوشهر: مجموعهای از اوضاع تاریخی، جغرافیایی، اجتماعی و اقتصادی استان بوشهر، تهران: نسل دانش، ۱۳۶۹.
۲. عرفان، حیدر، تعزیه در استان بوشهر، تالیف حیدر عرفان. شیراز: نوید شیراز، ۱۳۷۹.
۳. فراشبندی، علی مراد- جنوب ایران د مبارزات ضد استعماری/ تهران: شرکت سهامی اتشار، ۱۳۶۵.
۴. فریدزاده، عبدالرضا، مقاله نقش زنان در آیینهای نمایشی قوم لر، (۹۹-۱۵۴)از کتاب زن، تئاتر و سنت، به کوشش منوچهر اکبرلو، تهران: رابعه، ۱۳۸۸.
۵. مشایخی، عبدالکریم، عیسویان در بوشهر، بوشهر: بنیاد ایرانشناسی شعبهی بوشهر، ۱۳۸۲.
۶. یاحسینی، سید قاسم- از جنگ لرده تا حماسه سیمین: بازخوانی نقش زنان دشتستانی در مبارزات ضد استعماری و استبدادی/ بوشهر: ستاره جنوب، ۱۳۸۷.
۷. یاراحمدی، جهانشیر، نمایش در بوشهر: از آغاز تا امروز، بوشهر: دریانورد، ۱۳۸۴.
۸. یاراحمدی، جهانشیر، مقاله نقش و تاثیر زنان در تعزیه بوشهر (۱۵۵-۱۷۳) از کتاب زن، تئاتر و سنت، به کوشش منوچهر اکبرلو، تهران: رابعه، ۱۳۸۸.