سید محسن حبیبی و مریم امیری در مقاله حق به شهر؛ شهر موجود و شهر مطلوب آنچه هست و آنچه باید باشد به بررسی پیشینه تاریخی و نمونههای کنونی مفهوم حق به شهر و ارتباط آن با شیوههای تولید فضا در شهرهای معاصر از جمله تهران پرداختهاند. این مقاله در ویژهنامه انسانشناسی شهر تهران؛ نشریه پژوهشهای انسانشناسی ایران به چاپ رسیده است.
چکیده مقاله
نوشتههای مرتبط
در سالهای اخیر همزمان با از دست رفتن کارایی ساختارهای اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی شهر، بحرانهای شهری با مطالبات شهروندی رخ نشان میدهند و از «حق به شهر» سخن میرود. حق به شهر ابزار مفهومی مناسبی را برای نقد وضع موجود شهرها فراهم میآورد. موضوع حق به شهر هم موضوع شهر موجود است، شهری که هست و هم موضوع شهر مطلوب، شهری که باید باشد. مقاله خاستگاه فلسفی این مفهوم را از دیدگاه واضع آن، هانری لوفبور واکاوی میکند. او بر این باور است که انباشت سرمایه در جوامع سرمایهداری معاصر، از طریق شهری شدن اتفاق میافتد و همزمان نظارت بر و مراقبت از شهر از شهروندان گرفته و منافع حاصل از شهری شدن به نفع سرمایه (دولتی یا خصوصی) مصادره میشود. حق به شهر به طور عام درصدد پس گرفتن نظارت بر و مراقبت از شهر و استفاده از منافع شهری شدن سرمایه است. امروزه حق به شهر موضوع جنبشهای اجتماعی و اصلاحات قانونی بسیاری در سراسر جهان شده است که به چند تجربه عملی در این زمینه نیز اشاره میشود. تجاربی که نشان میدهد حق به شهر خواستهای مدنی و قانونی است. از این سبب شاید بتوان گفت که برخی شکستهای برنامهریزی شهری در ایران به دلیل نشناختن حق به شهر است. در بازخوانی متن هانری لوفبور درباره حق به شهر مواردی فهرست مطرح میشوند که به طور خلاصه و جامع این مفهوم را پوشش میدهند.
کلید واژگان: تولید فضا، تهران، حق به شهر، فضای انتزاعی، فضای دیفرانسل، هانری لوفبور، دیوید هاروی.
مشخصات مقاله
حبیبی، سید محسن و امیری، فاطمه (۱۳۹۴)، حق به شهر؛ شهر موجود و شهر مطلوب آنچه هست و آنچه باید باشد، پژوهشهای انسانشناسی ایران، ویژهنامه انسانشناسی شهر تهران، دوره ۵، شماره ۲، پاییز و زمستان.
متن کامل مقاله به پیوست است
همچنین متن کامل بر روی سایت نشریه قابل دسترسی است
.https://ijar.ut.ac.ir/article_59014_7716.html