نگاهی به میزانسن در فیلمهای رخشان بنیاعتماد
ارائهی تعریفی جامع و مانع از میزانسن کار چندان سادهای نیست. میزانسن طیف گستردهای از عناصر، چینش آنها و نیز ارتباط میان آنان را دربر میگیرد و از اینرو، اغلب تعاریف، ناگزیر، از دقت زیادی برخوردار نیستند و نمیتوانند ماهیت این مفهوم را به درستی روشن کنند. هندرسن (۱۳۷۲: ۱۵) پس از توضیح اینکه به دلیل وجود اختلاف نظر، رسیدن به تعریفی دقیق و جامع از میزانسن دشوار است، مینویسد: «میزانسن، اصلاً اصطلاحی تئاتری است؛ به معنای «قرار دادن در صحنه» و به طور کل عبارت است از هنر تصویر -بازیگران، دکور و پسزمینه، نورپردازی و حرکتهای دوربین- که در رابطه با خود و یکدیگر مورد ملاحظه قرار میگیرند.»
نوشتههای مرتبط
دیالوگ و صدا (چه صدای همگاه، چه صدای ناهمگاه) غالباً در میزانسن تنیده میشوند. گاه میزانسنها، ترجمهی دیداری دیالوگاند و صدا مکمل میزانسن در فضاسازی محسوب میشود. گاه میزانسن و دیالوگ در برابر هم قرار میگیرند تا مفهوم سومی پدیدار شود. زمانی میزانسن تقویتکننده یا تضعیفکننده دیالوگ است و…. در نتیجه، هنگام پرداختن به میزانسن ناگزیریم که به شرح دیالوگهای رد و بدلشده میان بازیگران و چگونگی بهرهگیری از صدا نیز بپردازیم.
پرداختن به تمامی جوانب میزانسن در آثار رخشان بنیاعتماد، به دلیل تنوع الگوها، در این مقاله ممکن نبود. میزانسن در آثار او تا آن اندازه وابسته به مضمونِ صحنه و داستان فیلماست که نمیتوان (یا به زبان صحیحتر نتوانستم) ویژگیها و الگوهای ثابت و تکرارشوندهی منحصر به فردی در آنها یافت و به کمک آن آثار او را از آثار سایر فیلمسازان برجستهی ایرانی تفکیک کرد؛ اما اگر در پی الگوهای کلی ثابت و فراگیر نباشیم، وسواس او در پرداختن جزییات، به شکلی تنگاتنگ با مضمون و مختص هر صحنه، بستر مناسبی برای کنکاش و تحلیل پیش رو مینهد. برای مثال، او در حفظ کجدار و مریزِ عناصر و اجزای متضاد در کنار یکدیگر تبحر خاصی دارد، به شکلی که گاه مرزهای این عناصر درهم میآمیزند، پایان یکی آغاز دیگری است، و هر کدام از اجزای متناقض، دیگری را تقویت یا محدود میکنند و این مجموعه همچنان تا انتهای سکانس هماهنگ و یکپارچه پیش میرود. از این رو، این مقاله را به بررسی میزانسن در صحنههایی از آثار او اختصاص دادهام که «تناقض» به شکلی درهم پیچیده و ظریف از خلال میزانسن، رخ مینماید.
ادامه مطلب در؛