محمود روح الامینی درمهرماه سال ۱۳۰۷ در کوهبنان کرمان متولد شد. خود درباره تولدش می گوید : «زمانى که من متولد شدم هنوز شناسنامه در زادگاهم نبود. اما در سال۱۳۱۰ شناسنامه (سجل احوال) وارد منطقه ما شد. قبل از آن که خیابانى در کوهنبان، که حالا شهر بزرگى است، کشیده شود، به آن ده مى گفتیم ومحل تولد من نیز همین ده کوهنبان است.
روزگارى زلزله اى شدید منطقه را تکان دادو تخریب کرد» دکتر روح الامینی مطابق سنت آن زمان تحصیل را در مکتب خانه آغاز کرد، سپس تحصیلات خود را در مدرسه ایرانشهر کرمان که بانیانش زرتشتیان بوده اند ادامه داد.تحصیل در آن زمان هرگز امری سهل الوصول نبود، چنانکه ابشان خود به یاد می آورد : ”چهار روز تمام با الاغ از ده مان طول کشید تا خود را به این مدرسه برسانم و براى ورود به کلاس ششم ابتدایى امتحان بدهم “ دکتر روح الامینی درباره دبیرستانی که در آن تحصیل می کرد، می گوید : ” صبح نخستین روز که به دبیرستان رفتم، آمیرزا برزو در صحن مدرسه روبروى در ورودى ایستاده بود، دوباره خود را معرفى کردم. دستور داد نامم را در کلاس اول متوسطه (کلاس هفت) نوشتندو راهى کلاس شدم… آمیرزا برزو، در هندوستان، که در آن زمان در دست انگلیس ها بود تحصیل و کار کرده بود و نیز انجام خدمت سربازى ـ که در آن زمان «خدمت اجبارى » نامیده مى شد ـ باعث شده بود که وى با روحیه اى منضبط، صبح ها زودتر از همه بیاید و عصرها آخرین نفر باشد که مدرسه را ترک مى کند… از ویژگیهاى مدرسه ایرانشهر این بود که هفته اى سه روز، بعدازظهرها و برخى سالها ، هر روز ـ «آمیرزا برزو» به چوب مى آمد. به این معنى که به کلاسها مى آمد و کسانى که در یکى از درسها نمره کمتر از هفت گرفته بودند، به همان مقدار چوب به کف دستشان مى زد، این چوب خوردن و تنبیه، بیشتر جنبه نمادین داشت… “ دکتر روح الامینى تا کلاس سوم دوره متوسطه را در مدرسه ایرانشهر به تحصیل پرداخت و پس از آن به تنها دبیرستان کرمان رفت و تا کلاس پنجم متوسطه را در این دبیرستان به تحصیل پرداخت. آنگاه برای ادامه تحصیل در کلاس ششم در سال ۱۳۲۸ به دبیرستان دارالفنون تهران مهاجرت کرد.در آن دوره کلاسهای ششم دبیرستان تنها در آن دبیرستان برگزار می شد. پس از پایان دوره دبیرستان، وی تحصیلات خود را در سال ۱۳۳۱ در دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران آغاز کرد و در سال ۱۳۳۴ موفق به اخذ لیسانس زبان و ادبیات فارسی گردید. وی در دوران تحصیل خود در این مقطع توانست از محضر اساتید بزرگی چون دکتر محمد محمدی، استاد پورداوود، دکتر صادق کیا، دکتر خطیبی، بدیع الزمان فروزانفر، دکتر محمد معین، پرویز ناتل خانلری ، احسان یار شاطر و عبدالعظیم قریب استفاده نماید. دکتر روح الامینى درباره دوران تحصیل خود در مقطع لیسانس ادبیات فارسی مى گوید: «در دوره دانشکده ، در کوى دانشگاه (امیرآباد) ساکن بودم. شرح اینکه چگونه توانستم به کوى دانشگاه راه پیدا کنم، چنین بود: مى بایست یک نفر مى نوشت فلانى از وضعیت اقتصادى خوبى برخوردار نیست تا موجبات پذیرشش در کوى فراهم آید.
نوشتههای مرتبط
نزد معاون دانشکده ادبیات (دکتر کنى) رفتم و گفتم من وضع زندگى ام خوب نیست، مى خواهم به کوى دانشگاه بروم. گفت از استادى بخواه تا بر این مطلب گواهى دهد. گفتم من هیچ یک از استادان را نمى شناسم. گفت اهل کجایى؟ گفتم اهل کرمان. گفت: نزد استاد بهمنیار برو تا این گواهى را برایت بنویسد. گفتم من از بیان این مسأله پیش ایشان خجالت مى کشم. کرمانى ام، ولى بهمنیار مرا نمى شناسد. مى ترسم مبادا از همشهرى بودن سوءاستفاده کرده باشم. گفت: لازم نیست او را بشناسى ، او آدم خوبى است، حتماً برایت مى نویسد. گفتم شما هم مرا نمى شناسید، پس شما بنویسید، تا من نزد دو نفر نرفته باشم. ایشان (دکتر کنى) نوشتند و من به کوى دانشگاه رفتم.“ دکتر روح الامینی پس از اخذ لیسانس ادبیات فارسی به عنوان معلم به آمل رهسپار شد و سه سال در آن شهر به تدریس پرداخت. در دوران حضور در آمل اولین بارقه های پژوهش انسان شناختی در ایشان نمودار شد چنانکه مصمم به ضبط و ثبت آداب و رسوم اهالی آمل گردید. پس از حضور سه ساله در آمل،در سال ۱۳۳۷ به تهران بازگشت و اینبار در دارالفنون مشغول به تدریس گردید. دو سال از تدریس او در دارالفنون نگذشته بود که موسسه مطالعات و تحقیقات اجتماعی تاسیس شد. دکتر روح الامینی به این موسسه پیوست و ضمن شاگردی در نزد دکتر غلامحسین صدیقی در سال ۱۳۳۹ موفق به اخذ مدرک فوق لیسانس گردید. وی در این موسسه نزد اندیشمندانی چون دکتر یحیی مهدوی، دکتر محمد حسن گنجی، دکتر علی محمدکاردان، دکتر احسان نراقی و … به تحصیل پرداخت، اما تاثیر دکتر صدیقی در او، به اعتراف وی و به شهادت آثار و تالیفاتش، بیش از سایرین بوده است. از سویی دکتر روح الامینی خود صریحا اظهار می دارد که تا پایان عمر دکتر صدیقی ( در سال ۱۳۷۰ ) دست از شاگردی وی بر نداشته و از سوی دیگر بخشی مهمی از آثار وی درباره درون مایه ها و دلالتهای اجتماعی ادب فارسی (اجتماعیات ادب فارسی) است که از مهم ترین حوزه های تحقیق دکتر صدیقی بوده است. دکتر روح الامینی خود اظهار می دارد : ” بنده هنوز هم خود را دانشجوی رشته ادبیات فارسی می دانم و آخرین کتابم نیز راجع به مولوی است. البته من معتقدم که علوم اجتماعی باید در کنار ادبیات باشد. پیشنهاد دکتر غلامحسین صدیقی ، این بود کتابهای ادبی را بررسی کنیم و ببینیم که رویدادهای اجتماعی چگونه در این کتب عنوان شده است ، اما متأسفانه امروز ، کمتر به این جنبه از ادبیات فارسی پرداخته می شود.“ در سال ۱۳۳۹ دکتر روح الامینی برای ادامه تحصیل و اخذ مدرک دکترا عازم فرانسه گردید. ایشان درباره علاقه خود به ادامه تحصیل و سفر تحصیلی خود به فرانسه می نویسد : ” … مانده بودم چگونه این اقدام را عملى سازم. آن وقت ها دبیرى که مى توانست پذیرشى از خارج بگیرد و در آنجا ثبت نام نماید به صورت منتظر خدمت با حقوق، به شکل مأموریت، با رفتنش موافقت مى کردند. به این ترتیب راهى فرانسه شدم. در حالى به فرانسه پا نهادم که حتى یک کلمه زبان فرانسه نمى دانستم. در حقیقت به امید دو سه نفر از دوستانم به آنجا سفر کردم. یکى از دوستانم که دبیر مدرسه آمل بود، پیش از من، در هیأت اعزام محصل به اروپا، به فرانسه رفته بود و از آنجا برایم نوشت به فرانسه بیا، من در اینجا کمکت خواهم کرد، این وعده مایه دلگرمى من شد….. چون هنوز موفق نشده بودم ثبت نام کنم، لذا گواهى پزشکى گرفتم. دال بر اینکه این فرد بیمار است و براى مداوا باید به فرانسه برود. این گواهى را مدت یک سال به طور مرتب تمدید مى کردم. بیمارى مرا هم در گواهى پزشکى، بیمارى اعصاب قید کردند. بهدارى آموزشگاهها مى آمدند، امتحان مى کردند که من بیمار عصبى هستم و گفتند فردا باید براى معاینه شوراى پزشکى حاضر شوى. آن شب یک کتاب، در باره بیمارى هاى عصبى و علائم آن را تا صبح خواندم؛ تا فردا در معاینه شوراى پزشکى آن علائم را از خود بروز دهم ـ و همین کار را هم انجام دادم………“ وی برای انتخاب استاد راهنما برای اخذ مدرک دکترا در فرانسه، فردای روز ورودش به فرانسه براى ژرژگوروویچ بزرگترین جامعه شناس فرانسه در زمان خود نامه می نویسد. خود در اینباره می گوید :” البته نامه مرا دکتر کتبى نوشت. برایش نوشتم من مى خواهم با شما پایان نامه بگیرم، اما یک کلمه فرانسه نمى دانم! گوروویچ هم نوشت:مى بایست زبان فرانسه را یاد بگیرید چون در کشور فرانسه باید به زبان فرانسه از پایان نامه تان دفاع کنید و من با ثبت نام شما موافقت مى کنم…. قصد داشتم درباره عشایر تحقیقاتی را انجام دهم ، لذا به موزه مردم شناسی آنجا رفتم و بزرگترین مردم شناس را در آنجا ملاقات کردم. این طور شد که اتمام تحصیلاتم در زمینه مردم شناسی بود. تحصیل من در دوره دکتری ، چهار سال طول کشید. همچنین در مرکز تحقیقات علمی فرانسه (سرنوس) و در معیت اساتید بزرگ مردم شناسی کارکردم. یک فرصت مطالعاتی کوتاهی نیز در جنوب فرانسه بودم ، در مجموع هشت سال در فرانسه بودم…. استادانی مانند ژرژ گوریچ که روسی الاصل بود ، پروژو باستی و بوران از اساتید برجسته رشته مردم شناسی بنده بودند ، که واقعاً به من کمک کردند و در پیشرفت من تأثیر گذار بودند.“ ایشان در فرانسه بیش از همه از «آندره لورواگوران» درموزه مردم شناسى و لوى استروس در کلژ دوفرانس استفاده برد و در سال ۱۳۴۷ با ارائه رساله دکتراى خود تحت عنوان «تمدن سنتى گوسفند درمیان عشایر فارس» با اشراف آندره لوروا گوران موفق به اخذ مدرک دکترا گردید. دکتر روح الامینی از سال ۱۳۴۶ به عنوان پژوهشگر در مرکز تحقیقات علمی فرانسه (C.N.R.S) مشغول به کار گردیده بود که این همکاری تا سال ۱۳۴۷ ادامه یافت و ایشان در این سال به ایران بازگشت و به تدریس در دانشگاه تهران مشغول شد.وی در سالهای ۱۳۵۵ ـ ۱۳۵۱ مدیریت گروه مردم شناسى دانشگاه تهران را بر عهده داشت. دکتر روح الامینی علاوه بر تدریس، فعالیتهای بسیاری را در گسترش دانش انسان شناسی در ایران به انجام رسانید که از آنجمله می توان به راه اندازی و تنظیم موزه مردم شناسی در کاخ گلستان در سال ۱۳۵۱، فعالیت هایی در جهت راه اندازی موزه حمام گنجعلیخان کرمان و اقدام در جهت نگهداری باغ نگارستان اشاره کرد. ایشان از سال ۱۳۵۵ تا ۱۳۵۸ استاد میهمان دانشگاه Aix فرانسه بود. و سرانجام در سال ۱۳۷۹ از دانشگاه تهران بازنشسته شد. دکتر روح الامینی در مهرماه سال ۱۳۸۱ در دومین همایش چهره های ماندگار به عنوان چهره ماندگار مردم شناسی ایران مورد تقدیر قرار گرفت.
ماخذشناسی دکتر روم الامینی :
کتابها ۱ – زمینه فرهنگشناسی: تالیفی در انسانشناسی فرهنگی و مردمشناسی تهران،[۱۵۷] ص، کتابنامه بهصورت زیرنویس. این کتاب با نام زمینه فرهنگشناسی در رشته علوم اجتماعی بارها توسط دانشگاه پیام نور در تهران به چاپ رسیده است. ۲ – در گستره فرهنگ: نگرشی مردمشناختی اطلاعات ، ۱۳۸۳، [۱۷۱] ص. کتابنامه به صورت زیرنویس. این کتاب در نوشتاری با عنوان ” کوششی آغازین در فرهنگ شناسی“ توسط علی اکبر نیکخلق در کتاب ماه علوم اجتماعی، ش ۵۶، ۵۷، (خرداد و تیر ۱۳۸۱): ص ۶۹ – ۷۱ مورد بررسی قرار گرفته است. ۳ – گرد شهر با چراغ: در مبانی انسانشناسی تهران: زمان، ۱۳۶۴.، ۳۰۱ ص.مصور ۴ – نمودهای فرهنگی و اجتماعی در ادبیات فارسی تهران: آگاه، ۱۳۷۵، ۲۸۰ ص.جدول، نمونه. این کتاب با گویندگی ملاحت طلایی بوسیله موسسه نهادگذاری مطالعات علمی و پژوهشی گویا در سال ۱۳۷۹ و در تهران به صورت حلقه نوار کاست (۶۰ دقیقهای) با ضبط استودیوئی برای نابینایان منتشر شده است. ۵ – آیینها و جشنهای کهن در ایران امروز: (نگرش و پژوهشی مردمشناختی) تهران: آگاه، ۱۳۷۸، [۲۰۶] ص. این کتاب توسط صادق همایونی در نوشتاری با عنوان ” آیینها و جشنهای کهن در ایران امروز “ در مجله بخارا، شماره ۹، ۱۰ ، (آذر – اسفند ۱۳۷۸): ص ۲۲۷ – ۲۳۲ مورد بررسی قرار گرفته است. ۶ – به شاخ نباتت قسم: باورهای عامیانه درباره فال حافظ تهران: پاژنگ، ۱۳۶۹. ۷ – حمام عمومی در جامعه و فرهنگ و ادب دیروز: نگرش و پژوهشی مردمشناختی تهران: اطلاعات، ۱۳۸۶، ۱۴۴ ص.:مصور مقالات ۱ – تو را ما چشم در راهیم… اطلاعات، (۱ دی ۱۳۷۳): ص ۱۱. در این مقاله شعر نو و نیمایوشیج مورد بحث قرار گرفته است. ۲ – از اسکندر تا صدام کرمان، سال ۷، ش ۲، ۳، ۴ ، (بهار ۱۳۷۷ ): ص ۲۲ – ۲۳. در این مقاله درباره اسکندرمقدونی بحث شده است. ۳ – گلاب کاشان تا گلهای کشان اطلاعات ، (۲۹ دی ۱۳۷۷ ): ص ۶. در این مقاله میان کاشان در ایران و کشان در فرانسه مقایسه شده است. ۴ – انجوی شیرازی و پژوهشهای فرهنگ مردم کلک، ش ۴۳، ۴۴، (مهر، آبان ۱۳۷۲): ص ۲۳۱ – ۲۲۸. در این مقاله درباره آقای انجوی شیرازی و نقش ایشان در ثبت فرهنگ عامه بحث شده است. ۵ – بنیانگذار علوم اجتماعی در ایران اطلاعات، (۱۰ اردیبشهت ۱۳۸۰): ص ۶. نویسنده در این مقاله درباره مرحوم غلامحسین صدیقی به بحث پرداخته است. ۶ – تحلیل یک سند سنتی کوهبنان کرمان، سال ۶، ش ۴، (بهار ۱۳۷۶): ص ۶۶ ـ ۷۰. در این مقاله درباره سند مرتبط با آب و واحدهای اندازه گیری در کوهبنان کرمان بحث شده است. ۷ – تحول فرهنگی و فضای مسکونی فرهنگ عمومی، ش ۸، ۹ ، (پاییز، زمستان ۱۳۷۵): ص ۱۳۶ ـ ۱۴۱. ۸ – جامعه، فرهنگ و فوتبال اطلاعات ، (۱۴ آبان ۱۳۷۶): ص ۶ و (۱۷ آبان ۱۳۷۶): ص ۶. ۹ – جشن سده و “سده نوری” در کرمان کرمان، سال ۶، ش ۲۲، ۲۳ ، (پاییز، زمستان ۱۳۷۵): ص ۳۶ ـ ۴۲. این مقاله پبش از این در چیستا، سال ۱۳، ش ۴، ۵ ، (دی، بهمن ۱۳۷۴): ص ۳۰۲ ـ ۳۱۲. به چاپ رسیده بود. ۱۰ – جشن مهرگان، تا به امروز چیستا، سال ۱۴، ش ۱، (مهر ۱۳۷۵): ص ۶ ـ ۱۱. ۱۱ – جشن نوروز و سنتهای کهن اطلاعات ، (۲۶ اسفند ۱۳۷۶): ص ۱، ۲، ۷ ضمیمه. و (۲۷ اسفند ۱۳۷۶): ص ۱، ۲ ضمیمه و (۲۸ اسفند ۱۳۷۶): ص ۲ ضمیمه. ۱۲ – چهارشنبه و چهارشنبهسوری در آیینهای ایرانی اطلاعات، (۲۴ اسفند ۱۳۸۲): ص ۶. ۱۳ – خاموشی آخرین از نخستینها اطلاعات ، ۱۴ شهریور ۱۳۸۵: : ص ۶ در این مقاله درباره کمال الدین جناب از استادان فیزیک بحث شده است.، کمالالدین ۱۴ – حسب حال از زبان سوم شخص اطلاعات، (۱۵ تیر ۱۳۷۴): ص ۶. در این مقاله درباره ایرج گنجبخش از پزشکاه ایرانی بحث شده است. ۱۵ – خانواده در اوستا و منابع کهن زردشتی چیستا، ش ۲۰۸، ۲۰۹، (اردیبهشت و خرداد ۱۳۸۳): ص ۵۹۸ – ۶۰۱. ۱۶ – خانه یا خوابگاه همشهری، (۲۷ آذر ۱۳۷۳): ص ۱۲. ۱۷ – دانشگاه زیر ذره بین سلام، (۲۰ اردیبهشت ۱۳۷۲): ص ۶.و (۲۷ اردیبهشت ۱۳۷۲): ص ۶. در این مقاله درباره نظام آموزش عالی، دانشگاهها و امتحانات بحش شده است. ۱۸ – دریغ، دریغ اطلاعات ، (۱۳ تیر ۱۳۷۹): ص ۶. در این مقاله درباره استاد عبدالله شیبانی بحث شده است. ۱۹ – دو شاعر، یک مضمون، دو زمان سیمرغ، سال ۲، ش ۱، ۲، (تابستان، پاییز ۱۳۷۴): ص ۶۵ ـ ۷۶. دراین مقاله درباره شعر زیرک و ابله از محمد بن محمد انوری و شعر اشک یتیم از پروین اعتصامی بحش شده است. ۲۰ – دیوانگان در منطقالطیر عطار اطلاعات، (۲۵ فروردین ۱۳۸۱): ص ۶. ۲۱ – روزنه چیستا، سال ۱۴، ش ۶، ۷ ، (اسفند ۱۳۷۵، فروردین ۱۳۷۶): ص ۵۹۲ ـ ۵۹۴. در این مقاله درباره استاد محمدتقی دانشپژوه بحش شده است. ۲۲ – روند آپارتمانسازی و فرهنگ آپارتماننشینی اطلاعات، (۲۸ مهر ۱۳۷۵): ص ۶ و (۲۹ مهر ۱۳۷۵): ص ۶. ۲۳ – سعدی و دزدیدن مال وقف وقف میراث جاویدان، سال ۶، ش ۱ ، (بهار ۱۳۷۷ ): ص ۷۲ – ۷۵. در این مقاله درباره شعری از سعدی شیرازی درباره دزدی از موقوفات بحث شده است. ۲۴ – شنبه در دوشنبه اطلاعات، (۱ خرداد ۱۳۷۶): ص ۶. در این مقاله درباره آداب و رسوم شهر دوشنبه پایتخت کشور تاجیکستان بحث شده است. ۲۵ – فرهنگ جهانی، جهان فرهنگهاست اطلاعات، (۲ شهریور ۱۳۸۲): ص ۶. در این مقاله مولف درباره جهانیشدن، فرهنگ ملی و تعامل فرهنگی بحث کرده است. این مقاله در فصلنامه کرمان، ش ۵۱ – ۵۳، (زمستان ۱۳۸۲ – بهار و تابستان ۱۳۸۳): ص ۵۶ – ۵۷. بار دیگر منتشر شده است. ۲۶ – فرهنگیان بازنشسته، بازنشسته فرهنگی نیستند اطلاعات، (۲۹ آذر ۱۳۷۳): ص ۷. این مقاله باردیگر در ، کرمان، ش ۱۵، ۱۶ ، (زمستان ۱۳۷۳ ـ بهار ۱۳۷۴): ص ۵۸ به چاپ رسیده است. ۲۷ – کشف آثار باستانی در زمان بهرام گور به روایت شاهنامه فردوسی اطلاعات، (۳ خرداد ۱۳۸۳): ص ۶. ۲۸ – کوهبنانیهای زردشتی کرمان، ش ۳۷، ۳۸ ، (تابستان، پاییز ۱۳۷۹): ص ۲۰ – ۲۴. ۲۹ – گستره فرهنگ و فولکلور کتاب ماه هنر، ش ۳۹، ۴۰ ، (آذر، دی ۱۳۸۱): ص ۶ – ۹. در این مقاله درباره کتاب ترانههای محلی فارس نوشته صادق همایونی نیز بحثهایی مطرح شده است. ۳۰ – گفت و شنودهای توانگر و تهیدست به روایت گلستان سعدی چیستا، ش ۲۰۱، (مهر ۱۳۸۲): ص ۲۲ – ۳۰. ۳۱ – مترو، واژه مترو اطلاعات ، ۵ تیر ۱۳۸۵: : ص ۶ ۳۲ – گفتگو با قدرتمندان بنیان، (۱۹ فروردین ۱۳۸۱): ص ۷. در این مقاله درباره ابعاد گفتگویی در مثنوی نوشته جلال الدین بلخی مطالبی آمده است. ۳۳ – مراسم قالیشویان دومین جمعه مهر ماه در مشهد اردهال اطلاعات، (۱۱ مهر ۱۳۷۵): ص ۶. ۳۴ – منجمان کرمان در دوران قاجاریه چیستا، سال ۱۴، ش ۲، ۳ ، (آبان، آذر ۱۳۷۵): ص ۱۳۴ ـ ۱۳۸. این نوشتار درباره کتاب مجموعه ناصری، از آثار دوره قاجار به نگارش درآمده است. ۳۵ – موزه، زبان گویای ابزارهای خاموش موزهها، ش ۲۲ ، (زمستان ۱۳۷۸): ص ۳۷ – ۳۹. ۳۶ – نتوان ولی ز خار و خس آشیان گذشت اطلاعات، (۱۱ آبان ۱۳۷۴): ص ۶. این مقاله درباره کوهبنان در استان کرمان به نگارش درآمده است. ۳۷ – نوروز در تابستان قشم، ش ۹۱، (مهر ۱۳۸۲): ص ۵۴ – ۵۶. در این مقاله درباره عید نوروز در قشم به نگارش درآمده است. ۳۸ – نوروزهای باستانی اطلاعات، (۷ آبان ۱۳۸۲): ص ۶. ۳۹ – وقف بر خمسه مسترقه آینده، سال ۱۸، ش ۷ – ۱۲ ، (مهر – اسفند ۱۳۷۱): ص ۳۳۷ – ۳۴۱. ۴۰ – وقف کتاب، برای خواندن و به متولی وقف برگرداندن گنجینه اسناد، ش ۵۱، ۵۲، (پاییز و زمستان ۱۳۸۲): ص ۶ – ۹. ۴۱ – هر کس به زبانی سخن از وصف تو گوید کرمان، ش ۳۹، ۴۰ ، (زمستان ۱۳۷۹، بهار ۱۳۸۰): ص ۱۸ – ۱۹. در این مقاله درباره جشنها و اعیاد مذهبی به رشته تحریر درآمده است. ۴۲ – یوسف روز زچاه شب یلدا آید اطلاعات، (۱ دی ۱۳۷۵): ص ۶. در این مقاله درباره آداب و رسوم شب یلدا بحث شده است. ۴۳ – دیوانگان فرزانه در تمثیلهای منطقالطیر عطار اطلاعات ، ۲۳ فروردین ۱۳۸۶: : ص ۶ ۴۴ – بازتاب قشربندی اجتماعی در دیوان حافظ نامه علوم اجتماعی، دوره جدید، شماره ۲، جلد اول. صص ۲۰۸-۱۹۱. ۱۳۶۸ ۴۵ – هزار نکته باریک تر از مو اینجاست پرسمان، سال چهارم، شماره ۳۳، خرداد ۱۳۸۴، ص ۲۰ ۴۶ – وقف کتاب برای خواندن و به متولی وقف برگرداندن گنجینه اسناد، دوره س سیزدهم؛ شماره ۵۱ و ۵۲ ، پاییز و زمستان ۸۲ صفحه: صفحه ۶ – ۹ ۴۷ – تحلیل یک سند سنتی (قباله) هنر و مردم، دوره جدید، ۱۱۶، خرداد ۱۳۵۱، ۱۶-۱۹ ۴۸ – درنگی بر “زباله دانی” ها، سندهای بازیافته در نوشته های دورریخته گنجینه اسناد، دوره س دهم؛ شماره ۳۷ و ۳۸، پاییز و زمستان ۷۹، صفحه ۹۲ – ۱۰۳ ۴۹ – تحول فرهنگی وفضای مسکونی نما. دوره : ۱، شماره : ۱۰-۹، ۱۳۷۶، ص. ۸ تـا ۶. ۵۰ – علوم اجتماعی در ایران خلاصه مقالات نخستین همایش ملی ایران شناسی. ۶۱۵+۱۰۴ص.. تهران: دایره سبز، ۱۳۸۱. ص. ۳۸۸ تـا ۳۸۹. (۱۳۸۱) ۵۱ – گستره فرهنگ و جایگاه فولکلور مجموعه مقالات نخستین همایش ملی ایران شناسی : مردم شناسی و فرهنگ عامه، جلد اول. ۶۷۳ص.. تهران: بنیاد ایران شناسی، ۱۳۸۳. ص. ۶۴۳ تـا ۶۵۳. ۵۲ – آموزش علوم اجتماعی در ایران مجموعه مقالات نخستین همایش ملی ایران شناسی : مسائل عمومی ایران شناسی. ۳۶+۵۲۵ص.. تهران: بنیاد ایران شناسی، ۱۳۸۳. ص. ۲۸۱ تـا ۲۹۱. ۵۳ – به گمگشتگان سر کوی یار خلاصه مقالات همایش بزرگداشت ملابمانعلی راجی کرمانی،. کرمان، انجمن آثار و مفاخر فرهنگی استان کرمان، اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان کرمان، ۱۳۷۷. . ۷۶ ص .،. ص ۳۶.. (۱۳۷۷) همایش بزرگداشت ”ملابمانعلی راجی کرمانی”. ۲۳-۲۲ مهر ۱۳۷۷. کرمان ۵۴ – نگرشی به آموزش و پژوهش علوم اجتماعی در ایران مجموعه مقالات سمینار بررسی روشها و متون مورد استفاده در آموزش و پژوهش علوم اجتماعی کشور،. تهران، وزارت فرهنگ و آموزش عالی، مؤسسه پژوهش و برنامهریزی آموزش عالی، ۱۳۷۵. . ۴۲۸ ص .،. ص ۱۰۵.. (۱۳۷۴) سمینار بررسی روشها و متون مورد استفاده در آموزش و پژوهش علوم اجتماعی کشور. ۲۳-۲۰ تیر ۱۳۷۴ . تهران. ۵ ۵ – نوسازی در بافتهای کهن ”نگرشی مردم شناختی” خلاصه مقالات همایش تخصصی بافتهای شهری،. مشهد، سازمان ملی زمین و مسکن، وزارت مسکن و شهرسازی، ۱۳۷۶. . ص ۳۲.. (۱۳۷۶) همایش تخصصی بافتهای شهری، چهارمین. ۲۹-۲۸ خرداد ۱۳۷۶ . مشهد. مصاحبه ها ۱ – رسمها عوض شدهاند : گفتگو با دکتر محمود روح الامینی بنیانگذار رشته مردمشناسی در ایران رسانه ،ش ۲۱، ۲۰ ، تابستان، پاییز ۱۳۸۲: : ص ۲۶ – ۲۹ در این مصاحبه درباره هنجار های اجتماعی، فرهنگ عامه و سنت بحث شده است. ۲ – گفتگو با محمود روحالدینی: آتش به جان صدام اعتماد، (۱۰ بهمن ۱۳۸۴): ص ۱۰. در این مصاحبه درباره جشنها، جشن سده و آداب و رسوم ایرانی بحث شده است. ۳ – نشستی خودمانی با استاد دکتر روح الامینی فصلنامه « نجوای فرهنگ » شماره دوم زمستان ۱۳۸۵ جوائز انتخاب شده در دومین همایش چهره های ماندگار ایران در سال ۱۳۸۱ پایان نامه های راهنمایی شده ۱ – زرتشتیان تهران از صدر مشروطیت تا امروز نگارش جمشید کیومرثی، استاد راهنما محمود روح الامینی، استاد مشاور محمد همایون سپهر تهران، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد تهران مرکزی، دانشکده علوم اجتماعی و روانشناسی، ۱۳۸۲ [۲۶۹] ورق.: مصور (بخشی رنگی)، جدول، نمودار (تاشده) ۲ – سفرههای نذری در شهر تهران تحقیق و تدوین مریم ولیلو، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد تهران مرکزی دانشکده علوم اجتماعی، ۱۳۷۹-۸۰، ۱۴۷ ص.: مصور، رنگی، عکس، نقشه، استاد راهنما محمود روح الامینی ، استاد مشاور : محمد ثقفی ۳ – مردمشناسی تاریخی قرن چهارم هجری قمری (نمونه مورد مطالعه احسنالتقاسیم فی معرفه الاقالیم) علیرضا قبادی، پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران ، ۱۳۷۰ ، ۳۵۲ صفحه، کتابنامه، استاد راهنما : دکتر محمود روح الامینی درباره ایشان ۱ – زندگینامه و خدمات علمی و فرهنگی دکترمحمود روح الامینی ویراستار و [مصاحبه کننده] امید قنبری ، تهران: انجمن آثار و مفاخرفرهنگی ، ۱۳۸۵. ۱۷۶ ص، .مصور، عکس ۲ – گرد شهر با چراغ … احمد جلالیفراهانی، ایران، (۲ آبان ۱۳۸۳): ص ۹. ترجمه ها تغییرات اجتماعی در استان کهگیلویه و بویراحمد یوکو، سوزوکی، آوای دنا، ش ۱۱ – ۱۲، (پاییز و زمستان ۱۳۸۲): ص ۱۴ – ۱۸. کتاب فرهنگ سمبلها ( از انتشارات پنگوئن) منابع زندگی نامه : ۱ – آثار و تالیفات دکتر روح الامینی ۲ – گرد شهر با چراغ …،احمد جلالیفراهانی، ایران، (۲ آبان ۱۳۸۳): ص ۹. ۳ – دوشنبه، ۲۱ آبان ۱۳۸۶ تاریخ انسانشناسی