مقدمه در تعربف:انسانشناسی کاربردی و مستندهای کاربردی، دو مفهوم مختلف و در عین حال پیوستهاند. بنظر میرسد یافتههای انسانشناسی کاربردی، بهترین نقش افکار عمومیسازی خود را در مستندهای کاربردی برای تغییر، جستجو میکند و انسانشناسی کاربردی در سطوح مدیریت کلان برنامهریزیها در مورد «مسائل انسانی معاصر» (۱) و بکارگیری دانش برای تسهیل تغییرات است.
انسانشناسی کاربردی:
نوشتههای مرتبط
پژوهش کاربردی، پژوهشی انسانشناختی برای تبدیل مسائل انسانی به مشکل علمی و حل عملی آن مسائل انسانی است. پژوهشی که کار را از مباحثات نظری جدا میسازد (۲) و پژوهش انسانشناختی را برای شناسایی و حل مسائل حوزههای زیر بکار میبرد (۳): بهداشت و درمان، شغل، حقوق بشر، تحصیل، مباحث محیط زیست، توسعه اجتماعی، موزهها، پژوهش فاجعه و مدیریت و توسعه بینالمللی.
انسانشناسان کاربردی یک یا چند نقش زیر را میتوانند بر عهده بگیرند:
پژوهشگر، تحلیلگران خط مشی، ارزیاب برنامه، نیازسنجها [گردآوری نیازها برای طراحی برنامه]، تأثیرسنجها [ارزیابی تأثیرات اجتماعی از اقدامات توسعهای]، وکلای جامعه. دادخواهان، تربیت کنندگان، کارگزاران فرهنگی (افرادی که میانجی و رابط فرهنگهای مختلف هستند.)، مدیران، عوامل تغییر ( از طریق برنامه تغییر ایجاد میکنند) و مشاوران.
«در واقع برخی مسائل ممکنست تمام زیررشتههای انسانشناسی را درگیر کند برای مثال یک برنامه توسعه برای جامعهای بومی ممکنست این تخصصها را بکار گیرد: پژوهش باستانشناسی برای تعیین ادعای مالکیت بر آب،مردمنگاری برای تعیین شخصیت فرهنگی امروزی و تاریخی آن ن جامعه، تحقیقات زبانشناسی برای ترمیم مهارتهای زبانی در بین ساکنان، انسانشناسی پزشکی برای تعیین علت بیماریهای ناشی از کمبودهای غذایی و غیره» (۴)
به این ترتیب، گرچه مفهوم «انسانشناسی تصویری کاربردی (۵)»در ادبیات انسانشناسی و سینما، وارد شده ، با وجود این مفهوم «فیلم کاربردی» در معنای انسانشناختی و مبتنی بر پژوهش کاربردی (۶)، در سینمای ایران، کمیاب است. فیلم انسانشناسی کاربردی عبارت از تهیه مستندات پژوهشی توسط متخصصان انسانشناس در رشتههای مختلف برای مطالعات جزییتر در کارگاه است. بنابر همان تعریف قبلی هر انسانشناس، در هریک از رشتههای انسانشناسی، میتواند یک انسانشناس کاربردی باشد. پژوهشهای کاربردی، پیش از شروع پروژه با تأکید بر مسائلی که پیشینه بحرانآفرینی داشته و یا میتواند بحرانهایی را سبب شود برنامهریزی میشود. یعنی با تأکید بر پژوهش در حساسیتها و نتایج احتمالی فرهنگی و یا اجتماعی به نفع مردمان منطقه مورد نظر، دارای تأثیرات مطلوب خود است و روند برنامهریزی را به نفع ساکنان یک منطقه تغییر میدهد. حتی از ضرر و زیانهای احتمالی میکاهد. قدیمیترین مطالعه کاربردی تا آنجا که میدانم به مطالعات انسانشناسی فرهنگی مرحوم دکتر نادر افشار نادری بازمیگردد. از دکتر افشار نادری خواسته شده بود تا کار پژوهش مردمنگاری خود را مقدم بر اقدامات سازمان عمران کهکیلویه آغاز کند او در مقدمه مونوگرافی ایل بهمئی سال ۱۳۴۷ به هدف مطالعات ایلی خود در منطقه بویراحمدی به «اولین ورق در دفتری بی ورق» اشاره میکند:
هدف ما شناخت کامل نظام اجتماعی و اقتصاد ایلی و درک مسائل عمده عشایر بود برای این که تحولات هدایت شده بعدی زندگی بهتری را برای آنها فراهم آورد. میخواستیم اولین ورق را در دفتر بی ورق «مردمشناسی درخدمت مردم»در کشور خودمان بگذاریم و امیدوار باشیم که این آغاز فرجامی خوش در پیدارد.
آن مرحوم، در همین نوشته آورده است که:
هدف ما مطالعه وقایع و شرکت در جشنها یا مراسم سوگواری نبود. ما نمیخواستیم به هنگام مراجعت داستانهایی از شگفتیهای زندگی عشایر عرضه کنیم و ورقی بر دفتر قطور مردمشناسی غرب بیافزائیم. (۷)( صفحه پنج)
وی نه در فیلم بلکه در مونوگرافی خود برای دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران، هشدار میدهد: «چون دست زدن به هر جزء، مجموعه را متآثر میکند، هراقدام عمرانی باید با تأمل صورت گیرد» (۸).
کارکردهای فیلم مستند: برای تفاوت بین کارکردهای فیلم مستند و مستندهای کاربردی شاید اشارهای ضروری باشد: جان کرنر نظریهپرداز انگلیسی با توجه به سنت دیرپای مستند در کشورش، فیلمهای مستند را دارای سه کارکرد کلاسیک دانسته است (۸). کارکرد به این معناست که فیلم یا رسانه بر اساس چه دستورالعمل، روش یا اخلاقیاتی ساخته شده، قرار بوده است چگونه بنظر آید، چه کاری انجام دهد و چه تأثیر و استفادهای از آن برای مخاطب در میان باشد. با عنایت بر یک یا برخی از این ویژگیهاست که اثری را مستند میشناسیم و آن را در نقطه تلاقی کارهایی مثل خبر، تبلیغات، درام و برنامههای تلویزیونی (مثل آشپزی، مسابقات، رانندگی و غیره) قرار میدهیم. نخستین کارکرد، پروژه مدنی دموکراتیک برای تبلیغ امر شهروندی بود. این مرحله ای واقع گرا، مدرن، کلاسیک و رسمی است که در دوره گریرسون در۱۹۲۰ و۱۹۳۰ مهمترین وظیفه و کارکرد مستند تلقی میشد.
دوم این که مستند دارای کارکرد پرس وجو گری، توضیح و روزنامهنگارانه است که بطور وسیع در تلویزیون استفاده میشود.
سومین کارکرد عبارت از مستند به عنوان یک پرسشگریِ رادیکال است. نظرگاهی متفاوت که در جنبشهای سینمای مستند مستقل، بسط یافت. در این کارکرد موقعیت مؤلف نه جایگاهی رسمیاست و نه حتی ادعای حکمی روزنامهنگارانه را دارد. بلکه به صورتی تلویحی یا آشکارا به انتقاد یا تصحیح سایر گفتمانهای جاری میپردازد. در این نوع کار، تجربههای شکلی از جمله گسست از روال عادی و ایجاد فاصله با گذشته و دستیابی به وضعیتهای جدید نیز بچشم میخورد که معمولا در مستندهای تلویزیونی غایب است.
جان کرنر، کارکرد تازه سینمای مستند را «مستند به عنوان سرگرمی» میداند. با این کارکرد، مستند به عنوان یک تفریح عامهپسند و با برخورداری از مواد خام واقعی، مطرح میشود. مستند عاملی برای نمایش رویدادهای خیلی شدید و حوادث بازسازی شده، تفریحات و حالتهای روزمره زندگی مردم است.
کارکردهای فیلم مستند در ایران البته روال و تاریخ متفاوتی را پیموده ولی سرانجام یکسانی داشته است.
انسانشناسی تصویری کاربردی و مستندهای کاربردی:
کاربردی بودن همانطور که گفتیم یک معنای علمی دارد. اما برای حل عملی مسائل انسانی (لااقل در غیاب فیلمهای کاربردی – علمی) مستند چه نقشی بر عهده گرفته است؟ این دسته از مستندها، آثاری هستند که از تصویر به قصد یاریرسانی به پروژهای ملی و حیاتی و یا از دستاوردهای یک پژوهش کاربردی برای حل معضلات اجتماعی و یا فرهنگی به صورت «مطالعهای موردی» استفاده کرده باشد.
در روزهای بلافاصله پس از پیروزی انقلاب اسلامی، سینمای خبری و گزارشی، نقش فعال در انتقال الگوهای فرهنگی و نمایش تضادهای اجتماعی ایفا میکرد، اما به سرعت نوبت پژوهشهای کاربردی نیز فرا رسید. مستندهای این دوره و آثاری مثل جازموریان (ارد زند – ۱۳۶۰)؛ غالبأ با عنایت بر پارادایم انتقادی و دارای پژوهشهای کاربردی ( و گاهی Policy research) و به قصد ایجاد تغییرات و یا حل مشکلات، تولید میشدند. پژوهشهای بحران مسکن ( ابراهیم مختاری ،کیوان کیانی، تهامینژاد و فریدون جوادی) در آغاز دهه شصت، دقیقأ به خاطر نتایج کاربردیشان، یعنی ایجاد زمینه برای تغییرات در وضع مسکن شهری و تبعات فرهنگی عدیدهی زندگی در شرایط دشوار، بر مبنای نیازسنجی اجتماعی و بر پایه پژوهشهای میدانی درازمدت و با یاری متخصصان شهرشناسی، برنامهریزی و ساخته شدند. هر سه فیلم مشکل مسکن شهری و مسائل فرهنگی آنرا در مد نظر داشتند. به ویژه در مستند مهاجران و بحران مسکن کم و بیش تفاوت بین انسانشناسی تصویری کاربردی و شیوه سینمای مشاهدهای مشهود است و میتوانم بگویم با رویکرد به پژوهش و شیوه مشارکتی، هر دو شیوه تجربه شده است: «در حالی که در شیوه اول، افراد مورد مطالعه زندگی و تجربیات خود را توصیف میکنند در دومی، فیلمساز منتظر میماند تا این تجربیات در جریان زمان، برابر دوربین گشوده شود (۹)». چیزی که در مورد فیلم اجارهنشینی ابراهیم مختاری بیشتر صادق است. البته کارهای انسانشناسی تصویری کاربردی گاهی چندرسانهای انجام میشود و تخصصهای مختلف، هر یک در فراهمسازی یک کار انسانشناختی تصویری کاربردی از ابزار مختلفی مثل عکس، نوشته، ویدیو استفاده میکنند و آنها را در هم میآمیزند.
فیلمهای بحران مسکن، در کمیسیونهای مجلس بنمایش در آمد و متاسفانه توقیف شد. مشق شب عباس کیارستمی نیز نمونهای دیگر از ارزیابی و نیازسنجی و تحلیل سیاستهای آموزش و پرورش، بر مبنای یک پژوهش میدانی است که از کاربرد فیلم در حل و یا طرح وسیع یک مشکل فرهنگی سود میبرد. این فیلم، موضوع مشق شب و رابطه خانواده با فرزندان را در عطف توجه خود داشت که پس از یک دوره توقیف به نمایش وسیع در آمد.
در دهه شصت، دولتها با عنایت بر این واقعیت که «محصولات فرهنگی کشورهای توسعه یافته به ویژه در زمینهی تصویری از قدرت و نفوذ فوقالعادهای در سایر کشورها برخوردارند و این قدرت بطور مستقیم، ناشی از سرمایهگذاری گستردهای است که برای تهیهی آنها صورت میگیرد (۱۰) سیاست درهای بسته را پیش گرفتند (۱۱) زیرا این فیلمها میتوانستند به عنوان عوامل تغییر عمل کنند.
متأسفانه تا آنجا که میدانم اجرای بسیاری از پروژههای ملی، با پژوهشهای کاربردی سینمایی همراه نبوده است. در صورت همراهی نیز گاهی از سینما برای ثبت پروژه استفاده (و گاهی سوء استفاده) شده است. فیلمهای مهمی که در باره نتایج پروژههای سدسازی ساخته شد، همگی حاصل کار را بنمایش در میآورند و یا پروسه را ثبت کردهاند. دو فیلم شهپیر ( عبدالرضا سخایی) و چه سرسبز بود دره ما ( فرشته جغتایی- ۸۷- ۱۳۸۴) هر دو از آثار درخشان سینمای مستند ایران هستند که نتایج یک پروژه سدسازی بر روی مردم را ثبت و یا بررسی میکنند. چنین آثاری حتی اگر پیش از شروع پروژه هم تولید شده باشند به دلیل این که کاربردشان درون پروژه تعریف نشده، نقش کاربردی مؤثر نمییابند. مگر اینکه در مواردی بتوانند افکار عمومی بوجود بیاورند. فیلمهایی با هدف ایجاد افکار عمومی البته تولید شده است از آن جمله است. فیلم پژوهشی و مهم «ایران ،جنوب غربی»، ساخته محمدرضا فرطوسی در حوزههای فاجعه ومدیریت درباره خشک شدن تالاب هورالعظیم و نتایج مخرب زیستمحیطی آن بر زندگی ساکنان حاشیه هورالعظیم و شهر اهواز ، دارای روش پژوهش ژرفانگر در مبحث محیط زیست است و یا زیر پوست شهر ساخته رخشان بنی اعتماد (۱۳۷۵) به شیوع اعتیاد در بین جوانان طبقه متوسط شهری هشدار میدهد. چنین آثاری غالبأ به نقش وکلای جامعه و دادخواهان عصر سینما و به قصد ایحاد افکار عمومیبرای تغییر، ظاهر شدهاند .
فیلم راز برج کبوتر (۱۳۷۲) اثر محمدرضا مقدسیان، بر مبنای یک پروژه کاربردی در فولاد مبارکه ساخته شده ،دارای نگاهی تاریخی به مشکل آب زایندهرود، در اثر ایجاد تأسیسات صنعتی و موضوع فرار نیروی کار در منطقه است. راز برج کبوتر ایجاد تعادل بین برنامهریزی برای طبیعت و به عبارت دیگر تعادل بین صنعت، کشاورزی و محیط زیست است. بنابراین در فیلم گفته میشود؛ اندیشه طرح تحول که بر مبنای یافتههای برج کبوتر حاصل آمده برای حفظ تعادل برنامههایی را به اجرا در آورده است. گرچه فیلم راز برج کبوتر با سناریو و پس از اجرای پروژه و برخورد با مشکل به صورت داستانی/مستند اجرا شده است اما نشان میدهد که اجرای تحقیقات مردمنگاری کاربردی، در مورد نتایج اقدامات توسعهای در کشور تا چهاندازه حیاتی است. فیلم مدرسه ما ساخته رضا عبیات از نمونههای متأخر پژوهش تصویری از مشکلات آموزش زبان در مدارس بچههای عرب جنوب است. پیشینهای برای این اثر (درباره مشکلات آموزش زبان) که به شیوه مشارکتی در منطقه بوجود آمده را، سراغ ندارم. در صحنهای از فیلم بچههای کلاس با معلم فارسی برای گردش و آموزش عملی از کلاس خارج شدهاند . در بازگشت، نمیتوانند نتایج گردش خود را به فارسی، توضیح بدهند. در صورتی که درک خودشان از جهان را با زبان مادری به خوبی بیان میکنند. رضا عبیات در پایان فیلم دوربین را به یکی از بچههای منطقه میدهد و خودش در برابر دوربین قرار میگیرد و بزبان عربی میگوید که برای ساختن فیلم درباره بچههایی که زبان اولشان فارسی نیست ولی باید به این زبان درس بخوانند آمده است . کسی که دوربین را بدست دارد از او میپرسد یعنی آمدی تا دیگران را آگاه کنی؟ رضا عبیات میگوید بله.
در پایان، نوشتهای میآید که از قول حاجی بابایی وزیرآموزش و پرورش میگوید: ۷۰ درصد دانشآموزان کشور دوزبانه بوده و پس از گذراندن کلاس اول هنوز زبان مادری آنها به فارسی تبدیل نشده است آنها چگونه میتوانند با دانشآموزان پایتخت رقابت کنند؟
بنابراین مدرسه ما به صورت یک مستند کاربردی در میآید که به عنوان یک عامل تغییر و یا نیازسنج، به طور نمونه، اجرای برنامههای َآموزشی و شرایط تحصیل در مدرسهای فقیرانه را مورد بررسی و نقد قرار میدهد.
آ ب ث آفریقا
آ ب ث آفریقا (ساخته عباس کیارستمی) نیز یک فیلم کاربردی در عرصه فرهنگ بینالمللی است که میخواهد تغییرات مورد نظر را از طریق جلب توجه و حمایت جهانیان در کشوری آفریقایی بوجود بیاورد. برخی میگویند ABCی آفریقا عبارت از آپارتاید، استعمار، رودخانه کنگو، بیابانی شدن، گروههای قومی، جنگ، ایدز و غیره است. با انتخاب این نام، عباس کیارستمی به دنبال شناختی قطعی از آفریقا و بالتبع اوگاندا و شهر کامپالا پایتخت اوگاندا نیست بلکه آ ب ث مقدمتأ به ما میگوید که فیلمساز، حس خودش را از چند مسئله اصلی ی «یتیمان، ایدز و بازماندگان فاجعه جنگ »، در سرزمینی استعمار شده، بازنمایی میکند و بر عناصر حیاتی ای که به دنبال آن است، انگشت خواهد نهاد.
در شروع فیلم، با صدای زنگ ، نمابر ( فکس) معاون بنیاد جهانی برای توسعه کشاورزی (۱۲) دریافت میشود»
چکیده: دیدار ازبرنامه UWTSOدر اوگاندا (به تاریخ۲۳ مارس۲۰۰۰ از جانب معاون ایفاد، آقای تاکائو شیباتا)
نامه با صدای خانمی شنیده میشود:
کارگردان عزیز کیارستمی
از این موقعیت برای تشکر از شما که دعوت بنیاد جهانی برای توسعه کشاورزی را مورد ملاحظه قرار دادید استفاده میکنم و از این که موافقت فرمودید از برنامه «کوششهای زنان اوگاندا برای نجات یتیمان» (۱۳) بازدید بعمل آورید سپاسگزارم. همانطور که میدانید برنامه UWTSO بر یتیمانی تمرکز دارد که بدون هیچ یک از والدین توسط خانوادهها به ویژه خانمها حمایت میشوند. مستندی که توسط شما ساخته میشود با این مبحث مرتبط است و توجه جهانیان را به این یتیمان جلب خواهد کرد. سبعیت جنگ داخلی و مصیبت ایدز در اوگاندا حدود یک میلیون و ششصد هزار کودک و نوجوان بدون یکی از والدین یا هردوی آنها بر جای نهاده است. حدود ده هزار یتیم تحت نظر UWTSO هستند. معذلک تأثیر UWTSO بر تمامی این حوزه، ناچیز باقی مانده است. ما امید واریم که حساسیت تمام مردم جهان را به ابعاد این فاجعه از طریق یکی از بزرگترین کارگردانهای جهان مدرن برانگیزیم. هماهنگ کننده و اعضای واحد روابط عمومی ایفاد سایر همکاران و خود من خوشحال میشویم که شما را روز ۱۹ آوریل سال ۲۰۰۰ در رم ملاقات کنیم که چطور میخواهید تولید این مستند را پیش ببرید. ما هم دوست داریم تا آنچه را که توسط ایفاد در اوگاندا انجام شده را برای شما شرح دهیم. در همان روز ملاقات شما در رم، مایه افتخار ما خواهد بود تا از جانب رئیس ایفاد آقای فوزی السلطان که در کشور نیستند، ناهار در خدمت شما باشیم. خوشحالم به اطلاع شما برسانم که برنامه سفر شما و همکارتان سیفالله صمدیان به رم و کامپالا را فراهم آوردهایم. سپاسگزار خواهم شد اگر به من بفرمائید که نخسیتن تسهیلات مورد نیاز شما برای این که سفرتان موفقیت آمیز باشد چیست؟ آرزوهای قلبی مرا برای شادباش نوروز بپذیرید. در انتظار خبری از شما هستم»
آ ب ث آفریقا از سال ۱۳۷۹ تاکنون به عنوان اثری کاربردی در بسیاری از مجامع اجتماعی جهان بنمایش در آمده است. من هم خواهم کوشید در مورد جایگاه این فیلم در تاریخ سینمای مستند ایران بنویسم. فیلمی که اساسأ با تأثیر جهانیش دارای معنا است. چنین تأثیری هم با جایگاه عباس کیارستمی در دنیای امروز پیوند خورده است هم بر عزم یک سازمان جهانی برای بهرهبرداری از تأثیر یک کارگردان مشهور و امکانات فیلم مستند برای جلب توجه مردم جهان اشاره دارد. ضمن این که من را برای شناخت اوگاندا دعوت کرد. بنظر میرسد ملت اوگاندا نیز به چنان درک بالایی از رشد رسیده است که حاضر میشود، سیاهی و مرگ و فقر را به مدد دوربین یک مستندساز مشهور، در معرض دید جهانیان بگذارد و فاجعهای را که بیخ گوش مردم دنیا بود، به آنها یادآور شود. تصویری که نه در جشنوارهها و فرهنگسراها، بلکه درسطح وسیع باید برای تودههای آسیبپذیر بنمایش درمیآمد.
کیارستمیبا این دوربین – قلم، یا یادداشت تصویریش، در برابر این ملت چه میبایست میکرد؟ کیارستمی پژوهش را با فیلمبرداری همزمان کرده است. اما پژوهش در اینجا دارای یک هسته استعلایی است که بنظر میرسد، کیارستمی حتی پیش از ورود به کامپالا نسبت به آن آگاه بود. به همین دلیل در اولین تصاویر داخل اتومبیل در حرکت به سوی هتل کامپالا و پس از نخستین تصاویر از طبیعت زیبا، راننده سیاهپوست، نواری را درون ضبط صوت ماشین جای میدهد که موسیقی پخش میکند. از این پس موسیقی و فرهنگ، جوهره اصلی فیلم را میسازند. اما موسیقی و رقص و زندگی، چه ارتباطی با فاجعه دارد؟ همین سوال اصلی فیلم است. همچنان که در زندگی و دیگر هیچ بود.
از همان آغاز، همراهان کیارستمی را در فرودگاه و درون ماشین میبینیم. دو دوربین دیجیتال در دست گروه دو نفره یعنی صمدیان و کیارستمی است. دوربین بر نخستین بیلبورد بزرگ تبلیغاتی درون شهر تأمل میکند. دو دوربینه بودن فیلم این خوبی را دارد که به شیوه فیلمهای بازتابی (رفلکسیو) شرایط کار کیارستمی در میدان تحقیق را میبینیم. یکی از نمایندگان رسمی، در برابر دوربین از وضعیت جاری در اوگاندا صحبت میکند و به نحوی دیگر همان اطلاعات متعلق به نامه ابتدای فیلم از زبان یک فرد محلی تکرار میشود. اولین تصاویر از شهر، عبارتست از نماهایی گذرا از داخل ماشین، دربانان بسیار خوشپوش آفریقایی و تصاویر دور از پنجره هتل. اما در مدت ده روز اقامت در شهر، دو دوربین روی دست در حومه کامپالا به میان مردم میرود. کار با صحنه توزیع پول بین سرپرستان خانوادههایی که بچههای یتیم را نگهداری میکنند، و تأمل روی تصاویر بچهها یی که آرام به سوی دوربین میآیند، و نگاه به وضعیت محلهها و مغازهها و امر بهداشت (از جمله قصابی خیابانی) آغاز میشود. مثل این که هر دو دارند همدیگر را محک میزنند. عباس کیارستمی، دوربین به دست، آرام به طرف پسر بچهای میرود و در دوربین دوم تصویر نزدیک شدن به پسربچه را میبینیم. بچهها با تعجب به دوربین نگاه میکنند. و سرانجام در داخل مغازه نوشابهفروشی ،کف میزنند. از کنار دوربین ،موسیقی ریتمیک شنیده میشود و بچهها خودشان را با ریتم به حرکت در میآورند. بچهها و رقص و پایکوبی و خنده، پیونددهنده تمام صحنههای تحمیلیای است که پیوند واقعی با خلق و خوی مردمان کامپالا ندارد. در میان صحنههای حضور کودکان، زنان و مردانی که به دوربین خیره مینگرند؛ آمارهایی تلخ از تعداد بیماران، مبتلایان به ایدز و روشهای پیشگیری شنیده میشود. بیلبوردهای بزرگ در کنار جادهها نصب است. جایی دیگر ،مرگ از راه رسیده است. اندرزهای اخلاقی و توصیههای فرهنگی بر دیواری دیده میشود. آیا دلیل این وسعت ابتلا، فقر است؟ بنظر میرسد فقر، جنگ و بیسوادی از همه سو به این ملت هجوم آورده بر آنها تحمیل شده است. آیا فرهنگ میتواند به آنها در مقابله با این فاجعه یاری برساند؟ در برخی موارد بنظر میرسد موسیقی نوعی زاردرمانی است. بنظرم رسید در سطح وسیع با روشهای شامانیستی که مظهر آن رقص و موسیقی است روبرو هستم. آیا موسیقی برای آنان عادت است یا تسکین است؟ شب در هتل، هنوز برق نرفته است. گفته میشود ساعت دوازده برق میرود. در نور چراغ، هجوم پشهها را میبینیم. آیا آنها پشه مالاریا هستند؟ در اینجا مالاریا نیز به یکی از همان ABCها افزوده میشود. تاریکی ادامه مییابد. آیا دولتها و سازمانهای بینالمللی قادر به مهار بیماری و فقر و رنج و بیخانمانی که چون تاریکی بر سر این ملت افتاده است هستند؟ دوربین کیارستمی در پایتخت مانده است. در سایر شهرها و قصبههای جنگزده مثل ماساکا چه میگذرد؟
زن وشوهری اتریشی، بچهای یتیم را به فرزندی پذیرفتهاند. حضور آنان بسیار نمادین است. زنها با موسیقی، میرقصند. مراسم زار است شاید؟ رقص، رنج درونی آنان را کاهش میدهد؟
اوگاندا سرزمین شادیهای وصفناشدنی، اوگاندا سرزمین زیبا، از چه روی زخم خوردی، اوگاندا.
پسر بچهی به فرزندی پذیرفته شده از سرزمین خود دور میشود. درون هواپیما به بالا نگاه میکند. بر ابرهای درخشان، تصاویری از مردمان کامپالا،سوپر میشود، آنها به ما یادآور میشوند که در آنجا ماندهاند و ما میرویم. اما رنجشان وجود دارد. باشد که فرهنگ غنی آفریقا کمک کند تا از رنجهای خود رها شوند. همچنان که از اپیدمی کشنده خواب، استعمار بریتانیا و عیدی امین، رها شده بودند.
از این نظر آ ب ث آفریقا برایم فیلم مهم و ارجمندی مانده است. اثری که درسطح وسیع در ایران کاربرد دوربین سبک وزن، گروه بسیار کوچک، پژوهش حین فیلمبرداری، یادداشتهای تصویری و زیباییشناسی دیجیتال را همگانی ساخت و در سطح جهان، برگی بر نقش سینمای مستند مبتنی بر پژوهش هنرمندانه در میدان تحقیق افزود که نقش سینمای مستند را در کاهش رنج محرومان میآزمود.
پانویسها:
تعریف جاری از انسانشناسی کاربردی به نقل از مقاله انسانشناسی کاربردی در سایت دانشگاه ایندیانا Ann M. Reed * Posted May 1998 در همین مقاله توضیح داده میشود که انسانشناسی کاربردی به دو دسته اصلی انسانشناسی مداخلهای ( intervention)و پژوهش خط مشی (policy) تقسیم میشود .[منظور از مداخله اجتماعی،مداخله دولت یا سازمانها در مسائل اجتماعی است . مثلا بدست آوردن و برآوردهسازی میزان پولی که هر خانواده برای کاهش میزان جرایم نیاز دارد.]
پژوهش کاربردی در رشتههای مختلف، تعریف شده است . مهندس رضا باقری، در پایان نامه خود برای دانشکده مهندسی و علم مواد دانشگاه صنعتی شریف مراحل اجرای یک تحقیق کاربردی را: برگردان معضل صنعتی به معضل علمی تعریف کرده است .( بهمن ماه ۱۳۹۱) و احمد دبیری در سایت پژوهشکده باقر العلوم در تعریف اخلاق کاربردی مینویسد : «اخلاق کاربردی به مسائلی میپردازد که کانون بحرانها و معضلات هستند.»
به نقل از وبسایت دانشگاه تگزاس شمالی .
به نقل از ویکی پدیا انگلیسی
Applied visual anthropology –
applied research
این مونوگرافی در کتابخانه دانشکده علوم احتماعی دانشگاه تهران مورد مطالعه قرار گرفت.
و به نقل از کتاب سینمای مستند ایران عرصه تفاوتها ص۸۷
Cornerو John Performing the Real , Documentary Diversions . University of Liverpool
The online version of this article can be found at:
Published by:
http://www.sagepublications.com
Pink, Sara. visual interventions – applied visual anthropology , p.15
(Berghahn-books,2009) در این بخش نویسنده بین روشهای انسانشناسی تصویری و انسانشناسی تصویری کاربردی از نظر زمان مشاهده، تمایزهایی قایل میشود.
فکوهی ، دکتر ناصر – توسعه و انسانشناسی کاربردی – ۱۳۸۸ نشر افکار
تهامینژاد، محمد (۱۳۹۲) بازار ویویویی در ایران – سایت انسانشناسی وفرهنگ
IFAD
UWTSO