بیشک زنان دزفولی را می توان یکی از بزرگترین کلکسیوندارهای اشیاء قدیمی دانست. سنت ورشوسازی بهعنوان یکی از ویژگیهای معنوی زنان دزفول بهحدی محسوس و ملموس است که هماکنون برخی ابزارها و اشیاء قدیمی دزفول تبدیل به اشیاء هویتی مردم این شهر شده است.
سنت ورشوسازی یکی از سنتهای امروزی مردم دزفولی بهشمار میرود. علاقه این مردم به نگهداری آثار قدیمی تا جایی پیش رفته که برخی ابزارها و اشیاء تبدیل به اشیاء هویتی مردم شهر دزفول شده است. بهگزارشCHN، زنان دزفولی غالبا بخش عمدهای از وسایل لوکس از جنسهای مختلف را نزد خود نگه میدارند تا بعدها برای اجرای مراسم آئینی از آنها استفاده کنند. آئینی که گفته میشود وداع با این وسایل است. زنان دزفول هر کدام کلکسیونی از این وسایل را نزد خود دارند. البته همین نوع فرهنگ با اندکی تفاوت در میان زنان بهبهانی نیز دیده میشود. «قاسم منصور آل کثیر»، پژوهشگر و دوستدار میراث فرهنگی خوزستان در اینباره به CHN میگوید: «برای جستجودر فرهنگ غیرمادی، یکی از بهترین شیوهها مردمنگاری و توصیف فرهنگی است. امروزه این توصیف را از خلال تجربه میدانی بدست میآورند. بهطورکلی مردم نگاری با عنوان توصیف فرهنگی و تمرکز بر موضوعی خاص اهمیت بالایی پیدا کرده است». در این میان پژوهشها در رابطه با فرهنگ معنوی مردم بسیار اندک بودهاست. آل کثیر معتقد است، اگر پژوهشی هم صورت گرفته بیشتر روی لهجههای مردم بودهاست. بهعنوان مثال، علی بلوکباشی در کتاب فرهنگهای موجود در ایران تنها به گویش و ادبیات مردم دزفول می پردازد. شاید این پرداختنها به دلیل قدمت این گویش باشد اما نباید فراموش کرد که بعضی سنتها فولکلور هستند، اما تمام صورتهای فولکلور سنت نیست. در واقع بین مردم، گاه پیش میآید که سنتی جدید ایجاد و تولید شود. این پژوهشگر میراثمعنوی خوزستان با اشاره به سنت ورشوسازی در میان مردم دزفول ادامه میدهد: «یکی از سنتهای امروزی مردم دزفول علاقه مفرط زنان به نگهداری آثار قدیمی است.» زنان دزفولی وسایلی از جنس ورشو، مس، استیل، را فخفور مینامند و غالبا از آنها بهعنوان دکور نگهداری میکنند. این زنان همچنین علاقه وافری به نگهداری نعلبکی، استکانهای کوچک، قندان استیل، لگن استیل که استکانها را در آن می گذارند، قوریهای استیل و فخفور دارند. حتی صندوق های موسوم به “صندیق” را با دقت خاص تحت محافظت قرار میدهند. مردم دزفول حتی استیل دزفول را از استیل همدان بیشتر می پسندند و تمایل آنها به ظروف شهرشان بیشتر است. آلکثیر اعتقاد دارد، این تنها بخشی از فرهنگ معنوی مردم دزفول است که مجموعه ای از این مولفههای فرهنگی و معنوی فرهنگ دزفول را تشکیل می دهد. درواقع تا زمانیکه همه مولفههای فرهنگی یک گروه از انسانها معرفی نشود نمیتوان تعریف مشخصی از فرهنگ آن در دست داشت و در حالحاضر احساس تعلق خاطر به این وسایل نزد مردم دزفول سبب شده برخی ابزارها و اشیاء تبدیل به اشیاء هویتی این مردم شود. بهگفته این دوستدار فرهنگی حتی این حس علاقه به وسایل مختلف تا جایی پیش رفته که بر فرهنگ نامگذاری مردم هم تاثیری کاملا مستقیم گذاشته است. بهطوری که در میان نسلهای گذشته با نامهایی چون مش بره (بره به معنای کفگیر)، وسیله (نام دختر)، گلیبند (گردنبند)، فخفور(ظروف با جنس چینی) و بسیاری نام و نام های خانوادگی دیگر را به وضوح میتوان دید. با اینحال آل کثیر ادامه میدهد، تاکنون تمرکزی روی عادات مردم کشور و استان خوزستان صورت نگرفته و تاکید بر فرهنگ مادی و گذشته بیش از پیش در میان مردم ما دیده میشود، چنانچه توجه به میراثمعنوی همواره در سایه قرار گرفته است. بهاعتقاد صاحب نظران، انسانشناسی و فرهنگ بهمثابه یک علم بیش از هر مسئلهای بر کار میدانی و نتایج و دادههای حاصل از آن مبتنی است. در این بین مردم نگاری را می توان سنگ بنا و مرحله آغازین انسان شناسی و فرهنگ دانست.
مطالعه فرهنگ معنوی خرده فرهنگهای متنوع سرزمین ایران همواره مورد کم عنایتی قرار گرفته است، این در حالی است که فرهنگ معنوی ارتباط مستقیمی با زندگی روزمره انسان ها دارد و اگر نیاز باشد مردمی را به بهترین شیوه شناخت، یکی از مهمترین مسائل، مطالعه بر روی فرهنگ غیرمادی و معنوی آنها است.
نوشتههای مرتبط
قاسم منصور آل کثیر همکار انسان شناسی و فرهنگ در گروه خوزستان و فرهنگ عرب است. این مطلب به نقل از گفتگوی او با خبرگزاری میراث فرهنگی در تاریخ ۱۶آبان ۱۳۹۱ آمده است.