شاید تعجب آور باشد اما زنان روستایی روند طبیعی اجتماعی شدن را سیر می کنند. آنها با ورود به عرصه کار همواره از تاثیرگذارترین افراد در تولیدات روستایی به حساب می آیند. اگر در ادامه این روند یعنی پس از ورود در حوزه اشتغال، تحصیل نیز همراه با اشتغال میبود، می توانستیم زنان روستایی را نمونه رشد و توسعه به روز جهان به حساب آوریم. هر چند هستند دخترانی که وارد کار شدند و پس از مدتی نیز به تحصیل در زمینه کشاورزی، هنرهای طبیعی و… پرداختند که موفقیت هایی را نیز به دنبال داشتند. اما تعداد این دختران کم است. با مهیا کردن فضایی برای استعداد یابی دختران روستا و تسهیل در ورود آنها به فضای کار می توان آنها را در مسیری هموار برای رسیدن به رشد و تعالی هدایت کرد.
به عقیده جامعه شناسان روند اجتماعی شدن در جامعه ایرانی نسبت به جامعه غربی روندی معکوس دارد. در غرب اجتماعی شدن زنان ابتدا از طریق ورود گسترده آنها در بازار کار صنعتی اتفاق افتاد و سپس آنها با ورود به دانشگاهها و مراکز علمی توانستند سرمایه فرهنگی لازم برای دستیابی به مشاغل بالاتر اجتماعی را به دست بیاورند. در حالی که در ایران با موقعیتی تقریبا معکوس روبه رو هستیم. یعنی سرمایه فرهنگی افزایش یافته ولی ورود به بازار کار عقیم مانده است. افزایش سرمایه فرهنگی به زنان امکان برخورداری از استقلال مالی از طریق یافتن فرصتهای شغلی بالاتری را می دهد و از این رو آنها را در نهاد خانواده مستقل می کند. اما دغدغه کنونی زن شهری همراه با استقلال مالی او، سست شدن نهاد خانواده در مرحله نخست و بالا رفتن نرخ طلاق در وهله بعدی است که نیاز به بحثی جداگانه است اما آنچه مهم به نظر می آید این است که با توجه به رشد جمعیت زنان روستایی، نیاز به ایجاد شرایط برای تحصیلات آکادمیک و یا آموزش دوره های علمی مورد نیاز شغل زنان روستایی بیش از پیش محسوس است.
نوشتههای مرتبط
پیام اصلی روز جهانی زنان روستایی این است که حمایت از زنان روستایی یکی از بهترین راههای به دست آوردن دسترسی پایدار به منابع غذایی و مبارزه با فقر است.
متاسفانه این روز زیر سایه برنامههای سیاسی قرار گرفته و به فراموشی و کم توجهی سپرده شده است. زنان روستایی در پهنه فرهنگی کشورمان دارای استعدادهای فراوان در زمینه های هنری، صنایع دستی و… هستند که با شکوفا شدن استعدادهایشان تاثیری مثبت در رشد فرهنگی جامعه خود خواهند داشت.
در کشور ما وجود تکثر فرهنگی فراوان باعث شده که زنان اقوام مختلف این پهنه، همچون زنان کرد، عرب، بلوچ، ترکمن و… در سیستان و بلوچستان، ایلام، خراسان، کرمانشاه، خوزستان و…هر کدام هنر و فعالیت منطبق با موقعیت اجتماعی و جغرافیایی خود را داشته باشند و آن را به نسلهای دیگر، همان گونه که خود آنها را حفظ و منتقل کردند؛ انتقال دهند.
بی شک با تدقیق و تامل بر این استعدادها میتوان زمینه رشد و شکوفاتر شدن سرمایه فرهنگی عملی در کنار سرمایه فرهنگی آکادمیک که هم اکنون در سطح مطلوبی در بین دختران است را داشته باشیم اما هم اکنون مشکلات زنان روستایی به نسبت مردان روستایی و زنان و مردان شهری بسیار بیشتر است. گاهی آنان از کمترین امکانات اولیه محرومند. زنانی که می توانند هر کدام به تنهایی انسان هایی را تربیت کنند و به جامعه اهدا کنند اما برای تامین آب شرب مسافت های زیادی را طی می کنند تا آب شرب خود را تامین کنند. در چنین شرایطی سخن از بسیاری از مولفه های فرهنگی بی نتیجه می ماند.
۱۵ اکتبر، روز جهانی زنان روستایی فرصتی برای شناسایی و تقویت حضور زنان روستایی در عرصه های مختلف است. بانوان روستاهای کشورمان حافظان هویت های بومی، دانش سنتی و هنری محیط خود هستند. وجود آنان برای توسعه کشاورزی، امنیت غذایی و تغذیه همچنین مدیریت منابع طبیعی حیاتی است. زنان روستایی بیشترین کار کشاورزی را در کشورهای در حال توسعه انجام می دهند اما بدترین وضعیت کاری را با درآمد کم و حمایت اجتماعی ناچیز یا هیچ تحمل می کنند.
توجه به زنان روستایی در برنامه توسعه به افزایش بهره وری برابر با افزایش در تولید ملی کمکی شگرف می کند. با توجه به روند طبیعی رو به رشدی که این زنان روستایی دارند، فرهنگ فعالیت های جمعی آنان نیز در روستاها زبانزد است. وجود تعاونیهای روستایی فراوان که به صورت خودجوش و با همکاری و کار گروهی توسط این بانوان مدیریت می شوند گواه بر این ادعا دارد که استعداد کار فرهنگی جمعی و گروهی در روستاها به مراتب از شهرها بیشتر است. کارهای گروهی ای که شاید محصول بافت و شیوه زندگی جمعی این مردم باشد.
همزمان با روز جهانی زنان روستایی تنها یک جستجوی گوگلی می تواند کم توجهی به این روز را متوجه شد. رسانه های ملی با بی توجهی و یا آشنا نبودن با این روز، به سادگی از کنار آن گذشتند. با نگاهی اجمالی در فضای سایبری و یافتن تنها گزارشهایی آن هم مربوط به سال گذشته، یاس و ناامیدی در مخاطب ایجاد میکند، این در حالی است که در منابع انگلیسی مطالب فراوانی در این باره یافت میشود. نپرداختن صدا و سیما نیز به این موضوع سوالی بزرگ در ذهن ایجاد می کند، چرا جامعه ما به زن روستایی نگاه نمی کند؟ آیا او را در پایین ترین لایه های جامعه فرض می کند؟ و آیا مرد و زن شهری، زن روستایی را وزنهای در معدلات فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی به حساب نمی آورد؟ پاسخ به این سوالها مقدمهای برای توجه بیشتر به دیگری و «پذیرش غیر» به عنوان «امکان و موقعیت رشد» به طور بایسته و شایسته، که بخشی از مفهوم شهروندی است در کنار زن شهری خواهد بود.
در نهایت میتوان گفت کم توجهی به این استعدادهای نهفته بیشک ضربه ای بر پیکره فرهنگی بانوان وارد میکند. اما شاید روند زنانه شدن جهان در آینده به داد این هنرهای زنانه برسد.