بابتیست ایشار برگردان باقر جهانبانی
در دوران پس از جنگ زمانی که لوسین سو وارد سیاست شد، نیم قرنی از مرگ فردریش انگلس و دو ده از مرگ لنین می گذشت. این نو جوان، پرفسور فلسفه، با کمونیست شدن وادعای مارکسیست کردن به جنبشی تاریخی پای نهاد شد که به قول گابریل پری، می تواند به عنوان جنبش «جوانان جهان» نامیده شود. بیش از ۵٠ سال بعد، که کمونیست در احتضار و کارل مارکس تنها به عنوان یک چهره علمی معرفی می شوند، لوسین سو تترا لوژی پر ابهتی با نام « امروز با مارکس بیندیشیم» را ارائه می دهد. در جلد سوم، جایگاه فلسفه نزد مارکس را بررسی میکند که «تجرید های عبس فیلسوفانه » را طرد کرد، مفاهیمی گسترده و جهان شمول که هرگز از لحاظ تاریخی مشخص نبوده ومی تواند همه چیز را توضیح دهد و بدین سان هیچ چیز را توضیح نمی دهد.
نوشتههای مرتبط
لوسین سِو پیشنهاد می کند که بجای «فلسفه» از «فلسفی » سخن به میان آوریم، بی شک در مورد کتاب کاپیتال، ولی همچنین در مورد دستنوشته ای با عنوان گروندریسه. ورای سیستمی از مفاهیم از پیش تهیه شده وهماهنگ، مارکس شبکه ای از مقولات ( تناقض، جوهر، قانون…)را به هم مربوط میکند تا نظریه انتقادی سرمایه داری را ارائه نماید.
با استفاده از باز خوانی منطق گئورگ ویلهلم فردریش هگل، مارکس صرفا به تکرار ساده روش دیالکتیکی نمی پردازد، بلکه مقولات هگلی را تغییر شکل می دهد. لوسین سو بر این تفکر، « قرائتی گسترش زا» را پیشتهاد می کند، غنی سازی وپر بار کردن مقولات«مغایر» و« متضاد»، شناسائی دیالکتیک «داخلی» و «خارجی»، پدیده های ) وغیره fusion «همجوشی» ( یا )« scission« دیالکتیکی «تقسیم» (
دیالکتیکی که لوسین سو، به دنبال برخی پیشرفتهای علمی اخیر، گسترش آنرا به اشیاء طبیعی پیشنهاد می کند، اغلب توسط متفکرانی چون میشل فوکو و ژیل دلوز زیر سوال برده شده. اگر چه لوسین سو می خواهد به این حملات بدقت بپردازد، هدف دیگری نیز دارد و آن «مارکسیسم» در شکل معاصر آنست، بخصوص شکل دانشگاهی آن. سر سخت در مورد نزاع های شخصی که هر کس از«کلیسای کوچک خود دفاع می کند»، لوسین سو معتقد است که مارکسیسم زیر تاثیر روشهای گوناگون به عنصری« شناسائی ناپذیر» مبدل شده است وپیشنهاد می کند که انرا به نفع« تفکر مارکس» کنار بگذاریم.
خواندن مجموعه مارکس سیاسی امکان چنین قضاوتی را می دهد. ژان دوما دوکانج و ایزابل گارو که این مجموعه را تهیه کرده اند، عضو گروه سمینار« مارکس در قرن بیستم » ونیز از اعضای مجموعه بزرگ مارکس انگلس که در دست تهیه توسط ادیسیون سوسیال است می باشند. اگر چه آنها چون لوسین سو تمایل به کثزت گرائی دارند و با هر گونه تفکرارتودکسی محافظه کارانه و یا از نو خلق کردن مخالفند، آنها همانند لوسین سوبه خطر تبدیل شدن مارکس به یک متفکر«بی ضرر»، « اقتصاد دان مورد علاقه ولی متفکر سیاسی ضعیف» آگاهند. با پذیرش اعتبار معیارهای تحقیقات دانشگاهی، آنها بدنبال پیوند دادن آنها با پرسپکتیوی(دور نمائی)آشکارا سیاسی هستند. بر این روال، ستاتیس کولاکیس عضو کمیته مرکزی حزب سیریزا در یونان، تحقیقات مارکس در مورد اشکال رهائی اجتماعی انقلاب ها از سال ١٨۴٨ تا کمون پاریس را بررسی می کند و الن میکسین وود، رابطه لازم بین مبارزه علیه ستم اقتصادی و ستم غیر اقتصادی( نژادپرستی، تبعیض جنسی) را مورد مطالعه قرار میدهد.
بدین شکل، سیاست، هسته مرکزی این مطالعات را در بر می گیرد، چون اثر مهم کوین آندرسن( در حوزه سیاست مارکس) در مورد ملت ها و گروه های قومی تحت سلطه(٣). او نشان می دهد که مارکس در اواسط سالهای ١٨۵٠ از تفکر اروپا محوری شکل گرفته از شرق شناسی دست برداشت و تبدیل به یک منتقد سرسخت استعمار و همچنین شکلهای دیگر از خود بیگانگی نژادی(برد داری سیاه پوستان)و ملی( درمورد لهستان وایرلند) میشود. برای مارکس در مفهوم سرمایه داری،« جهان شمولی و ویژگی، در حوزه کلیتی دیالکتیکی از یکدیگز متاثر می گردند». این خوانش نشان می دهد که دقت تحقیقات نافی این نیست که طرفی را انتخاب کرده و پایبند به آن باقی بمانیم.
Lucien Sève, Penser avec Marx, 2014
(١) – لوسین سو، امروز،تفکربا مارکس “فلسفه”؟، جلد سوم،«فلسفه» اختلاف، پاریس، ٢٠١۴، ٧٠٣ صفحه، ۴٠ یورو.
(٢) – ژان نوما دو کانژ و ایزابل گارو (زیر نظر)، مارکس سیاسی ، اختلاف، ٢٠١۵، ٢٢٠ صفحه، ١٨ یورو است.
(٣) – کوین اندرسون، مارکس در دو قطب. ملت ها، قومیت و جوامع غیر غربی Syllepse، پاریس، ٢٠١۵، ۴٠٨ صفحه، ٢۵ یورو است.