دراین نوشته هفت پیش فرض برای آن که نشان دهیم در گیلان مزیت تولید کشت برنج دیگر نه برای تولید کننده و نه برای اقتصاد منطقه، صرفه مند نیست، ارائه شد. فرض نخست برآن است که کشت برنج اگر چه در گذشته به عنوان یک گیاه مفید قابل توجیه بود لیکن امروزه در این خصوص نمی توان نظر قاطعی ابراز داشت. در پیش فرض دوم تاکید شد که گیاه مناسب برای کشاورزی در هر منطقه آن گیاهی است که کشت و کشاورزی آن بتواند بالاترین میزان دریافت و جذب انرژی خورشیدی را داشته باشد ودیدیم که کشت برنج در بیش از ۶۰ درصد مساحت اراضی استان عملاً سبب شده تا دوسوم مزارع در سه چهارم سال نتوانند دریافتی از انرژی خورشیدی داشته باشند. در فرض سوم با توجه به تعریف کالای استراتژیک کشاورزی و انتگره شدن جهان در پرتو جهانی شدن و ایجاد دهکده ی جهانی، ضمن نفی استراتژیک بودن محصول برنج به عنوان یک کالای استراتژیک ، برخورداری از منابع مالی در دسترسی به هر نوع مواد غذایی ارجح دانسته شد. بدین ترتیب در این پیش فرض آن چه اهمیت داشت، دستیابی به منابع مالی مناسب در اثر تولیدات نقدی و کشت تجاری در منطقه مفید دانسته شده است. در فرض چهارم مزیت تولید برنج در گیلان مورد بحث قرار گرفت ونشان داده شد که با توجه به تمام جوانب تولید برنج در ایران وجهان، مزیت زیادی برای کشت برنج در گیلان وجود ندارد. در فرض پنجم به روابط پسینی تولید محصولات کشاورزی اشاره شد و نشان داده شد که برنج بیشتر به عنوان یک محصول نهایی به مصرف می رسد و از ایجاد روابط پسینی در تولیدات صنایع تبدیلی توانایی زیادی دست کم در ایران و گیلان نداشته است و در نتیجه کمک زیادی به تولید اشتغال و ارزش افزوده ی مناسب در منطقه ندارد. در فرض ششم میزان مصرف فله ای و مصرفانه ی آب در کشت برنج در گیلان به چالش گرفته شدو از دو منظر اقتصادی و دشواری دستیابی ورودی آب به استان در آینده از طریق رودخانه ی سفید رود مورد بحث قرارگرفته است. وسرانجام در فرض هفتم نشان داده شد که آن چه مهم است تامین مواد لازم برای بدن جهت تداوم حیات است ونه لزوماً مصرف نوع خاصی از غذا.
این هفت پیش فرض و استدلال های مرتبط با آن ها در ارتباط با ارزیابی تعیین استراتژی برای انتخاب بدیل ویا بدیل هایی برای کشت برنج ارائه شده و چنان که تاکید شد ارائه ی پیشنهادهایی برای نوع محصول مشخص برای کشت های بدیل نیازمند تامل وتدبر بیشتر است که به عهده ی متخصصان کشاورزی واقتصادی و همچنین اقلیم شناسان خواهد بود. دیدگاه اقلیم شناسان از این نظر مهم است که بدیل کشت برنج به باور ما می تواند تاثیر مهمی در اقلیم منطقه داشته باشد. این تغییر به باور ما در تعدیل رطوبت نسبی و ایجاد شرایط مناسب تر زیست در جلگه ی گیلان موثر است.
اشاره:
نوشتههای مرتبط
این نوشته که به صورت مقاله در اینجا تنظیم شده، فصلی از کتابی است که تحت عنوان «کشت برنج در جلگه ی گیلان» در آینده ی نزدیک در مجموعه ی گیلان شناسی توسط انتشارات ایلیا منتشر خواهد شد.
برای خواندن این مقاله در زیر کلیک کنید:
پرونده ی «ناصر عظیمی» در انسان شناسی و فرهنگ
http://anthropology.ir/node/9859