پیر رمبر برگردان باقر جهانبانی
از اواسط ماه سپتامبر، رسانه های پاریسی از نفوذ تعداد انگشت شماری از مقاله نویسان با باور های گوناگون مضطرب شده اند ولی همگی با وسواس نگران زوال جمهوریت بوده ونوستالژی روزهای خوب گذشته با نوعی چاشنی نظم را در سر می پرورانند. میشل انفره، آلن فینکل کروت، اریک زمور، ژاک ژولیار، رژیس دوبره، ژان فرانسوا کان چون باندی متشکل به ترویج کتابهایشان مشغولند و متهم به همدستی با ارتجاع می شوند.
نوشتههای مرتبط
آیا روشنفکران فرانسوی « نئو مرتجع » شده اند؟ آیا هنوز حق بحث کردن وجود دارد؟ روزنامه نگاران ومقاله نویسان بشکل دوره ای، مسائل توخالی را به بحثهای ملی بدل می کنند. رسانه ها به همان نسبت که امکانات اطلاع رسانی خود را بخاطرتمرکز تکنیک های ارتباطی از دست می دهند، بجای بحث های عقیدتی، بی پروا وارد مجادلات «ستارگان رسانه ای » می شوند.
از اواسط ماه سپتامبر، رسانه های پاریسی از نفوذ تعداد انگشت شماری از مقاله نویسان با باور های گوناگون مضطرب شده اند ولی همگی با وسواس نگران زوال جمهوریت بوده ونوستالژی روزهای خوب گذشته با نوعی چاشنی نظم را در سر می پرورانند. میشل انفره، آلن فینکل کروت، اریک زمور، ژاک ژولیار، رژیس دوبره، ژان فرانسوا کان چون باندی متشکل به ترویج کتابهایشان مشغولند و متهم به همدستی با ارتجاع می شوند.
بازگشت مجدد بحث هائی که بصورتی متناوب در تاریخ روشنفکری کهن فرانسه ظاهر شده اند . «ضد مدرن» در قرن نوزدهم ، « آنتی کنفورمیست» در سالهای ١٩٣٠، «سواره نظامهای نوین(هوسار*)» در سالهای ١٩۵٠، « مرتجعین نوین» در سال ٢٠٠٢(١). آخرین ظهورش ابعاد عجیبی بخود می گیرد: ایجاد ترس از غرغرهائی که دیر زمانی است کاست سرمقاله نویسان همیشه حاضر به آن مشغولند. اونفره، فینکل کروت وزمور، فریادشان فقط به این خاطر نیست که اجازه بحث در هیچ مورد به خصوص مسئله مهاجرت را ندارند، آنها خود را بلند گوی مردمی می دانند که حق سخن گفتن توسط نخبگان صالح از آنها گرفته شده است.
چه فاجعه ای رخ داده که مردم چنین سفیران ناسازگاری پیدا کرده اند؟ نخست به خاطر بر خورد بین شکل پردازش روزنامه نگاری بر پایه شخصیت پروری و فضای ایدولوژیکی که معجونی است از ترس از اسلام، بحران مهاجرت، هویت ملی ونا توانائی سیاسی، تم های کلاسیک راست افراطی که اکنون در زندگی سیاسی فرانسه جا افتاده است. مقاله نویسان، متقاعد به اینکه پیروزی دیر پای راست افراطی ریشه در اقشار پائین هرم اجتماع دارد ونه در راس آن، پرونده خسته کننده و غم انگیز همیشگی اش را می گشاید: طبقات مردمی.
اما چگونه می توان از مردم سخن گفت بدون انکه نه از کارگران( که به اندازه کافی شیک و جزاب نیستند) و نه از محققین( که به اندازه کافی شوک به وجود نمی آورند) مطلبی بیان کرد؟ کافی است از دستور العملی که تا کنون بحثهای سیاسی ، اقتصادی وفرهنگی را به نمایشگاهی از تصاویر سطحی وبدون دور نما مبدل کرده است روی آورد. این بار می توان کلمه «مردمی» را به کلمه «مردم» تغییر شکل داد. بحثی را به نمایش گذاشت که در آن شخصیتهای روشنفکرمستعد خود نمائی، حاضرند سخاوتمندانه افکار منتشره در آخرین کتابشان را ارائه دهند. در برنامه تلویزیونی لوران روکیه، فینکل کروت ازکودکان سفید پوستی که تحت نفوذ بربریت اسلام، مورد تهدید ربوده شدن هستند سخن می گوید(٣ اکتبر ٢٠١۵)، میشل انفره از الویت رسیدگی به وضعیت سخت دانشجویان کم درآمد نسبت به پناهندگان سوریه ای سخن می گوید (١٩ سپتامبر ٢٠١۵). در مقابل ادوی پلنل در نقش فرشته سپید بال، از مسلمانان دفاع می کند(در برنامه ژان ژاک بوردن در آر ام سی ١۵ سپتامبر٢٠١۴)و غیره.
حومه نشینان، شهر نشینان کم درآمد و ساکنان شهرک ها، سه مولفه پرولتاریا که به خاطر نیاز بازار از هم جدایشان کرده اند و اینان برای هر گروه معجونی ارائه می دهند.
در بحث« نئو مرتجعین»، سخنی از بیکاری، استثمار، علل مشترک نابسامانی های مردمی ناشی ازسیاست زدائی و رشد نژاد پرستی نیست. با فرمول«مردم»، موضوع جدل که باید مسائل«مردمی» باشد، خود طرفهای مجادله می شوند، با « درگیری ها»، تحریک ها و سبکهایشان.
دگردیسی مسائل اجتماعی به جنگ بین غرغروها، همچنین از تلاش نا امیدانه سر دبیران رسانه ها برای احیای بازار فروش شان نیز سر چشمه می گیرد. بهار گذشته، سرویسهای بازار یابی رسانه ها هشدار دادند که دیگر «سیاست»، درآمدی ندارد. و چند هفته بعد از حملات تروریستی ژانویه گذشته، حرکتی بدور موضوعی دیگر شکل گرفت: مهمترین اصول جمهوری از زبان متفکر بزرگ اتین گرنل مدیر مجله لو پوئن پدیدار شد. « میشل انفره بیش از اولاند وسارکوزی خریدار دارد»، با اختصاص روی جلد مجله در ماه مارس به این فیلسوف و در ماه آوریل به فینکل کروت فیلسوفی دیگر. امانوئل تود جمعیت شناس و میشل ولبک نویسنده نیز مقاله هائی در«صفحه اول» منتشر کردند. بنا بر بررسی روزنامه لوموند در مورد روی جلد مجلات فرانسوی بین مارس ٢٠١۴ تا آوریل ٢٠١۵، « موضوع «ارزشهای اخلاقی» ٢٩ بار «روی جلد» ۵ مجله مهم را در بر می گیرد»(١١ مارس ٢٠١۵). سر دبیران مجله ها زود به جنبش آمدند.
جدلهای « روشنفکران ارتجائی» قبل از آنکه بر صفحه تلویزیون ها جای بگیرد، در ١١ سپتامبر با مصاحبه میشل انفره در روزنامه فیگارو( که فروشش در ماه اوت ٢٠.٢% کاهش داشت) شروع شد، وبدنبال آن لوران ژوفره در مجله لیبرسیون(با کاهش ٢٧.٧%) با پرونده۵ صفحه ای
و طرح مو شکافانه« چگونه میشل انفره جاده ساز راست افراطی است» با « جدل ساده اندیشانه و خطرناک» میشل انفره مقابله می کند. بدین شکل جدالی در مورد یک نفر شکل گرفت، روزنامه لوموند ( با کاهش٢٠.۶ %) در فاصله یک هفته با تیتری در صفحه اول دارو دسته ای را شناسائی می کند، « روشنفکرانی که راست افراطی از آنها بهره می برند»، و « آیا مجادله کنندگان جای سیاستمداران را می گیرند؟» ( ٢٠ و ٢٧ سپتامبر). پنج مجله، مریان، اوبسرواتور، لو پون، مجله فیگارو و اکسپرس که فروششان سیر نزولی دارد، در صفحه اول، مجادله گران حرفه ای را به نمایش می گذارند.
بسوی پرتگاهی گیج کننده
روزنامه نگاران آنچنان که آداب اجباری و تکراری این چنین شرائطی است به شدت « تبدیل شدن برخی روشنفکران به سنبل جدلهای سیاسی» را محکوم می کنند( لوموند ٢٠ سپتامبر)، گویا عملکرد خود این سر مقاله نویسان در ظهور چنین پدیده ای هیچ دخالتی نداشته است. لئا سلامه یکی از مجریان برنامه تلویزیونی « ما نخوابیده ایم» میشل انفره را چنین سر زنش می کند« شما همه جا هستید»، بی شک میشل انفره حضورش را به برنامه تلویزیونی تحمیل نکرده است. دوهفته بعد لئا سلامه به فینکل کروت اعتراض می کند« شما فروشتان زیاد است»، چیزی که معمولا در این برنامه مرضی غیر قابل علاج به حساب نمی آید( شبکه فرانس ٢، ١٩ سپتامبر). و زمانی که مجله لیبراسیون سومین پرونده ٧ صفحه ای در مورد این جدالها را منتشر می کند« شمایل نسل جدیدی از هنرمندان وروشنفران چپ را ترسیم می کند که آماده در گیری با مجادله گرانی که فضای رسانه ها را پر کرده ا ند می باشند»(١٧ و ١٨ اکتبر)، نمایش در گیری هائی در آینده قابل تصور است: در میان جوانان قهرمان گمنام منتخب رئیس مجله، تماس گینیوله مشاور رسانه ای، رافائل گلوکسمن نئو محافظه کار و سینتیا فلوری که بطور منظم در رسانه ها حضور دار ند را می توان یافت. «مردم» علیه «مردم»، زندگی روشنفکری دوری گیج کننده بخود می گیرد.
زمانی که داستانی فروش مجله را افزایش می دهد، باید آنرا تغذیه کرد. ناظران به ظاهر بیطرف در بحث، نقش کارگردان و بازی گران را به عهده می گیرند. مجله لیبرسیون چنین تیتر می آورد« فینکل کروت و انفره علیه زمور…بله ما« خوش فکریم» چرا که نه؟»( ۵ اکتبر)، مجله مریان جلسه ای در تالار معروف موتوالیته به منظور بحث بین دوستان در مورد« آیا هنوز در فرانسه می توان بحث کرد؟»(٢٠ اکتبر) بر گزار می کند. سوالی عجیب از آنجا که ٧ نفر از یازده سخنران آنشب از مدیران ویا سر مقاله نویسلن مریان، فیگارو و لیبرسیون بودند که وظیفه شان مبادله افکار است ونه رقابت بین مجادله کنندگان. جنجال بزرگی که یک ماهی است فرانسه را مشغول کرده است به بازی آینه ها می ماند، در نشیب پرتگاهی مهلک.
لوران روکیه مجری برنامه تلویزیونی« ما نخوابیده ایم» به این پرسش در مورد تمایل راستگرایانه میهمانانش چنین پاسخ می دهد:« این مجله لیبراسین است که در صفه اول از میشل انفره نوشت. اگر آنها این کار را نکرده بودند ما میشل انفره را دعوت نمی کردیم» (لیبرسیون ۵ اکتبر). مثل اینکه یک سوزن کافی بود تا این بالون را بترکاند.
(١) – پاسکال دوران وسارا سینداکو: گفتمان«نئو مرتجعین»، سر پیچی محافظه کاران. مرکز تحقیقاتی علمی فرانسه( سی ان آر اس) پاریس . ۵ نوامبر٢٠١۵ منتشر خواهد شد
* اصطلاحی برای یک جنبش ادبی مخالف اگزیستانسیالیست ژان پل سارتر در فرانسه.
نویسنده روزنامه نگار لوموند دیپلماتیک است.
لوموند دیپلماتیک: نوامبر ۲۰۱۵