نام ماه نهمِ سال آذر است و گزارش هایی پراکنده از برگزاری جشن آتش در این ماه در متون اسلامی شده است. معمولا جشنی که در این ماه برگزار می شده است، نشانۀ پایان زمستان و آغاز بهار دانسته اند. این ادعا که در برخی از متون از جمله بیرونی و مسعودی به آن اشاره شده است ، بیشتر باید با حرکت خورشید و نجوم مرتبط باشد تا تغییرطبیعی فصول. جالب اینجاست که نام آذر/آتش در ماه نهم گاهشماری هخامنشیان نیز باقی مانده است. این ماه در تحریر ایلامی به صورت ha-i-ya-ti-i به کار رفته است. بر سر این نام بحث ها صورت گرفته است، بارتولمه و یوستی بخش نخست آنرا به صورت *āθriya- قس. اوستایی ātriia- «خاکستر» معنی می کنند و نه آتش. هنینگ به درستی این پرسش را پیش می کشد که چه کسی خاکستر می ستاید؟ او در ادامۀ بحث خود صورت اوستایی و یا مادی *āθriya- را در فارسی باستان āçiyaمی داند. اما خود او معنای دقیقی از کل این ترکیب ارائه نکرده است. اشمیت بخش نخست واژه را از *ātṛ- به معنی «آتش» و بخش دوم را به صورت *-yādi- بازسازی می کند (نک. توضیح ماه هفتم، مهرماه). همچنین او به مطابقت این ماه با ماه āθrō در اوستا و ماه ādur در فارسی میانه و ماه «آذر» امروزی و بزرگداشت آتش و جشن«سده» اشاره می کند. بویس بر این باور است که ظاهراً در تاریخ نامعلومی دو روز جدا از هم را (لابد در دو سرزمین مختلف) به عنوان «سده» جشن می گرفتند. یکی صد روز پس از ناپدیدی رپیهوین/ رپیتوین(۱) یعنی یکصد روز پس از گاهنبار ایاثریمه یا روز آبان از ماه بهمن و دیگری صد روز پیش از بازگشت رپیتوین یعنی نوروز که می شد روز اشتاد از ماه آذر. در هر درو مورد «سده» جشن آتش زمستانی بود که با قصد و نیت نیرو دادن به خورشید گرفته می شد تا گیتی بار دیگر روشن شود. در مورد ماه- نام فارسی باستان به معنی «جشن اتش» و در پیوند با جشن «سده» با صورت دوم، یعنی صد روز مانده به نوروز روبه رو هستیم. همانطور که در مورد ماه هفتم نیز گفته شد، قرار گرفتن صورت –yāda در هر دو ماه هفتم و نهم با کاربرد فنی پسوندی برای برگزاری دو جشن بسیار مهم «مهرگان» و «سده» در دو نام-ماه مهم فارسی باستان روبه روهستیم. روشن است که اگر قرار باشد جشن آتش که معمولا از جشن های بسیار کهن است در ماهی برگزار شود، اجرای آن جشن در ماهی که با نام آتش خوانده می شده است، بیشتر به یقیین نزدیک است. من دلیل نجومی دیگری نیز بر اجرای جشن سده در این ماه متصور می دانم و آن حرکت سالیانۀ خورشید از بروج دوازده گانه است. خورشید در این حرکت از بدترین برجی که در نجوم کهن وجود داشت، برج قوس می گذرد. برج قوس از لحاظ نمادی به صورت تصویر نیم انسانی با دم عقرب نشان داده شده است که کمانی در دست دارد (در دوران سومر)، در دوران های بعدی با تاثیر کاسی ها در فرهنگ بین النهرین اسب به عنوان نیم تنه به این انسان-عقرب کماندار اضافه می شود. کمانی که این تصویر در دست دارد، نشان از تیرافکنی به خورشید در حضیض آن دارد. خورشید در این برج در جهان خاکی/ زیر زمینی گرفتار است و انسان-عقرب با تیرافکندن به آن می خواهد از حیات دوبارۀ او ممانعت کند. تحت تاثیر چنین باوری احتمال برگزاری جشن های بزرگ آتش مانند جشن سده برای نیرو دادن به خورشید در چنین زمانی بسیار است. با چنین نیرو بخشی به خورشید است که امکان تولد دوبارۀ آن را در یلدا ممکن می ساختند. در این تعبیر یلدا حیات دوبارۀ خورشید و به نوعی آغاز را تداعی می کند.
۱- به معنی ایزد آفتاب نیمه ظهر و گرمای تابستان