وس نهمین صورت فلکی منطقه البروج است که معمولا به صورت تصویر نیم انسان-نیم اسب با دم عقرب مسلح به تیر و کمان نشان داده می شود . تیر و کمان کشیده ی این تصویر نشان از تیرافکنی این صورت فلکی به خورشید در زمان حضیض آن است. خورشید در این برج در جهان زیر زمینی گرفتار است و قوس با تیرافکندن به آن می خواهد مانع از بازگشت دوباره ی او به حیات شود. این صورت فلکی در زبان اکدی Nunki«شاه زمین»، در مصری کهن Knem «فاتح»، عبری Kesith «کماندار» است (Snodgrass,1997: 175).
در فهرست مول آپین نام این برج به شکل Mul Pa Bil Sag به معنی « نیای بزرگ” آمده که برابر با Sagittarius (the Archer) یونانی است. نشانه ی pa در سومری که به صورت دو شاخه چوب نمایش داده می شود، به معنی «چوب دست» و «زدن» است، نشانه ی Bil که به صورت آتشدانی نمایش داده می شود، به معنی «داغ، سوختن» است، االبته آتشدان معمولا در آیین ها به نیاکان اهداء می شود. نشانه ی Sag که به صورت سر انسان نشان داده می شود، به معنی «سر چیزی یا نوک» و معمولا به معنی «اولین» است که درکل به معنای «سرنیا» است. آیکون های به دست آمده از پابیلسگ گونه های مختلفی از او را نشان می دهد، کهن ترین صورت به دست آمده از سومر او را انسان- عقرب با پای پرنده و مسلح به تیر و کمان نمایش می دهد و در دوران متاخرتر، هزاره ی دوم پ.م. (دوران کاسی ها) او انسان-اسب، با دم عقرب و با بال نمایش داده می شود (White: 155-8). افزوده شدن اسب به این صورت فلکی را تحت تاثیر فرهنگ کاسی که فرهنگی هند و اروپایی است، می دانند (Schwabe: 49). در هر حال معنای «نیا» برای این صورت فلکی با ویژگی کشنده ی او در میان صورتهای فلکی پرسش های بسیاری درباره ویژگی نیاکان نزد این اقوام را ایجاد کرده است. برخی آن را با توصیفی که از سرشت روح در حماسه گیل گمش شده است، جایی که انکیدو مرگ نزدیکش را خواب دید، توضیح می دهند. او در رویا دید که میان زمین و آسمان ایستاده و مردی به سیمای پرنده ی انزو (Anzu-Bird) او را گرفت و با بال بسته او را به خانه ی بی بازگشت برد. در این پندار از جهان زیر زمین دید که میزبان حزین مرگ چون ارواحی در لباسی از پر به دور هم گرد آمده اند. همین دریافت را در اسطوره های یونان هم که ارواح چون مردان و زنان بالداری تصویر شده اند و در اطراف آرامگاه در پروازند، می توان دید. مرگ هم به سان روحی که به وسیله ی دیو مرگ ربوده شده است، تصور می شد. یونانیان این دیوان مرگ را چون Harpies می دیدند که به سان زن-پرنده تصور می شدند. نکته ی نمادین دیگر در مورد این Harpies ها تجسم آنان مانند پرنده ی انزو چون باد است. بنابرین ارواح مردگان به صورت پرنده یا مردان و زنان بالداری تصور می شدند و نمادپردازی آنان با بال این ایده را دربردارد سرشت اساسی روح نفس یا باد است. (White, ibid). ((برای چنین نمادپردازی در فرهنگ و ادبیات ایرانی نک. مختاریان، بهار، “بلبل سرگشته، نمادشناسی گل و مرغ”، نامه فرهنگستان، شماره ۴۴)).
نوشتههای مرتبط
در هر حال یکی شدن عقرب و قوس از این تصور است که تیر مهلک و یا دم نیش زن ابزار کشنده بوده اند. در یونان وقتی هراکلس به طور ناگهانی یکی از سنتاروس ها را کشت، زئوس این سنتاروس را که موسوم به Chiron بود به شکل صورت فلکی Sagittarius به آسمان انتقال داد (Kennedy, 1998: 85).این صورت فلکی در زمانی که خورشید در حضیض خود قرار دارد، طلوع می کند و هم این که در مسیر موسوم به راه شیری که در آن ارواح درگذشتگان به جهان آن سو می روند، قرار دارد ( White, p. 156) . شاید همین دلیل ارتباط نام او با معنی «جد بزرگ» باشد که درواقع ارواح نیاکان را هدایت می کند. . زیرا «در نمادپردازی بابلی، راه Ea ورود به جهان زیرزمین است که از صورت فلکی قوس تا جدی کشیده شده است» (Busenbark,, 1997:278).
در باورهای نجومی تصور بر این بود که آتش در برج قوس پنهان می شود، اما نمی میرد و با دم و نفخه ای دوباره زنده می شود (پیربایار، ص ۲۴). چنین تصوری درباورهای ایران باستان درمورد ایزد رپیهوین (rapihwin) اوستایی رپیتوین (rapiθwin) و جشن سده برجا مانده است. باور بر این بود که ایزد تابستان و گرمای نیمروز در آخرین روز مهرماه پس از گاهنبار ایاثریمه به زیر زمین می رود: « به ماه آبان بهیزگی، روز هرمزد زمستان زور گیرد، به جهان درآید، مینوی رپیهوین از روی زمین به زیر زمین شود، آنجا که چشمه ی آبهاست. گرمی و خویدی را به آب درفرستد تا ریشه ی درختان به سردی و خشکی نخشکد. ماه دی بهیزگی، روز آذر، آن زمستان به بیشترین سردی به ایرانویچ رسد و به ماه سپندارمذ بهیزگی در همه جهان بسر رسد. بدین روی، ماه دی، روز آذر، همه جا آتش افروزند و نشان کنند که زمستان آمد. بدان پنج ماه (که) آب چشمه همه گرم است- زیرا رپیهوین آنجا را (به) گرمی و خویدی دارد- گاه رپیهوین رانستایند» (بندهشن، ترجمه ی مهرداد بهار، ص ۱۰۶) . بویس رپیهوین را متعلق به آن زمانی در ایران باستان می داند که سال بر اساس گاهنبارها به چهار بخش برابر تقسیم می شد و نه تقویم ماهانه و روزانه. بر این اساس تابستان با فرمانروایی رپیهوین در گاهنبار همسپثمئیدیه (برابر با آغاز فروردین) آغاز می شد و با گاهنبار ایاثریمه (برابر با آخر مهرماه) پایان می یافت (Boyce,1968: 201 ). او بر این باور است که ظاهراً در تاریخ نامعلومی دو روز جدا از هم را (لابد در دو سرزمین مختلف) به عنوان «سده» جشن می گرفتند. یکی صد روزپیش از رپیهوین/ رپیتوین در ماه آذر و یکی صد روز پس از رپیهوین در ماه بهمن. (Ibid, P. 214). بیرونی نیز از چشنی موسوم به آذرگان در ماه آذر خبر می دهد و آن را روز عید آتش می خواند (آثارالباقیه، ترجمه داناسرشت، ص ۳۴۴).
در تصویرهای منابع اسلامی بدست آمده از این صورت فلکی در برخی نمونه ها او نیم انسان-نیم اسبی است که کمان و تیر را در جهت راست کشیده است که برابر است با تصویرهایی که از او در صورت های کهن به دست آمده. بیرونی هم این صورت فلکی را به همین شکل توصیف کرده است: «همچون اسبی تا به گردن گاه، آن گاه از آن جا نیمه ی زیرینش بر شبه آدمی شود و گیسوها فروهشته از پس، تیر در کمان نهاده و کشیده» (التفهیم، ترجمه جلال الدین همایی، ص ۹۱). اما در برخی دیگر از تصویر پردازی ها مانند آنچه در تصویر آغاز این گفتار آمده، نیم انسان-نیم اسب به عقب برگشته و دم اژدها گونه ی خود را نشانه گرفته است. توضیح این تغییر تنها از طریق روش آیکونوگرافی ممکن است و پژوهشی مجزا می طلبد که در این گفتار جای بحث آن نیست. اما قدر مسلم، این تصویر در اصفهان هم شناخته شده است و بسیاری کوشیده اند تعبیر و تفسیرهایی نامستدل از آن ارائه کنند و آن را نشانه ای از نبرد با نفس اماره شناسایی کنند. اما همانطور که گفته شد، این تصویر در کتب نجومی ایران به کوکب القوس شناخته شده است. این که در سردر قیصریه اصفهان جفتی از آن دیده می شود، می تواند دلیل بر آن باشد که معمولا بنیاد شهرها در اخترشناسی کهن با برجی مربوط بوده و منجمان کهن یکی از کارهای اصلی شان تعیین سعد و نحس بودن زمان ایجاد شهر و تاجکذاری شاه و … بود. از این روست که در مورد طالع شهر اصفهان جابر انصاری چنین می گوید: “طالع اصفهان برج قوس است، رکن الدوله دیلمی زمانی که قمر در برج قوس بود، باروی اصفهان را بنا نهاد. (منبع اینترنت). از این رو وجود این تصویر در تاریخ تصاویر صورت فلکی جهان نشان از باورهای نجومی دارد که تاثیر بسیار زیادی بر بسیاری از اعمال و رفتارها نزد اقوام محتلف داشت.
منابع در سایت محفوط است