انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

کش و قوس کشوری مهم میان شرق و غرب: «اوکرائین» خود را از مدار اروپا کنار می کشد(لوموند دیپلماتیک: دسامبر ۲۰۱۳)

سباستین گوبر برگردان: منوچهر مرزبانیان

«کی یف»، در پایان ماه نوامبر، چند روز پیش از برگزاری مراسم امضای توافقنامه همبستگی یا اتحادیه اروپا، ناگهان از مذاکرات مربوط به عقد آن کنار کشید و بدینسان به درخواست روزافزون «مسکو» تن در داد. «اوکرائین» که میان دو قدرتی به تنگنا افتاده است، که یکی وی را بازار پهناوری می انگارد و دیگری مهره ای ژئوپلیتیک، زیر سلطه حکومت اقتدارگرای خود مسیر مارپیچی را در جاده ای باریک می پیماید.

شامگاه ٢١ نوامبر، در «Nezalezhnosti»، میدان استقلال «کی یف»، پایتخت «اوکرائین»، خون مردم به جوش آمده بود و فریاد می کشیدند: «ما ادغام در اروپا را خواستاریم! “اوکرائین” همان اروپاست.» بیش از یک هزار تن تظاهر کننده، در خیزش ظاهرا خودجوشی که کسانی به شتاب آنرا «میدان دوم» توصیف کرده اند، مصمم بودند که شب را در آنجا به سر برند. نه سال پیش، در همین میدان بود که نخستین چادرهای جنبش معترضی را برافراشتند که می رفت تا به «انقلاب نارنجی» بدل گردد. همانند آن روزگار «ویکتور یانوکویچ» (Viktor Ianoukovitch) رئیس کشور، چهره منفور تظاهرکنندگان بود. اما اینبار دیگر مسئله انتخاباتی تقلبی در میان نبود. «آندری» (Andriy) دانشجوی ٢١ ساله دانشگاه «تاراس-شوچنکو» (Taras-Chevtchenko) در «کی یف»، شرح می داد که «دولت تصمیم گرفته است تا همه تدارکات مقدماتی برای امضای توافقنامه همبستگی با اتحادیه اروپا را که قرار بود مراسم آن تا چند روز دیگر در “ویلنیوس” (Vilnius) برگزار شود رها کند». او خشمگین می گفت: «تازه، به جای آن، او از وزیرانش خواسته است تا همکاری با اعضای مجمع کشورهای مستقل، میراث [فروپاشی] اتحاد جماهیر شوروی، را فشرده تر سازند!»

«اوکرائین» درچهارچوب طرح مشارکت با کشورهای خاوری قلمرو اتحادیه برای رسیدن به این توافقنامه همبستگی سرگرم مذاکره بود. این ابتکار مشخصا از طریق عقد توافقنامه های بلندپرواز همبستگی، با تأثیراتی هم در سپهر سیاسی و هم در حوزه نهادها و اقتصاد، به قصد تشویق نزدیکی اتحادیه اروپا به شش جمهوری برخاسته از فروپاشی شوروی در سال ٢٠٠٩ آغاز گردیده بود. در میان این شش کشور، آذربایجان [اران]، ارمنستان، بیلوروس، در مذاکرات پیشرفت چندانی نکرده اند. برعکس، گرجستان و مولداوی، پس از آنکه ادغام در اروپا را از مدتها پیش الویت خویش ساخته بودند، اینک در موقعیت پاراف اسناد توافق خود هستند.

تهدیدات «کرملین»

«اوکرائین» پس از گذار از این مرحله در ماه مارس ٢٠١٢، آماده می شد تا سندی نهائی را در روزهای ٢٨‌ و ٢٩سپتامبر، هنگام نشست سران در «ویلنوس»، امضا کند. این کشور حتی وزنه سنگینی در این طرح مشارکت به شمار می رفت. این جمهوری پیشین اتحاد شوروی با جمعیتی چهل و شش میلیونی، به چشم سرمایه گذاران و تحلیلگران بروکسل، بهشت اقتصادی و کشاورزی و منابع سوختی نزدیک دروازه های اتحادیه اروپا جلوه می کرد. مطالعات بسیاری خبر آورده بودند که استقرار یک ناحیه تبادل آزاد، می تواند چشم اندازهای رشد بی سابقه ای را از طریق مدرن کردن ساختارهای تولیدی و پالایش محافل تجاری بگشاید. به نظر خانم «کاترین اشتون»، نماینده عالی اتحادیه در امور خارجی، «اوکرائین» با انصراف از امضای توافقنامه «[منافع] بسیاری را از دست داده است.»

با اینهمه گویا تغییرات ساختاری، هم در بخش صنایع و هم در بخش خدمات، که «اوکرائین» را به انجام آنها ناگزیر ساخته بودند و رقابت فزاینده کالاهای اروپائی، کوشش های شاقی را در سازگاری –بخوانید: فداکاری های– مردم «اوکرائین» ایجاب کرده باشد، بدون آنکه اتحادیه اروپا در عوض با دادن پاداش های مالی چشم گیری کوشش های آنها را جبران کند. وانگهی توجیه رسمی رها کردن مذاکرات را «ایمن کردن» اقتصاد کشور عنوان کرده اند. یک دیپلومات غربی مأمور در «کی یف» که می خواست نامش پوشیده بماند تصریح می کرد که «این توافقنامه های همبستگی به گونه ای بازتاب روحیه استعماری است، به این معنی که با این کشورها که هریک با دیگری فرق دارد با رویکردی یگانه رفتار می کنند. الحاق حقوقی ناشی از عضویت در اتحادیه [یعنی رعایت حقوق و وظائف]، و گشایش بازارها، که از این کشورها می خواهند، بیش ار آنکه مزایائی برای کارفرمایان اوکرائینی در برداشته باشد بهره گیری سرمایه گذاران اروپائی را در بر دارد.» از اینرو اتحادیه اروپا نیز منافع فراوانی را از دست نهاده است …

بروکسل از چشم انداز دیپلوماسی شکست فاحشی خورد. چنین می نماید که بدون «اوکرائین»، قلمروی بی بدیل در ژئوپولبتک منطقه، اتحادیه اروپا در طرح مشارکت شرقی و چشم اندازهای اروپائی کردن و ثبات در همسایگی خاوری با موقعیت ناخوشایندی روبرو باشد. «ویکتور یوشچنکو» (Viktor Iouchtchenko)، رئیس جمهور پیشین، به گوش ما می خواند که « اسکار سیاسی را باید به آقای “ولادیمیر پوتین” بخشید». در واقع، رئیس جمهور روسیه با انگاشتن «کی یف» چون گهواره تاریخی و معنوی کشورش، آشکارا مخالفت خود را با هرگونه نزدیکی [«اوکرائین»] با بروکسل ابراز داشته بود. او قویا آقای «یانوکویچ» را برانگیخته تا به اتحادیه گمرکی بپیوندد که فدراسیون روسیه با بیلوروس و قزاقستان تشکیل داده، همان اتحادیه گسترده ای که قرار است در سال ٢٠١۵ در حوزه پیوند دوقاره آسبا و اروپا پدید آید: پروژه هائی که با برقراری ناحیه داد و ستد آزاد میان «اوکرائین» و اتحادیه اروپا ناسازگارند و می بایست در چارچوب توافق همبستگی به انجام رسند.

«کرملین» در صورت همسوئی «اوکرائین» با «مسکو» امتیازات کلانی را به کشور همسایه وعده داده است. روسیه همچنین بر هشدارهای خود در باره امکان کشاکش هائی در زمینه گازرسانی، مالیه یا دمسازی های فرهنگی و قومی افزوده است. مقامات روسی پیش از آنکه در میانه ماه اوت محاصره عمومی بازرگانی را بر همه تولیدات آن کشور روادارند، در پایان ماه ژوئیه فروش شکلات اوکرائینی را در خاک خویش ممنوع کرده بودند. به همین مناسبت آقای «سرگی گلازبف» (Sergueï Glaziev)، یکی از مشاوران رئیس جمهور «پوتین»، اعلام کرده بود که چنانچه «اوکرائین» «تصمیم انتحاری» به امضای توافق همبستگی [با اتحادیه اروپا] بگیرد، این کنترل های سختگیرانه به شیوه پایداری اعمال خواهند شد. آقای «ولودیمیر اولینیک» (Volodymyr Oliynyk)، نماینده حزب مناطق، که اکثریت کرسی ها را در مجلس ملی (Verkhovna Rada) داراست، از دهانش پرید که «اما چنین برخوردی، رفتاری متمدنانه با یک شریک نیست.»

پرهیز از هرگونه مداخله

گرچه آقای «یانوکویچ» چشم اندازهای اروپائی کشورش را بطور ماندگاری به خطر انداخته است، با اینهمه خود را چندان هم به پیوستن به اتحاد گمرکی دلخواه مسکو متعهد نساخته. آقای «تاراس کوزیو» (Taras Kuzio)، پژوهشگر مدرسه مطالعات بین المللی پیشرفته واشنگتن شرح می داد که «رئیس جمهور و جرگه سالاران “طایفه دونه تسک (Donetsk) وی [شهری در شرق کشور]”، در زمینه اقتصاد ناسیونالیست اند، آنها نه می خواهند حاکمیت خویش را به اتحادیه اروپا واگذارند و نه به روسیه. آرزوی آنها اینست که در کشوری “پیشا جهانی شده” زندگی کنند» – آزاد از مداخلات شوروی یا بروکسل. از چند ماه پیش، «خاندان [مافیائی]» –نزدیکان آقای «یانوکویچ»، رهبر بسیار اقتدارگرای کشور–، سیطره خویش را بر «اوکرائین» به ثبوت رسانده اند. این «خاندان» می کوشد از دستیابی قدرتی [بیرونی] به موقعیتی بپرهیزد که دست آورد های اقتصادی، سیاسی و یا قضائی آنها را زیر سوال برد.

به عقیده «کوزیو»، طفره رفتن در باره سرنوشت خانم «یولیا تیموچنکو» (Ioulia Timochenko)، نخست وزیر پیشینی که از سال ٢٠١١ به اتهام سؤ استفاده از قدرت در زندان به سر می برد و اتحادیه اروپا خواستار آزادی وی بوده، نمایانگر شکلی از «تفکر دوگانه ای» است به سبک «جرج اورول»: این پا و آن پا شدنی دائمی که رقص پر پیچ و خم قوه اجرائی «اوکرائین» میان بروکسل و مسکو را میسر ساخته، اما همچنین لغزیدن از لابلای مشکلات ژرفی است که جامعه را به تباهی کشانده. در «کی یف» مرز میان استقلال ملی و انزواگرائی با هم درآمیخته است.

SÉBASTIEN GOBERT

روزنامه نگار