پیگیری «انقلاب» یا نبرد با جدائی طلبی؟ شبه نظامیان اوکرائینی بر سر دوراهی (لوموند دیپلماتیک: سپتامبر ۲۰۱۴)
هلن ریشار برگردان منوچهر مرزبانیان
روز ۱۸ اوت ”پترو پروشنکو“ رئیس جمهور اوکرائین از ارتش و گردان های داوطلبان طرفدار دولت خواسته بود دست به دست هم دهند تا سنگرهای شورشیان هوادار روسیه را در شرق کشور در محاصره گیرند. از آغاز بهار، تهاجم ”کی یف“ دو هزار کشته برجای نهاده است. دولت بر رگ غیرت میهن پرستی معترضان زمستان گذشته دست گذاشته تا آنان را به جبهه ”دونباس“ بکشاند.«آغاز آشوب و هرج و مرج وقتی است که هرکسی به خیال افتد که می تواند قانون را آنطور که می پسندد تعبیر کند.» لحن سربسته و پندآموز دادستان، مردی تنومند با صد و پنجاه کیلو وزن، آنقدرها فضای پر تشنجی را پنهان نمی داشت که در این روز ۲۵ ژوئیه ۲۰۱۴ بر دادستانی ”خملنیتسکی“، شهرک متوسطی حکمفرما بود که با دویست و شصت هزار تن ساکنانش در قلب اوکرائین شرقی جای دارد. یک منشی، تازه از حدود پنجاه مرد جوان با تنپوش سیاه کماندوئی در بر و چماقی پَر کمر، خواسته بود مادام که دادستان شهر، آقایان ”لوری لوتسیوک“ و”ایوان کوشنیر“ فرمانده آنان را در دفترش پذیرفته، آرام گیرند.
نوشتههای مرتبط
آقای ”کوشنیر“ به گوش دادستان می خواند که «ما سازمانی ثبت شده هستیم؛ به رعایت قانون پایبندیم؛ از خشونت می پرهیزیم. در حال حاضر، با کارفرمایانی مثل ما می توانید صحبت کنید. اما اگراوضاع همینجور پیش برود، بزودی انقلابی پرولتاریائی گریبانتان را خواهد گرفت.» این دو رئیس بنگاه های اقتصادی، سرکرده گروهی شبه نظامی، با ابراز گلایه های خود به نعل و به میخ می زدند. یک منشی عینکی در لباس گل و گشادی که به تنش زار می زد، بی آنکه سرش را از روی کاغذ بردارد، یادداشت برمی داشت.
پیش از همه، باید مسئله پرونده های کیفری ساختگی را از سر راه برداشت، که علیه اعضای گروه آنها سرهم کرده اند: دفتر این ماجرا را باید بست. سپس [انتظارات] آقای ”کوشنیر“ اوج گرفت: ماده ۵ قانون اساسی اوکرائین را پیش کشید که «حق مردم را در اعمال مستقیم قدرت» تضمین کرده، و به ماده ۱۴۳ اشاره کرد که حق شهروندان را در اداره دارائی عمومی محلی باز شناخته است؛ تا به اینجا برسد که: «شهروندان باید کارمندان محلی را انتخاب کنند.» به چشم این دو کارفرما، فساد حتی تا قلب دولت اوکرائین رخنه کرده. از اینرو سزوار است که، بی تعارف، از خیرش بگذریم. دادستان قانع نشد.
کارفرمایان مسلح و «انقلابی»
آقایان ”لوتسیوک“ و”کوشنیر“ و مردان ایشان خلاف جهت رود شنا می کنند. از ماه مارس گذشته، فشار مردم بر نهادهای اوکرائینی کاهش یافته است. این نهادها که فسادی مزمن و سرکوب تظاهرات زمستان ۲۰۱۴ ــ ۲۰۱۳ آبروئی برایشان نگذاشته، تا فرا رسیدن بهار با جنبش گسترده ای به مقابله برمی خاستند که خواستار استقرار حکومت قانون و خودمختاری محلی بود. اما از آن پس، با گشایش «جبهه شرقی»، حراست از وحدت ملی علیه دشمن خارجی ــ روسیه ــ که مرزها را تهدید می کند، و دفاع در برابر «ستون پنجم» جدائی خواه، پیشی گرفته اند. از اینرو هر کُنش برهم زننده ثبات مقامات را چونان خیانت به وطن، تبانی و همدستی عینی با گروه های مسلح جدائی طلب طرفدار روسیه در”لوگانسک“ یا ”دونتسک“ می انگارند که سودای بازآفرینی پیشنه ”کریمه“ در سردارند.
این دو «انقلابی»ــ که از این برچسب واهمه ای ندارند ــ برای تحقق دموکراسی مستقیم از نوع ویژه ای مبارزه می کنند. آنها به لایه ای از رهبران شرکت ها تعلق دارند که آبشان با نظام فسادی از یک جوی نمی رود که اینک بسیار حریص گشته. آقای”کوشنیر“، کهنه سرباز جنگ افغانستان که گام برداشتن لنگانی را در وی به یادگار نهاده، مالکی است که از کشتزاری به وسعت ده هزار هکتار بهره بر می دارد؛ آقای ”لوتسیوک“ صاحب یک بنگاه ساختمان سازی است. فرد اخیر کفرش در آمده بود که «فساد در دوران حکومت ”ایانوکویچ“ (۱) به حد تحمل ناپذیری رسیده بود. پیش از او، ۲ تا ۴٪ درآمد سالیانه ام صرف رشوه دادن می شد. امروز این رقم به ۱۵٪ رسیده. حالا دوسال می شود که بنگاهم ضرر می دهد.»
درگیر شدن او با سیاست تازگی ندارد. با پیوستن به تظاهرات میدان استقلال ”کی یف“ در اعتراض به نخستین انتخاب آقای ”ویکتور ایانوکویچ“، در «انقلاب نارنجی» سال ۲۰۰۴ شرکت کرده و سپس به یک انجمن فرهنگی قفقازی پیوسته بود که بازگشت به اصالت طبیعت و کیش مردانه مهارت در کاربرد اسلحه را به هم آمیخته. او و رفقایش وانمود می کنند که روح آزادی و مساوات ”زاپوروگ“ها را احیا می کنند، جامعه جنگجوئی که در برابر قدرت های گوناگونی به مقاومت برخاسته بود که به تسخیر اوکرائین گام پیش می نهادند (لهستان، روسیه، امپراتوری عثمانی).
این انجمن با رسالت دوگانه اش، سرجنبان شبه نظامیان مردمی دفاع مشروع است، یا بهتر گفته شود، آنچه از آن باقی مانده. حدود سی تنی که انجمن در قالب شرکتی امنیتی به آنها دستمزد می پردازد، بیشتر به محافظان جان شخصیت ها می مانند تا بازوی مسلح یک انقلاب. این گروه در پایان تظاهرات روز ۲۳ ژانویه، هنگامی سر برداشت که ”خملنیتسکی“ مانند شهرهای غربی دیگر اوکرائین به هبستگی با معترضانی برآمد که سوگوار نخستین کشتگان خود در میدان استقلال شده بودند.
چند هفته بعد، روز ۱۹ فوریه، در حالی که زد و خورد با پلیس به مرگ هشتاد تظاهر کننده و بیست تن از صفوف نیروهای انتظامی انجامیده بود، تجمع بزرگی از رسیدن سپاهیان نخبه کمکی”آلفا“ به ”کی یف“ جلوگیری کرد. مأموران امنیتی که به درون ساختمانی عقب نشسته بودند با تیراندازی خود، یک زن را کشتند و شش تن دیگر را زخمی کردند. رئیس محلی دستگاه امنیتی به اجبار شبه نظامیان دفاع مشروع، ناچار زانو زد و از انبوه مردم پوزش خواست. تظاهرکنندگان عادی، نخستین فرمانده شبه نظامیان عضو حزب ملی گرای تندرو ”سوبودا“ را به سرعت کنار گذاشتند. آقای ”لوتسیوک“ به خاطر می آورد که «دریافتیم که او فقط از ”سوبودا“ حرف شنوی داشت. برای عملیات ما منظما خواستار تائید ”[ایگور] سابیئی“ بود.»
پس از گسیل سربازان نقابدار روسی به ”کریمه“ در روز ۲۷ فوریه، پیش درآمد الحاق این منطقه به مسکو، علائق میهن دوستی، کسانی را به صف باز آورد که در ”کی یف“ مانند هرجای دیگری در اوکرائین، انقلاب دائم وسوسه شان می کرد. اعضای گروه شبه نظامی دفاع مشروع در ”خملنیتسکی“، بدون کمترین اعتنائی به ناخشنودی آقایان ”لوتسیوک“ و”کوشنیر“، هم اینک به همکاری با پلیس پرداخته اند. ناچار، ایندو خود را به سرکردگی گروهی شبه نظامی از انشعابیونی گماشته اند که در نظر دارد «نظام را از پا دراندازد» و پیگیر ریختن به ادارات شهر است تا با نشان دادن زور بازو زهر چشم بگیرد.
گرچه اینک تظاهرکنندگان پا پس کشیده اند، اما آقای”لوتسیوک“ هنوز به مدعایش ایمان دارد. او تصریح می کرد که: «ظرف پنج دقیقه می توانیم بیست آدم را بسیج کنیم؛ نصف روز صد تن. اگر یک هفته فرصت داشته باشیم، هزار نفر، حتی بیش از آن.» با اینهمه، در پایان ماه ژوئیه، خیابان ها خلوت شده؛ و دغدغه خاطرها به سوی شرق کشور چرخیده بود. روبروی پرتره های رنگ و رو باخته ”سلحشوران صدگانه آسمانی“ــ دلاوران به خاک افتاده درمیدان ــ که بر دیوار بناهای میدان اصلی چسبیده، زوجی که زیر چادری نشسته بود، گلدانی در دست داشت، تا نیمه پر از اسکناس: جمع آوری پول برای داوطلبانی که رهسپار نبرد با جدائی خواهان ”دونباس“ شده بودند. روز ۲۳ ژوئیه، ”پترو پروشنکو“ رئیس جمهور اوکرائین که در ماه ژوئن به این سمت برگزیده شد، سومین موج گسیل رزمندگان را اعلام کرده بود. یک راننده تاکسی بدون آنکه شور چندانی او را به هیجان وادارد حکایت می کرد که: «کمیسون پیش من آمد. صحبت از بسیج هزار تن در تمام شهر است.»
روز ۱۳ مارس ۲۰۱۴ گارد ملی را که ”لئونید کوچما“، رئیس جمهور پیشین، در سال ۲۰۰۰ منحل کرده بود احیا کردند تا انرژی معترضانی را علیه «جدائی طلبان» سمت و سو دهد که تا آنوقت مقامات آماج آن بودند. این نهاد، دانشجویانی را گرد آورده است که در دانشکده های نظامی آموزش می بینند و نیز داوطلبانی از نیروهای انتظامی که به دنبال تظاهرات این زمستان به کسوت شبه نظامیان درآمده اند. وظیفه این نهاد دفاع از تمامیت ارضی و جلوگیری از دسیسه های براندازانه کشور است. در عمل، گاردها به حراست از مکان ها و بناهای سوق الجیشی یا تأمین امنیت شهرهائی می پردازند که ارتش باز پس گرفته است. مراکز برگماری گاردها به تناسب خلوت شدن سنگرهای خیابانی پر می شوند. در ”کی یف“، معدودی تظاهرکننده همچنان به اشغال میدان استقلال ادامه می دهند و آماده اند تا اگر دولت جدید امیدهای آنرا بر باد دهد بر آن بشورند.
آقای ”لوتسیوک“ چنانچه در پایتخت می زیست یکی از آنها می بود. با تروشروئی می گفت «جنگ شیوه ای برای اعزام میهن دوستانی به کشتارگاه است که در همه شهرها به نبرد برخاسته اند تا انقلاب را به فرجام رسانند.» درست به همان سیاقی که دولت پیشین، قدرتی که از شورش زمستان سربرآورد هم به تمرکز سلاح ها در فاصله یک سنگ پرتابی از مقر وزارتخانه ها و کاخ ها بدگمان بود. روز ۲۰ مارس ۳۰۱۴، فردای انتخابات ریاست جمهوری، آقای ”نیکلائی ولیچکویچ “، قائم مقام وزارت کشور، اعلام کرده بود که: «کسانی که خواستار بازیابی ثبات در کشورند، آنهائی که می خواهند در تقویت سپاهیان اوکرائینی سهمی داشته باشند، می توانند به گارد ملی بپیوندند؛ شیوه ای برای آنها تا خواسته هایشان را جامه عمل پوشانند. باید درک کنیم که ”آتامانشچینا“ همواره کشور را به ویرانی کشانده است.»
واژه ”آتامان“ («رئیس قزاق») چکیده ذهنیت قزاق است که با موعظه سازماندهی فردی، سهمی در بیداری هویت اوکرائینی دارد؛ پسوند ”شچینا“، معنائی تحقیرآمیز به این مفهموم می دهد. با اینهمه، در ”خملنیتسکی“، نمادهای قزاق رنگ و روی خود را به بسیج نظامی می بخشند. گردان داوطلبان شهر را ”بوگدان“ می نامند که برگرفته از ”بوگدان خملنیتسکی“ رئیس قزاقی است که نامش را به شهر بخشیده. او در سال ۱۶۴۸ شورشی را علیه سلطه لهستانی ها به پیش برده بود ــ که ننگ کشتارهای جمعی فراوانی هم بر آن مانده است. نخستین ”حتمانای“ (دولت) قزاق از همین شورشی زاده شد که در حافظه رسمی، چون نخستین گام به سوی استقلال اوکرائین ثبت گردیده. تمثال ”بوگدان“ که او را به مرتبه قهرمان ملی برکشیده اند، اسکناس های ۵ ”هریونیا“ئی کشور را تزئین می کند.
روحیه قزاقی علیه دولت
اتحاد شوروی او را در معبد خدایانش از قلم نیانداخته بود. دولت قزاق، پیشقراول مودّت میان خلق های ”اسلاو“، که از این شورش زاده شد در سال ۱۶۵۴ عهدنامه ”پرئیاسلاو“ را امضا کرد و بر عهد همپیمانی خویش با ”مسکوی“ ºصحه نهاد که به چشم برخی از ناسیونالیست ها خیانتی است نازدونی. در۱۹۵۴، ”نیکیتا خروشچف“ رهبر وقت اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی به مناسبت سیصد سالگی این عهدنامه، ”کریمه“ را به جمهوری شوروی اوکرائین بازگرداند و شهر ”پروسکوروف“ هم دیگر بار ”خملنیتسکی“ نام گرفت. ”بوگدان خملنیتسکی“، قهرمانی پر رمز و راز، در صدر دولتی اوکرائینی که زیر تیغ روسیه افتاده بود باز سربرداشت تا به دلالت این معنی برآید که در آن ساعات مخاطره ای ملی، میهن پرستی مزاحمان دستگاه های دیوانی، مشکوک است.
گارد ملی می بایست با قمار به حاشیه راندن نافرمانان سرسخت، جنبش میدان استقلال را آرام خلع سلاح کند. دولت جدید با نکوهش پلیدی و تبه کاری که به زعم وی در چادرهای میدان بیداد می کردند، سرانجام گمانه رخنه عوامل روسی را به میان کشید. روز ۱۳ ژوئیه ”آرسن آواکوف“، وزیر کشور بر روی شبکه ”TSN“ اعلام کرد که: «تمرکز افراد ناشناخته در میدان اصلی شهر، طرح دستگاه های امنیتی روسیه [”FSB“] و احزاب در حاشیه ای است که به گذشته تعلق دارند.» روز ۷ اوت ۲۰۱۴، پس از برخوردهای خشن میان اشغالگران میدان و نیروهای انتظامی، سنگرهای خیابانی را برچیدند. دولت، رویاروی آخرین سنگر مقاومت، گارد ملی را برای تقویت مأموران پلیس به میدان فرستاد.
با اینهمه، تا تضمین نظمی بازیافته، به انگیزش جوششی میهن پرستانه، راه درازی در پیش است. ستون نهادها و پایه های اقتصاد دولت اوکرائین ترک برداشته. ”آرسنی لتسنیوک“ نخست وزیر گذاشته بود تا بشنوند که خزانه دولت از پس تأمین مالی عملیات «ضد تروریستی» برنمی آید. او روز ۲۴ ژوئیه در ”رادا“، پارلمان اوکرائین اعلام داشت که: «دولت ما پاسخی برای این پرسش ها ندارد که ”فردا با چه چیزی حقوق کارمندان را باید پرداخت، با کدام پول باک زره پوش ها را پر کرد و هزینه های ارتش را چگونه تأمین کرد؟“»
خراج ویژه جنگ
برنامه نجات اقتصادی که در میانه ماه آوریل با ادغام کوشش های اتحادیه اروپا، بانک جهانی، ایالات متحده و صندوق بین المللی پول به تصویب رسید، اعطای مجموع کمکی به میزان ۳۰ میلیارد دلار (وام ها یا اهدائیه ها) را در نظر گرفته که به اصلاحات ساختاری مشروط گردیده و قرار است طی سالیان پرداخت شود (۲). در ازاء آن، صندوق بین المللی پول مصرا خواستار کاهش یارانه ها به بخش انرژی است. سختی این اقدام را که با افزایش بهای گاز تحویلی روسیه به اوکرائین درآمیخته، خانوارها به شدت حس کرده اند: ۶۳٪ + بهای گاز طبیعی، ۱۱٪ + تعرفه مصرف برق،۴۰٪+ قیمت سوخت شوفاژ.
پیش نویس بودجه، اقداماتی اقتصادی معادل ۱٪ تولید ناخالص ملی را بر بستر رکود ( ۵/۶٪ ــدر پایان سال ۲۰۱۴ ) در نظر گرفته است تا امکان پرداخت دومین قسط ۱۷ میلیارد دلاری صندوق بین المللی پول فراهم آید. مالیات ویژه جنگ (۵/۱٪ از مجموع دستمزدهای پرداختی شرکت ها) و «طرح خصوصی سازی بی سابقه ای در بیست سال اخیر» که نخست وزیر اعلام کرده برای این مقصود کافی نخواهد بود. بودجه تازه که بارانفجار هزینه های نظامی برآن سنگینی می کند، بخشی از حقوق کارمندان، بیمه بیکاری و پرداخت به از کار افتاده ها را می بلعد. در حال حاضر، کسری بودجه را با چاپ اسکناس جبران می کنند که در نتیجه تضعیف چشم گیر ارزش ”هریونیا“ پول ملی و نظام بانکداری را برمی انگیزد.
دولت که هم اینک هم در قلمرو اقتصادی آسیب پذیر گردیده است، انحصار نیروی سیاسی خویش را نیز دستخوش تهدید می بیند. گارد ملی نتوانسته همه معترضان را به سوی خویش کشد، و همچنان چشم براه یاری آموزگاران و تسلیحاتی است که آقای ”باراک اوباما“ برای سال ۲۰۱۵ وعده داده. در ماه مه، چنین می نمود که عملیات نظامی به دلیل اقدام مستقل گردان های داوطلبانی دچار سردرگمی است که هزینه مشهور ترینشان را ”ایگور کولوموئیسکی“ جرگه سالاری از منطقه ”دنیه پروپتروسک“ می پردازد. با اینحال وزارتخانه های کشور و دفاع پس از آن موفق شدند که اقدام گردان ها را هماهنگ سازند. موقتا …
روز ۱۱ اوت سخنگوی ارتش «مرحله نهائی آزاد سازی ”دونتسک“» را اعلام کرد. در همان حالی که در کارنامه «جبهه شرق» تعداد قربانیان از مجموع کشته شدگان میدان استقلال بسیار فراتر رفته است، با تمرکز سپاهیان روسی در مرز، تهدید بالا گرفتن عملیات نظامی بر آن منطقه سایه انداخته. بنا بر گزارش سازمان ملل متحد از آغاز عملیات «ضد تروریستی» در میانه ماه آوریل تا ۱۰ اوت، بیش از دوهزار و هشتاد تن غیر نظامی، سرباز واعضای گروه های مسلح جان باخته اند. چند صد هزار تن خانه های خود را ترک کرده و در درون کشور آواره گردیده و یا به روسیه پناه برده اند.
حتی آقای ”لوتسیوک“ هم گهگاه دچار این وسوسه است تا «هرچه زودتر از شرّ جبهه شرق خلاص شود». با به فراموشی سپردن داوری اولیه ضد جنگ خود، می گفت که حاضر است با مردان خویش به جنگجویان گردان ”بوگدان“ بپیوندد.
º اروپائیان در قرون شانردهم و هفدهم روسیه را چنین می خواندند، که نام پرنس نشین پهناور قرون وسطائی خطه ای بود که ”مسکو“ مرکز آن به شمار می رفت.
پی نوشت:
۱ـ آقای ”ویکتور ایانوکویچ“، رئیس جمهور برگزیده اوکرائین در سال ۲۰۱۰ که تظاهرکنندگان زمستان ۲۰۱۴ ـ ۲۰۱۳ او را گریزاندند و سپس در ماه فوریه ۲۰۱۴ پارلمان کشور او را خلع کرد.
۲ـ مقاله ”ژولین ورکوی“، «ریشه های اقتصادی بحران اوکرائین» را در شماره ماه ژوئیه ۲۰۱۴ لوموند دیپلوماتیک بخوانید (http://ir.mondediplo.com/article2187.html).