ریشههای مردم یهودی
ترجمه: مرجان یشایایی
نوشتههای مرتبط
شرح عکس: لوح مرنپتا یا لوح اسرائیل از اولین نشانههای باستانشناسی قوم یهود مربوط به ۱۲۰۳-۱۲۱۳ق.م که در موزه مصر نگهداری میشود
کند و کاوی عمیق و دقیق درباره منشا یهودیان امری دشوار و پیچیده است. برای این کار باید رد پای ۳۰۰۰ ساله مردمی را گرفت که تاریخ آنها در لابلای اسناد بسیار متنوع و گوناگون به بیش از ۱۰ زبان شرقی نوشته شده است. همانطور که کشفیات باستانشاسانه متکی بر آراء پژوهشگران و دانشورانی از رشتههای مختلف است، هدف ما برای بررسی مسیر طولانی که یهودیان طی حدود ۳هزار سال طی کردهاند، تفسیر تمام دادههای واقعی است که تمرکزشان بر نظریههای همسو و غیرمتناقض باشد . در این مورد بهخصوص، یافتن و تفسیر مروبط به ریشههای یهودیان با سیاستهای دیرپا و پیشداوریهای مذهبی و فرهنگی کار را پیچیده کردهاند.
سابقه و قومشناسی یهودیان بهشدت با باستانشناسی، بیولوژی و اسناد متنی تاریخی و نیز ادبیات و اسطورهشناسی مذهبی درهم تنیده است. بنمایههای قومی در مسیری که ابتدای اجداد یهودیان دانسته شده است، به اتحاد قبائل سامیزبان در عصر آهن در زمان پادشاهی اسرائیل و یهودا در قرن دهم ق.م بازمیگردد.۱) یهودیان امروزی اخلاف بنیاسرائیل بازمانده از پادشاهی یهودا هستند.
براساس روایتهای عهد عتیق، اجداد یهودیان به سلسلههای پادشاهی توراتی یعنی حضرت ابراهیم و پسران وی، اسحق و یعقوب و سرسلسله مادران آنها، سارا، ربکا، راحل و لئا که در کنعان زندگی میکردند، باز میگردند. دوازده قبیله از ۱۲ پسران یعقوب به وجود آمدند. بعقوب و خانوادهاش بعد از دعوت پسر کوچکتر، یوسف، به مصر باستان و قلمرو فرعون کوچ کرده و در همان جا ساکن شدند. این قبائل مدتی بعد تا زمانی که موسی آنان را از مصر خارج کرد، به بردگی گرفته شدند. پس از آن، بنیاسرائیل به رهبری یوشع، جانشین موسی، کنعان را تصاحب کردند، عصر داوران پس از مرگ یوشع آغاز شد. بعد از سلیمان و داوود و شائول پادشاهی یکپارچه خاتمه یافت و قلمرو قبلی به دو پادشاهی اسرائیل و یهودا تقسیم شد. پادشاهی یهودا را متشکل از اسباط (قبایل) یهودا و بنجامین و بخشی از لویها دانستهاند که بعدها قبائل دیگری نیز که از پادشاهی اسرائیل به پادشاهی یهودا مهاجرت کردند، به آنان پیوستند.
باستانشناسی نوین اما، قطعیت تاریخی بسیاری از این روایات را رد میکند. براساس مستندات امروزی باستانشناسی، بنیاسرائیل و فرهنگ آنها از راه زور بر منطقه غالب نشدند، بلکه آنان انشعابی در فرهنگ و مردم کنعان بهوجود آوردند، درابتدا از طریق پرستش خدای خدایان و سپس از طریق پرستش تنها خالق هستی. یعنی درواقع بنیاسرائیل یهوه (خداوند)، یکی از خدایان کهن کنعانی، را محور مذهب و باورهای خود قرار دادند. رشد باورهای یهوهمحوری همراه با انجام برخی مناسک، بهتدریج منجر به ایجاد گروه ممتاز قومی بنیاسرائیل شد که آنان را از کنعانیان جدا میکرد.
مردم بنیاسرائیل از حدود ۱۲۰۰ تا ۱۰۰۰ق.م در اسناد تاریخی دیده شدند. هنوز روشن نیست دورهای که به آن نام دوره داوران داده میشود یا پادشاهی یکپارچه اتفاق افتاده است یا نه. شواهد معتبر قابلقبول درباره اسرائیل در لوح یادبود مرنپتا، فرعون مصر باستان که از ۱۲۱۳-۱۲۰۳ در مصر فرمانروایی میکرد یا لوح یادبود اسرائیل مربوط به ۱۲۰۰ق.م دیده میشود که در سال ۱۸۹۶ توسط فلیندرز پتری کشف شد و امروزه در موزه مصر در قاهره نگهداری میشود و وجود کنعانیان را در نیمههای عصربرنز گواهی میدهد. درباره اولین حضور و گسترش پادشاهی اسرائیل و یهودا بحثهایی هنوز وجود دارد، اما تاریخدانان بر این نکته توافق دارند که پادشاهی اسرائیل حدود ۹۰۰ ق.م و پادشاهی یهودا حدود ۷۰۰ق.م بهواقع وجود داشته است و نیز بسیاری بر این عقیدهاند که پادشاهی اسرائیل در ۷۲۰ ق.م با آمدن امپراطوری آشور از میان رفته است.
منابع:
۱.”Israel Archaeology Findings Ideology Politics”.
۲. Ostrer, Harry (2012). Legacy: A Genetic History of the Jewish People. Oxford University Press (published May 8,2012). ISBN 978-0195379617.
۳. Eisenberg, Ronald (2013). Dictionary of Jewish Terms: A Guide to the Language of Judaism. Schreiber Publishing (published November 23, 2013). p. 431.
۴. Gubkin, Liora (2007). You Shall Tell Your Children: Holocaust Memory in American Passover Ritual. Rutgers University Press (published December 31, 2007). p. 190. ISBN 978-0813541938.
۵. Judah: Hebrew Tribe, Encyclopædia Britannica
۶. ^ Jump up to:a b Broshi, Maguen (2001). Bread, Wine, Walls and Scrolls. Bloomsbury Publishing. p. 174. ISBN 184127-201-9.
۷. Dever, William (2001). What Did the Biblical Writers Know, and When Did They Know It?. Eerdmans. pp. 98–۹۹. ISBN 3-927120-37-5. After a century of exhaustive investigation, all respectable archaeologists have given up hope of recovering any context that would make Abraham, Isaac, or Jacob credible “historical figures” […] archaeological investigation of Moses and the Exodus has similarly been discarded as a fruitless pursuit.