تأثیر نگارگری ایرانی بر نقاشی هندی
توضیح تصویر:
نوشتههای مرتبط
سلطان مندو دستور تهیه شیرینی میدهد / دوره پیش از گورکانیان، از کتاب نعمتنامه،۱۴۹۰-۱۵۱۰ میلادی، اندازه ۳۱ در ۵/۲۱ سانتیمتر، کتابخانه بریتانیا،
بخش کتب فارسی، ص ۱۴۹
در قرن دهم میلادی، شمال و شرق هند مورد حمله سلطان محمود غزنوی و محمد غوری قرار گرفت. از این تاریخ به بعد، حضور و نفوذ مسلمانان و حاکمان مسلمان بر هند آغاز گشت. در دوران استیلای مسلمانان بر هند، چندین سلسله بر هند حکمرانی کردند، از جمله سلسله مملوک سلطان (۱۱۹۲ـ۱۲۹۸)، سلسله خلجی (۱۲۹۰ـ۱۳۲۰)، تقلقیان (۱۳۲۰ـ۱۴۱۴)، سلسله سعیدی (۱۴۴۰ـ۱۴۵۱)، و سلسله لودی (۱۴۵۱ـ۱۵۲۶)، تا نوبت به مغولان مسلمان هند یا(گورکانیان) رسید. سلطنت دهلی در سال ۱۵۲۶ توسط سلطان ظهیرالدین محمد بابر گورگانی با شکست ابراهیم لودی پایان یافت و او پادشاهی گورکانی را بنیان نهاد.
در دورهی گورکانی، با اختلاط فرهنگ بومیِ هند و فرهنگ ایرانیـاسلامی، فرهنگ جدیدی سر برآورد. ترکیب این دو فرهنگ بر هنر نیز تأثیرات شگفتی داشت. مکتب بومی نقاشی مستقیماً از هندیهای منطقه غرب و مکتب اسلامی دقیقاً از سبک ایرانی تأثیر پذیرفته بود. تحت سلطه سلطنت جدید، مکتب تازهای در نقاشی به نام “سلطنت” ایجاد شد. این مکتب توسط سه منطقه فرهنگی شکل گرفت: ۱) مناطق تحت حمایت ایران، ۲) مناطق تحت حمایت افغانستان، و ۳) مناطق تحت حمایت آسیای مرکزی. نتیجه این تلفیق سبکهای ایرانی با فرهنگ بومی، منشور جدیدی در هنر نقاشی و معماری بنیان گذارد. دوره مغول بیشترین تأثیر را بر هنر شبه قاره هند گذاشت و باعث گسترش و نفوذ فرهنگ ایرانیـاسلامی شد، زیرا بیشتر پادشاهان این دوره سعی در تقلید در همه مسائل از ایران و دربار ایران داشتند. نقاشی، معماری، پوشاک، آداب و رسوم درباری و همچنین زبان و ادبیات فارسی اموری بود که سلاطین گورکانی سخت مجذوبِ آن بودند.
برای خواندن متن کامل مقاله روی فایل پیوست کلیک کنید: