پژوهشهای فرهنگی مدرن در ایران
الف. توزیع قدرت شبه فئودالی و مقدمات ظهور «رضا شاه»
بنابراین چنانچه ملاحظه میشود، بسیاری از آشوبهای شهرها و ایالتها ، به دلیل تداوم همان ساختار سیاسی و اجتماعی عشایریِ دیرینه در تاریخ ایران است: «تصرف قدرت و ثروت توسط یک قوم ». و یا «تصرف قدرت و ثروت هر منطقه توسط یک قوم». از نگاه امروز ، پس از صد سال، آنچه بیش از هرچیز نمود دارد، تشابه عملِ بین این گروه های به اصطلاح وطنی با بیگانگانِ چپاول گر است. هر دو در «نفس تصرف» شبیه یکدیگرند. یکی بیشتر و دیگری کمتر. شاید به همین دلیل است که قبیله هایی که در این ثروت سهمی نداشتند، به راحتی با روسیه و انگلیس که نیروهای خود را در شهرها و مناطق شمال و جنوب پیاده کرده بودند ، ارتباط برقرار میساختند و به تفاهم میرسیدند و جهت نبرد با حکومت مرکزی ـ که آن قبیله ها را در توزیع قدرت نادیده گرفته بود ـ اسلحه و مهمات خریداری میکردند ( ۹ ). به نظر میرسد حکومت مرکزی چنان در بند طمعکاری ها بوده که فرصت مهیا کردن خود برای هماهنگی با اهداف ملی گرایانه مشروطیت نداشته است . و اینگونه است که ایلات و عشایر محروم از قدرت و یا حتی سوار بر اسب قدرت همچون بختیاریها نه می توانند درکی از «ملی و ملیگرایی» داشته باشند و نه اصلا دردی نسبت به چپاول بیگانگانِ روسی و انگلیسی و …. ؛
اما مسئله زمانی جالب تر میشود که (چنانچه در سخن آبراهامیان دیدیم) ، فِرقه دموکرات ـ که میبایست نیرویی مترقی و ضد قواعد ارتجاعی فئودالی باشد ـ ، نه تنها اعتراضی به هجوم بختیاری ها در تصرف قدرت و ثروت حکومتِ به اصطلاح مشروطه نداشته ، بلکه همانگونه که آدمیت نشان می دهد، در بی ثباتی و ضعیف شدن و دور کردن دولت مشروطه از اهداف ملی اش سهیم بوده است. بنابراین به قول آدمیت به جای اینکه «موضع حزب اقلیت را بگیرد و به مبارزه صحیح پارلمانی برآید، خود از عوامل تزلزل سیاسی و سقوط پی در پی دولتها میشود» ( ۱۰ ).
اما خوب است بدانیم که این فقط فرقه دموکرات نیست که باعث ضعیف شدن حکومت مرکزی میشده؛ زیرا اگر فرقه دموکرات ، از سر رقابت و ستیز با فرقه اعتدالیون ، خود را به سردار اسعد بختیاری و نیروهایش مجهز میکند، فرقه اعتدال هم خود را تحت حمایت سپهدار تنکابنی و نیروهایش در میآورد . آنچه در هر دو حزب مشترک است، اتکا به نیروهایی است که به قول آدمیت «هیچگونه درد مشروطیت و آزادی خواهی نداشتند» . بنابراین همینجا است که میتوانیم بگوییم هم حزب دموکرات و هم حزب اعتدال ، هر دوی آنها به دلیل تمامیت خواهیِ غیر دموکراتیک ، ناخواسته (!؟) مسیر ورود به سیستم تیول داری را به روی حکومت مشروطه باز کرده بودند.
اصلا هوش چندانی نمیخواهد که دریابیم، حکومتهای بحران زده و ضعیفِ مبتلا به ستیز قدرت، همواره وضعیف مطلوب دولتهای امپریالیستی بوده است. بنابراین اشغال رشت و انزلی توسط روسها در آبان ۱۲۹۰/۱۹۱۱ ، کار چندان مشکلی نبود. ضمن آنکه برای حکومت مرکزی شرط و شروطی تهدید آمیز هم داشتند؛ که در صورت امتناع ، تهران به تصرف قوای روس درمی آمد. و از قضا یکی از شرطها ، فرمان عزل و اخراج شوستر بود. شوستر آمریکایی را نمایندگان مجلس دوم جهت مدیریت گمرک استخدام کرده بودند . و ظاهراً آنچه باعث دلخوری روسها و «فرمان» عزل شوستر شده بود، حکم بارزسی گمرکی وی در خصوص مقامات بلژیکی بود. بلژیک در آن ایام تحت حمایت دولت روسیه در ایران بود. ـ(و ناگفته نماند که خیلی طول نکشید که بلژیکی ها نه تنها بار دیگر همچون عهد قاجار ، گمرکات را به دست گرفتند، بلکه پست خزانه داری کل را هم که تحت نظارت شوستر بود به آن اضافه کردند ) ـ ؛ باری، در اولتیماتومی که روسیه به دولت ایران داده بود، ایران موظف بود تا منبعد بدون اجازه دولتهای روس و انگلیس هیچ مستشار خارجی را استخدام نکند و بابت گمرکی ای که شوستر در بندر انزلی گرفته بود، غرامت بپردازد. ( ۱۱ ).
بحرانهای داخلی، و همچنین بحران اشغال و اولتیماتوم از سوی روس و انگلیس، کشور را در وضعیت بسیار ناگواری قرار داده بود. بی ثباتی و ناتوانی از درون و بیرون و نزاع و ستیز در مناطق مختلف بیداد میکرد. و از همه مهلک تر ، جنگ و ستیزهای قدرت طلبانه ی درون حاکمیت و مجلس بود که گویی پایانی نداشت. آبراهامیان، فرقه اعتدالیون را حامی اشراف زمین دار و طبقه متوسط سنتی می داند و فرقه دموکرات را سخنگوی طبقه روشنفکر جدید (۱۲ ) . اگر برنامه فرقه اعتدال، را بررسی کنیم، کُدهایی مییابیم که آنها را به منزله ابزار نبرد و ستیز با رقیب خود یعنی «دموکراتها»، به کار میبرد. استفاده از مفاهیم ذهنی ای که بتوانند در ذهن عوام به گونه ای اثر گذار باشد که منجر به بازتولید وضع موجود گروههای وابسته به فرقه اعتدال گردد. از اینرو زمانی که بر «تقویت سلطنت مشروطه» و «حفظ مذهب» به عنوان «بهترین سد در برابر ظلم و بی عدالتی» تأکید دارند ( ۱۳) ، در چنین وضعیتی، این حزب، رقیب خود را فقط به دشمن خویی با «دین»، متهم نمیکند، بلکه به طریق سلبی، رقیب خود را وادار به موضع گیری سفت و سخت در برابر خود می کند. غافل از اینکه با بکار گیری روش هایی از این دست، هم خود و هم فرقه دموکرات را بی اعتنا و کم توجه به موقعیت و شرایط بحرانی و آشوب زده مملکت میسازد. و بدین ترتیب، هر دو انرژی، و فکر و ذکر خود را معطوف به سرکوب یکدیگر میکنند. و در نتیجه مجلس و قلمرو عمومی را «به ظاهر» درگیر ستیزی ایدئولوژیکی میکنند؛ اما با توجه به عملکردها و سازگارهای به اصطلاح تاکتیکیِ هر دویشان با نیروهای فئودالی و ارتجاعی (سردار اسعد و سپهدار تنکابنی و … ،)، پرده را از روی بسیاری توجیهات سیاسی کنار میزدند و خواستِ طبقاتی معطوف به قدرت خود را آشکار میساختند؛ که علاوه بر نزاع بزرگ مالکان، جهت برداشتن سهمی بزرگ در قدرت مدیریتی حکومت (تا بتواند قدرت حاکمیت را با توجه به منافع اقتصادی خویش تنظیم نمایند) ، یک بار دیگر شاهد نزاع اصلاح گران سکولار با روحانیان میشویم که این بار جهت به برساختن ساختار مدیریتیِ مدرن، در صدد بودند تا قوه قضایی و سیاسیِ کشور را از انحصار روحانیت خارج سازند و دیوان سالاریِ عریض و طویلِ مدرن را برپا سازند تا بتوانند طبقه جدید خود را که برخوردار از تحصیلات و دانش نوین بود، بر مصدر قدرت بنشانند.
بدین ترتیب ما با دو نوع یا دو گروهِ اجتماعی و تاریخی، در خصوصِ «تصرف قدرت» مواجه ایم که یکی نماینده جهان سنت و قدیم است و دیگری نماینده جهان مدرن. و اما خوب است به این مسئله هم توجه داشته باشیم که چنانچه در کشوری، قدرت بین «همگان» (به لحاظ فرهنگی و اجتماعی و مذهبی و جنسیتی و …) توزیع نشده باشد، قدرت گرفتن تکنوکراتها مترادف با دست یابی به عدالت اجتماعی نیست. چرا که «سرگردانیِ به اصطلاح “ارباب رجوع” ، در ادارات دولتی»، پیامد مستقیم اشرافیت جدید دیوان سالارها ست.
ادامه دارد…
منابع
۹. British Minister to the Foreign Office, Report on Bakhtiari khans, F. O.) 371/Persia 1914/34 – ۲۰۷۳ ؛ نقل از آبراهامیان یرواند؛ ایران بین دو انقلاب : درآمدی بر جامعه شناسی سیاسی ایران معاصر ؛ ترجمه احمد گل محمدی و محمد ابراهیم فتاحی ، تهران : نشر نی ، چاپ دوم ۱۳۷۷ ، ص ۱۳۸.
۱۰. آدمیت، فریدون. فکر دموکراسی اجتماعی در نهضت مشروطه ایران؛ تهران: انتشارات پیام، ۱۳۵۴ ، ص ۱۴۲.
۱۱. آبراهامیان یرواند؛ ایران بین دو انقلاب : درآمدی بر جامعه شناسی سیاسی ایران معاصر ؛ ترجمه احمد گل محمدی و محمد ابراهیم فتاحی ، تهران : نشر نی ، چاپ دوم ۱۳۷۷ ، ص ۱۳۶.
۱۲. آبراهامیان یرواند؛ ایران بین دو انقلاب : درآمدی بر جامعه شناسی سیاسی ایران معاصر ؛ ترجمه احمد گل محمدی و محمد ابراهیم فتاحی ، تهران : نشر نی ، چاپ دوم ۱۳۷۷ ، ص ۱۳۲.
۱۳. ملک زاده، تاریخ ، ج چهارم، ص ۲۱۲؛ نقل از آبراهامیان یرواند، ایران بین دو انقلاب : درآمدی بر جامعه شناسی سیاسی ایران معاصر ؛ ترجمه احمد گل محمدی و محمد ابراهیم فتاحی ، تهران : نشر نی ، چاپ دوم ۱۳۷۷ ، ص۱۳۳ .