با تأکید بر مطالعات محلۀ گلستان سبزوار
جماعتهای غربت امروز در اکثر نقاط جهان پراکنده هستند. با گسترش فرآیندهای شهرنشینی در جهان این جماعتها امروز در بسیار از شهرهای جهان حضور داشته و به علت برخی مسایل اجتماعی در اکثر موارد در شرایط نامطلوب و آسیبزایی قرار دارند. چنانکه مطالعات نشان میدهد، اکثر گروههای غربت در سراسر دنیا از گروههای اجتماعی مجاور خود فاصله اجتماعی دارند. به نظر میرسد، مهمترین مسئله اجتماعی این جماعتها که ریشه تاریخی نیز دارد، نیز عدم جذب این محله در سیستم اجتماعی شهرها است. چنانکه مطالعات نشان میدهد، جماعتهای کولی در سراسر جهان بهواسطه تاریخ، سنتها، فرهنگ، زبان خاص خود از جمعیتهای اطرافشان متمایز هستند. این تمایز خود مانعی بر سر راه ادغام[۱] و یکسانی[۲] این جماعتها با جمعیتهای اطرافشان است (بارانی،۳۲۲:۱۹۹۴). این عدم ادغام و یکسانی موجب شده است این گروه با عناوین مانند حاشیهای[۳] یا انسان حاشیهای[۴] در متون علمی مورداشاره قرار گیرد (هازلدیک،۲۰۱۲: ۳۲؛ ریچارسون،۲۰۱۲).
نوشتههای مرتبط
در ادامه به برخی از مهمترین مطالعات بر جماعتهای غربت در بافتهای شهری ایران با تمرکز بر مطالعات انجام شده بر محلۀ گلستان سبزوار اشاره میشود.
رحمت رضایی قلعه (۱۳۸۵) در پایاننامۀ کارشناسی ارشد خود با عنوان «اتنوگرافی کولیهای (گدارها) بهشهر» به ساختار اقتصادی و برخی جنبههای فرهنگی مانند زبان، موسیقی و رقص، اعتقادات و غیره کولیان شهر بهشهر اشاره کرده است. مهدی سپهریان (۱۳۷۵) در پایاننامۀ کارشناسی ارشد خود با عنوان «اتنوگرافی مگَدهای نیشابور» با استفاده از روش میدانی به بررسی نظام اجتماعی و فرهنگی کولیهای نیشابور موسوم به مگَدها پرداخته است. بررسی ساختار اقتصادی این جماعت نیز بخش قابل توجهای از این پژوهش را شکل میدهد. میترا اسفاری (۱۳۹۵) در مقالهای با عنوان «پویایی هویتی غربتها: مطالعه اتنوگرافیک هادوری در چهارراههای تهران» عمدتاً به کودکان کولی پرداخته است. او با توجه به نظریۀ مرزهای قومی فردریک بارت به کنشهای متقابل گروههای کولی و سایر گروهها میپردازد. اسفاری هادوری و یا گدایی با سماجت را بهعنوان نمود یکی از اصلیترین شیوههای این نوع کنشهای متقابل میداند. یکی از مهمترین یافتههای این پژوهش روشن شدن عملکرد هادروی در برساختن هویت گروهی هر کودک غربت بوده است. صفیخانی (۱۳۹۵) در مقالهای با عنوان «هویت در آستانۀ کولیهای ساکن در تهران» به چگونگی بودن کولیها به عنوان یک اجتماع در حال گذار در بسترهای فعلی جامعه ایران به طور عام و در متنهای شهریای چون محلههای خاک سفید، دروازه غار و لب خط در تهران به طور خاص اشاره دارد و نشان میدهد که چگونه کولیها با گذر از مرحله پیشاآستانگی در مرحله آستانگی باقی مانده و نتوانستهاند از این مرحله خارج شوند و بدین ترتیب دارای هویتهای درآستانهای شدهاند که گذار آنها را به مرحله پساآستانگی و جذب ایشان در بسترهای فعلی شهر تهران با تنگا روبرو ساخته است.
مجتبی رفیعیان و شیوا آجیلیان ممتاز و مهدی شیریپور (۱۳۹۳) در مقالهای با عنوان «رویکرد وکالتی در برنامهریزی شهری (موردمطالعه: شهر سبزوار، محلۀ گلستان)» نقطۀ شروع بحث خود را با نقد برنامهریزیهای شهری از زاویه عدم توجه جدی به ملاحظات اجتماعی و فرهنگی شروع میکنند و در ادامه با توجه به رویکرد برنامهریزی وکالتی که نوعی رویکرد اجتماعمحور است به تحلیل و نقد برنامههای شهری محلۀ گلستان سبزوار میپردازد. یافتههای این پژوهش نشان میدهد که محلۀ گلستان در صورتی میتواند به توسعۀ پایدار دست یابد که در درجۀ اول که ساکنین را جهت انجام انواع طرحهای مشترک، چه از نظر اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی و چه از نظر کالبدی و زیستمحیطی یاری رساند؛ در درجۀ دوم مدیریت شهری فعلی باید دیدگاههای سابق خود را رها کرده، با نگاهی سیستمی به شهر، بهسوی مدیریت یکپارچۀ شهری و واگذاری اختیارات به مدیریتهای محلی گام بردارد.
روحالله نامنی (۱۳۹۴) در پایاننامۀ کارشناسی ارشد خود با عنوان «تحلیل جامعهشناختی طرد اجتماعی اقلیت غربتها؛ موردمطالعه: شهر سبزوار» با استفاده از روش پیمایشی به بررسی نگرش مردم سبزوار به کولیها این شهر و نگرش کولیها به اکثریت ساکنین شهر سبزوار پرداخته است. نتایج این بررسی نشان میدهد، دو متغیر اخلاق اجتماعی و سرمایه اجتماعی مهمترین عوامل طرد این جماعت از سوی مردم سبزوار بوده و از سوی دیگر همبستگی بالا در میان جماعت کولیها و بهتبع افزایش اهمیت هویت قومی مهمترین عامل در عدم ارتباط مؤثر مردم کوی گلستان با سایر مردم شهر سبزوار است.
محمد اجزا شکوهی (۱۳۸۴) در مقالهای با عنوان «مراکز شهری و گتوهای قومی- مطالعه موردی، کولیهای شهر سبزوار» محلۀ گلستان سبزوار را بهعنوان یک گتو قومی در بافت قدیم شهر سبزوار معرفی میکند. بخشی از مهمترین نتایج این مقاله، عمدهترین دلایل اسکان این قوم در این نقطه از شهر را در اهمیت وابستگیهای قومی و خویشاوندی و کارکرد تجاری منطقه که دسترسی آسان به بازار کار را فراهم میآورد، نشان میدهد.
منابع:
اجزاء شکوهی، محمد (۱۳۸۴) مراکز شهری و گتوهای قومی- مطالعه موردی، کولیهای شهر سبزوار، مجلۀ جغرافیا و توسعۀ ناحیهای، شماره پنجم: ۲۲۵-۲۴۵.
اسفاری، میترا (۱۳۹۵) پویایی هویتی غربتها «مطالعه اتنوگرافیک هادوری در چهارراههای تهران»، مجلۀ انسانشناسی، شماره ۲۲: ۱۱-۳۷.
صفیخانی، ثمره (زیر چاپ) هویت در آستانهی کولیهای ساکن در تهران، تحقیقات فرهنگی.
رضایی قلعه، رحمت (۱۳۸۵) اتنوگرافی گدارهای (کولیهای) بهشهر، پایاننامۀ کارشناسی ارشد مردمشناسی، دانشکدۀ علوم اجتماعی دانشگاه تهران، به راهنمایی دکتر جلالالدین رفیعفر.
رفیعیان، مجتبی، آجیلیان ممتاز، شیوا و مهدی شیریپور (۱۳۹۳)، رویکرد وکالتی در برنامهریزی شهری (موردمطالعه: شهر سبزوار، محلۀ گلستان)، پژوهشهای جغرافیای برنامهریزی شهری، شماره ۳: ۲۷۷-۳۱۰.
نامنی، روحالله (۱۳۹۴) بررسی جامعهشناختی طرد اجتماعی، پایاننامۀ کارشناسی ارشد جامعهشناسی دانشگاه آزاد واحد علوم و تحقیقات تهران، به راهنمایی دکتر محمد صادق مهدوی.
Barany, Zoltan D. (1994)Living on the Edge: The East European Roma in Postcommunist Politics and Societies, Slavic Review, Vol. 53, No. 2 (Summer, 1994), pp. 321-344.
Hadzlavdic Habiba(2012) Gypsies as “Marginal Man” in Works by Georg Simmel and Robert Park, Rocky Mountain Review, Vol. 66, No. 1 (2012), pp. 32-44.
[۱]. Integration
[۲]. Assimilation
[۳]. Marginal
[۴]. Marginal Man