بهشت و دوزخ در قلمرو ادبیات
باری ، ناصر خسرو میگوید :
« گرت بپرسد ز کرده هات خداوند روز قیامت چه گویش به سر پل ؛ چون که نیندیشی از سرایی که آنجا با تو نیاید سرای و مال و تجمل » ( ۱ ) و یا «توشه از طاعت یزدانت همی باید کرد که در این صعب سفر طاعت او توشه ماست؛ بهترین راه گزین کن که دو ره پیش تو است یک رهت سوی نعیم و دگر سوی بلاست…» ( ۲ ) ؛ و ناگفته نماند که در هر دو ارتباط مستقیمی وجود دارد با آیات و سوره های قرآنی؛ به عنوان مثال: «داستان بهشتی که به پرهیزگاران وعده دادند ، در آن نهرهایی از آب زلال روان است . میوه آن پایدار و سایه آن همیشه گسترده است. آنجاست جایگاه پرهیزکاران؛ اما عاقبتِ کافران آتش سوزان است » ( ۳ ). یا چنان که دهخدا از منوچهری نقل قول آورده است : «دوزخی هرگز نبیند روی و موی حور عین …» ( ۴ )؛
به هر حال ، ناصر خسرو تحت همین چارچوب ثنویت اندیشی امر «درست / نادرستِ» مطابق با موازین اخلاقی ـ مذهبیِ است که شعر خود را میسراید. یعنی بدون کمترین تمایلی در بازنگری و بیان «تأویل شخصی» خود…؛ همان چیزی که با دخل و تصرف در نِمادهای فرهنگی، اثر هنری
نوشتههای مرتبط
جدیدی به کل قلمرو فرهنگی اضافه میگردد. به بیانی برساخته شدن «طرحی نو»؛
حتی با توجه به این گفته ی ناصرخسرو : «چو ندانی راه تأویل به عملش نرسی ورچه یکی است میان من و تو حکم کتاب» ( ۵) که این بیت از نظر گروهی میتواند دلیلی باشد در «باطنی بودنِ» وی ( ۶ )، با این حال، به نظر میرسد در باور و اعتقاد ناصرخسرو به «مادی بودنِ» «بهشت» و «دوزخ» و «معاد»، خللی وارد نمیشود و اصلا تحت چارچوب موازین دو گانه ی «خوب و بد» و یا «درست/ نادرستِ» شرعی است که تأویل و تفسیرهایش در آن باره انجام میگیرد. او که به شدت اخلاقی است، بر پایه نگرشِ زاهدانه اش میگوید: «علم و عمل ورز که مردم به حشر ز آتش جاوید بدین دو رها است ؛ همی به آتش خواهند بردنت زیراک به زور آتش، زری جدا شود ز مسی»؛ و یا جایی که میگوید : «به زن و کودک کسان منگر، اگر رغبت است صحبت حور؛ گرت بپرسد ز کرده هات خداوند، روز قیامت چه گویش به سر پل؛ چون که نیدیشی از سرایی کانجا، با تو نیاید سرای و مال و تجمل؛ آن روز دو راه است مردمان را، هر چند کشان حد و منتها نیست؛ یک راه همه نعمت است ، یک راه به جز شدت و عنا نیست» ( ۷ ). به بیانی ، در عالَم فکری و اعتقادیِ ناصر خسرو، جهان به دو قسمت تقسیم میشود : عالمی که یکسره بر پایه شرّ است و عالمی که بر پایه خیر؛ جهان جسمانی در این تقسیم بندی ، متعلق به عالم شرّ است و عالم روحانی برخاسته و متعلق به عالم خیر …
(ادامه دارد …)
منابع :
دیوان اشعار ناصرخسرو قبادیانی، تصحیح مجتبی مینوی و مهدی محقق، دانشگاه تهران، ۱۳۹۳
(دیوان اشعار ناصرخسرو قبادیانی، تصحیح مجتبی مینوی و مهدی محقق، دانشگاه تهران، ۱۳۹۳ )
رعد/ ۳۵، در سوره های الرحمن ، واقعه
(دهخدا، علی اکبر؛ امثال و حکم، انتشارات امیرکبیر، ۱۳۶۱، چاپ بنجم ، جلد دوم، ص ۸۳۵ )
(دیوان اشعار ناصرخسرو قبادیانی، تصحیح مجتبی مینوی و مهدی محقق، دانشگاه تهران، ۱۳۹۳ )
(نظری، جلیل؛ معاد از نظر ناصرخسرو، مجله نامه پارسی، سال نُهُم، شماره ۳، پاییز ۸۳
(دیوان اشعار ناصرخسرو قبادیانی، تصحیح مجتبی مینوی و مهدی محقق، دانشگاه تهران، ۱۳۹۳ )