اوگنیا پتروا و ژان کلود مارکاده ترجمه سعیده بوغیری
هنر روسی بین سال های ۱۹۰۰-۱۹۲۰ تنوع و پیچیدگی فراوانی به خود دید، بسیار بیش از آنچه امروز تصور می شود. برای تایید برتری درک درست این هنر باید گفت این زندگی هنری از آهنگ نزاع ها چه آرام و چه پرهیاهو تاثیر می پذیرد. گروه ها و انجمن ها پدید می آیند و از میان می روند. پس از دوره ای امپرسیونیستی و سپس سمبولیستی (کاندینسکی، Kandinsky، مالویچ، Malévitch، رزانوا، Rozanova)، ابتدا هنرمندان هنر تصویری (فیگوراتیو، figuratives) به سمت اشکال گوناگون انتزاعی پیشرفت می کنند. پس از آن برخی به هنر تصویری بازمی گردند (ایوان کلیون، Ivan Klioune ، مالویچ). برخی دیگر هرگز اشکال هنر تصویری را ترک نمی کنند (شاگال، Chagall). در نظر هنرمندان پرشماری، شوق هنر آبستره به مثابه بخشی برجسته بر روی محتوایی اساسا پاگرفته از هنر تصویری مولد باقی می ماند (لاریونوف، Larionov، گونتشاروا، Gontcharova). در هر حال، جریان فیگوراتیو در هنر روس بسیار قدرتمند باقی می ماند. پیروان آن به هیچ وجه محافظه کارانی نیستند که به هر قیمت به یکی از اشکال هنر روزمره متوسل شوند. تاریخچه نمایش در آثار این هنرمندان سرشار از کشفیات و گرایش به حالات نمایشی است. این تاریخچه از رمانتیسم و نوآوری تاثیر پذیرفته است.
نوشتههای مرتبط