چکیده:
بازنمایی شهر در رمان، که یکی از قالب های ادبی و نسبتا نوین در ایران است، موضوع این پژوهش است. در این پژوهش فضاها و هویت های شهری که اشکال گوناگونی از ساختار و پدیدآئی را در جوامع انسانی می نمایانند، در دو رمان معاصر فارسی به نام های سال بلوا و سمفونی مردگان نوشته عباس معروفی مورد بررسی و توصیف قرار می گیرند. دیدگاه بررسی شهر در این دو رمان بر اساس نظریات کوین لینچ (سیمای شهر و معیارهای عملکردی برای شکل فضایی شهرها) و پیر بوردیو (سرمایه های انسانی) است. که اولی در رابطه با کالبد شهر از نقطه نظر دیدگاه انسان محور و دومی برای تحلیل هویت و جنسیت در شهر برگزیده شده اند.
نقش مدرنیته و مدرنیزاسیون در دولت پهلوی، تاثیر مدرنیته در شهرهای ایرانی جدا از پایتخت، هویت های فردی، هویت های جمعی، جنسیت، شکل شهر، رابطه شهر با سیستم سیاسی و اجتماعی از محورهای این پژوهش بوده است که برای بررسی این محورها در دو قالب مهم در مفاهیم مربوط به شهر، یعنی فضا و هویت رمان های نام برده، تعریف، توصیف و تحلیل شدند.
نوشتههای مرتبط
کلید واژگان: شهر، مدرنیته شهری، تجدد، فضای شهری، هویت شهری، ادبیات، رمان، رمان شهری.
فهرست:
۱. فصل اول: کلیات پژوهش
– بخش یک: سیمای پژوهش
۱.۱. مقدمه و طرح مسئله
۲.۱. ضرورت پژوهش
۳.۱. اهداف پژوهش :
۴.۱. پرسش های پژوهش
۵.۱. مشکلات پژوهش
– بخش دو: تعریف و شرح مفاهیم پژوهش
۶.۱. شهر
۱.۶.۱. فضای شهری
۲.۶.۱. هویت شهری
.۳.۶.۱ مدرنیته
.۴.۶.۱ ارتباط میان شهر و مدرنیته
.۵.۶.۱ شهر ایرانی
۶.۶.۱. شهر تهران
۷.۶.۱. شهر شیراز
۸.۶.۱. شهر اردبیل
.۷.۱ رمان
۱.۷.۱. ورود رمان به ایران
۲.۷.۱. رمان و شهر
– بخش سوم: مبانی نظری
۸.۱. خوانائی و نمایانی در سیمای شهر: کوین لینچ
۹.۱. محورهای عملکردی برای شکل فضایی شهرها: کوین لینچ
۱۰.۱. سرمایه های انسانی: پیر بوردیو
– بخش چهارم: ادبیات و پیشینه پژوهش
۱۱.۱. کتاب ها
۱۲.۱. پایان نامه ها
۱۳.۱. مقالات
۱۴.۱. گفت و گو
– بخش پنجم: روش شناسی
۱۵.۱. میدان مورد مطالعه
۱.۱۵.۱. سال بلوا
۲.۱۵.۱ سمفونی مردگان
۱۶.۱. روش های گردآوری داده
۱۷.۱. روش تحلیل محتوا
۲. فصل دوم: یافته های پژوهش
– بخش یک: سال بلوا
۱.۲. شهر در روند مدرنیزاسیون
۲.۲. خیابان؛ نماد شهر مدرن
۳.۲. امنیت و عدم امنیت شهری
۴.۲. خشونت در شهر
۵.۲. شهر و آئین
۶.۲. هویت و عدم هویت در شهر
۶.۲. تقابل میان سنت و مدرنیته
۷.۲. شهر، عامل تقویت کننده سلطه مردانه
۸.۲. زنانگی و هویت زنانه در شهر
– بخش دوم: سمفونی مردگان :
۲.۹. سیمای شهر در سمفونی مردگان
۱۰.۲. میدان و بازار در شهر
۱۱.۲. سیاست و شهر
۱۲.۲. هویت، جنسیت و شهر
۱۳.۲. ارتباط میان اسطوره، شهر و رمان
۱۴.۲. اقلبت ها در شهر
۱۵.۲. رابطه میان نسلی و شهر
۳. نتیجه گیری
۴. منابع و مآخذ
کلیات پژوهش
o بخش یک: سیمای پژوهش
۱.۱. مقدمه و طرح مسئله:
محیط های زیست انسانی از ابتدا ساخته شده بر حسب نیاز های بیولوژیک و غیر بیولوژیک و بر حسب شیوه ادراک جهان بیرونی انسان ها بوده است. تغییر و تحول این محیط ها، با توجه به تغییر و گسترش نیازهای جوامع انسانی به تدریج سبب تغییر در فضاهای مورد نیاز برای سکونت گشت. این تغییر، هرچند ریشه و امتداد نیازهای اولیه انسان بود، همواره در تاریخ دگرگون گشت و به نقطه فعلی نوع معیشت و زیست انسان ها درون فضاهای خود ساخته رسید.
این نقطه فعلی را امروزه “شهر” می نامیم. واژه ای نزدیک و آشنا به هویت، زمان، مکان و زندگی روزمره اکثر ساکنین نقاط گوناگون جهان، که در کش و قوس ها و گذرهای تاریخی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی بسیاری شکل و تعریف یافته است. یکی از مهم ترین دلیل های ساخت شهر را باید تامین فعالیت های جاری و بالقوه انسان مانند فعالیت های روزمره ای چون راه رفتن، خوابیدن، تفریح و… دانست، که باز می گردد به نیازهای انسان و پاسخ دهی به این نیازها (لنگ، ۱۲۷:۱۳۸۱( ، که مهم ترین دلیل در هر نوع ساخت و ساز انسانی است. تفاوت اصلی شهر، با محیط های کوچک تری چون روستاها، در اعلام نیاز ها و طرح ریزی های نظام مند شده تر و پیچیده تری برای رفع این نیازها است که علاوه بر این توانایی، ایجاد هویت های فردی و جمعی و کسب آزادی های انسانی را بیش از پیش میسر گرداند. پدید آیی شهر و تمدنی که از آن با عنوان “تمدن شهری” یاد می کنند ظهور بسیاری پیچیدگی ها و اجزاء را هم چون متخصصین، علم، تجارت راه دور، مراکزی برای اجرای تشریفات و مراسم و آئین ها و… را منجر می گردد (لینچ، ۴:۱۳۸۱)که نیاز به مدیریتی کلان و حساب شده، اقتصادی گسترده و سازمان یافتگی دارد.
با این وصف باید تاریخ شهر را شناخت تا بتوان با سیستم های شهری و سیری که در جهان داشته اند بیش تر آشنا شد. سه موج از شهرنشینی را از حدود ده هزار سال پیش تا اکنون می توان در نظر گرفت:
موج اول: پنج تا شش هزار سال پیش به وجود آمد و در مصر، هند و چین اولین شهرهای زراعی را که بدل به شهر-دولت (City State) های قدرتمند و سبب تقسیم کار و قشربندی اجتماعی و ایجاد دولت شدند را شکل داد.
موج دوم: شهرهای صنعتی اروپایی را از نیمه قرن هجده تا اواخز قرن نوزده میلادی با انقلاب های سیاسی و اقتصادی به وجود آورد. در این دوره بود که روستاییان آغاز به مهاجرت به شهرها کردند و تغییرات سبب افزایش جمعیت شهرهای مناطق توسعه یافته و غلبه شیوه زیست “شهرنشینی” بر دیگر اشکال زندگی انسان ها شدند و همین طور از این زمان جهان با محور تجاری و اقتصادی شکل گرفت و سبب نیرومندی قدرت های غربی، اشغال نظامی جهان توسط آن ها و جهان در معنای کنونی آن شد.
موج سوم: این موج پس از جنگ جهانی دوم، و با عمومیت یافتن نظام جهانی و با دو محور اصلی بازار جهانی مبادلات اقتصادی و دولت های ملی و نهادهای فراملی همراه بود که در همه نقاط جهان شکل گرفت. (فکوهی، ۳۹-۴۰ : ۱۳۸۴)
این طبقه بندی زمانی، ما را با تحولی در شکل و شیوه زیست اجتماعات انسانی در جهان مواجه می سازد که در شهرهای معاصر پیوندی عمیق با مفهوم “مدرن” می یابد، مفهومی که از منظر رومی ها معنای “تازه” را حمل می کرد و در برابر واژه “کهن” قرار می گرفت، و در انگلیسی نیز به معنای “معاصر و جدید” و دوره ی معینی از تاریخ” است. (احمدی و کسرایی به نقل از جابری مقدم، ۲۴:۱۳۸۴( و مارشال برمن در کتاب «تجربه مدرنیته» آن را در جمله شناخته شده ای دوره ای می داند که در آن همه چیزهای سخت، دود می شوند و به هوا می روند. (برمن، ۱۳۸۹) مدرنیته که به تعبیری منش و شیوه زندگی امروزی و نفی کننده شیوه کهن زندگی تعریف می شود(جابری مقدم، ۲۴ و ۲۵: ۱۳۸۴( پیوند عمیقی با شهر و شهرنشینی در دوره معاصر می یابد. پیوندی که امروزه می توان به صراحت آن را مهم ترین و فراگیرترین در تمام نقاط جهان دانست، و جدالی که این پیوند میان کهنه و نو به وجود آورد عرصه ای جز عرصه شهر نبوده است. (جابری مقدم، ۱۴: ۱۳۸۴(
شهرهای مدرن، که ابتدا در پی صنعتی شدن کشورهای غربی و توسعه یافته شکل یافتند، به تدریج و ناگزیز، در پی شرایط سیاسی و اقتصادی و نابرابری های قطب های اقتصادی جهانی به تمام جهان تسری یافتند. چیزی نگذشت که این روند، با قدرت به کشورهایی با سابقه داشتن شهرهای تاریخی و غنی در شرایط حال جهانی دچار نوعی انزوا و جدایی شده بودند سرایت یافت و کشورهای شرقی و از آن میان ایران را به دلیل شرایط حساس سیاسی منطقه ای در بر گرفت و سرنوشت آن ها را دچار تحول کرد. تحولی که اگر چه در درون لایه های اجتماعی پیش از آن خواسته می شد، اما انقلاب مشروطیت نقطه ای آغازین برای آن به حساب می آمد.
جریان مشروطه تصمیم داشت تا با ایجاد نوعی برش و انقطاع روش زیست و تولیدات جامعه را از نو تعریف نماید (حبیبی، ۱۵۰:۱۳۷۸) این تعریف نو و دگرگونی سبب می شود تا مفاهیم “سنتی” – “نو” ، “کهن” – “جدید” در تقابل با یکدیگر در جامعه ایرانی و در عملکردهای اجتماعی و فرهنگی شهر و فضاهای آن مطرح شوند (همان، ۱۳۷،۱۳۷۸) و تغییراتی را شامل شوند که می توان بسیاری از آن ها را موثر در اوضاع شهری کنونی نیز دانست. تغییراتی صوری و در بسیاری موارد تحمیل شده بر فرهنگ پیشین که جامعه ایرانی را با مشکلات عمیقی رو به رو می سازد. این روند با روی کار آمدن دولت پهلوی در سال ۱۳۰۴ تشدید می شود و رضا شاه نه با تکیه بر گذشته قومی و بومی، بلکه بر پایه نیروی نظامی و سازمانی متشکل و دیوان سالارانه به تقلید از غرب دولت خود را پایه گذاری می کند. (همان، ۱۵۶:۱۳۷۸)
تغییرات شکل گرفته، همه اقشار و سازمان بندی جامعه (نویسندگان، مذهب، تعلیملت علمی، وضعیت زنان، وضع اقتصادی و…) را تحت تاثیر قرار می دهد، به طوری که در مدت زمان کوتاهی بروز این تغییرات را در سطح جامعه و وسائل بیان کننده آن، از جمله در ادبیات شاهد هستیم؛ بستری که در هر فرهنگ و شرایطی برای بروز و تصویر کردن وضعیت های اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و اقتصادی و اشکال زیست مردم برای زمان حال و آینده نقش موثر و مفیدی را ایفا کرده است.
ادبیات را، که از دیرباز و با اختراع خط در هر جامعه ای نفش مخصوص به خود را ایفا کرده است، می توان در زمانی که شهرهای معاصر به مرور شکل گرفتند و ارتباطات و گسترش زبان سبب شکل یافتن انوع مختلفی از آن شد، به اقسامی هم چون شعر، نثر ادبی، رمان، داستان، طنز و… طبقه بندی کرد. در این طبقه بندی، تاثیر هر یک به میزان خود در دوره های تاریخی و اجتماعی مشهود است، اما از این میان، آنچه که پیوندی نزدیک با شهر و مدرنیته شهری دارد، ادبیات در قالب “رمان” است. قالبی که از ارتباط تغییرات اجتماعی و شهری و دوره های زمانی متولد شد و آغاز و گسترش آن به شکل معاصر آن از کشورهای غربی ریشه می گیرد. رمان از واژه Novel انگلیسی و Nouvelle فرانسوی به معنی “جدید” گرفته شده، و در دویست سال اخیر یکی از مهم ترین اشکال ادبی به حساب می آید که پس از فراز و فرودهای در کشورهای غربی از جمله در انگلیس و فرانسه در قرن نوزدهم به اوج شکوفایی و دوره ای خاص در داستان نویسی اروپایی می رسد. (دانشنامه آزاد اینترنتی ویکیپدیا/فارسی) «نقطه ی آغاز رمان را به عنوان شکل نوینی در ادبیات، عمومن “دن کیشوت” اثر سروانتس (۱۵۴۷-۱۶۱۶) میدانند که به دلیل شکل ویژه روایتی، سرآغاز رمان نویسی به شمار می آید» (مرادی صومعه سرایی، http://sarapoem.persiangig.com/link7/addastanidiran.htm) که پس از آن در دوره اندکی ابتدا در اروپا و سپس، با تغییرات روی داده در شرایط اقتصادی، سیاسی، جغرافیای و اجتماعی بسیاری از کشورهای جهان، به نقاط و فرهنگ های غیر غربی نیز منتقل می شود.
رمان، که برای بسیاری از کشورهای شرقی و شخصیت های فرهنگی و علمی ای که لزوما رمان نویس نبوده اند و با این نوع از داستان نویسی در اروپا و یا با خواندن آثار غربی از آن آشنا می شدند، قالبی نو و جذاب می نماید و شروع به رشد و پرورش می کند.
جامعه ایرانی که با تلاش سیاستمداران و بسیاری اقشار روشنفکر و آشنا با سبک زندگی و شرایط اجتماعی و اقتصادی غرب و با تاثیر پذیری از آن، برای ایجاد اشکالی جدید از زیست های مختلف اجتماعی – فرهنگی قدم های اولیه را به خصوص با جریان مشروطه و آغاز روی کار آمدن رضا شاه برداشته بود، ساختار بسیاری از ارزش ها، باورها، اعتقادات، رفتارها و به تبع و در نمود آن ها در ادبیات، هنر، معماری و شهرسازی و … را در هم می شکند و دیدگاه ها و شیوه های جدید را جایگزین آن ها می کند. انقلاب مشروطه بر نثر معاصر اثر می گذارد و نویسندگان ایرانی آشنا با آثار خارجی آغاز به ترجمه و نوشتن آثار داستانی و نمایشی می کنند (سلیمی، ۱۵:۱۳۸۸) در نتیجه رمان نویسی و گسترش آن نیز که ریشه در این تغییرات دارد، در شکل جدید خود، با داستان ها و رمان هایی هم چون آثاری از عبدالرحیم طالبوف، زین العابدین مراغه ای، علی اکبر دهخدا، مشفق کاظمی، صادق هدایت، محمد علی جمالزاده، حجازی، مسعود، جلال آل احمد و… (سلیمی، ۱۶/۱۷ : ۱۳۸۸) در جامعه ایرانی شکل می گیرد و رشد می کند.
این رمان ها، اغلب فضایی را سبب می شوند که در آن زندگی روزمره مردم و به تبع آن دیگر عناصری که این زندگی درون آن صورت می پذیرد، یعنی فضاهای شهری بازنمود بیابد. (پرستش و مرتضوی، ۱۰۶:۱۳۹۰) این رمان ها در کنار اشعار و داستان های کوتاه، یکی از بهترین بیان کنندگان چگونگی نوگرایی و نو وارگی در ایران هستند. (حبیبی، ۸۹: ۱۳۸۹) اما در اکثر این داستان ها و رمان ها فضا و مکان های شهری ای جاری است، که بیش ترین تاثیر را از مدرنیته شهری و تغییرات اجتماعی و سیاسی گرفته است و آن شهری نیست جز تهران.
«تهران از آغاز پایتخت شدنش و به خصوص از آغاز سده نوزدهم بستر اتفاقات و تغییرات کالبدی – فضائی می شود که یک پایتخت بدان نیاز دارد…» (حبیبی، ۱۳۸:۱۳۷۸) یه همین دلیل شهر تهران مرکز توجه بسیاری از نویسندگان آثار ادبی و رمان ها و داستان ها قرار گرفت. چرا که هر گونه تغییر و تحول و ورود نو وارگی ها و نشانه ها و وسایل تجددطلبی و تشبه پیدا کردن به کشورهای غربی از تهران آغاز و به دیگر شهرهای ایران نیز منتقل گشت. این توجه تا دوران پهلوی دوم و پس از آن انقلاب اسلامی به صورت گسترده ای در ادبیات حاضر بود که دلیل این امر را نیز باید در نقش قوی تهران به سبب نوع سیاست هایی که از ابتدای پایتخت شدن آن اتخاذ شد جست و جو کرد. به هر روی، تغییرات به دیگر شهرها و مناطق ایران نیز سرایت کرد و آن ها نیز هر کدام قصه ای شدند نیازمند روایت. این شهرها، به دلیل دوری از پایتخت، پیوندهای عمیق تری با شیوه های زندگی روستایی و عشایر و شهرهای کهن ایران و به طور کلی با سنت داشته اند، به همین دلیل ورود مدرنیته و اشکال نوین شهرسازی در بسیاری از آن ها هم دیرتر و هم به صورت های نگران کننده تری بروز کرد. این نگرانی اگر در تهران از ابتدا به صورت تغییرات صوری و نه عمیق و پایه ای ریشه دوانیده بود، در این شهرها می توانست بسیار بیش تر در معرض صوری گرایی قرار گیرد، که در نتیجه نیازمند توجهی بوده و هستند که می توان گفت در سال های اولیه ورود نوگرایی به ایران تا اکنون در آن کوتاهی شده، این امر با سپری شدن زمانی در تاریخ خطی رمان نویسی در ایران به تدریج کم رنگ تر شده است و در رمان های جدید تر می توان حضور شهرهای دیگر را نیز در ادبیات و به خصوص در رمان مورد واکاوی قرار داد.
با این تعاریف شهر و ادبیات را می توان دارای نزدیکی ای دانست که با بررسی و تاثیر آن ها بر یکدیگر در دوره ها و شرایط گوناگون، وارد حیطه هایی از انسان شناسی و جامعه شناسی ادبیات و انسان شناسی و جامعه شناسی شهری می شویم. رمان های اجتماعی و شهری، و نویسندگان از این رو بهترین واسطه برای این ارتباط هستند (سارتر، ۱۵۸:۱۳۸۸) تا به قول سیمون دوبوار جهان برای انسان ها آشکار شود که این آشکار شدن خود به منزله عملی است که توسط انسان ها صورت می گیرد. (دوبوار، ۱۶۸:۱۳۸۹) و در نتیجه وظیفه ای اگر بتوان برای ادبیات برشمرد، وظیفه ای خواهد بود او در قبال محیط اجتماعی ایفا می کند.
بازنمایی شهر در رمان از مقوله هایی است که با وجود سابقه حضوری که شهر در داستان ها و رمان ها به طور اعم در جهان و به طور اخص در ایران داشته، تا کنون با دیدگاه اجتماعی، کم تر مورد بررسی ها قرار گرفته است. در حالی که با مروری در تاریخ ایران می توان این نکته را دریافت که بسیاری از وقایع و حوادث تاریخی، اجتماعی و سیاسی در زمینه های گوناگونی چون جنسیت، شهر، هویت، زمان و … به خوبی در دل انواع قالب های ادبی نشسته اند؛ با پیشگامی های افرادی هم چون نیما یوشیج و عشقی در شعر نو (حبیبی، ۸۹:۱۳۸۹) و رمان نویسان نام برده در بالا در داستان نویسی و رمان. این جریان های ادبی نو هستند که سبب ایجاد تصور جدیدی از شهر در مردم می شوند (حبیبی، همان) و تاثیر مردم در ادبیات و ساختار ادبی و در نتیجه در فهم جامعه می گردد.
تا امروز ادبیات با تغییراتی که داشته است، روندی را طی نموده که علی سلیمی در نثر ادبیات معاصر ایران، سیری خطی را در کتاب خود برای این ادبیات با عنوانینی ارائه می دهد:
آغاز داستان نویسی ———> عشق، مرگ، زندگی———> جامعه گرایی و جامعه گریزی ——–> روایات روستایی و محلی ———-> روایات شهری ———-> جریان های مدرن ———–> وقایع انقلاب و جنگ .(سلیمی، فهرست)
با وجود این که در این تقسیم بندی، روایات شهری دوره ای را به خود اختصاص می دهد، در دورهای دیگر نیز نمی توانیم حضور شهر در داستان ها را نادیده بگیریم.
تاثیر گذاری انقلاب مشروطه و تغییرات رضا خانی و سایر تجدد طلبی ها و تمایل به نو وارگی در لایه های اجتماعی و در میان اقشار گوناگون در جامعه ایرانی به میزانی عمیق و تاثیرگذار بوده ، که چه در زمان حال نویسنده در آن دوره و چه اکنون، در سال های پس از پهلوی دوم و انقلاب اسلامی که ورود مدرنیته در طول زمان بیش تر وارد ایران شده است، تاثیرات آن را در روایت های شهری و داستان های نویسندگان جدیدتر نیز می بینیم. تاثیری که از عوامل مختلفی هم چون خاطرات و رویدادهای شهرهای ایران در دورهای آشفتگی شهری و موقعیت نویسنده می تواند ریشه بگیرد، و شهر هم چون انسانی دارای خاطره، با خیال و خاطرات خود وجود پیدا می کند. (حبیبی، ۹/۱۰: ۱۳۸۹) این تاثیر در ادبیات معاصر ایران در همه دوره ها دارای ارزش شناخت و ارزیابی است تا بتوان از خلال رمان ها و داستان ها، به ورای ظاهر یک شهر رفت و به تصور خیالی و جوهر آن دست پیدا کرد. (حبیبی، همان)
سلیمی آغاز دهه چهل را ورود اندیشه های مدرن به داستان نویسی ایران می داند، زمانی که روشنفکران خسته از سیاست بودند و نویسندگان فرم را اساس کار ولی محتوا را آزاد می دانستند. دیگر مشخصه داستان ها و رمان های آغاز شده در ایران دوران را سلیمی درسیلان ذهن، تو در تویی، بی مرزی و شکست زمان و مکان روایت می داند که از نشانه های رئالیسم جادویی است و از شگردهای مدرنیستی ای پیروی می کند که شازده احتجاب(هوشنگ گلشیری)، سمفونی مردگان(عباس معروفی) را می توان مثالی بر آن آورد و تفاوتی که این داستان ها با نمونه های اروپایی خود دارند، در حضور اسطوره در آن هاست. (سلیمی، ۲۱۷-۲۲۲-۲۲۳ : ۱۳۸۸)
از میان روند تاریخی ای که داستان نویسی و نثر ادبیات معاصر ایران را شکل داده است، عباس معروفی(۱۳۳۶) نویسنده ای است که با سیالیت ذهنی و سبکی جدید، با ترکیب عناصر مختلف واقعی و اسطوره ای و با کتاب مشهور خود سمفونی مردگان، به یکی از چهره های اصلی و تاثیر گذار ادبیات ایران بدل شد. علاوه بر رمان هایی هم چون سمفونی مردگان، سال بلوا، پیکر فرهاد، فریدون سه پسر داشت و… داستان نویسی و نمایش نامه نویسی نیز جزء فعالیت های معروفی است. اما آنچه در این پژوهش مورد توجه قرار خواهد گرفت، دو رمان به نام او سمفونی مردگان و سال بلوا خواهد بود، که به دلیل نزدیکی زمانی وقوع اتفاقات و جریانات داستان از میان دیگر آثار برای بازنمایی شهر توسط نگارنده انتخاب شدند.
شهر به عنوان واقعیتی اجتماعی و تاریخی محمل مهمی است که بسیاری از وقایع زندگی در آن روی می دهد، و اگر به گفته حبیبی هر شهر قصه خود را بگوید، قصه ها و داستان ها نیز می تواند فضایی برای حضور این قصه شهر باشند، چرا که شهر علاوه بر تاثیری که در خاطره عابران و ساکنین خود می گذارد، در ذهن نویسنده هم رسوخ می کند و جای خود را در صحنه ها باز می کند و جزئی از داستان نویسی و راوی شهر در زمان های آینده نیز می گردد. (حبیبی، ۸۸:۱۳۸۹) از این رو برای شناخت این واقعیت اجتماعی نیاز از تا اشکال نمود آن را شناخت و مورد بررسی قرار داد.
تاثیر گذاری اشکال مختلف هنر و ادبیات در جوامع انسانی امر مهمی است که همواره مورد توجه علوم اجتماعی و انسانی واقع شده است. این تاثیر گذاری می تواند دلایل مختلفی داشته باشد. رمان های مذکور نیز از جمله رمان هایی هستند که علاوه بر روایتی که از شهر ارائه می دهند به دلیل تاثیرگذاری در ادبیات معاصر حائزاهمیت برای شناخت هستند. برگزیدن این دو اثر به معنای این نیست که در سال های پس از دهه چهل و در سبک مدرن داستان نویسی، آثار تاثیر گذار دیگری وجود نداشته اند، که مسلما ادعایی واهی است و نگارنده نیز در این پژوهش به این امر تاکید نمی ورزد. بررسی دیگر آثار ادبیات معاصر ایران، به دلیل غنایی که ادبیات هر سرزمینی می تواند در خود جای دهد، لازم به انجام است، چرا که با توجه به کمبودی که در این نوع بررسی دیده می شود، هنوز تلاش ها و پژوهش های بسیاری را باید دنبال کرد. اما دیگر آثار شبیه به این آثار انتخاب شده چه در میان آثار خود نویسنده و چه در میان آثار دیگر نویسندگان، از دایره این پژوهش خارج است. که امید است این پژوهش بتواند گام های موثری را در این راه برداشته باشد و در آینده شاهد ارتباط بیش تری میان حوزه های علوم انسانی و اجتماعی باشیم.
۲.۱.ضرورت پژوهش
با وجود سابقه طولانی ای که مناطق ایران در بسیاری از گستره ها در شهر و امر شهرسازی داشته اند، در آخرین مرحله از رشد شهرنشینی در ایران یعنی از آغاز مشروطه تا به امروز (فکوهی، ۳۷۷:۱۳۸۴) شهر ایرانی با میزان زیادی از آشفتگی و بی نظمی و عدم انطباق باطن و ظاهر رو به رو بوده است. «نوگرایی شهرهای ایران را دچار تحولات درونی و عمیق جامعه همراه با تحولات سطحی شهر می کند».(حبیبی، ۸۹:۱۳۷۸) این تحولات که تا به امروز در اشکال مختلف حوزه های سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی وجود داشته است، امروز نیز با بیش ترین امتداد بر همان منوال صوری گرایی ادامه دارد و ضرورت مطالعات شهری را برای بررسی و بهبود شرایط ایجاب می کند.
این ضرورت، برای جلوگیری از آشفتگی های موجود فضایی، زمانی، فرهنگی، هویتی، جنسیتی و… در شهر وظیفه ای است که بخش های مختلف علوم معماری و شهرسازی و علوم انسانی و اجتماعی باید به آن بپردازند. چرا که شهر صرفا یک کالبد و یا سیمای بیرونی نیست، بلکه “طعم شهر”(حبیبی، ۸۵:۱۳۸۹) درون این کالبد و فضا، علاوه بر “چهره شهر”(حبیبی، همان) اهمیتی در خور دارد، و همانطور که این درون و بیرون با یکدیگر ارتباط برقرار می کنند، علوم شهری و فضایی و علوم اجتماعی و فرهنگی نیز برای درست یافتن به نتیجه ای قابل حصول و مفید برای شکل، شیوه و زندگی جاری در یک شهر نیازمند برقراری تعامل و رابطه اند. این تعامل می تواند موارد و عوامل موثر در هر حوزه مورد بررسی را با کنار هم چیدن و تطبیق و مقایسه به تحلیل و بررسی بکشاند، تا بتوان با توجه به همه عوامل فضایی و غیر فضایی تاثیر گذار به درک سیستم شهری پرداخت، چرا که «هیچ عاملی از شهر به خودی خود به تجربه نمی آید، مگر آن که در رابطه با محیطش مشاهده شود، تسلسل وقایعی که سبب بروز و وجود آن گشته شناخته گردد و در رابطه با خاطره های تجارب گذشته باشد. (لینچ، ۱۰:۱۳۷۴)
بنابراین، با توجه به گذشته شهرسازی و مفهوم شهر در شهرهای ایران و با توجه به ارتباط شهر با سایر ابعاد دیگر زندگی انسان امروزی، نیاز داشتن به پژوهش هایی که هر کدام با دیدگاه خود به طرح مباحث و یافته هایی بیانجامند، نیازی ضروری و به جاست. علاوه بر این با توجه به مرکزیتی که بسیاری از پژوهش های شهری نسبت به تهران به عنوان مبدا ورود شکل نوین شهری و مدرنیته داشته اند، این ضرورت وجود دارد که به دلیل جلوگیری از این تمرکز و توجه، به تاریخ شهر و نقش و قصه آن در دیگر شهرهای ایرانی نیز پرداخته شود. برای این منظور، هم چنان نیازمند آنیم که از مبدائی به نام شهر تهران آغاز کنیم، اما برای برداشتن قدم هایی اولیه در شناسایی دیگر شهرها در سیستم های شهری اشان باید این روند پژوهشی را تا شهرهای دیگر ایران ادامه داد.
روایات آثار ادبی برگزیده برای این پژوهش، در دو شهر با سابقه های تاریخی و سیاسی و دو مرکز مهم شهری در ایران یعنی «شیراز» و «اردبیل» می گذرد. به دلیل نقشی که این شهرها در فرهنگ و تاریخ داشته اند، شناخت بیش تر آن ها از خلال هر چه که به بازنمایی اشان انجامیده است می تواند کاری مفید و دارای اهمیت واقع شود. علاوه بر این، برای این که بتوان به آثار ادبی ایرانی، دیدگاه های گوناگون دیگری برای بررسی ها و تحلیل های پژوهشی بدهیم، باید پژوهش هایی از این دست را افزایش دهیم. این امر علاوه بر دست دادن شناختی بیش تر از محیط های فضایی و شهری، ما را با فضاهای موجود در ادبیات فرهنگ ایرانی نیز آشنا می سازد و از این شناخت می توان به شناخت هایی دیگر دست یافت که نویسنده ادبی آن را به خواننده خود عرضه می کند، البته این بدان معنی نیست که متن ادبی یا رمانی نوشته شده توسط نویسنده تماما ما را با شناخت رو به رو می سازد، بلکه به گفته سیمون دوبوار، نویسنده جهان را منعکس، خلاصه و یا بیان می کند که این خود معرف موقعیت های متفاوتی است که ما نسبت به جهان و رابطه با آن داریم. (دوبوار، ۱۷۱:۱۳۸۹) اما این پژوهش گر است که با کشف و شناخت این موقعیت و انعکاسی که در متن ادبیات داستانی به وجود آورده است، سعی در نشان دادن و تحلیل بخش گوشه ای از واقعیت در این بازنمایی دارد که این تلاش باید این نکته را در خود جای دهد که واقعیت امری ثابت نیست، که امری سیال و متحول است. (دوبوار، ۱۷۴:۱۳۸۹) و این سیالیت واقعیت یکی از دلایلی است که به پژوهش های میان رشته ای ضروریت و اهمیت می دهد.
با توجه به روش اسنادی این پژوهش، این گونه روش ها را می توان بن مایه و قدم اولیه روش هایی دانست که در انسان شناسی به روش های میدانی شناخته شده اند.
۳.۱. اهداف پژوهش
هر پژوهشی، با توجه به نحوه انتخاب موضوع و روشی که دارد، اهدافی را بر می گزیند، که این اهداف سبب شکل گیری پژوهش، سئوال های پژوهش و یافته های آن می شوند. هدف پژوهش برای نگارنده به عنوان پژوهش گر و برای کسی که پژوهش را می خواند دارای اهمیت است، به این دلیل که پژوهش گرِ بی هدف نمی تواند به خوبی و درستی یک پژوهش را به پیش ببرد، چرا که هدف، خود نقطه ای است که با آن می شود آغاز به کار کرد، همین طور فردی که پژوهش یک پژوهش گر را در دست دارد، باید بتواند اهداف پژوهش گر را برای آشنایی بیش تر با موضوع پژوهش شناسایی کند. اهداف این پژوهش را، علاوه بر علاقه نگارنده به موضوع، می توان در چند دسته تقسیم بندی کرد:
الف: زندگی شهری و حضور در مکان های عمومی و خصوصی حاضر در یک شهر، تجربه ای در درک و شناخت آن به هر یک از ساکنین شهرها می دهد، که این تجربه را می تواند به تجارب “خوب”، “بد”، “مطلوب”، “نا مطلوب”، “ماندگار”، “فراموش شده” و … تقسیم بندی کرد. این تجارب در ذهن هر فرد به قول لینچ سیما یا تصویری از شهر را می سازد که برای او با خاطرات و معانی مختلفی همراه است. (لینچ، ۱۰:۱۳۷۴) این خاطرات و معانی بسته به شرایط و طرح یک شهر هر فرد را تحت تاثیر قرار می دهند. با در نظر گرفتن این که، توجه به فرم و عدم تکیه به باطن برای ساختن این فرم از موارد شهرسازی ایرانی است که در دوره پهلوی برای اولین بار در تاریخ ایران این چهره و سازمان دهی شهر نه بر اساس باطن، که بر اساس اندیشه و تغییر برونی روی می دهد، (حبیبی، ۱۶۱:۱۳۸۷) تجربه فردی که در شهر ایرانی زندگی می کند، در بسیاری مواقع تجربه ای نامطلوب از شهرسازی ای نامناسب است، که در شهری هم چون تهران، امروزه به دلیل ازدحام جمعیت دیگر حتی از نظر صوری هم بسیار تخریب شده و ناموافق با اصول شهرسازی است. این تجربه و رسیدن به دلایل و شناسایی وضعیت شهری ایرانی و توجه بیش تر به کالبدهای فضایی شهر به خصوص در محیط های عمومی و در سیمای شهر یکی از اهداف این پژوهش بوده است.
ب: از آن جایی که شهر بازنمودهای خاص خود را داراست و با توجه به تاثیری که موقعیت های اجتماعی و فرهنگی و تاریخی در ادبیات هر جامعه می توانند بگذارند، دست یابی به محتوای یکی از انواع ادبی یعنی رمان، و آن هم رمان مدرن و اجتماعی، از مواردی است که می توان از طریق آن ، به بازنمایی و شناخت شهر دست یافت. رسیدن به درک چگونگی این بازنمایی در دو رمان از یکی از نویسندگان تاثیرگذار در حیطه داستان نویسی مدرن ایرانی نیز یکی دیگر از اهداف این پژوهش بر شمرده می شود که به تبع آن نگارنده در پی رسیدن به واقعیتی جزئی است که در این آثار وجود دارند.
ج: یکی از ایراداتی که می توان بر مطالعات شهرسازی و معماری و همین طور بر بررسی های که از خلال ادبیات و سایر بسترها برای رسیدن به این بررسی برشمرد، عدم توجه لازم به شهرهایی خارج از حوزه شهر تهران است. حضور تهران در داستان ها را می توان در نوعی “اسطورگی تهران” (ستاری، ۲۴۹:۱۳۸۵) دید که به دلایل مختلف و در گذر زمان به عنوان شهری که همواره از منظر بسیاری به دلیل موقعیت خاصی که از منظر سیاسی و اجتماعی و اقتصادی داشته، مورد توجه بوده است. اما یکی از مواردی که اهداف این پژوهش دنبال می کند این است که با پرداختن به دو رمان در دو شهر متفاوت و جدای از شهر تهران، به فضا و هویت شهری این شهرها از طریق این دو اثر پرداخته شود.
د: از دیگر اهداف این پژوهش، برقراری پیوند میان “ادبیات” و “شهر” با بررسی و تحلیل شهر در ادبیات است. همان طور که گفته شد، برای دست یابی به تحلیل هایی عمیق تر و کاربردی تر برای حل و شناسایی مسائل اجتماعی، ما نیازمند آنیم که بتوانیم در پژوهش ها به صورت میان رشته ای عمل کنیم تا نتایج بهتری حاص شود.
۴.۱. پرسش های پژوهش
این پژوهش در پی پاسخ به یک سئوال اصلی و چندین سئوال خردتر به دنبال است. سئوالی اصلی و اولیه این پژوهش می پرسد: «آیا می توان فضاهای و هویت های شهری را در نوعی از انواع ادبی به نام “رمان” جست و جو کرد و شناخت؟ و تا چه میزان شهر می توان در یک رمان بازتاب و انعکاس داشته باشد؟»
سئوالات:
– فضاهای شهری به چه شکلی در رمان در اقسام مختلف بازنمایی می شوند و حضور می یابند؟
– هویت های شهری در رمان چگونه بازتاب می یابند؟
– ادبیات تا چه میزان می تواند به بازتولید فضاهای شهری بیانجامد؟
– شهر ایرانی در رمان های انتخاب شده به چه صورت تصویر شده است؟ و در این تصویرسازی نقش عوامل مختلف اجتماعی، سیاسی و اقتصادی چه بوده است؟
– ارتباط میان هویت و فضای شهری با روایت داستان را به چه صورتی می تواند بیان کرد؟
– هویت جمعی، هویت جنسی و هویت فردی در این رمان ها به چه صورتی منعکس گشته است و دلیل این انعکاس را در واقعیت امر در چه چیزهایی باید جست و جو کرد؟
۵.۱. مسائل و مشکلات پژوهش
هر پژوهشی بنابر روشی که انتخاب می کند و بنابر شیوه ای که بر می گزیند، دارای مسائل و مشکلاتی که در حین انجام پژوهش رخ می نمایاند. بیان این مشکلات که می تواند به پژوهش گران دیگر برای انجام پژوهش یاری رساند، از بخش های مهم یک پژوهش به حساب می آید. پژوهش های اسنادی و پژوهش های میدانی در علوم اجتماعی به دلیل روند متفاوتی که برای یافته های تحقیق طی می کنند، در نوع مسائل و مشکلات نیز متفاوت اند.
به این دلیل که این پژوهش یک پژوهش اسنادی است، مسائل و مشکلات پیش آمده بر سر آن نیز بیش از همه به جمع آوری اسناد پژوهش باز می گردد.
در این پژوهش، کمبود در داده هایی که پیش از این مستقیما به این موضوع پرداخته باشند یکی از مشکلات بود که زمان زیادی را برای اتصال داده هایی که جمع آوری می شدند به خود اختصاص می داد. بیش ترین منابع که بتوان برای پژوهش به آن ها ارجاع داد شامل مقالات نوینی می شدند که اغلب در مجله های علمی – پژوهشی به چاپ رسیده اند و در این میان جای خالی کتاب هایی با تالیفات داخلی به میزان اهمیت این موضوع احساس می شد.
مشکل دیگر در این امر رخ می نمود که بیش تر منابع ارجاعی، و عمدتا در غالب کتاب، به شهر و سیمای آن از منظر و دیدگاه کالبدی نگریسته بودند و به دیگر عوامل درونی شهر کم تر توجه شده بود.
اما مشکل پژوهشی دیگر را می توان در کمبود قابل توجهی در منابع و ماخذی دانست که نسبت به وضعیت اجتماعی و فرهنگی دیگر شهرهای ایران، جدای از پایتخت، وجود دارند. خلاصه شدن اکثر منابع در بیان تاریخی سطحی از شهرهای ایران، و کم تر پرداخته شدن به مردم و تاریخ زندگی روزمره آن ها در این منابع از ضعف های قابل توجه منابع تاریخی است که می تواند برای یک پژوهش گر به وجود آید. این امر را نه تنها در تاریخ شهرهای دیگری جز تهران، بلکه به میزان قابل توجهی در کتاب های مرتبط با تهران ، با توجه به سرنوشت مهمی که از منظرهای مختلف داشته است، نیز می توان مشاهده کرد.
o کلیات پژوهش
بخش دو: تعریف مفاهیم پژوهش
۶.۱. شهر
تغییر شیوه سکونت و معیشت انسان ها و پدیدآیی شهرها پس از دوره ای از تغییر و تحولات، عملی مرتبط با انسان است و شهرها بنا به دلایل زندگی انسانی شکل یافته اند. با وجود این که شهرهای اولیه با شهرهای امروزی تفاوت هایی دارند، اما ریشه شکل گیری شهر را می توان در یک چیز و آن، به وجود آمدن شهرهای اولیه در پی انقلاب کشاورزی و اهلی شدن حیوانات و نباتات و تشکیل مجتمع های زیستی کوچک توسط کشاورزان (لینچ، ۴:۱۳۸۱) دانست. بنا بر گفته لینچ شکل گرفتن شهرها با جهش هایی صورت می گرفته است که رو به سوی تمدن داشتند، «این جهش همیشه همراه با ظهور شهرهایی بوده است که عبارت بود از مجتمع های بزرگ و نسبتا متراکمی از افراد ناهمگنی که منطقه روستایی وسیعی را در اطراف خود سازمان می بخشیدند.» (لینچ، ۳:۱۳۸۱) این شهرها به مراتب توسعه تدریجی پیدا کردند و دیگر جوامع منتقل شدند. این انتقال ادامه داشت تا که، شهرهای شناخته شده امروزی در یک تغییر بزرگ و ناگهانی پیچیده به وجود آمدند، «این پدیده در قرن نوزدهم در اروپا و آمریکای شمالی آغاز گشت و و هنوز نیز در حال حرکت است.» (همان، ۲۴)
انقلاب صنعتی که سبب شد تا جهان وارد دوره جدیدی شود، از قرن هجدهم به بعد بر روی شهرها تاثیر بسزایی داشته است. این انقلاب که از اروپا آغاز می شود، این کشورها را با رشد جمعیت شهری و تغییر عمده در سبک زندگی مردمان این جوامع رو به رو می سازد، که به تدریج بر دیگر کشورهای جهان تاثیر گذار می شود و آن ها نیز در پی این انقلاب پس از مدتی وارد دوره ی جدید از مفهوم شهر و شهرنشینی می شوند.
شتاب کشورهای اروپایی برای صنعتی شدن موجب به وجود آمدن مشکلاتی نظیر فقر و فاصله طبقاتی می شد سبب شد تا در آخرین مرحله ی صنعتی شدن شهر مدرن در قالب کلان شهرهای جدید شکل بگیرد و به وجد آید. (فکوهی، ۹۵-۹۶: ۸۴) این قالب از شهری نشینی، به مرور و در فرآیندهای استعماری و جهانی شدن به کشورهای دیگر در جهان نیز سرایت پیدا می کند و آن ها را پس از جنگ جهانی دوم با مشکلات گسترده ای رو به رو می سازد. «فرایند شهرنشینی، فرآیندی اجتاب ناپذیر و بسیار شتاب زده در این کشورها به حساب می امد، به صورتی که نرخ های زیر ۴۰ یا حتی ۳۰ درصد شهرنشینی در آن ها، نا گهان به نرخ های بالای ۵۰ و حتی ۶۰ درصد تبدیل شدند…»، که سه دلیل را می توان برای آن ذکر کرد: اول، میزان بالای تولد و جوان بودن جمعیت – دوم، تغییر ساختارهای اقتصادی – سوم، تبدیل شدن شهر به تنها امید برای زندگی. (همان، ۱۰۵)
به این ترتیب، با توجه به روندی که شهرها طی کرده اند، به طور کلی شهرها دارای ابعاد مختلف اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی هستند که این ابعاد در قالب های کالبدی و غیر کالبدی در شهر بروز پیدا می کنند.
برای درک یک شهر، باید به تمامی این عوامل توجه نشان داد. از آن جایی که شهر هم چون یک بدن انسانی، دارای نظام بندی و سیستم پیچیده ای است که تمام اجزاء آن به یکدیگر مرتبط هستند و شناخت پیدا کردن نسبت به کالبد شهر نمی تواند بدون در نظرگیری و آشنایی با بطن آن باشد، هم چنین شناخت عوامل اجتماعی و انسانی شهر نیز، نیازمند آگاهی از چگونگی شکل گیری کالبد و آشنایی با آن دارد.
فضا، زمان، جنسیت، اقتصاد، سیاست، قدرت، خویشاوندی و … همه از عواملی هستند که می توانند در یک شهر بررسی شوند. به دلیل شناختی که ما از شهرهای امروزه داریم و موقعیت انسانی که در آن قرار گرفته، برای شناخت و درک محیط بیرون از خود، نیازمند آنیم که به سراغ این محمل زندگی انسانی و روزمره امان برویم، تا بتوانیم دید بهتری نسبت به زندگی شهری به عنوان یک انسان شهری کسب کنیم.
۱.۶.۱. فضای شهری
مفهوم “فضا” در بسیاری از علوم وجود دارد و تعاریف گوناگونی می یابد. درک فضا از دیرباز در علوم و به خصوص در علوم انسانی وجود داشته است. برای مثال ارسوط فضا را مجموعه ای از مکان ها می داند و آن را به ظرفی شبیه می کند که خالی است و برای فهم آن پیرامونش باید بسته باشد تا بتواند وجود داشته باشد. (http://negahak.com/user.aspx?item=infoshow&id=1325) درک فضا به هر شکل در “سازمان یافتگی” های متفاوت خود را نشان می دهد که این سازمان یافتگی ها نیز می توانند ریشه هایی نمادین، اسطوره ای، دینی، اجتماعی و سیاسی و… داشته باشند. (فکوهی، ۲۳۶:۱۳۸۴)
آن چه در این جا برای ما اهمیت دارد، مفهوم فضای شهری است، که به محیط پیرامونی انسان ارتباط پیدا می کند. درک نقش محیط ساخته شده ما را با چیستی معنای محیط آشنا می کند و “فضای اطراف” اصلی ترین معیار برای تعریف محیط به حساب می آید و هر توصیفی از کارکرد محیط باید متوجه چیزی در فضای اطراف باشد. (لنگ، ۸۷:۱۳۸۱)
فضای شهری دارای اهمیتی است که در درک شهر دارد. این اهمیت را به دلیل وجود رابطه ای می دانند که با زندگی مردم، ساخت اجتماعی، کیفیت انسانی – عاطفی در جامعه و غیره دارد. (پارسی، ۴۱:۸۱)
«برای تبیین عناصر، عوامل و نیروهای شکل دهنده فضای شهری اولا باید به رشته هایی توجه داشت که با اثر زندگی اجتماعی بر سازمان فضایی سر و کار دارد، ثانیا فضای شهری باید بستر زندگی عمومی و اجتماعی مردم جامعه تلقی شود. ثالثا محتوای اجتماعی این فضا، که آن را بیش از پیش به عنوان پدیده ای کالبدی – اجتماعی می نمایاند، باید نه از مدل های ساده و توصیفی پاسخ فرد به محرکات محیط، بلکه با تاکید بر ظرفیت مردم و نیروهای اجتماعی و فرهنگی توصیفی عمیق تر ارائه کرد.» (همان، ۴۳) بنابراین فضایی شهری، به نوعی فضایی اجتماعی است. در واقع فضای شهری مشتمل دو فضای اجتماعی و فیزیکی می شود. (مدنی پور به نقل از قوامی فرد، ۴۸:۱۳۷۹)
بنابراین فضاهای شهری محل های تلاقی ابعاد گوناگون شهر هستند. این فضاها براساس فرهنگ و شیوه ساخت یابی شهری آن به طرق و اشکال مختلف شکل یافته و پدیده آمده اند. فضاهای شهری از ابتدایی ترین و مهم ترین مباحث در مطالعات مرتبط با شهر هستند، چرا که مطالعه سیر تاریخی فضای شهری نشان دهنده این است که در عهد باستان که کنار هم قرار گیری عنصر زیباشناختی و فضاهای ساخته شده جدا نبوده، سازمان فضایی شهر وابسته به عمل اجتماعی و سیاسی بوده است.(سلیمی، ۴۲:۸۱) بنابراین برای درک فضاهای شهری که از مهم ترین و به نوعی پایه ای ترین مفاهیم در درک یک شهر است نیازمند شناختی بیش از شناختی صوری از فضا هستیم و باید به تلاقی این فضاها، که در شهرهای معاصر در فضاهایی مانند خیابان، میدان، کوچه، فضاهای اداری- مسکونی و… معنا می یابند، به سیستم های اجتماعی – فرهنگی توجه نشان دهیم و آن را به عنوان نقطه درک فضاهای شهری دریابیم.
۲.۶.۱. هویت شهری
هویت، هم چون فضا، از مفاهیمی است که به صورت های مختلفی می توان آن را تعریف کرد و از آن سخن گفت. اما به طور کلی می توان هویت را تعریفی از “خود” و شناختن خود و نوعی “شخصیت یابی” به اشکال مختلف تعریف کرد. ما می توانیم در این تعریف از “هویت فردی”، “هویت جمعی”، “هویت ملی”، “هویت شهری”، “هویت جنسی”، “هویت سیاسی” و غیره نام ببریم که هر یک بنابر موضوع تعاریف خاص خود را دارند. بنابراین، «هویت به عنوان فرآیندی از بودن و شدن فهمیده و درک می شود.
آن چه در این جا مد نظر ماست، سخن گفتن از هویتی شهری است؛ هویتی که در شهر معنا پیدا می کند و شکل می گیرد. شکل گیری این هویت، از نظر کریستوفر الکساندر زمانی رخ می دهد که ارتباطی طبیعی و منطقی میان فرد و محیط ایجاد شده باشد.در تقسیم بندی کوین لینچ برای محورهای عملکردی برای شکل فضایی شهرها “هویت” ساده ترین شکل معنی به مفهوم “معنی” در این طبقه بندی است. هویت از منظر لینچ حدی است که فرد یک مکان را به عنوان مکان متمایزی از سایر مکان ها می شناسد و بازشناسی می کند و یک “شخصیت” را می سازد، به این دلیل که “هویت مکانی” با “هویت شخصی” پیوند نزدیکی پیدا می کند.(لینچ، ۱۶۸:۱۳۸۱) بنابراین سخن گفتن از هویت شهری در ارتباطی نزدیک به هویت فردی شکلی واقعی به خود می گیرد که این شکل جمع تمام عناصر مختلفی است که هویت یک شهر به طور کلی و هویت ساکنین شهر به طور جرئی می سازد.
به این ترتیب، هویت شهری را در مکان می توان تعریف کرد و از این تعریف به ارتباطی که هویت با فضاهای شهری دارد رسید. وجود هویت در شهرها، و به خصوص شهرهای مدرن، یکی از مواردی است که فرهنگ هر جامعه سعی در تعریف آن دارد. همان طور که یک شخص بدون شناخت خود و توانایی برقراری ارتباط میان بخش های مختلف زندگی و ذهن خود نمی تواند بگوید که “این من هستم”، یک شهر نیز برای این که بتواند به معرفی خود بپردازد نیازمند برقراری ارتباط و انسجامی معنادار میان بخش های مختلف خود و تشکیل فرآیندهای هویت یابی است، تا به این توانایی دست یابد که بگوید که چه چیزی هست و چه چیزی نیست.
۳.۶.۱. مدرنیته
مدرنیته به چه معناست؟ می توان مدرنیته را به مدرن بودن معنا کرد و آن را “امروزگی” خواند و در تعریف، آن را منش و شیوه زندگی امروزی و جدیدی دانست که به جای شیوه زندگی کهن می نشیند و آن ر انفی می کند. (جابری مقدم، ۲۴-۲۵ : ۱۳۸۴) تعریف مدرنیته نیز جز در تعریفی مشخص که به آن اشاره شد و مورد تفوق بسیاری از افراد هست، از تعاریفی است که از نظر اندیشمندان مختلف چهره های مختلفی به خود دارد. اما با توجه به تقسیم بندی ای که جابری مقدم در کتاب «شهر و مدرنیته» از نظر صاحب نظران انجام داده، مدرنیته را می توانیم به دو دسته مرتبط به هم و غیرقابل تفکیک تقسیم کنیم:
۱. تعاریفی که مدرنیته را به عنوان ساختاری اجتماعی – فرهنگی و به عنوان یک دوره تاریخی مطرح کرده اند. تاکید این تعاریف بر جنبه تاریخی و مدرنیته در آن ها شکلی از زندگی اجتماعی است که همانگونه که زمانی به وجود آمده، زمانی نیز می تواند از بین برود.
۲. این تعاریف مدرنیته را به عنوان رویکردی فلسفی مطرح می کنند و پیدایش مدرنیته را با پیدایش جوامع مدرن هم زمان می دانند، که البته منظور از این جوامع مدرن کشورهای اروپای غربی است. (جابری مقدم، همان)
هر دوی این دو دسته از تعاریف را می توان درباره مدرنیته مورد مطالعه و شناخت قرار داد و هر کدام را مرتبط به اجزای تعریف شده برای آن دانست و به کار برد. اما مدرنیته را علاوه بر این تقسیم بندی در مفاهیم به دو دسته مادی و معنوی نیز می توان تجزیه کرد: یکی «مدرنیسم» که منطبق بر اصول فکری و هنری خویش است و دیگری «مدرنیزاسیون» که مجموعه ای از ساختارهای مادی و و فرایندهایی سیاسی، اجتماعی و اقتصادی را شامل می شود. (امیرضیائی، ۱۹۳:۱۳۸۴) در این دو دسته آن چه که بر اندیشه و تعریف های صرف استوار است مدرنیسم است و آن چه به حیطه عمل وارد می شود مدرنیزاسیون. در واقع مدرنیزاسیون، آن بخش از مدرنیته است که شکل آن را در جوامع شهری شکل می دهد و مهم ترین و کاربردی ترین بخش از آن استو مدرنیزاسیون همان مسئله ای است که کشورها و به خصوص کشورهای در حال توسعه و جهان سومی با آن دست و پنجه نرم می کنند و آن چه شهرهای این کشورهای را با تضادی مواجه ساخته است، اجرایی نشدن صحیح مدرنیزاسیون و تقابل یافتن آن با “سنت” در این کشورهاست.
زندگی مدرن به گفته مارشال برمن از سرچشمه های بسیاری ریشه می گیرد:
کشفیات در قلمرو علوم فیزیکی – صنعتی شدن تولید – افت خیز در تعداد و ترکیب جمعیت های انسانی – رشد سراسیمه شهرها – نظام های ارتباط جمعی – دولت های ملی بروکراتیک – جنبش های اجتماعی توده ای – بازار جهانی سرمایه داری ؛ که همگی «مدرنیزاسیون» نام می گیرند. (برمن به نقل از امیرضیائی، ۱۹۴:۱۳۸۴)
مدرنیته، امروزه و با روندهای استعماری و سیستم های جهانی شدن که در جهان به مراتب تعریف شده اند، به عنوان شکلی ناگزیر از سبک زندگی به اکثر نقاط جهان منتقل شده و راه یافته است. بنابراین، بررسی اشکال زندگی امروزی بدون شناخت و در نظرگیری مدرنیته غیرقابل امکان است. و از آن جایی که آغاز مدرنیته از غرب بوده است، ما نیازمند آنیم که برای شناخت یافتن نسبت به آن به سراغ آراء و اندیشه های اندیشه مندان و نظریه پردازان غربی برویم، تا بتوانیم مدرنیته را در اشکال مختلف زندگی فهم کنیم. یکی از این اشکال سیستم های شهری است که پیوندی نزدیک با مدرنیته دارند و در بخش بعدی بررسی می شوند.
۴.۶.۱. ارتباط میان شهر و مدرنیته
شهر و مدرنیته بنابر تعاریفی که از آن کردیم، در ارتباطی تنگاتنگ با یکدیگر قرار دارند. شهرهای امروزه بستر تغییرات و تحولاتی هستند که به مرور زمان شکل یافته اند و به همین دلیل برای درک مفهوم مدرنیته، شهرها بهترین بستر با داده هایی بسیار زیاد به شمار می روند. این داده ها، داده هایی فضایی، اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و غیره هستند که با کنار هم قرارگیری هویت یک شهر را می سازند.
از مدرنیته در سه بخش مدرنیته اول، مدرنیته دوم و مدرنیته سوم می توان سخن گفت که هر کدام از این ها بر روی شهرها تاثیرات خصا خود را داشته اند. «مدرنیته اول» در پی رنسانس و آغاز دوره مدرن به جود می آید. پس از این دوران شهرهایی که با رنسانس رو به شده بودند با انقلاب صنعتی و پویایی های آن در زمینه های گوناگون مواجه شدند که به «مدرنیته ثانویه» نام گرفته است. در این دوره صنایع شهرها به اختیار می گیرند و ابعاد شهر، ساختار اجتماعی شهر، شیوه های زندگی و در نتیجه مفاهیم شهر دگرگون می شود. این تغییرات به اندازه تغییرات به وجود آمده در پی انقلاب صنعتی عمیق بوده و هستند که در پی آن ها و ادامه این تحولات به صورت پیوسته در جهان و به خصوص در کشورهای زایای انقلاب صنعتی و مدرنیته یعنی کشورهای غربی بسیاری «مدرنیته سوم» را برای شهرها متصور می شوند. (اسکلر، به نقل از فکوهی، ۱۲۱-۱۲۲ :۱۳۸۴)
بنابراین ارتباط میان مدرنیته و شهر، به سبب تحولاتی که همراه یکدیگر در زندگی مردم اکثر کشورها شکل داده اند، اهمیت بسیار زیادی دارد. که در فرایند مدرنیزاسیون تعریف می شوند. هادی جابری مقدم نموداری را از رابطه میان مدرنیته، مدرنیسم و مدرنیزاسیون تعریف کرده است که جمع بندی نیز از مفهوم مدرنیته است، این نمودار که در زیر می آید، به نقش و ارتباط میان “شهر مدرن” و “انسان مدرن” اشاره می کند، که در پیوندی تنگاتنگ فرایند مدرنیزاسیون را در ابعاد بسیار شکل می دهند، که این ابعاد همان روندی را طی می کنند که رابطه شهر و مدرنیته در خود جای داده اند.(جابری مقدم، ۲۷:۱۳۸۴)
بر این اساس، جامعه مدرن شهر مدرن را می سازد و شهر مدرن جامعه مدرن را. «در شهر است که مدرنیته به بالندگی می رسد و در عین حال، مدرنیته است که شهر را جلوه گاه خود می سازد.» (همان، ۶۰) محتوای شهر نیز در این جلوه گاه یعنی مدرنیته اهمیت ویژه ای دارد. این محتوا همان چیزی است که مردم آن را می سازند، و در واقع جریان مدرن سبب گشت که شهر نه به عنوان اندام واره ای که کالبد فیزیکی تنها بخشی از آن است که در واقعیت این ساکنان شهرها هستند که اصلی ترین بخش شهر را تشکیل می دهند، فهمیده شود. (جابری مقدم، ۱۵۷:۱۳۸۴)
شهرها از این رو، فضایی هستند، برای هر آن چه می توانیم از طریق آن به شناخت ساکنین شهرها، هویت های جمعی، فردی، ملی، جنسیتی و غیره دست یابیم. سیستم های پیچیده شهری با تغییر و تحولاتی که به صورت پیوسته و پویا می یابند، نظام و بدنه ای از روابط کالبدی و غیر کالبدی را شکل می دهند که با بررسی و تحلیل آن ها می توان به بطن جامعه و فهم هر آن چه مربوط به مدرنیته است دست یافت.
۵.۶.۱. شهر ایرانی
شهر در ایران، قدمتی بسیار زیاد دارد. اکثر شهرهای ایرانی در دوره های تاریخی محل وقوع بسیاری جریانات و وقایع سیاسی و اقتصادی و اجتماعی بوده اند. تاریخ شهرهای ایرانی به دوره های تاریخی ای پیوند می خورد که بسیار کهن و قدیمی هستند. در روندهای شکل یابی اولین شهرها در جهان، و در دوران باستان، بخش هایی از ایران نیز محمل اولین شکل گیری های زندگی شهری بوده است. محققانی که به بررسی تاریخ شهر در ایران پرداخته اند، اغلب تاریخ شهرسازی در ایران را به دوره های بسیار دورتر می رسانند و آن را تقسیم بندی های مختلفی می کنند. محسن حبیبی، در کتاب «از شار تا شهر» تاریخ شهر نشینی و شهرگرایی در ایران را به دو دسته پیش از اسلام و پس از اسلام تقسیم بندی کرده، که به صورت خلاصه به شکل زیر است:
۱. قبل از اسلام
الف) از قرن ۹ تا قرت ۴ قبل از میلاد: در این دوران شهر نشات گرفته از سبک پارسی تمدن مادی، شار یا شهر مادی پارسی است.
ب) ساخت شار یا شهر در قرن ۳ قبل از میلاد: در این دوران ترکیب شار پارسی با دولت-شهرهای یونانی دیده می شود و در نحوه تفکر و نگرش به جهان اختلاط نظری و عملی وجود دارد.
ج) ساخت و ساز شار از اواخر قرن سوم قبل از میلاد تا قرن هفتم میلادی(برابر با یک هجری): در این دوران بالندگی مفهوم شار، سازمان یافتگی و ابداع مجدد شار در سرزمین پارت و سبک پارتی را شاهد هستیم. این دوران مصادف است با حکومت اشکانی و ساسانی.
۲. بعد از اسلام
الف) ساخت و ساز از قرن یکم هجری تا قرن چهارم هجری قمری: در این دوران تولید مفهوم شار با دگرگونی هایی در نحوه نگرش به جهان همراه می شود. سبک خراسان در همه زمینه های ادبی و هنری در این دوران وجود دارد.
ب) شارهای دوران اولیه اسلامی و نوگرایی و نو اندیشی و تجدید حیات علمی در قرن چهار هجری قمری(برابر با یازده میلادی)
ج) سازمان شار در قرن پنجم و ششم هجری قمری (برابر با دوازده و سیزده میلادی): در این دوران نظریه دولت و تدوین آن شکل می گیرد و در مفهوم شار دگرگونی ایجاد می شود.
د) ساخت و سازمان شهر از قرن هفتم تا قرن یازدهم هجری قمری (برابر با چهارده تا هفده میلادی): فروپاشی سازمان شهری و ابداع مجدد مفهوم آن، سازمان شهری گسترده بر مبنای وحدت اجتماعی کار و حمیات دولت از این سازمان از مشخصه های شهر در این دوران است.
ه) ساخت و بافت شهر از قرن یازدهم تا قرن سیزدهم هجری قمری: در این دوران مفهوم دولت ارتقا و اعتلا پیدا می کند. در این دوران مذهب شیعه در ایران بسط و گسترش پیدا می کند.
و) فرو ریزی مجدد مفهوم دولت و از میان رفتن سازمان شهری و مفهوم شار: فروپاشی حکومت صفوی سبب به هم ریختگی ایران به مدت یک قرن می شود و در این دوران سازمان تولید فرو می ریزد و شهر به معنای تبلور کالبدی – فضائی دوره انحطاط تاریخ خود را آغاز می کند. (حبیبی، هفت و هشت و ۷۹ و ۸۷ و ۱۰۸ : ۱۳۷۸)
با توجه به این تقسیم بندی شهر در ایران تاریخی غنی و بی سابقه دارد. این تاریخ را می توان ادامه داد و و پس از آغاز تزلزل در سیستم شهری در دوره صفویه به دوران قاجار رسید. «باتشکیل دولت قاجار در سال ۱۱۶۵ هجری شمسی، ایران وارد دوره ای جدید از تاریخ جهانی می گردد، دوره ای که طلیعه آن انقلاب ۱۷۸۹ فرانسه می باشد»، و آقا محمدخان قاجار تلاش می کند تا دولت قدرتمند مرکزی ای را بر اساس الگوی صفویه بنا کند، این تلاش در دورانی آغاز می شود که الگوهای کهن کنار زده شده اند و شیوه های جدید روی کار آمده اند. (همان، ۱۱۲) این دوران سبب به وجود آمدن تغییر و تحولاتی در نظام شهری ایران شد، که تاثیر آن را تا زمان فعلی نیز می توانیم مشاهده کنیم. انقلاب مشروطه از مهم ترین تحولاتی است که دور قاجار و در تاریخ ایران شکل گرفت که تلاش داشت تا شیوه ای نوین را در سیستم شهری و تولید جامعه ایجاد کند و به تقابل با اشکال زندگی کهن بپردازد.
پس از دخالت دولت های غربی، حکومت قاجار به پایان عمر خود رسید و رضا شاه در ۱۳۰۴ دولت پهلوی را تاسیس کرد. در این دوره شهرهای ایرانی در معرض تغییرات و دگرگونی های بسیاری قرار گرفتند و این تحولات بخش عمده ای از سرمایه گذاری ها را به خو اختصاص می داد که سبب احداث تعداد زیادی خیابان شد که چهره شهرها را دگرگون کردند، و علاوه بر این با ساخت ساختمان های اداری و آموزشی و و عمومی در امتداد خیابان ها، بافت های قدیم شهری دچار فرسودگی و انزوا شدند. (سلطان زاده، ۱۷۶:۱۳۶۵) این تغییر و تحولات، با سراسیمگی و شتاب به سمت مدرنیته ای حرکت می کردند که نه به آرامی و با تغییر از پایه و به صورتی درونی که تنها به صورتی کالبدی سبب تغییر شهرها شدند. این روند پس از اتمام دوره پهلوی اول در دوره پهلوی دوم نیز ادامه یافت. دهه ۲۰ شمسی در تاریخ شهرنشینی ایران تاثیر زیادی گذاشته است، در این دوران، حضور متفقین در کشور، ملی شدن نفت و بسیاری از دیگر اتفاقات در این دهه دگرگونی نظام شهری را به همراه داشت. (مسعودی، mehreganmag.com/contents/mehregan5/2) بنابراین با توجه به این دگرگونی ها، که عمده آن ها از شهر تهران به عنوان پایتخت آغاز شدند، شهر ایرانی برخلاف گذشته روشن خود که پیش از دوران انحطاط بر اساس اصول معماری و شهرسازی دقیق و انسانی ساخته می شد، در روندی از صوری گرایی و دگرگونی افتاد که سبب پدید آیی تقابل میان سنت و مدرنیته شد. برای شناخت این دگرگونی که پی از دوران مشروطه به بیش ترین شکل ظهور پیدا کرد، بیش از همه نیازمند پرداختن به شهر تهران هستیم.
۶.۶.۱. شهر تهران
شهر تهران، امروز برای کشور ایران، شهری است که با وجود تاریخ شهرنشینی کوتاهی که داشته، نقشی بسیار حائز اهمیت دارد. اهمیتی که هم در بخش های سیاسی و اجتماعی و فرهنگی و هم در اذهان ساکنین این شهر و ساکنین شهرهای دیگر می توان دید. این اهمیت به سبب وجود منابع بسیار اقتصادی، اجتماعی، هنری، فرهنگی، سیاسی و دیگر منابع است که در آن حضور دارد و آن را به یک کلان شهر بدل کرده است. در تعریف کلان شهر، ما با شهری رو به روئیم که جمعیت و همین طور ثروت زیادی را در خود جمع آورده باشد و به عنوان مرکز تصمیم گیری ها و برنامه ریزی ها عمل کند و همین طور بیش از هر چیز مرکزی سیاسی است که عموما با پایتخت انطباق دارد. (فکوهی، ۱۲۱-۱۲۲ : ۱۳۸۴) بنابراین تعریف، تهران را می توان نوعی کلان شهر نامید. اما تهران از چه زمانی شروع به گسترش و رشد و بدل شدن به پایتخت و یک شهر کلان کرد؟
در تاریخ شهرها و سرزمین های ایران، تهران پیش از پایتخت شدنش و در دوره صفویه یک دهکده بزرگ است، که در کوهپایه های جنوبی البرز قرار گرفته و از نظر جغرافیایی در مرکزیت ایران واقع است. (تقیان، ۷:۱۳۹۱) تهران در ابتدای پایتخت شدن، شهر کوچکی است با خانه های خشتی و گلی، کوچه ها و خیابان های خاکی، با عبور و مروری به شکل روستایی، با کسب و کاری ساده و دارای طبقات اجتماعی ای برابر از نظر اقتصادی که هنوز در آن تشکیلات دولتی وسعت زیادی پیدا نکرده اند. (همان، ۷و۸) اما تهران به مرور در دوره قاجار گسترش پیدا می کند و شیوه های زیست و سیستم های اداری و اقتصادی آن به سمت نوگرایی حرکت می کنند. این تغییرات تا دوره هرج و مرج های دور قاجار ادامه پیدا می کند تا این که به دوره پهلوی می رسد. حبیبی در کتاب «قصه شهر» که به شهر تهران در محدوده زمانی ۱۲۹۹-۱۳۳۲ می پردازد می نویسد:
«در دهه اول پس از روی کار آمدن دولت پهلوی، امید به اصلاح امور پس از هرج و مرج های پایان دوره قاجار و فضای اجتماعی و سیاسی عمومی در نگاهی به سوی افق های روشن آینده، نوگرایی(مدرنیسم) ایرانی را راه پیشرفت می داشت، رویدادهای این دهه را در شهر و شهرسازی، می توان با شروع ساخت راه آهن شمال – جنوب، تصویب نقشه شهر تهران تحت عنوان نقشه خیابان ها با رویکردی نوگرایانه، تغییر نام بلدیه به شهرداری و برداشتن نام دارالخلافه از پایتخت دنبال کرد.» (حبیبی، ۱۲۹:۱۳۸۹)
در این دوران دو سئوال چگونه باید در شهر عمل کرد؟ و شهر چگونه باید باشد؟ که در دو دوره پهلوی مطرح می شود، دو سئوال اصلی است که بر سیستم شهر تهران اثر می گذارد. (همان) این دو سئوال به دنبال خود، اجرای طرح های متعدد شهری ای را به دنبال دارند که شهر تهران را با تغییرات عمده رو به رو می سازد. تغییراتی که به مرور سبب حاشیه ای شدن بافت های فرسوده شهری و تغییر شکل کالبدی شهر، بدون توجه به مفاهیمی هم چون هویت فردی و جمعی و شهری، و بدون توجه به بطن شهر با همه ابعادش می شوند. این تغییرات که در پی جریان مدرنیزاسیون جامعه ایرانی به صورتی تحمیل شده و از بالا توسط دولت و اغلب قشر روشنفکر جامعه به شهر تحمیل می شود، تغییراتی است که اثر خود را تا سالیان بعد و حتی تا اکنون بر روی سیستم شهر هم چون تهران می گذارند و این شهر را با نوعی بدقوارگی و عدم انسجام های لازم برای یک شهر رو به رو می سازند. بدقوارگی ای که ناشی از عدم ارتباط بخش های مختلف شهر به یکدیگر است، که به قول کوین لینچ «هیچ عاملی از شهر به خودی خود به تجربه نمی آید، مگر آن که در رابطه با محیطش مشاهده شود، تسلسل وقایعی که سبب بروز و وجود آن گشته شناخته گردد و در رابطه با خاطره های تجارب گذشته باشد.» و بنابراین طرح شهر هنری است که نیازمند زمان است. (لینچ، ۹-۱۰: ۱۳۷۴) بر این اساس عدم ارتباط میان بخش های کالبدی و غیر کالبدی شهر و عدم تسلسل در شهر سبب “ناخوانائی” شهر از نظر کوین لینچ می شود. ناخوانائی که با وجود تجمیع عوامل و منابع مختلف اقتصادی و سیاسی و اجتماعی از شهر تهران سیمایی نامناسب و آشفته ساخته است، که نتیجه رشد و حرکت سراسیمه به سمت مدرنیته است.
۷.۶.۱. شهر شیراز
تاریخ شیراز را متعلق به چهارهزار سال پیش می دانند. آثار تاریخی به جامانده از این شهر، نشان دهنده قدمت تاریخی ای است که در شهرسازی و تمدن شهری داشته است. از نظر جغرافیایی این شهر در ارتفاعات زاگرس قرار گرفته، که در تاریخ همواره نقطه مهمی برای نقل و انتقالات و راه تجاری بوده است. از نظر سیاسی شیراز در دوره آل بویه و صفویه به عنوان پایتخت کشور انتخاب می شود که با توجه به پیشینه ای که از دوره هخامنشی داشته و موقعیت های سیاسی و اجتماعی ای که می یابد، همواره یکی از مراکز اصلی ایران محسوب می شود.
این شهر پس از صفویه پایتخت افشاریان و سلسله زندیه می شود و در این دوره ها رونق بسیار می یابد. (از دانشنامه آزاد ویکیپدیا- فارسی : شیراز) اما پس از این دوران و با روی کار آمدن دولت قاجار، پایتخت به شهر تهران منتقل می شود. در این دوره نیز شیراز یکی از شهرهای مهم ایران است، اما از نظر شهری تا دوره پیش از جنگ جهانی دوم پیشرفت چندانی ندارد و در دوره رضاشاه از روند صنعتی شدن بهره چندانی نداشت. (همان)
در دوره پهلوی دوم شیراز به عنوان با اهمیت ترین شهر ایران پس از تهران شناخته می شد و پایتخت زمستانی خاندان پهلوی بود. در این دوران دومین فرودگاه بین المللی، کشیدن گاز بعد از تهران و ساخت کارخانه ها از پیشرفت های شهرسازی ای بودکه نصیب این شهرگشت، (http://cityshiraz.persianblog.ir/post/12/) و به آن جایگاه خوبی بخشید. هم اکنون نیز این شهر، یکی از شهرهای مهم با سابقه های فرهنگی و تاریخی غنی در ایران است.
۸.۶.۱. شهر اردبیل
شهر ادبیل نیز، هم چون شیراز، یکی از شهرهای ایرانی است که تاریخ شهرسازی آن یکی از تاریخ های شهرسازی قدیمی است. از نظر جغرافیایی این شهر در مجاورت کوهستان سبلان، طالش و بزغوش قرار دارد. http://gardesh24.com/index.php/product/30)
هجوم گرجیان و هجوم مغولان در تاریخ به اردبیل که پیش از این پایتختی برای آذربایجان بود، سبب شد تا این شهر در غارت ها و حملات آسیب های زیادی ببیند.«در دوره ایلخانان گرچه تبریز، به عنوان شهر مهم آذربایجان رو به رشد بود و از لحاظ سیاسی جایگزین اردبیل به شمار می آمد اما اردبیل نیز به عنوان دارالارشاد هنوز از جایگاهی خاص برخوردار بود. اردبیل در دوره صفوی از لحاظ سیاسی و اقتصادی سرآمد شهرهای ایران بود. شاه اسماعیل صفوی قیام خود را از اردبیل آغاز کرد. این شهر در مسیر شاه راه تجاری ایران و اروپا قرار داشت و ابریشم وارده از گیلان، از طریق اردبیل به اروپا صادر می شد. این امر در پیشرفت اقتصادی و افزایش درآمد مردم تاثیری مهم داشت.»(همان)
شهر اردبیل، پس از این دوران و رسیدن به دوره قاجار از رونق خود کاست. در این زمان اردبیل بیشتر از نظر مسائل تجاری دارای اهمیت بود. در دوره فتحعلی شاه قاجار و جنگ میان ایران و روس مردم اردبیل بسیار آسیب دیدند و شهر دچار بحران شدیدی شد. (دانشنامه آزاد ویکیپدیا، فارسی : اردبیل) پس از سپری شدن این دوران دوران مشروطیت فرا می رسد که با وجود تاثیر بسزایی که اردبیل در جریان مشروطه داشت، در پی درگیری های بسیاری نیز مورد حمله قرار گرفت و آسیب دید.(همان) در دوره پهلوی اول اردبیل شاهد حضور نیروهای روس به این سرزمین و قحطی ها و جریان هایی هم چون کشف حجاب و غیره بود.
یکی از سیستم های شهری ای که در اردبیل می توان به آن اشاره کرد لوله کشی آب شرب است که به دوره صفویه، دوره رونق شهر اردبیل باز می گردد.(همان)
۷.۱. رمان
ادبیات را به شاخه های مختلفی تقسیم می کنند. «رمان» که یکی از انوع ادبی است، از دیدگاه های مختلف همواره مورد بحث بوده است. تقسیم بندی ارسطویی که ادبیات را به دو نوع “روایتی” و “نمایشی” تقسیم می کند، ظاهرا گام نخستین برای شناخت هر اثر ادبی بوده است. (درام، ۱۳۸۰) پیش از پدیدآیی رمان، روایت های ادبی ای که از ابعاد مختلف زندگی در ابعاد سیاسی و اجتماعی و اقتصادی وجود داشت، روایت هایی بود که در قالب های داستان های عامیانه و یا داستان هایی که معطوف به سیستم قدرت می شدند و جدای از تلاش نویسنده برای پرورش یک مضمون با توجه به موقعیت های زمان حاضر بود. ژان پل سارتر درباره قصه های اولیه می نویسد:
«در آغاز نویسنده قصه می گفت بی آن که پای خود را به میان بگذارد، و یا درباره کار خود بیاندیشد، زیرا مضامین قصه هایش همه تقریبا بر اساس فرهنگ عامه یا دست کم روایات مردم بود و نویسنده به همین بس می کرد که آن ها را مدون کند. خصوصیات اجتماعی مطلبی که می پرداخت و این نکته که این مطلب پیش از آن که مورد توجه او قرار گیرد وجود داشته است به نویسنده جنبه “واسطه” می بخشید و همین امر کافی بود تا عمل او را توجیه کند… نویسنده کم تر دست به خلق و ابداع می زد، بیش تر می پرداخت و می آراست. او مورخ افسانه ها بود.» (سارتر، ۴۴۵:۱۳۸۸)
رمان، پس از عبور از تاریخ های مختلفی که بر انواع مختلف ادبی گذشته، در غرب به وجود می آید. تاریخ پدیدآیی رمان را قرون شانزده و هفده میلادی می دانند که مصادف است با دورانی از انقلاب های صنعتی و انقلاب های سیاسی و اجتماعی و به طور کلی دورانی جدید از اندیشه انسان غربی که رویکرد تازه ای نسبت به هستی یافته است و در پی آن می تواند تغییراتی بنیادین را در زندگی خود به وجود آورد، (پاک نهاد، http://www.aftabir.com/articles/view/art_culture/literature_verse/c5c1271836855_fiction_p1.php/%DA%86%D8%B1%D8%A7-%D9%88-%DA%86%DA%AF%D9%88%D9%86%D9%87-%D8%B1%D9%85%D8%A7%D9%86-%D8%A8%D9%87-%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86-%D8%A2%D9%85%D8%AF) که پس از آن نویسندگان بسیاری در غرب شروع به نگاشتن رمان هایی می کنند که با رمان های تاریخی، داستان های کوتاه و غیره تفاوت دارد و نشانه هایی از این دیدگاه جدید به جهان و زندگی انسانی را می توان درون این شکل از ادبیات دید و تحول ادبی را در روند تاریخی آن شناخت. به گفته ساتر «ادبیات که نخست انضمامی و با خود بیگانه است، از طریق «نفی» خود را رهایی می دهد و به مرحله انتزاعی می رسد. به عبارت صحیح تر: ادبیات در قرن هجدهم نفی انتزاعی می شود. (سارتر، ۲۷۲:۱۳۸۸)
در تاریخ اروپا، رمان زمانی شکل گرفت که بسیاری از ارزش ها رو به سستی و نظم جهان به زیر پرسش می رفت. این روند خدا محوری و فلسفه پیشین را به حاشیه می زد و خود نوعی انسان محوری بود که به تبع نسبی بینی ارزش ها و مفاهیم و از میان بردن مفاهیم مطلق حقیقت، که میان نیکی و بدی تقسیم بندی صورت داده بود، را در پی داشت. (پلانتین، ۴۳:۱۳۸۵)
پس از قرن هجدهم و پیوند اشکال مختلف جامعه و نمودهای آن هم چون ادبیات با مدرنیته است، که رمان امروزی به اشکال رمان های اجتماعی انتقادی، سیاسی و… شکل می گیرد. در دوران مدرن، رمان ها با تفاوتی که با اساطیر و افسانه و روایت های شفاهی عامیانه دارند، با قهرمان فلسفی، طرح قصه و راوی المپی وداع می کنند و مولفه های رمان های دوران مدرن غرب مرکزیت زدایی، آشنایی زدایی، انزوا و ابهام از نظر معناست. (هاجری، ۱۴۳:۱۳۸۱) این تغییر در دیدگاه و نوشتن روایت های زندگی، به مرور به دیگر نقاط و کشورهای جهان سرایت پیدا می کند و رمان در قالب امروزی را در بیش تر جوامع پدید می آورد.
۱.۷.۱. ورود رمان به ایران
ورود رمان به ایران را باید در دوره هایی از تاریخ ایران جست و جو کرد که مدرنیته با دخالت دولت های غربی و با سیاست حاکمه وارد کشور می شود. این دوران، دوران مشروطه و پهلوی است که با آغاز ورود مدرنیته به ایران و تغییرات عمده جامعه ایرانی همراه است. به گفته حسن حبیبی، جنبش ترجمه، که در این سال ها به وجود می آید و سبب به وجود آمدن روزنامه ها، کتاب ها و غیره می شود، که در ادبیات پیشین ایران سابقه ای نداشته اند. در این دوران، پس از تحولاتی از این دست بود که نویسندگان آغاز به نوشتن رمان کردند: اول رمان های تاریخی و سپس رمان های اجتماعی. در این دوره رمان ها، اشعار و داستان های کوتاه بیان کنند چگونگی نووارگی و نوگرایی در ایران هستند.(حبیبی، ۸۹:۱۳۸۹) این نوگرایی در ادبیات برای شکل یابی و ساختارمندی ای مناسب نیازمند زمان بود، که به تدریج رمان های اولیه که با اشکالات بسیاری رو به رو بودند رو به بهبودی گذاشتند و به مرور رمان های اجتماعی قوی ای خلق شد. «از مشخصه های رمان های اولیه غیرعمقی بودن رمان ها یعنی سادگی و سطحی بودن آن هاست که هنوز رنگ رمانس های قدیمی را دارند. رمان های این دوره ترجیحا رمانتیک و عاشقانه اند… از مشخصه های دیگر این رمان هاست: تلاش در زنده کردن عظمت های باستانی و پیش از اسلام(به ویژه رمان های تاریخی) و مبارزه با مفاسد اجتماعی، سیاسی و اداری روزگار اخیر و زورگویی های بیگانگان و درباریان داخلی… .» (سلیمی، ۲۵ و ۲۶ : ۱۳۸۸) با نام برخی از این رمان ها را می توان آشنا شد:
رمان های تاریخی: شمس و طغرا (محمدباقر خسروی)، سرگذشت شمس الدین و قمر (میرزا حسن خان بدیع)، سلحشور (عبدالحسین صنعتی زاده)، ده نفر قزلباش (حسین مسرور) و…
رمان های اجتماعی: تهران مخوف (مشفق کاظمی)، پریچهر (محمد حجازی)، تفریحات شب (محمدمسعود قمی)، فرنگیس (سعید بهشتی) و…
این رمان ها، از دورانی که شروع به خلق و ایجاد کردند، تا کنون، به گسترش خود ادامه دادند و این قالب ادبی، یعنی رمان، را به پیشرفتی در زبان و بیان رساندند. رمان ها پس از ورود به ایران، چه در قالب رمان های اولیه و چه در قالب رمان های متاخر، بازتابی از زندگی مردمان شهرها و روستاهای ایران بودند. آن چه در بسیاری از این رمان ها هنگامی که یک شهر در آن ها بازنمایی شده است دیده می شود، پرداختن به شهر تهران بیش از دیگر شهرهاست، چرا که در این دوران، تهران به دلیل موقعیت سیاسی و اجتماعی اش منشاء و سرآمد تحولات شهرنشینی در ایران است. این منشاء را بیش از هم و یا حتی می توان گفت به طور کلی، باید پس از پایتخت شدن تهران دانست، چرا که پیش از این تهران در برابر دیگر شهرهای ایرانی جایگاهی ندارد و متشکل از روستاها و آبادی های اندکی است که پس از پایتخت شدن رشد و گسترش می یابند و تغییر می کند. پیش از دوران مرکزیت یافتن تهران، شهرهایی هم چون شیراز، اردبیل، اصفهان، کرمان، مشهد و… شهرهایی هستند که مرکز وقوع بسیار اتفاقات و حوادث سیاسی و فرهنگی و اقتصادی اند و مهماری و شهرسازی نیز از نظر تاریخی در این شهرها هویت و سبقه تاریخی بسیار بیش تر و غنی تری نسبت به تهران دارد. اما روند مدرنیته و شهرسازی نوین این شهرها را دچار نوعی انزوا می سازد.
۲.۷.۱. رمان و شهر
با ورود مدرنیسم به ایران و تلاش برای ایجاد تغییرات شهری روزنامه ها، اشعار، داستان های کوتاه و بلند، رمان های تاریخی و اجتماعی و بسیاری دیگر از اشکال ادبی به وجود آمدند، که با توجه به قرارگیری اشان در دوره حساسی از وضع سیاسی و اقتصادی و وضعیت درحال شکل گیری شهرها، محملی می شوند برای بازنمایی رویدادهای سیاسی، وقایع پیش آمده در شهر، توصیف وضعیت زنان، بازتاب وضع اجتماعی مردم جامعه و غیره.
وضعیت پدید آمده، که تقابل هایی میان “نو” و “کهن” ایجاد کرده است سبب رشد و ایجاد گستره وسیعی از این بازنمایی ها در ادبیات می شود. رمان نیز که به عنوان یک قالب ادبی تازه وارد شده به ایران هم دارای جذابیت ها و هم دارای آزادی هایی برای نویسنده می باشد، بدل به یکی از بهترین فضاها برای بروز جریان های مدرنیته و توصیف وضع شهرها می شود. در این دوران شهرنشینی و رمان نویسی پیوندی تنگاتنگ با یکدیگر پیدا می کنند، و شهر به عنوان محمل شکل گیری مدرنیته با تمایز فضاهای خصوصی از عمومی مشخص می شود که بنابراین، زندگی روزمره مردم نیازمند رسانه ای است که بتوان این تغییرات را درون خود منعکس کند و این رسانه نوین نیز “رمان” است. (پرستش و مرتضوی، ۱۰۶:۹۰)
این رسانه به خوبی می تواند شهر را دورن خود تعریف کند و چهره ای از آن را به تصویر بکشد. البته این بدان معنا نیست که چنین بازنمایی بتواند به شکلی کامل انجام شود، چرا که به هرحال در هر داستان و رمانی، هرچند به میزان زیادی به واقیعت پرداخته باشد، ما تاثیر برداشت های نویسنده و به قول سیمون دوبوار “موقیعت” او را می بینیم، چه به گفته او «محال است نویسنده ای بتوان واقعیت دنیای خارج را به شکل تصویر ثابت و تمام شده درآورد و آن را در تمامیتش به ما نشان دهد. هریک از ما فقط می توانیم لحظه ای از آن را دریابیم، یعنی حقیقتی جزئی را. و حقیقتی جزئی فقط وقتی فریب و تحمیق است که حقیقتی کلی بنماید. اما اگر آن چه هست بنماید، در این صورت حقیقت است و بر ذخیر معنوی کسی که آن را دریابد می افزاید.» بنابراین می توانیم از “موقعیت” سخن بگوییم. (دوبوار، ۱۷۴:۱۳۸۹) نویسنده یک اثر ادبی یا رمان نیز با توجه به موقعیت خود و جامعه و با توجه به تعریفی که او از شهر و مدرنیته دارد، دست به توصیف می زند.
در بسیاری از آثاری که ما در دوران پهلوی اول و در شرایطی که سیاست و قدرت تلاش می کند تا مدرنیته را از طیق طرح های شهری در کشور به اثبات رساند، داریم، نوعی حسرت زدگی نسبت به گذشته شهر دیده می شود و مردم توسعه آمرانه حاکم را که در واقع با مفاهیم مدرنیته فاصله داشت ولی با آن خلط می شد را سبب هویت زدایی فرهنگی می دانستند و نسبت به گذشته دلتنگ می شدند. (ستاری، ۳۵:۱۳۹۱) در رمان های غالب این دوران را نیز ناراضایتی از سیستم های جدید شهری را می توانیم مشاهده کنیم.
ارتباط میان شهر و رمان، که ابتدا در کشورهای غربی شکل گرفته بود و بازتابی از زندگی مردم و وضعیت اجماعی می شد، پس از ورود رمان و مدرنیته به ایران نیز همواره محملی در انعکاس شهر بود. این انعکاس نیز بیش از همه به شیوه معیشت و زندگی مردم باز می گردد، چرا که هنگامی که مردم اکثرا در شهرها زندگی کنند و یا تمایل به زندگی در شهرها را به عنوان مرکز اقتصادی و اجتماعی در سر بپرورانند، شهرها به عنوان فضایی برای زندگی، مکانی می شود که حضور آن ها در رمان به امری غیرقابل انکار می رسد. این حضور پس از تغییرات شهری ایران و تلاش دولت ها برای مدرنیزاسیون تا به امروز ادامه یافته و در رمان های بسیاری که وجود دارند به اشکال مختلف دیده می شود.
::
پایان بخش اول – ادامه دارد