براساس اظهارنظر بسیاری از افراد متخصص و صاحب نظر، مهمترین چالش پیش روی شورای اسلامی پنجم شهر تهران در طول حیات خود، انتخاب شهردار برای شهر تهران بوده است. به طوری که در طول این یک سال و اندی، سه شهردار را انتخاب کرده و سکان اداره این شهر را به آنان سپرده است. در عین حال شهردار سوم که روز ۲۲ آبانماه با ۱۱ رأی انتخاب شد در یک مصاحبه کوتاه تصویری که در شبکههای اجتماعی به سرعت پخش شد، اعلام کرد که اولویت او بیش از هر چیز ساماندهی ترافیک و رسیدگی به وضعیت آلودگی هوای پایتخت است. دراین میان اینکه وی در پایان دوره خدمتش بتواند بر همین دو مشکل ولو به طور نسبی فائق آید، امریست که در گذر زمان معلوم خواهد شد، اما به نظر میرسد بازشدن گره مدیریتی در شهر تهران به همین سادگیها نباشد. زیرا در وهله اول باید پذیرفت که تهران از منظر مدیریتی در رنج است و واقعاً حالش خوب نیست! سپس برای غلبه بر این مشکل به یک سری اقدامات اصلاحی از جمله بازنگری در قوانین دست زد. این یادداشت با نگاهی بر مستند «آقای مدیر» سعی میکند منظر مدیریتی شهر تهران را در حد بضاعت خود، بررسی کند.
آنچه در مستند «آقای مدیر» از زبان متخصصان مختلف بیان میشود، نه تازه است و نه حرفهایی خاص. اما بسیار قابل توجه است. به نظر میرسد این سخنان را میتوان در دستهبندیهای زیر گنجاند:
نوشتههای مرتبط
دسته اول آمار و ارقام مانند از دست دادن ۲۰میلیون ساعت در ترافیک برای یک روز در تهران ، مصرف روزانه ۸۰ میلیون لیتر بنزین در کشور درطول یک روز که دوبرابر استاندار جهانی است و سهم قابل توجه تهرانیها در این میان، افزایش نزاعهای روزانه در تهران، کاهش شاخصهای رفاه برای زندگی در تهران، پذیرش روزانه ۸ برابر جمعیت و شبانه ۴ برابر جمعیت بیشتر از توان معمول خود بر اساس شاخصهای جغرافیایی و اقلیمی و … .
دسته دوم ذکر واقعیتهایی در مورد جغرافیا و اقلیم تهران در تناسب با شهری بودن آن مانند زلزلهخیز بودن، وقوع پیشلرزههای روزانه در تهران به طور مرتب هرچند ساکنان متوجه آن نمیشوند، گسلهای متعدد، افزایش دمای هوا و کاهش نزولات جوی در ۲۰ سال آینده، افزایش بیرویه جمعیت، وجود شهرکهای اطراف بدون سیستم فاضلاب، و… .
دسته سوم لزوم الگوبرداری از نمونه شهرهای دیگر جهان برای حل معضلات تهران با استناد به مدلهای حل معضل آلودگی هوای توکیو در سالهای پیش، حل معضل ترافیک شهر کوریتیبا برزیل، سیل استان کویین لند استرالیا در سال ۲۰۱۱ و مدیریت بحران آن و … .
دسته چهارم لزوم بازنگری در قوانین مختلف ساخت و ساز و درنظر گرفتن زلزلهخیز بودن شهر تهران و جلوگیری از بلندمرتبهسازی
دسته پنجم مسئله مدیریت بحران و شفافسازی برای دستگاههای ذیربط
دسته ششم عدم یکپارچگی مدیریت در شهر تهران
به نظر میرسد در نگاه اول، که این سخنان تکراری باشد اما شنیدن آنها از تعدادی متخصص طی ۵۲ دقیقه، این پرسش را به ذهن متبادر میکند که منشأ این تناقضها کجاست؛ اینکه همه میدانند مشکلات چیست، ریشه آنها کجاست، راه حلها چیست اما کسی توجهی نمیکند!
این مستند ابتدا با صحبتهای دو استاد غیرایرانی آغاز میشود که درباره تهران، گذشته، مشکلات، آینده و چارهها صحبت میکنند، سپس با صحبتهای اساتید ایرانی ادامه یافته و با نظرات مدیران اجرایی سطوح بالا پایان مییابد. به عبارت دیگری و در یک نگاه چه با نگرش اتیک و چه امیک گویی همه یک حرف را میزنند و از سوی دیگر سیر پرداختن به موضوعات نیز به گونهای پیش میرود که تهران را شهری مملو از مشکلات و اتفاقات ریز و درشتی معرفی میکند که تا چند سال دیگر، به طور کامل قابلیت زیستن را از دست میدهد. در نهایت چیزی که ممکنست به ذهن بیننده برسد آنست که در این میان شهروندان تهرانی باید خودشان دست به کاری بزنند زیرا هیچ مدیری نیست که بخواهد و بتواند این مشکلات را حل کند، یعنی شاید و احتمالاً شهروندان از شهر بیرون بروند یا اینکه در همین شهر بمانند و با مشکلات عمدهای مانند افزایش جمعیت، آلودگی هوا، کاهش نزولات جوی، افزایش دمای هوا، ترافیک، آلودگی صوتی و غیره بسازند و زندگی کنند. بنابراین مشکل تهران بیش از هرچیز مدیریتی است.
اما در این میان تفسیری که از مدیریت در تهران در این مستند میشود، حائز اهمیت است. براساس مفاهیم و روال معمول، مدیریت در تهران، به معنای وجود مسئولان با سمتهای مختلفی مانند استاندار، فرماندار، بخشدار و شهردار است که در طول سالیان مختلف اداره این شهر را به عهده گرفتهاند. اما نکته مهم و در عین حال قابل بررسی آنست که این مسئله در مورد تهران به همین سادگی نیست. یعنی از یک سو گسترش افقی تهران در پهنه جغرافیایی دامنه جنوبی البرز مرکزی همراه با موج مهاجرتی گسترده به ویژه در نیم قرن اخیر باعث شده که مرزهای این شهر، شهرهای ری (به مرکزیت ری) و شمیرانات (به مرکزیت تجریش) را در خود حل و بنابراین صاحب یک شهردار و سه فرماندار شود و از سوی دیگر در داخل خود شهر تهران نیز عدم انطباق مراکز و مناطق مختلف شهرداری با سایر نهادهای خدماتی مانند آب و فاضلاب، برق، مالیات، تأمین اجتماعی و غیره بر هم، باعث بروز مشکلات عدیده شده است. یعنی از یک طرف باعث افزایش و تعدد مراکز و افراد تصمیمگیرنده شده و از سوی دیگر فرارهای قانونی برای همین نهادهای تصمیمگیرنده ایجاد کرده و به همین دلیل تهران در عین حال که مدیران مختلفی دارد، گویی هیچ مدیری ندارد که در مواقع ضروری بتواند مسئولیت تصمیمات خود را بر عهده بگیرد. این مسئله یعنی وجود یک شهردار و سه فرماندار از یک سو باعث بروز بحران مدیریتی در شهر شده و از سوی دیگر عدم تطابق مناطق شهری و خدماتی باعث شده تا مدیران شهری از یکدیگر، از قوانین حوزه دیگری، از عملکرد سایر نهادهای خدماتی مرتبط و غیره شناخت کافی نداشته باشند که این امر نیز خود بر معضلات این شهر دامن میزند.
اما نکته مهمی را نباید از نظر دورداشت که تهران تنها پایتخت سیاسی ایران نیست، بلکه در طول دهههای اخیر به مرکزیت مهم اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و تاریخی ایران بدل شده و همین امر بر پیچیدگیهای آن افزوده است. یعنی بالاتر از مدیران شهری، تصمیمات هیئت دولت و مصوبات مجلس شورای اسلامی بیش از هر شهر دیگری، بر این شهر تأثیر دارد و گویی علاوه بر تقسیمات حاکمیتی معمول هر شهری مانند استاندار، فرماندار، بخشدار و شهردار، تهران یک مجلس شورای اسلامی و یک رئیس جمهور و سایر نهادهای کشوری هم دارد که تداخلات فراوانی در حوزه کاری یکدیگر ایجاد میکنند.
بنابراین تفسیر مدیریتی از شهر تهران، تهران قبل از هر چیز نیازمند انسجامسازی مدیریتی است و تازمانی که این انسجام اتفاق نیفتد، نمیتوان انتظار زیادی برای حل معضلات آن داشت.