زبان منبع تجارب انسان ها در طول سالیان متمادی است وبنابراین شناختن آن به معنی دستیابی به یک منبع معرفتی است. این منبع غنی تاکنون مورد بررسی علوم مختلف از جمله زبان شناسی ، نشانه شناسی، انسان شناسی ، جامعه شناسی ، روانکاوی و… قرار گرفته و یا باعث پیوند علوم و شاخه های مختلف یک علم شود. زبان علاوه بر آن که با پیوند خود وانسان شناسی تشکیل یک گرایش مهم را داده است ، به تنهایی…
سیستم شناختی
نوشتههای مرتبط
زبان منبع تجارب انسان ها در طول سالیان متمادی است {وبنابراین} شناختن آن به معنی دستیابی به یک منبع معرفتی است.(نرسیسیانس : ۵۹) این منبع غنی تاکنون مورد بررسی علوم مختلف از جمله زبان شناسی ، نشانه شناسی، انسان شناسی ، جامعه شناسی ، روانکاوی و… قرار گرفته و یا باعث پیوند علوم و شاخه های مختلف یک علم شود. زبان علاوه بر آن که با پیوند خود وانسان شناسی تشکیل یک گرایش مهم را داده است ، به تنهایی نیز توانسته موجب پیدایی مکاتب مختلفی شود که از آن جمله می توان به انسان شناسی شناختی اشاره کرد.
انسان شناسی شناختی که ریشه در تجربه گرایی عصر روشنگری و اندیشه افرادی چون لاک، هابز وروسو دارد (رابرتسون :۶) به معنای شناخت فرهنگ « به مثابه مجموعه ای از ذهنیت ها ، ارزش ها، تصاویر و احساس ها » است (فکوهی ؛ ۱۳۸۱ : ۲۴۱) این مجموعه در ذهن انسان پرداخته شده و ابزاری برای انجام فعالیت اجتماعی اوست .(همان) هدف این شاخه آن است که با «بازنمایی قابل اتکای سیستم های منطقی تفکر افراد» (رابرتسون: ۴) به ملاک های کشف وتکرار آن ها دست یابد.(همان) از این رو علاوه بر آن که با روان شناسی ارتباط نزدیک دارد، بخشی از رابطه خود را با انسان شناسی زبان وساختارگرایی تعریف می کند.(همان)
البته این رویکرد دارای بعد دومی هم هست که ریشه در مطالعات جسمانی و بیولوژیکی انسانی داشته وبا تاکید بر نقش مغز و رشد حجمی آن در پیدایی وتکامل زبان و بالعکس حرکت می کند. به گونه ای که می توان گفت « بی هیچ گمانی … تکمیل زبان در رشد مغز انسان تا ابعاد کنونی ،نقش داشته است.» (بیتس وبلاگ ؛۱۳۸۲: ۳۵) البته روی این نوشته تاکید بر بعد اول است.
با این توصیف به نظر می رسد ، انسان شناسی شناختی رویکردی ایده آل گرا برای مطالعه شرایط انسانی است و بر مطالعه روابط بین فرهنگ بشری و تفکر بشری متمرکز می شود. بدین ترتیب در آن سازمان مادی شناختی، با این رویکرد که «چگونه مردم معنی واقعیت را با توجه به مقولات شناختی که خود بومی ها می سازند و نه مقولات انسان شناسان» ، مورد بررسی قرار می گیرد.(همان) از این رو این مکتب نظری با رویکرد امیک خود سعی دارد هرچه بیشتر بر حوزه زبانی ومعانی منحصر به فرد فرهنگ مورد مطالعه خود نزدیک تر شود وحتی المقدور از اعمال معانی خارج از فرهنگ بر آن خودداری کند. بنابراین اگرچه مفاهیم مورد استفاده در انسان شناسی شناختی مانند سایر رشته ها با واژه بیان می شوند و بدین ترتیب بر زبان تاکید دارد اما باید گفت رابطه مفاهیم و زبان به لحاظ معنی شناسی و نه واژه شناسی در آن مورد تاکید است. برای همین بخشی از مباحث آن به همگانی های فرهنگی از خلال زبان متمرکز شده است.
شکل گیری همگانی های فرهنگی را می توان از خلال کلید واژه ها و مفاهیم محوری که در این حوزه نظری شکل گرفته اند، مشاهده کرد. مفاهیمی مثل « تحلیل ویژگی ها »، « پارادایم معانی» ، « الگوی فرهنگی» ، « طرحواره » ، « معناشناسی مردم نگارانه » ، « هزار تو »، « سناریوی ذهنی» ، « سرنمونه» و… . در این مفاهیم بدون تاکید بر ابعاد و گستره ی همگانی ها ، دیده می شود که علیرغم وجود نسبیت گرایی فرهنگی ، همگی ناظر به معانی هستند که در فرهنگ های مختلف مشترک اند.
مثلا از این میان «طرحواره» (Schema) از مهم ترین وقدرت مند ترین مفاهیم طی ۲۰ سال گذشته بوده است.(همان:۱۹) وبه معنای یک تجربه سازمان یافته است که مستلزم فعال سازی کل است.(همان) مثال این مفهوم Writing در زبان انگلیسی است که مفهوم نوشتن ونگارش را دارد. درحالی که نزد یک ژاپنی معادل این واژه یعنی Kaku می تواند به معنای زبان، خط خطی کردن ، تصاویر، و یا هرچیز دیگری از این حیث باشد .بنابراین طرح واره ها به لحاظ فرهنگی منحصر به فردند و نیاز برای یک دیدگاه امیک (درونی) هنوز هم یک الزام مقدماتی در هر تحقیق مردم نگارانه است.(همان)
مثال دیگر مفهوم «هزارتو» ( Mazway) است که به « تصویری ذهنی از جامعه و فرهنگ » اطلاق می شود.(فکوهی ؛۱۳۸۱:۲۴۶) Maze دربرگیرنده دریافت های اشیاء مادی و نحوه به کارگیری Maze توسط مردم جهت کاهش استرس می باشد.(رابرتسون: ۱۸) و در واقع تصویر جامعه است همان طور که باید باشد و نوعی کلید درک واقعیات بیرونی است. به عبارتی « برای آن که جامعه ای از تنش به دور باشد باید تصویر پدیده ها ، آن گونه که هستند بر تصویر آن ها آن گونه که باید باشند ، بیش ترین انطباق را داشته باشند. در غیر این صورت هر اندازه این فاصله افزایش یابد ، پتانسیل تنش و بروز تنش ها در جامعه بیش تر خواهد شد. » (فکوهی ؛۱۳۸۱:۲۴۶)
از آن چه گفته شد می توان رابطه معنادار زبان و انسان شناسی شناختی مبتنی بر فرهنگ را دید. چرا که برای درک مفاهیم این حوزه باید هرچه بیشتر بر زبان متمرکز شد. اگرچه همواره این نقد نیز بر آن وارد است که روش شناسی اش « عمدتا یک روش شناسی صوری و شکلی است و حتی معانی را در قالب های صوری بررسی می کند و در نتیجه نمی تواند بار واقعی و عمیق یک واژه را بیابد.» (همان : ۲۴۷) اما باید گفت آن چه حاصل و دستاورد این حوزه نظری است ،آن است که « هر فرهنگی مجسم کننده سیستم سازمانی یکپارچه ای برای درک اشیا ، وقایع و رفتار درون آن فرهنگ است.» (رابرتسون: ۵) از این رو سیستم شناختی که درون ذهن هر فرد مبنای شناخت و به تبعش کنش آن فرد قرار می گیرد ، مبنای فرهنگی دارد. پس برای شناخت سیستم ذهنی افراد لازم است به شرح آن چه از فرد « به لحاظ اجتماعی و فرهنگی در شرایط ، زمینه ها و مواقع معین انتظار می رود یا] از سوی او [مناسب تشخیص داده می شود» ( همان) ، پرداخته شود.
بازی های زبانی
براساس فلسفه متاخر ویتگنشتاین ، برای دستیابی به تلقی درست از زبان کافی است به کارکرد آن در زندگی واقعی مردم توجه کنیم و ببینیم مردم با زبان چه می کنند.معنای هر واژه عبارت است از کاربرد آن واژه در زبان و از این رو شعار معروف او این است « از استعمال بپرس نه از معنا» (قمی : ۶۴) به عبارتی زبان مجموعه ای ناهمگن از بازی های زبانی بسیار گوناگون است که هرکدام دارای قوانین خاص خود هستند. در این نظریه قواعد عمومی بر این بازی ها حاکم نیست و گوهر یگانگی زبان زیر سئوال برده می شود . زیرا « زبان ابزاری است که می توان آن را برای اهداف مختلف به کار گرفت و معنای یک گزاره از الفاظ و اجزای آن به دست نمی آید بلکه از کاربرد گوینده اخذ می شود.» (همان) بنابراین ویژگی مهم زبانی قیاس ناپذیری آن در سطح جامعه است.
همان طور که می دانیم تحلیل لیوتار از وضعیت پسامدرن رابطه جدی با نظریه بازی های زبانی ویتگنشتاین دارد. در این وضعیت لیوتار علاوه بر تاکید بر قیاس ناپذیری زبانی در حوزه های فرهنگی مختلف مانند علم، اخلاق ،فلسفه، ادبیات و… اعلام می کند «هیچ مبنای عقلی برای قضاوت در میان حوزه ها وجود ندارد.» (همان :۶۵) بنابراین جامعه نیز که از همین حوزه های فرهنگی بدون معیار ساخته می شود ، دارای ویژگی « تنوع و قیاس ناپذیری فعالیت اجتماعی متنوع … است و روابط اجتماعی در چنین جامعه ای برآیند فرایندی است که در آن … تعدادی نامعلوم از بازی های زبانی که هریک تابع قانون خویشند ، تداخل می کنند.» (همان) از این رو در وضعیت پسامدرن هیچ روایت بزرگی یافت نمی شود که مشروعیت عام داشته باشد. بنابراین فلسفه ، علم ، اخلاق و… به عنوان منبع نهایی مشروعیت ، « از اعتبار خود به عنوان مرجع نهایی ساقط شده اند و پذیرش یک چشم انداز توسط افراد در چنین جامعه ای تابع دلایل اجتماعی ، فرهنگی ، تاریخی و سیاسی است و از نظر عقلی توجیه پذیر نیست . زیرا هیچ چشم اندازی نمی تواند بر چشم انداز دیگر ترجیح داشته باشد.» (همان)
جمع بندی
از آن چه در مقدمه بحث آمد ، به طور خلاصه باید گفت شکل گیری چارچوب شناختی افراد در سیستم شناختی براساس فرهنگ جامعه شان است . لذا تاثیر جامعه و فرهنگ حاکم در شکل گیری سیستم های شناختی افراد آن اهمیت زیادی دارد. از سویی نیز گفته شد که پسامدرن وضعیتی است که افراد در یک بازی زبانی گرفتار می شوند و تدریجا منبع مشروعیت بخشی و ارجاع خود را از دست می دهند. پس هرگونه مشروعیتی زیر سئوال خواهد رفت. بنابراین بازی های زبانی که مبتنی بر فرهنگ محدود خود هستند و نمی توانند عملا بر دیگری ترجیح داده شوند، به چارچوب های شناختی افراد آسیب می زنند. مثلا همان طور که درباره مفهوم هزاره نیز گفته شد ، این مفهوم ناظر به برداشت وتلقی افراد از جامعه خویش است . وقتی جامعه مملو از بازی های زبانی شود یعنی مشروعیت بخشی ها زیر سئوال رفته است ، بدین ترتیب به چارچوب های شناختی آسیب وارد می کند. زیرا در این فرایند انطباق تصویر قبلی جامعه که در ذهن فرد وجود داشته است ، هر لحظه با آن چه رخ می دهد متفاوت می شود. زیرا فرد دائم در جستجوی منبع قابل اعتبار و اعتماد است .اما آن را نمی یابد. چنین آسیبی به سیستم های شناختی، هر چه بیشتر خود را در قالب زبان نشان خواهد داد. لذا در این باره باید گفت زبان کلیت یکپارچه و منبع معرفت شناختی خود را در دراز مدت از دست خواهد داد .
منابع :
بیتس، دانیل و بلاگ ،فرد ، انسان شناسی فرهنگی ، ترجمه محسن ثلاثی، تهران : انتشارات علمی ، چاپ دوم:۱۳۸۲
فکوهی ، ناصر ، تاریخ اندیشه و نظریه های انسان شناسی، تهران: نشر نی : چاپ اول :۱۳۸۱
قمی ، محسن ، تاثیر نظریه های بازی ویتگنشتاین بر فلسفه لیوتار ، فصلنامه اندیشه دینی ، دانشگاه شیراز شماره ۱۶۶ ، صص۶۱-۹۲ ، پاییز ۱۳۸۴
رابرتسون ،تارا ، انسان شناسی شناختی ، ترجمه مجنون آموسی و مرتضی جعفریان ، فصلنامه انسان شناسی ، جهاد دانشگاهی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران ،پیش شماره بهار ۱۳۸۴-صص ۴-۳۳
نرسیسیانس، امیلیا ، زبان شناسی انسان شناختی عملی ، فصلنامه انسان شناسی ، جهاد دانشگاهی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران ، شماره ۲و۳ ، زمستان ۱۳۸۴ و بهار ۱۳۸۵،صص ۵۹-۶۶
ایمیل نویسنده: fsayyarpour@gmail.com