نوشتهی زیر ترجمهی بخش سوم با عنوان «میشل فوکو» از ترجمهی فصل دوم کتاب معروف «بدن و جامعه» اثر برایان.اس.ترنر است که به تدریج در همین وبگاه منتشر میشود. این کتاب که به مسئلهی بدن و جامعه پرداخته، به عنوان اولین اثر مستقل در حوزهی جامعهشناسی بدن(۱۹۸۴) شناخته میشود که متأسفانه به فارسی ترجمه نشده، اگرچه در بسیاری از منابع پژوهشی مانند پایاننامهها، مقالات و غیره به آن رفرنس داده شده و میشود.
در ادامه به ترجمهی بخش سوم فصل دوم میپردازیم با این توضیح که بخشهای این ترجمه بر اساس عنوانهای این فصل پیش میروند و منتشر میشوند و فایل پی دی اف صفحههای کتاب به پیوست و بخشهای ترجمه شدهی قبلی نیز امده است.
نوشتههای مرتبط
میشل فوکو
در پرداختن به نادیدهانگاری بدن در جامعهشناسی، ممکنست این مسئله دقیقتر باشد که این نادیدهانگاری به معنی غرق شدن است تا غیبت، چرا که بدن در تئوری جامعهشناختی تاریخی پنهان دارد تا اینکه گفته شود اصلن تاریخی ندارد. هدف این کتاب هم مطرح کردن چنین غرق شدنی است و اینکه یک تئوری برای اهمیت بدن و بدنها ساخته شود. قبل از توجه به قلمروهای متنوع تئوری جامعهشناختی که بحث میشود، بدن برخلاف طرد تئوریک آن باقی ماند، مهم این است که طرح کلی را بدون چون و چرا توسط ]شاخهی[ جامعهشناسی بدن پذیرفت. بازیابی مختصر بدن به رد هرگونه اتهام شتابزدهی زیستشناسی یا ذرهگرایی منجرشد. از آنجا که در این کتاب خواهد آمد، در بخشی از کاربرد فلسفهی میشل فوکو، برخی از تمایزهای اساسی در اینجا مشخصن فوکویی است. ابتدا جامعهشناسی بدن میتواند به مثابه یک پژوهش ماتریالیستی در نظر گرفته شود. در یک مصاحبه با موضوع قدرت و بدن، فوکو علاقمندیهای خود در مورد بدن را با تحلیلهای مارکسیستی ایدئولوژی و قدرت مقایسه میکند:
در مورد مارکسیسم، من از کسانی نیستم که سعی میکنند تأثیرات قدرت را در سطح ایدئولوژی مطرح کنند. در واقع من تعجب میکنم چطور قبل از طرح پرسش ایدئولوژی، این امر نمیتواند ماتریالیستیتر از آن باشد که ابتدا پرسش بدن و تأثیرات قدرت روی آن مطالعه شود. زیرا مشکل من با چنین تحلیلهایی اولویت ایدئولوژی آن است که اغلب پیشفرض سوژهی انسان بر خطوطی از مدلهای فلسفهی کلاسیک است و با آگاهی از اینکه قدرت پس از آن تفکر را به دست میگیرد، همراه میشود. (Foucault, 1980a: 58)
برای فوکو، تأثیرات قدرت ایدئولوژی به نظر نمیرسد که در دستکاری (manipulation) سوژهی انسانی در آگاهی ناب باشد. در جوامع مدرن، قدرت محوریت ویژهای به این معنا دارد که بدن محصول مناسبات سیاست/قدرت است و به مثابه سوژهی قدرت در جهت کنترل، شناخت و بازتولید آن تولید میشود. قدرت فراتر از مادیگرایی بدن میتواند به دو بخش کاملن جدا اما مرتبط تقسیم شود: نظم بدن و کنترل جمعیت.(Foucault, 1981: 139)اولین بخش برای بدنهای فردی است و به کالبدشناسی سیاسی رفرنس میدهد، در حالیکه دومین بخش به بدنهای ویژه برمیگردد و مستلزم “سیاستهای حیاتی”( bio-politics’) جمعیتی است.
فوکو علم پزشکی را به مثابه سطح پیچیدهی دانش، بین نظم بدن افراد به وسیلهی گروههای تخصصی(روانپزشکان، متخصصان علوم تغذیه، مددکاران اجتماعی و غیره) با تنظیم جمعیت به وسیلهی نظارت تام(panopticism) (در شکل تیمارستان، کارخانهها، مدارس و بیمارستانها ) مرتبط میداند. ادارهی جامعه مستلزم کنترل افراد از طریق پزشکی شدن بدنهاست. در حالیکه اغلب در ارایهی نقد بر مارکسیسم مدرن، به نظر میرسد که پروژهی فوکو ارتباط کمی با دیدگاه ماتریالیسم تاریخی فردریش انگلس دارد که منشأ خانواده را مالکیت خصوصی و دولت میداند، وی ادعا کرد تفسیر ماتریالیستی تاریخ با تولید و بازتولید سریع حیات به مثابه عامل جبری جوامع انسانی مرتبط است. این جبرگرایی شخصیت دوگانهای دارد که به معنی تولید ابزارهای امرار معاش و تولید موجود انسانی است: نهادهای اجتماعی که برای انسانهای یک دورهی تاریخی و در منطقهای معین هستند، به هر دو نوع تولید یعنی توسعهی کار از یکسو و خانواده از سوی دیگر (Engels, n.d.: 6) وابسته اند. تئوری ماتریالیستی بدن دو پیوند میان نظم بدن و تنظیم جمعیت برای مناسبات نهادینه میان مالکیت ،خانواده و پدرسالاری ارائه کرده است.
در حالی که جامعهی انسانی به شکل بنیادین در طول ۲۰۰۰ سال پیش تغییر کرده است، جامعهزیستشناسی نشان میدهد که بدن انسان باقی در همهی جنبههای مهم فیزیولوژیکی تغییری نکرده است. نتیجهی این دو آن است که جامعهشناسی بدن یک عمل(enterprise) تاریخی است. در نتیجه به هرحال به طور مناسبی بنیانگزاری نشده است تا جایی که پرسشهای “بدن” و”جمعیت” در ارتباط با ساختارهای جامعه-فرهنگی به لحاظ تاریخی مهم شدهاند. چنین رهیافت تاریخی بدن یکی از اساسیترین سهمهای فوکویی برای تاریخ انسانی به مثابه موضوعی علمی است. با انفجار جمعیتی که در قرن ۱۸ اتفاق افتاد، “جمعیت” به مثابه یک موضوع برای فناوریها و پژوهشهای علمی مورد توجه قرار گرفت:
در اثنای این مسائل، بدن- به مثابه بدن افراد و بدن جمعیتها- حامل متغیرهای جدیدی میشود که نه فقط این متغیرها شامل کمیاب و متعدد، مطبع و سرکش، فقیر و ثروتمند، سالم و بیمار، قوی و ضعیف نیستند، بلکه کمابیش مورد بهرهبرداری، متمایل به سرمایهگزاری سودآور، با کسانی که بقا، مرگ و بیماری را جستجو میکنند، و ظرفیتی برای آموزش مؤثر را دارند. این صفات زیستشناختی جمعیت مربوط به عوامل مدیریت اقتصادی است. (Foucault, 1980a: 172)
“جمعیت”به مثابه محور علوم بدنی در ارتباط با رشتهها، مقررات و شیوههای نوین پدید آمده است. با همراهی بدن و جمعیت، جنسیت افراد محوری جدید در مناسبات قدرت است که منجر به مدیریت زندگی شد.
ترجمههای بخشهای پیشین:
ترجمه کتاب «بدن و جامعه» – برایان.اس.ترنر- فصل دوم (۱)- بدنهای غایب
ترجمه کتاب «بدن و جامعه» – برایان.اس.ترنر- فصل دوم (۲)- خود
ایمیل نویسنده: fsayyarpour@gmail.com
فایل پیوست :