موجود انسانی از پس موجودیتی مادی به نام کالبد یا بدن هویت می یابد. به عبارتی ما هیچ انسانی را نمی شناسیم که بدن نداشته باشد. داشتن بدن در همه فرهنگ ها به معنای داشتن موجودیت است. اگرچه مباحث مربوط به مالکیت تن وبدن درفرهنگ های مختلف بنا به شرایط ،متفاوت است ،اما آن چه درهمه جا عمومیت دارد همین قصه است : یک بدن مساویست با یک انسان. نگرش به مساله بدن ، به لحاظ تاریخی داستان پرفراز ونشیبی دارد. درنگرشی کلی به دوره های ماقبل تاریخ ، او به اتکای بدنش ، که از یک سو موجودیت او را تضمین می کرد وازسوی دیگر برای بقای این موجودیت، بشر می بایست به بدنش توجه کرده و اورا از سرما، گرما، گرسنگی ، تشنگی ، خطر حیوانات درنده ، مصایب طبیعی و… حفظ کند، به گردآوری وشکار مشغول بود. زیرا حفظ بدن از دیرباز تاکنون به معنای حفظ وادامه حیات انسانی است.
در دوره کشاوزی بدن اهمیت بیشتری می یابد. نیاز به نیروی کارگر برای تولید غذا ودوباره همان سیکل تکراری قبلی وتکرارشونده فعلی یعنی حفظ بدن برای بقا وبقا در جهت حفظ بدن، ادامه می یابد. عضلات ورزیده ، چابکی بدن، قوی بودن و… از پارامترهایی است که برای زندگی درآن دوره مورد نیاز است.
نوشتههای مرتبط
در دوره صنعتی ، بدن اهمیت فزاینده ای دارد.زیرا نیروی کار به معنای موجودانسانی است که در کارخانه های غول پیکر به تولید انبوه کالاهای مصرفی می پردازد. عدم توانایی کافی در حمل وجابجایی کالاها ، توان ایستادن وتحمل در کار روزانه که ساعتها طول می کشید و… اهمیت بدن را بیش از پیش آشکار می کند. کارگر بیمار جز دردسر وهزینه هایی که بر دوش کارفرما تحمیل می کند، چیزی ندارد. تا جایی که بیشتر کارگران بیمار در آن دوران بیماری خود را از ترس از دست دادن کار شان پنهان می کردندوبه ساعت های متوالی کارسخت با آن بدن رنجور تن می دادند.
دردوره های اخیر، استفاده های طولانی در کارهای طاقت فرسای بدنی ، کمتر شده است. عدم نیاز به تحرک زیاد در زندگی شهری و وجود سیستم های حمل ونقل پیشرفته و… باعث شده تا نگرش به مساله بدن نوع دیگری به خود بگیرد. بااین توضیح که هنوزهم نگاه به بدن در درجات بالایی از اهمیت است.گسترش علم پزشکی در شاخه های متعدد، درمان بیماریهای لاعلاج وصعب العلاج دهه های پیشین و… همگی نشان از همین واقعیت دارد. در شاخه های تربیت بدنی و ورزش نیز وجود باشگاه هایی با هزینه های سرسام آور وگزاف و تربیت بدن هایی برای پولسازی وتربیت قهرمانان ملی وباشگاهی در بیش از ۱۰۰ رشته ورزشی درجهان ،برگزاری المپیک والمپیادهای ورزشی ،مسابقات جهانی ومنطقه ای و… نیز وجهی دیگر از نوع توجه کنونی بشر به مساله بدن است.وجه دیگر را می توان در مصرف افزاینده مواد آرایشی ، بهداشتی وپوشاک دید که در دهه های اخیر روند شتابنده ای داشته است. رشد تکنولوژی درزمینه های مختلف برای استفاده بدن وراحتی فرد وجهی دیگر است.این ها همگی نوعی نگرش به امر بدن اند که البته هرکدام در زمینه های خاص خود ایجاد شده اند.
اما این گونه توجه به امر بدن وکالبد در حوزه کاوش های علوم اجتماعی امری تازه است ،برایان ترنر در بدن وجامعه می نویسد: جامعه شناسی در گذشته ذهن وبدن را جدای از هم می دید. این مساله با سنت فلسفه دکارتی رابطه داشت؛ یعنی همان که می گفت من فکر می کنم پس هستم.بنابراین بدن در بررسی موضوع انسانی وجود نداشت.بلکه به جای آن فکر وذهن موضوع انسانی بود.یکی از پیامدهای همین مساله یعنی دوبخشی کردن ذهن وبدن این بودکه بدن را درگذشته متعلق به حوزه ی علوم طبیعی می دیدند وذهن را مربوط به علوم انسانی.بنابراین بدن در گذشته هیچ مشروعیتی از نظر علوم اجتماعی نداشته است.اما امروز وضع چیز دیگری است. در این باره سارا نتلتون به ذکر عللی پرداخته که چرا در جوامع کنونی مساله بدن مورد توجه جامعه شناسی قرار گرفته است. گذشته از این توجه علمی به امر کالبد، باید گفت مساله بدن همیشه از حیاتی ترین مسائل بشری بوده است.
از این زاویه می توان به نقد فیلم بچه های آسمان ساخته مجید مجیدی نشست:
فیلم بچه های آسمان ساخته مجید مجیدی ، از فیلم های موفق پس از انقلاب به خاطر دریافت جوایز وتندیس های مختلف از جشنواره های داخلی وبین الملی است .این فیلم که محصول ۱۳۷۵ است ، هنوز هم می تواند مورد توجه منتقدین وسینماگران قرار بگیرد .
داستان این فیلم فقر پسربچه ای است که با خواهرش از یک جفت کفش استفاده می کنند.زیراعلی کفش های خواهرش را بعد از گرفتن از تعمیرات کفاشی گم می کند. زهرا کفش دیگری نداشته و پدر هم توانایی مالی خرید کفش نو را به این زودی ها ندارد. قرار می شود صبح ها زهرا کتانی علی را بپوشد و ظهر علی با کتانی به مدرسه برود . برای اینکه علی به موقع به مدرسه برسد ،زهرا تمام مسیر تا خانه را می دود، اما علی همچنان دیر به مدرسه می رسد و به وسیله ی ناظم توبیخ می شود. تاروزی که در مدرسه علی ، مسابقه دو میان دانش آموزان چندمدرسه برگزار می شود.دراین مسابقه ،جایزه نفرسوم یک جفش کفش کتانی است.او تمام تلاش خود را می کند تا در آن شرکت وحتما نفر سوم شود ،دراین رهگذر شاید او وخواهرش بتوانند صاحب کفش اختصاصی شوند ورنج استفاده دونفره شان کم شود. درمسابقه وقتی از خط پایان می گذرد می فهمد که اول شده ودیگر جایزه او کفش کتانی نیست. ناراحت به خانه بازمی گردد. ولیکن همان روز پدر با دو جفت کفش برای زهرا و علی به خانه بازمی گردد.رابطه ی این نوجوان با بدنش باتوجه به طبقه ای که درآن زندگی می کند، زاویه نگاه این نوشته است، چیزی که کمتربدان پرداخته شده است.
دریک خانواده فقیر آن چه همیشه وجود دارد، بدن افراد است. ممکن است خوراکی برای خوردن،لباسی برای پوشیدن وحتی اوقات فراغتی برای تفریح و… نباشد اما بدن افراد دریک خانواده فقیر تنها سرمایه ای است که آنان دارند. اگر بتوانند همین سرمایه را به گونه ای به کاراندازندواز آن کسب درآمد کنند، می توان امیدوار بود که گرسنگی آنان را از پای درنیاورد. دراین جا بحث برسر استفاده های غیراخلاقی از کالبد برای رسیدن به پول ودرآمد نیست. این جا مساله ای که وجود دارد این است که به سبب نبود تخصص ها و مهارت های کافی برای زندگی ومعیشت در طبقات پائین تر جامعه، تنها سرمایه در دسترسی که می تواند این جای خالی را پرکند، بدن است. فردی که نمی تواند در سنین مختلف از تخصص های لازم برخوردار شود، برای گذران زندگی و معیشت خود ناچار است از بدن خود مایه بگذارد. این مساله را به راحتی می توان در زندگی کارگران باربر بازارهای ایرانی به وفور ملاحظه کرد. اینان افرادی هستند که حتی ممکن است سواد خواندن ونوشتن نداشته باشند ومعمولا در هرشرایط سنی می توان آنان را دید. کاری که انجام می دهند آن است که از صبح تاشب بارهای سنگین حجره داران بازار را بردوش های خود جابجا می کنند ودرعوض آن مزدی می گیرند تا بتوانند به معیشت خویش ادامه دهند. این گونه افراد از هیچ تخصصی بهره مند نیستند. اگر قرار باشد پول بیشتری درآورند باید باربیشتری جابجا کنند واین دقیقا به معنای اعمال فشار بیش از حد بر بدن است . این جاست که بدن ،جای خالی هر گونه تخصص ومهارت لازم را پرمی کند.
داستان بچه های آسمان نیز همین است.وقتی فردی نمی تواند از تخصصی استفاده کند تا پولی کسب کند، باید از بدنش مایه بگذارد. این قصه تکراری کسب درآمد درطبقات پائین جامعه است. بدن به جای همه چیز وتنها سرمایه واقعی دردست این افراد است. علی در این فیلم با اتکا بر پاهایش فقط می دود.زیرا از این رهگذر او می تواند صاحب کتانی شود و خودش را از شر توبیخ های ناظم راحت کند. ناظمی که علت بی نظمی علی را در بازیگوشی می داند و با پدیده فقر ناآشناست. علی نمادهمان انسانی است که در طبقه پائین جامعه رشد کرده ولی به خاطرآن که نتوانسته از طرق مختلفی خودرا بالا بکشد، برای به دست آوردن آن چه نیاز دارد و نیز اثبات خودش از تنها چیزی که می تواند خرج کند، بدنش است. پدرعلی پول کافی برای خرید کفش دوباره ندارد. علی می اندیشد که به هرراه ممکن اگر بتواند کتانی را به دست آورد خیال پدر نیز راحت خواهد شد، اما تنها چاره کار استفاده از توانایی کالبدی اش علیرغم همه سختی هایی است که در این راه باید بکشد.
برای طبقه پائین استفاده از بدن برای رسیدن به خیلی از کارها شاید تنها راه نباشد ولی مطمئنا آسان ترین راه است اگرچه می دانیم دراین مسیر تحمل سختی که بربدن اعمال می شود، امر لاینفکی است. بنابراین وقتی در مدرسه متوجه می شود مسابقه دو برگزار خواهد شد وجایزه نفرسوم کفش است ، او دیگر به هیچ چیز فکر نمی کند، او تنهابه سوم شدن می اندیشد. برای علی وامثال او شرکت در مسابقه امری فرعی است ودریافت جایزه آن هم از نوع دلخواهش مساله ای برجسته است. او آموخته است به اولین چیزی که باید فکر کند، ناخودآگاه بدنش باشد. زیرا تنها دارایی ایست که می تواند داشته باشد وبه آن تکیه کند.
این داستان تکراری وملال آور طبقه پائین جامعه ماست.آنان برای به دست آوردن هرچیزی بربدنشان متکی اند.حتی اگر به عنوان کارگر در خانه های طبقات بالا مشغول کارشوند، بازهم این بدنشان است که به آن کمک می کند. در زندگی روزمره خودشان هم ،دست وپاهایشان، هم به شستشوی ظروف ولباس مشغول است وهم بچه داری و خانه داری و کارهای سخت بیرون از خانه را به کمک همین اندام ها انجام می دهند.درحالی که ادامه این داستان هرکدام درطبقات بالاتر به دوش یک وسیله تکنیکی یا یک نهاد اجتماعی است.
اگر با مفهوم « میدان بوردیو »بخواهیم یک مسابقه ورزشی را تحلیل کنیم، شاید دست بر آسان ترین تئوری ممکن گذاشته باشیم، شرکت در مسابقه به انگیزه کسب پرستیژ ، سرمایه اجتماعی ، فرهنگی واقتصادی . میدانی از رقابت واقعی که درآن همگان برای اول شدن تلاش می کنند.اما دغدغه علی در این مسابقه کسب هیچ پرستیژی نیست. اساسا برای او رقابت مطرح نیست.فقط این جا برای به دست آوردن آن چه می خواهد باید تلاش کند. تلاش او برای اول شدن هم نیست ، درمسیری که او انتخاب کرده ناچار است بدود ، اگر چیز دیگری بود او بازهم تن می داد.فرقی نمی کند مهم این است که او برای به دست آوردن کتانی پولی خرج نکند. همین! به جای آن که فشار اقتصادی برخانواده بیاورد او برتن وکالبد خود فشار می آورد.
میدانی که علی درآن وارد شده است، قبل از هرچیز میدانی برای زنده ماندن است،همان سیکل تکراری حفظ بدن برای بقای زندگی وبقا ی زندگی برای حفظ بدن، نه کسب سرمایه های اجتماعی و فرهنگی و… . مسابقه برای او معنای دیگری دارد. درک علی از مسابقه بادرک دیگرانی که دورش جمع شده اند متفاوت است. وقتی در خط پایان تعداد زیادی تصویربردار با دوربین های مختلف اورا احاطه می کنند، نه تنها خوشحال نمی شود بلکه آثار نگرانی و دلشوره ای هم دراو هویدا می گردد. علی نماینده ی طبقه ایست که متفاوت بودنش را نه با خط وخطوط روشنفکری یا مادی واقتصادی که با فقرش معلوم می کند.خوانش علی از مسابقه نیز دقیقا از همین زاویه است. زاویه ای کاملا متفاوت مبتنی بر فقر طبقه ی او! از این رو کسب رتبه اول اورا خوشحال نمی کند. حتی اگر جایزه اش گرانبهاتر از جایزه سومی باشد. اوباهمه سرمایه اش که بدنش بود، پادراین مسابقه گذاشت، ازنظر خودش نفراول شدن یک باخت بود،نه یک برد .
آخرین سکانس های فیلم بازهم مساله بدن مطرح می شود. علی پاهای لختش را در حوض خانه فرومی کند، پاهای خسته وتاول زده اش را .ماهی ها دور پاهایش جمع می شوند وآن را بوسه باران می کنند. اگرچه علی فرد ناموفق این میدان شد، اما بازهم این بدنش است که تازمانی که او درهمین طبقه زندگی می کند، باید اورا همین گونه همراهی کند . بازهم این علی است و بدنش ، تنها سرمایه زندگی اش.
مشخصات فیلم : بچه های آسمان
نویسنده و کارگردان:مجید مجیدی
مدیر فیلمبرداری: مرحوم پرویز ملک زاده
بازیگران: میرفرخ هاشمیان، محمد امیرناجی, فرشته سرابندی، بهاره صدیقی
تهیه کننده: کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان
سال ساخت: ۱۳۷۵ زمان: ۹۰ دقیقه
جوایز پانزدهمین جشنواره بین المللی فیلم فجر :
· برنده سیمرغ بلورین بهترین فیلم
· برنده سیمرغ بلورین بهترین کارگردانی
· برنده سیمرغ بلورین بهترین فیلمنامه
· برنده سیمرغ بلورین بهترین تدوین
· کاندیدای سیمرغ بلورین بهترین فیلمبرداری
· کاندیدای سیمرغ بلورین بهترین موسیقی متن
· کاندیدای سیمرغ بلورین بهترین صداگذاری
fsayyarpour@yahoo.com