انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

قصه، هویت تاریخی فرهنگ یک جامعه

قصه از برجسته ترین و رایج ترین گونه از گونه های ادبیات عامه در جامعه های شفاهی بوده و همچون گونه های دیگر ادبیات عامه با روح و زندگی مردمی که این قصه ها را به کار می برده اند، پیوند داشته است. ساخت معنایی قصه بر دو اصل واقع گرایی و خیال پردازی نهاده شده و هر دو اصل از ویژگی های تار و پود مطالب درهم تنیدۀ قصه است. قصه آینه ای است بازتابندۀ شرایط فرهنگی جامعه ای که قصه و راوی قصه در آن پرورده و رشد کرده و بالیده اند. در قصه شکل زندگی، شیوۀ معیشت، مناسبات و روابط میان افراد گروه ها و طبقات اجتماعی، تضادهای طبقاتی، شکل خانواده و خویشاوندی، زنجیرۀ روابط افراد با اعضای خانواده و خویشاوند و با اعضای جامعه ، عقاید و گرایش های قومی و دینی، سنخ تفکر و احساس، آداب و سنت های متداول در فرهنگ جامعه، شایست و ناشایست ها، و محرّمات، همه و همه به زبانی ساده یا استعاری و نمادین، همراه با جدّ و طنز، و هجو و هزل در گستره ای بی آغاز و بی پایان بیان و به تصویر کشیده شده اند.

قصه کهن ترین و ابتدایی ترین شکل اندیشۀ تاریخی فرهنگ مردم در توضیح پدیده های جهان پیرامون و عرصه های کائنات بوده است. قصه افق روشن و فروزانی برای دستیابی به اسرار پیچیدۀ این اندیشه، و شناخت فرایند تحول آن در گذار تاریخی حیات اجتماعی مردم جامعه، در برابر دیدگان پژوهشگران اجتماعی می گشاید. این پدیدۀ هنری- ادبی برای اقوام و جوامعِ نانویسا نوعی زبان گویای تاریخی از چگونگی منطق زیست فرهنگی نسل های گذشته در ادوار پیش از تاریخ و دورۀ تاریخی به شمار می رفته است. مردم شناسانی که در جامعه های شفاهیِ بی تاریخ مکتوب یا جوامع سنتی پیش صنعتی تحقیق می کرده اند، برای دست یابی به گذشتۀ تاریخی مردم این جوامع، به این میراث شفاهی رویکردی ویژه داشتند و این هنر زبانی را همچون سندی معتبر از داده های تاریخی مورد تحقیق قرار می دادند. قصه در میان مردم این گونه جوامع، جدا از اهمیت سرگرم کنندگی که نقش پیدا و آشکار قصه هاست، نقش و کارکردهای مهم دیگری هم داشته که در زمینۀ قصه ها نهفته است. همین نقش و کارکرد های نهفتۀ قصه ها بودند که توجه مردم شناسان را به خوانش دوبارۀ قصه ها و تجزیه و تحلیل جوهرۀ بیان قصه ها در راه یابی به رمز و رازهای ذهنی و عینی سازه های اجتماعی، فرهنگی و روان جمعی جامعه جذب کرد.

از کارآمدترین نمونه های برجستۀ نقش ها و کارکردهای این مجموعه هنرهای زبانی می توان موارد زیر را یاد کرد: انتقال و آموزش سنت ها و تجربه های گذشتگان به همزمانان و آیندگان؛ نظم دهی رفتارها، به هنجار سازی روابط اجتماعی مطابق با اسلوب ها و سنت های پذیرفته شده و معمول در جامعه؛ اعتبار و اقتدار بخشی به نهادهای اجتماعی- فرهنگی، اقتصادی عرفی ، مشروعیت بخشی به عقاید و باورهای سنتی ، تخفیف و تسکین فشارهای روانی ناشی از نابرابری ها و محرومیت های اجتماعی؛ تداوم بخشی به فرهنگ و ارزش های دینی و اخلاقی، و شکل دهی به جهان بینی افراد از جهانی که در آن زندگی می کنند و جهانی که برای افراد نادیدنی و ناملموس است.

قصه پژوهی و پرداختن به این دستاورد خلاقۀ ذهنی رایج میان مردم در جامعه های مورد مطالعه، یکی از حوزه های نوین پژوهش های انسان شناسی در جهان امروزی است. قصه شناسی علمی است که مانند اسطوره شناسی نیاز به دانش و معارفی گسترده و خاص دارد و پژوهشگرانی که قصد تحقیق در زمینۀ قصه ها را دارند، لازم است نگرشی جامع و فراگیر تر از دانش حوزۀ تخصصی خود به موضوع مورد مطالعۀ معطوف داشته باشند. در این نوع تحقیقات دیدگاه ها و روش های تاریخی، زبان شناختی اجتماعی، روان شناختی اجتماعی، و مکاتبی همچون مکتب های کارکردگرایی و ساختارگرایی می توانند به پژوهشگران برآمده از رشته های مختلف فولکلور شناسی، مردم شناسی، زبان شناسی، ادبیات و روان شناسی در بررسی و تحلیل درون مایۀ قصه ها و شناخت ماهیت معنایی و مفهومی متن قصه ها کمک کنند.

افزون بر این دانسته ها و معارف، پرداختن به قصه پژوهی نیاز به حوصله و دقت و صرف وقت فراون نیز دارد. گردآوری قصه و شرح و توضیح نویسی قصه با قصه پژوهی به معنای واقعی آن بسیار متفاوت است. در ایران رویکرد به قصه همراه بود با گردآوری قصه های برخی مناطق ایران به همت گروهی ادیب و دانشمندِ علاقه مند اهل ادب. بعدها رفته رفته تنی چند از فرهیختگان رشته های علوم انسانی و علوم اجتماعی با توجه به نگاه باریک قصه پژوهان غربی و بهره گیری از دانش و روش فولکلور به این امر پرداختند. ولیکن با همۀ تلاش های ارزشمند این گروه، هنوز هم در ایران بیشتر گردآورندۀ قصه و افسانه داریم تا قصه پژوه یا قصه شناس به مفهوم علمی آن.

مختصر بگویم که در فرهنگ ایران و پاره فرهنگ های بی شمار این سرزمین گنجینه هایی غنی و پرباری از قصه و افسانه نهفته است. هرچند جمع آوری قصه ها پیش از به فراموشی سپردن آنها لازم و بایسته است، ولیکن کافی نیست و جمع آوری قصه نمی تواند ما را از این راه به مقصود والایی که در شناخت فرهنگ ها و جوامع خود داریم، هدایت کند. کار بررسی و تحلیل متن و محتوای قصه ها و دست یابی به پیوند و رابطۀ قصه با جامعه و فرهنگی که قصه از درون آن پدید آمده، همچنین دریافت چگونگی رابطۀ قصه با قصه گویان و تأثیر جایگاه و منزلت اجتماعی و فرهنگی آنان در شکل گیری محتوای قصه ها، و نیز مطالعۀ تطبیقی میان قصه های یک گروه اجتماعی و یا یک پاره فرهنگ با قصه های گروه ها و پاره فرهنگ های دیگر باید از برنامه های کاری جدی پژوهشگران بر روی قصه های ایران باشد. از این رو، زمانی قصه پژوهی در ایران ارزش و اعتبار علمی می یابند که پیوند متن و درونمایۀ قصه ها در هر پاره فرهنگ با الگوهای رفتاری و ذهنی مردم همان پاره فرهنگ و تأثیر و تأثر قصه گویان و شنوندگان قصه وارسی و شکافته و باز شوند و آنچه که در ورای صورت ظاهری قصه ها وجود دارند باز نموده و تفسیر و تعبیر شوند. در این زمان است که می توان از راه قصه پژوهی به نوعی مدل سازی واقعی از جامعه های گذشته و جامعه های کنونی که قصه های مردمش را مطالعه کرده ایم، دست یابیم و با هویت تاریخی فرهنگ مردم آن آشنا شویم.

***

Folktales and Storytellers of Iran: Culture, Ethos and Identity.

کتاب قصه های عامّه و قصه گویان ایران: فرهنگ، خُلقیات و هویت، که در این گفتار معرفی می شود نمونه ای از پژوهش هایی است که یک انسان شناس خارجی براساس سال ها پژوهش میدانی در میان یک جامعۀ روستایی لُر نشین ارائه کرده و در آن کوشیده است که معنا و مفهوم تازه ای از قصه و نقش فرهنگ جامعه و قصه گویان در شکل دهی محتوا و درون مایۀ قصه ها در جامعۀ لربدهد. این کتاب در ۲۰۱۴ میلادی، دو سال پیش در انتشارات توریس نیویورک، York I. B. Tauris. New امریکا چاپ و منتشر شد و در ایران در زمرۀ آثار جهانی کتاب سال جمهوری اسلامی ایران در ۱۳۹۴ انتخاب و به داوری گذاشته شد. در همین جا لازم است گفته شود که عنوان قصه های عامّه و قصه گویان لُر ایران برای کتاب مناسب تر از عنوان کنونی آن است، زیرا محتوای کتاب اختصاص به قصه های لُری دارد که بخش کوچکی از قصه های رایج در فرهنگ گسترده ایران زمین را شکل می دهد و با محتوای و مطالب کتاب بیشتر تطبیق می کرد.

نویسندۀ کتاب خانم اریکا فریدل Erika Friedl استاد بازنشستۀ رشتۀ انسان شناسی در دانشگاه میشیگان غربی امریکا است. او یکی از معدود انسان شناسان اتریشی تبار امریکایی است که سال های سال، چه در دورۀ استادی خود در دانشگاه و چه در زمان بازنشستگی اش همّ خود را به تحقیق در فرهنگ و ادبیات شفاهی جامعۀ لر بویراحمدی، یکی از گروه های ایلی ششگانۀ جامعۀ لر استان کهگیلویه و بویراحمد در منطقۀ سی سخت گذاشته و همۀ تلاش خود را در شناخت وضع و موقعیت اجتماعی- فرهنگی زنان و نقش اقتصادی آنان در خانواده متمرکز کرده است. خانم فریدل اولین بار در سال ۱۳۴۵ با همسرش پروفسور دکتر هانس لوفلر، که او هم استاد انسان شناسی همان دانشگاه بود، برای تحقیق میدانی به ایران آمدند. در تهران بود که با این زوج انسان شناس آشنا شدم.

این زوج مردم شناس از همان زمان با رفتن به منطقۀ سی سخت و اقامت در آنجا پژوهش های مردم نگاری خود را آغاز کردند. فریدل و لوفلر برای دنبال کردن مطالعات خود بارها در سال های مختلف به ایران سفر کردند و به میدان تحقیق رفتند. آخرین سفر خانم اریکا فریدل به ایران و رفتن به زمین تحقیق در سال ۲۰۰۶/ ۱۳۸۵ بود. تحقیقات اریکا در این سال ها بیشتر بر محور سازمان اجتماعی و خویشاوندی، نقش و منزلت فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی زنان، آداب و شیوه های آموزش و پرورش کودکان، نظام اعتقادی و باورهای فرهنگی- دینی زنان و فرهنگ و ادب عامه این جامعۀ ایلی بوده است.

خانم فریدل پیوسته کوشیده است تا از راه کتاب و مقاله و سخنرانی به زبان های انگلیسی و آلمانی، شکل و محتوای زندگی زنان جامعۀ بویراحمدی و شأن و منزلت زنان ایلیاتی لر بویراحمدی را در درون و بیرون خانواده، و فعالیت های اقتصادی و مسئولیت های زنان را در جامعه، آن چنان که اسناد تحقیقی می نمایند، به جهانیان و علاقه مندان فرهنگ ایران بشناساند. تا کنون کتاب ها و مقالاتی چند از او در زمینۀ جامعۀ زنان و کودکان و جامعه و فرهنگی که در آن رشدکرده و پرورش یافته اند، همچنین آثار ذهنی و یدی آنان در ادب شفاهی و دستاوردهای هنری چاپ و منتشر شده است. در شمار کتاب های او به زبان انگلیسی می توان به زنان ده کوه: زندگی در یک روستای ایران، ۱۹۸۹، کودکان ده کوه: زندگی جوانی در یک روستای ایرانی، ۱۹۹۷، قصه هایی از یک ایل ایرانی، ۲۰۰۷ ، و اثر مورد گفتگوی این مقاله در ۲۰۱۴ اشاره کرد. از مجموعۀ مقالات او به زبان های انگلیسی و آلمانی نیز می توان از « قصه، تعبیری فرهنگی»، « زنان در قصه های معاصر ایران، « پزشک و بیمار در دهکده ای در جنوب غربی ایران»، « زنان ایلی و اسلام» و « دوستان جدید: روابط جنسیتی در خانواده» و ده ها مقالۀ دیگر نام برد.

اریکا برای جامعۀ علمی و دانشگاهی ایران به ویژه انسان شناسان نباید ناشناخته باشد. نخستین بار نگارنده با ترجمۀ مقاله ای از او با عنوان « تحلیلی فرهنگی از ترانه های بویراحمدی» در مجلۀ مردم شناسی و فرهنگ عامۀ ایران، نشریۀ مرکز مردم شناسی ایران، (شمارۀ ۳، زمستان ۱۳۵۶)، و سپس با معرفی و نقدی بر کتاب زنان ده کوه در مجلۀ نشر دانش( سال ۱۰، شمارۀ ۲، بهمن و اسفند۱۳۶۸، ص ۵۹-۶۲) شخصیت علمی او را شناساند و نمونه ای از آثار و شیوۀ کارهای تحقیقی میدانی او در جامعۀ بویراحمدی را در ایران معرفی کرد.

هفت سال اقامت متناوب خانم فریدل، از سال ۱۹۶۵ تا ۲۰۰۶ میلادی در میدان پژوهش و حشر و نشر او با مردم و خانواده های بویراحمدی سی سخت، آشنایی نزدیک او با شکل زندگی و رفتارهای مردم، به ویژه زنان و کودکان، دست یافتن به کُنه ذهنیت فرهنگی و افکار و اعتقادات عرفی و شرعی زنان از طریق ارتباط با آنها و مشارکت در فعالیت های روزمرۀ آنان، و متمرکز کردن سال ها اندیشه و قلم خود به فضای کار تحقیق در این جامعه و قلم زدن در زمینۀ فرهنگ جامعه و زندگی زنان لر منطقۀ سی سخت، برجستگی و اعتبار خاصی به آثار او بخشیده است.

***

کهگیلویه و بویر احمد منطقۀ تحقیق فریدل، ناحیه ای است که در زیر بلند ترین نقطۀ سلسلۀ کوه های زاگرس قرار گرفته. نویسندۀ کتاب قصه ها و قصه گویان ایران پیش از هر سخنی برای خواننده حدود این منطقه را بر روی نقشۀ ایران در آغاز کتاب مشخص می کند. بعد با نقل افسانه ای کوتاه و زیبا به نام« آواز گنجشگ» که در آن داستان دستیابی گنجشک به هنر جیک جیک کردن روایت می شود، خواننده را با ظرافتی خاص به تلاش نویسنده در رسیدن به شناخت هنر قصه پژوهی باز می نماید. از دیگر مطالبی که باب ورود به متن کتاب را می گشاید، یکی سپاسنامه ای است از کسانی که در کار تحقیق به او کمک کرده اند، و دیگر یادداشتی بسیار کوتاه بر ترجمه واژه های لُری و فارسی در قصه ها و چگونگی حرف نگاری کردن آنها.

متن کتاب با یک مقدمه شروع می شود و پس از آن مباحث کتاب در ۷ فصل و هر فصل با یک خلاصه و نتیجه گیری تنظیم و تدوین شده اند. دو پیوست، مجموعۀ یادداشت های مربوط به مقدمه و فصل های هفتگانه، کتاب نامه و نمایه نیز مطالب پایانی اثر را شکل می دهند. جای یک واژه نامۀ لُری- انگلیسی و انگلیسی – لُری از واژه های محلی که در متن به کار رفته، در کتاب خالی است.

عناوین مباحث فصول کتاب عبارتند از:

۱. چگونه راویان در قصه هایشان زندگی می کننددر این فصل نویسنده به بررسی و تحلیل دو قصه از دو قصه گوی مرد و زن می پردازد. در مورد اول جایگاه و شأن و منزلت گروه خدمتکاران، زنان و موضوع فقر را از نگاه و زبان شکرالله حقوقی که خود از قشر خدمتکاران در جامعۀ بویراحمدی سی سخت است، در قصه هایی که می گوید، بررسی و تفسیر و تعبیر می کند. در مورد دوم جایگاه و منزلت زنان و خدمتکاران را از نگاه و زبان خانم بویراحمدی، یک بانوی معلم و از قشر بالای جامعۀ بویر احمدی، در قصه هایی که نقل می کند به تصویر می کشد.

۲. خانواده همچون یک نمایش: خواهران- برادران
بازتاب شکل و نقش و موقعیت خانواده در جامعۀ لر، چگونگی روابط خواهران با یکدیگر و با برادران، اقتدار پدر و برادران ارشد در امور خانه، نگاه جنسیتی مردان خانواده به دختران خانواده، و نقش و جایگاهی که برادران در حفاظت و حمایت از خواهران خود در برابر بحران های زندگی زناشویی و مخاطرات اجتماعی خواهران در جامعه دارند، از مباحث مهم این فصل در قصه ها به شمار می روند.

۳. جهان زنان
در این فصل نویسنده به حضور فعّال و پر رنگ زنان در نقش دختر و عروس خانواده، همسر و مادر در عرصۀ کار و مدار زندگی، همچنین نقش زنان سالخورده در امور خانواده درقصه ها می پردازد و از زبان قصه و قصه گویان نقش فعّال این شخصیت ها را در گسترۀ زندگی روزانه تشریح و تحلیل می کند.

۴. حیوانات، گیاهان و خِرَد مردم
در این فصل، نویسنده به بررسی وتفسیر نقش حیوانات اهلی و وحشی و گیاهان و رابطۀ مردم با حیوانات پیرامون خود در قصه ها می پردازد، و چگونگی همزیستی انسان ها و حیوانات را درحالی که با زبان هایی جدا از هم و در تشکیلاتی متفاوت با یکدیگر زندگی می کنند، توجیه و بیان می کند. قصه های منتخب مورد تحلیل در این بخش، مردم و حیوانات را در دنیایی خشن به تصویر در می آورد که در آن نیازهای مردم و حیوانات بیش از منابعی است که در بوم زیست آنها وجود دارد و منابع طبیعی هم به طور برابر توزیع نشده اند. همچنین، در این قصه ها نوع نگرش مردم به شیوۀ رفتار و خوی و خصلت حیوانات و برخورد آنها با حیوانات، همچنین برداشت ها و انتظاراتی که مردم، قصه گویان و شنوندگان قصه از آنها دارند، بیان می شود.

۵. راه هایی به سوی خدا
در فصل پنجم فریدل نگاهی به بازنمای رفتارها، عقاید، افکار و احساسات مذهبی مردم جامعۀ بویراحمدی در قصه ها دارد. در این فصل به مقولاتی برگرفته از قصه ها ذیل عناوین خدا، استغاثات و توسل جویی ها، خدا به مثابه فرمانروای کل آفریدگان وکائنات، خواست و میل خدا، الطاف الهی، عدالت و عقوبت خدا، خداوند در مواضع طنز وشوخی آمیز و سرانجام غیاب برخی مضامین مربوط به دین و نگرش ها و اعتقادات مذهبی می پردازد.

۶. مردم و نیرو های دیگر
فصل ششم بابی در رابطۀ مردم با نیروهای مقدس و فراطبیعی و جادویی در بستر قصه ها می گشاید. در این فصل موضوعاتی مانند: مردم و نیروهای دیگر، پری و جن، دیو (یا غول)، خضر/ مشکل گشا و فرمانروای قیامت/ محشر، سلمان و محمد پیامبر، درویش و پیر، خوشبختی یا بخت، سرنوشت یا تقدیر (به زبان عام « پیشونی نوشته»)، حیوانات و سرانجام درویش و پیر مورد بحث و تفسیر و تحلیل قرار می گیرند.

۷. فلسفۀ زندگی روزانه
فصل هفتم آخرین فصل کتاب است که فلسفۀ زندگی روزانۀ مردم جامعه در قصه ها مورد بحث و گفتگو قرار می گیرد. در این فصل فریدل موضوعاتی مانند خصایص طبیعیِ اشیا، نظمِ اشیا، تقدیر یا سرنوشت یا تقدیر( شانس، بخت، «خدا خاس»(خواست خدا)، روزگار، قسمت)، عواقب فقر و تنگدستی، زرنگی، زیرکی و قدرت، و وضعیت مشکل انسان را در قصه ها می کاود و تجزیه و تحلیل می کند.
نخستین پیوست کتاب، چهار قصه از مجموعه قصه های غفاری، امان اللهی و لامع را به نام های « شیر حیله گر و گاوهای ساده لوح»، « حکیم و وزیر»، « سگ چهار چشم» و « پدر با هفت دخترش» دربرمی گیرد. پیوست دوم اشتمال دارد بر فهرست کاملی از قصه های مجموعه های لوریمر، امان اللهی/ تکستونThackston، فریدل و غفاری که از منابع کاری نویسنده در تألیف کتاب بوده است. این منابع بجز مجموعۀ قصه هایی که او خود اریکا ثبت و ضبط کرده بود، ۴ منبع گوناگون دیگر از مجموعه قصه های لری را دربر می گیرند که مجموعاً ۱۵۸ قصه و همۀ آنها از قصه های جمع آوری شدۀ دست اول هستند: ۱. مجموعۀ لوریمر، ۲۸ قصۀ بختیاری؛ ۲. مجموعۀ لامع، ۱۷ قصه از حوزۀ سکونت بویراحمد جنوبی؛ ۳. مجموعۀ فریدل(خود نویسنده)، ۵۵ قصه از بویر احمدی های ساکن در سی سخت؛ ۴. مجموعۀ امان اللهی و تکستون، ۱۸ قصۀ لری از لرستان ضبط شده در نوار؛ و ۵. مجموعۀ غفاری، ۴۰ قصه از حوزۀ بویراحمد شمال شرقی.

در مقدمۀ کتاب، خانم فریدل روش کار خود در قصه پژوهی و هدفش را در نوشتن این کتاب در مباحثی چون هدف و روش شناسی، پیشینۀ مردم نگارانه، منابع مورد استفاده اش در دو مقولۀ داده های منابع و داده های قصه ها به تفصیل بیان می کند. سپس نظرات خود را دربارۀ موضوعاتی که در متن اثر مطرح کرده است، توضیح می دهد.

مؤلف با چشم پوشی از چارچوب های نظری پیشین دربارۀ قصه، خود شخصاً با روش تازه و نگرشی ویژه و با بهره گیری از اصول و قواعد دانش های مردم نگاری، فولکلور و ادبیات به صورتی مبتکرانه به بررسی و تحلیل بُن مایه های قصه های مردم لر کهگیلویه و بویراحمد پرداخته است. او با خوانش مجموعه ای از قصه های راویان قصه و کند و کاو در متن و مضامین آنها بازتاب الگوهای ذهنی و رفتاری و آرمان ها و باورهای مردم را به دست آورده و به چگونگی رابطۀ نزدیک قصه ها با زندگی روزمرۀ مردم از سویی، و با منطق قصه گویان و شنوندگان قصه از سوی دیگر راه یافته است.

***

این اثر کوششی است در نشان دادن معنا و مفهوم زندگی واقعی مردم لر منطقه بر مبنای روایات قصه های محلی. هدف اصلی فریدل در طرح و تعبیر و تفسیر قصه ها، دستیابی به باورهای فلسقی و منطق فرهنگی مردم در فضای زندگی معمول روزانۀ آنها بوده است. نویسنده با باریک بینی و بهره گیری از تجربیات مردم شناختی خود مضامین قصه های مختلفی را در فصول هفتگانۀ کتاب کالبد شکافی و تحلیل کرده و تأثیر فرهنگ جاری درجامعه و نقش و جایگاه اجتماعی قصه گویان را در شکل دهی درون مایۀ قصه ها به دست داده است. در این اثر فریدل کوشیده تا بازتاب ماهیت زندگی، جهان بینی راویان قصه و برداشت ها و تعبیرات آن ها را از مفهوم زندگی، بازنمود محوریت خانواده و رنگ و صبغۀ دنیای کوچک زنان، نقشی که حیوانات و گیاهان بومی در زندگی مردم دارند و بازتاب آن در قصه ها، شیوه های عمل خداوند در زندگی مردم و راه های تقرّب و توسل مردم به خدا و راه های ارتباط با او، نقش نیروهای فراطبیعی در زندگی مردم، و سرانجام فلسفۀ زندگی روزانۀ مردم در جامعه را از دیدگاه قصه گویان، شنوندگان و مردم در مباحث مختلف کتاب به تفصیل توجیه و تفسیر کرده است.

فریدل با نگرشی فراگیر به مجموعه هایی از قصه های لری مربوط به حوزۀ پژوهش خود، و منابع خارجی مربوط به موضوع کار تحقیقی اش تا آنجا که لازم و بایسته بوده از مفاد آنها در کار بررسی تطبیقی و محتوایی قصه های رایج میان بویراحمدی ها بهره برده است. او در صورت بندی ساختار نظری خود در تحلیل زمینه های اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و فلسفی متن قصه ها با استناد به این اسناد به تحلیل و نظریه پردازی های خود اعتبار بخشیده است.
اریکا در بررسی وتحلیل قصه ها توجه اش را بیشتر به معانی که مردم محلی به قصه هایشان می دهند، معطوف داشته و سعی کرده است که متن قصه های عامّه را با زندگی قصه گویان و شنوندگان به همان شیوه ای که زندگی می کنند، تطبیق دهد. تعابیر و تفاسیر او از قصه ها برتابندۀ فرهنگ مردم جامعه و نظرات نهفتۀ قصه گویان و شنوندگان قصه در قصه ها است. او به دانشمندان و پژوهشگرانی که بازتابندگی احساسات و تلقیات فرهنگوران محلی را در قصه ها کم اهمیت یا حتی نادیده انگاشته اند، یا کسانی که در تعبیر و تفسیرهایشان از قصه بر اساس یک چهارچوب جهان وطنی روشنفکرانه نظریه پردازی کرده اند، کمتر توجه داشته است.

به نظر فریدل، رویکرد به قصه های عامه کلیدی یا حتی راه میان بُری است به منطق فرهنگی کسانی که قصه ها را می گویند و کسانی که به آنها گوش می سپرند. او می گوید این رویکرد در نخستین دیدارش در میان بویر احمدی ها در ۱۹۶۵/ ۱۳۴۴، و در زمانی که مشغول آموختن زبان لُری بود به ذهنش خطور کرد. او هنگام مطالعه و بررسی دستور، واژگان و اصطلاحات قصه هایی که فراهم آورده بود، درمی یابد که چگونه مردمی که قصه ها را می گویند، می اندیشیده و استدلال می کرده اند. چگونه قصه هایی که قصه گویان نقل می کردند جریان زندگی روزانۀ آنها را بازتاب می داده است. چنین نگرش و شناختی با فریدل در سراسر بازدیدهای تحقیقی اش در سرزمین بویراحمد همراه بود تا سرانجام انگیزه ای شد در نوشتن کتاب قصه ها.

در اینجا لازم است دربارۀ اهمیت این اثر به نظر یکی از استادان انسان شناس امریکایی که سال ها در ایران تحقیق کرده است و با فرهنگ ایران خوب آشنایی دارد، اشاره کنم. این استاد، خانم پروفسور ماری الن هگلند Mary Elaine Hegland، استاد دانشگاه سانتا کلارا در کالیفرنیا است. او می نویسد: « اریکا فریدل با به کارگیری روش های یگانه، خلّاق و پیشرو در پژوهش، تحلیل و عرضۀ این اثر، بیش از هر انسان شناس دیگری در کشف زمینه های فرهنگ ایرانی کار انجام داده است. بنابراین، برای من شگفت انگیز نیست که اریکا فریدل اثری نو و ابتکاری خلق کرده باشد . اثر او کاری ترکیبی از رشته هایی مانند فولکلور، مردم نگاری و تحلیل ادبی است. من تاکنون شاهد نمونه های دیگری از چنین تحقیق عمیق بلند مدت، هم در عرصۀ فولکلور و هم در عرصۀ مردم نگاری نبوده ام. بنابراین، اریکا بیش از هر دانشمند دیگری که می شناسم قادر بوده تا معانی قصه ها را همان طور که قصه گویان و شنوندگان قصه می فهمند ، تحلیل کند وبه قابلیت کاربری های معانی قصه ها در زندگی و روابط و فرهنگ قصه گویان و شنونگان قصه دست یابد. خانم فریدل خوب می می بیند که چگونه قصه ها پندارها، دریافت ها و معانی زندگی، فرهنگ و واقعیت هایی را که هرچند گاهی بیان شدنی نیستند، آشکار می کنند.

***

در بررسی و تحلیل داستان هایی که زنان در آن نقش اساسی دارند و راوی آنها مردان هستند، درون مایۀ برجستۀ این گونه قصه ها نوعی بدگمانی و بی اعتمادی نسبت به زنان را بیان می کند. به نظر خانم فریدل، زن ستیزی در بیشتر قصه های راویان مرد وجود دارد . اولین فصل کتاب که به بررسی و تحلیل درون مایۀ قصه ها از دو راوی مرد و زن از مردم سی سخت می پردازد. قصه گوی مرد یکی از افراد قشر فقیر و خدمتکار و بی سواد جامعه است، و قصه گوی زن فردی از قشر و لایۀ اجتماعی نسبتاً بالا و برآمده از یک خانوادۀ برجستۀ جامعه می باشد. هر دو در متن قصه ها نکات مهمی از زندگی خود را می گنجانند و احساسات نهفتۀ درون خود را آشکار می نمایند. این احساسات را هردو نیز زیرکانه و با زبان قصه مطرح می کنند، و داوری هایشان را دربارۀ ویژگی های زندگی خود و فرهنگی که در آن می زیند در لا ب لای آنها ارائه می دهند.

قصه گوی مرد که در زندگی روزانه عقیدۀ تحقیرآمیزخود را نسبت به زنان غالباً در لفافی از شوخی و گاهی شوخی های گزنده می پوشاند، وقتی که قصه می گفت، بدگمانی ها و دودلی هایش را جسورانه نسبت به زنان در قصه ها بیان می داشت. در قصه های این راوی شمار زنان خوب و قابل اعتماد اندک هستند. زن خوب کسی است که باحیا، مهربان، سخت کوش، مطیع پدر یا شوهر و همیشه ساکت و خاموش باشد و هرگز اعتراض نکند و نظر و خواستی هم نداشته باشد. البته چنین زنی با این ویژگی ها در جامعۀ بویراحمدی سی سخت تقریباً نایاب است. قصه گوی مرد در قصه هایش معنا و مفهوم خدمتکاری و فقر را در فرهنگ بویراحمدی بازتاب می دهد. او زن را در افکار مردم جامعه موجودی ضعیف و ناتوان برای انجام دادن کارهای بزرگ تصویر می کند و آنان را به واسطۀ خصایل ذاتیشان هم در خطر و هم خطرناک می انگارد.

در برابر و در تقابل با مرد قصه گو، زن قصه گو قرار دارد. این دو نگرش هایی کاملاً متفاوت و متضاد با یکدیگر نسبت به زنان دارند. زن قصه گو بنابر موقعیت اجتماعی بالای خود، زنان جامعۀ بویراحمدی را با خصوصیات مثبت و توانائی هایی گوناگون ارزیابی می کند. آنچه او در قصه هایش نقل می کند، برخی از آنها مربوط به برداشت ها و تجربیاتی است که او از زندگی شخصی خود دارد. او سعی می کند تا امکانات اجتماعی و فرهنگی خود را به نحوی مبتکرانه در جریان رویدادهای داستانی که می گوید، بگنجاند. چون این بانوی قصه گو برآمده از یک خانوادۀ برجستۀ اجتماعی و پروردۀ زنانی قدرتمند از سوی تبار مادری است. بنابراین، در نقل قصه ها قدرت زنان را به رخ مردان می کشد و قدرت نمایی زنان را در مبارزه با مردان جامعه در آینده ای نزدیک به وضوح در قصه ها بیان می کند.

خانم دکتر فریدل در فصل و مبحثی دیگر به چگونگی شکل خانواده در قصه ها می پردازد و روابط میان اعضای خانواده، روابط میان خواهران- برادران و وظایف و تعهدات آنها را نسبت به یکدیگر بررسی و تحلیل می کند. قصه ها ضمن تبیین نقش و وظایف هر گروه جنسی به وظایف خواهران و برادران در کمک کردن به یکدیگر به اشکال گوناگون اشاره دارند و به صراحت بیان می کنند که خواهران باید درکارهای مشخصی که به زنان جامعه اختصاص دارند، سهیم و مشارکت داشته باشند. خواهران باید نظرات برادران خود را به کار بندند و خواست ها و دستورهای آنها را اجرا کنند. برادران موظف هستند که خواهرانشان را در امور زندگی راهنمایی کنند و همیشه محافظ و پشتیبان آنها در جامعه باشند و هرگاه شوهرانشان رها و ترکشان کردند، از آنها حمایت کنند. برادران باید در جامعه باهم و متحد و پشتیبان یکدیگر باشند و جبهه ای حفاظی در برابر بیگانگان و جهان بیرون از خانه بسازند. خواهران- برادران چشمگیرترین شبکۀ ایمنی خانواده را شکل می دهند و به همین روی پیوسته در معرض مقاصد خوب و بد دیگران قرار خواهند گرفت و آسیب پذیر خواهند بود.
در بررسی شماری دیگر از قصه ها خانم فریدل بازتاب جایگاه و مقام زن در خانواده، مدار زندگی و عرصۀ کار روزانۀ آنان را آن چنان که در قصه ها می نمایند، تشریح می کند و چگونگی نگاه جامعه را به زن و روابط جنسیتی دنبال می کند. او مقولاتی مانند « زنان در کار»، « زنان در مدار زندگی: دختران و عروسان در خانۀ پدر و شوهر»، « زن در نقش همسر و مادر»، و « نقش و موقعیت زنان سالخورده » را که در قصه ها مطرح می شوند، با تیزبینی به نظر می آورد و با کند و کاو در داده های هر قصه به کالبد شکافی قصه ها می پردازد.

در قصه های این کتاب، بازیگران زن کمتر از بازیگران مرد نقش پردازی می کنند ولیکن در فعالیت هایشان چندان تفاوتی باهم ندارند. کار خانه از اشتغالات مهم زنان و مناسب با موقعیت اکثر زنان است. این نوع کارها مانند همه اقسام کارهای دستی دیگر سخت و ناخوشایند و به کار خدمتکاران شباهت می برد. در شماری از قصه ها اشتغالات زنان همسر آنچنان زیاد و سخت است که به دشواری می توان میان همسر و کلفت فرق گذاشت و معلوم کرد که کدام یک جای دیگری را غصب کرده است. مسئولیت های زنان نسبت به خانواده جایگاه زنان را در زندگی خانوادگی و جامعه تعیین می کند .
نظام پدر تباری و انتظارات جنسیتی در زندگی، دختران را در موقعیتی نامطلوب و حتی گاهی در مخاطره قرار می دهد. اما زمانی که مردان ارشد و مافوق خانواده دختران را به حال خود رها و وامی گذارند، در این زمان دختران شخصیت خود را در نقش زنانی شجاع، جسور، کاردان و موفق ظاهر می سازند. بنا بر این داده ها، فریدل نتیجه می گیرد که خصایل ناکارآمدی و کارآمدی زنان در خانواده و جامعه بستگی به روابط زنان با مراجع اقتدار در خانه دارد. او تنها امتیاز چشمگیر زنان را در قصه هایی که با مسئلۀ ازدواج مربوط اند، زیبایی زنان می بیند و درمی یابد که زنان فقط با زیبایی خود می توانند مردان را ابله سازند و جان آنها را به مخاطره بیاندازند.

• متن این معرفی و نقد نخستین بار در مجلۀ ایران شناسی « ایرانشهر امروز»، از انتشارات مؤسسۀ فرهنگی- هنری معارف رایزن، شمارۀ ۲، تیر و مرداد ۱۳۹۵ چاپ و منتشر شد.

دکتر علی بلوکباشی عضو شرایعالی انسان شناسی و فرهنگ و مدیر گروه مردم شناسی دائره المعارف بزرگ اسلامی است.