امیر هاشمی مقدم
۱- در شرایط کنونی، آیا خوش بین به حضور گردشگران خارجی در ایران هستید؟
نوشتههای مرتبط
گردشگری یکی از بزرگترین بخشهای اقتصادی کنونی مطرح در جهان است : بنا برآمار سازمان جهانی گردشگری شمار گردشگران بین المللی امروز به بیش از یک میلیارد و سیصد میلیون و حجم اقتصادی آن در ۲۰۰۸ در حد ۳ میلیارد دلار در روز یعنی بیش از ۹۰۰ میلیارد دلار در سال بوده و این ارقام با نسبت هایی در حد ۳ تا ۵ درصد در حال افزایش هستند. گردشگری امروز در برخی از کشورها بین ۲۰ تا ۴۰ درصد تولید ناخالص داخلی را تشکیل می دهد و در جهان این رقم به ۵ درصد تولید ناخالص جهانی میرسد. از این رو هیچ کشوری را نمیتوان در جهان چه توسعهیافته و چه در حالتوسعه، چه با پیشینه گردشگری طولانی مدت و چه تازه کار در این زمینه یافت که از این بازار آگاه نباشد. در کشور ما نیز بدون تردید نسبت به این بازار چه در سطح گردشگری درونی و داخلی و چه در سطح گردشگری بین المللی آگاهی وجود دارد. اما آگاهی داشتن و یا حتی تمایل داشتن به اینکه یک بخش اقتصادی رونق بگیرد و امکان عملی این کار چه از لحاظ زیرساختاری و چه از لحاظ روساختاری دو امر کاملا متفاوت هستند. مثالی بزنم: امروز اغلب کشورهایی که در رده در حالتوسعه طبقه بندی میشوند دارای منابع طبیعی، معدنی و حتی انسانی بسیار غنیتری از کشورهایی هستند که از این لحاظ فقیرتر به حساب میآیند. کشور خود ما هم منابع طبیعی بینهایت زیادی دارد و هم سرزمین پهناور و نیروهای انسانی بسیار شاخصی دارد، اما اگر کشور خود را فرضا با کشوری مثل ژاپن با جمعیت نه چندان جوان، سرزمینی کوچک و اغلب کوهستانی با مشکلات بسیار بزرگ از لحاظ سوانح طبیعی (زلزله های دائم و خطرناک) مقایسه کنیم، میبینیم که حتی در رویاهای دوردست خویش نمیتوانیم با این کشور رقابت کنیم. یا در همین زمینه گردشگری مقایسهای حتی ابتدایی با کشور همسایهمان ترکیه، نشان میدهد که برغم آنکه جذابیتهای گردشگری ما بینهایت بیشتر است، درآمد ما از این لحاظ ابدا با آنجا قابل مقایسه نیست و مدیریتمان نیز بسیار ضعیفتر است. بنابراین برای پاسخ به پرسش شما باید بگویم ما دارای قابلیتهای بالقوه زیادی هستیم اما به دلایل بیشمار فکر نمیکنم جز با پیشگرفتن یک سیاست رادیکال و بسیار گسترده و اراده قدرتمند سیاسی بتوانیم این بخش را چه در سطح داخلی و چه در سطح بین المللی در چشم اندازی کوتاه یا حتی میانمدت به جایی برسانیم.
۲- به نظرتان کدام گروه از گردشگران (از نظر سنی، جنسی، درآمد، طبقه و…) و یا گردشگران کدام کشورها الان پتانسیل این را دارند که به ایران بیایند؟
در حال حاضر مقصد گردشگری ایران در سطح بینالمللی، مقصدی بسیار گران قیمت و دور از دسترس است. برای مثال اگر نقطه مبدا را کشوری مثل فرانسه بگیریم که در کشورهای توسعهیافته نقطهای مرکزی به حساب میآید، یک سفر توریستی سه یا چهار روزه از مقصد پاریس به تقریبا تمام شهرهای اروپا و یا حتی آمریکا را میتوان در یک طیف قیمت میانگین ۵۰۰ تا ۱۰۰۰ دلار خریداری کرد. اما برای ایران باید قیمتهایی حداقل دو تا سه برابر را در نظر گرفت. و این تازه تنها مربوط به هزینه های مالی اولیه سفر است. به این نکته باید آسایش مسافران را نیز اضافه کرد که کاملا با میزان کمتر بودن یا بیشتر بودن مقررات و قید و بندهای سفر همراه است که همه میدانیم در ایران به دلیل سختگیریها و مقررات زیادی که در همه زمینهها وجود دارد نمیتوان راحتترین موقعیت را برای گردشگران در نظر گرفت. البته ما حق داریم که شیوههای زندگی خود را داشته باشیم و به هیچ عنوان به گردشگران خارجی اجازه ندهیم که تغییری در هیچ یک از آنها ایجاد کنند و حتی ناچار باشند که از همه آنها تبعیت کنند. اما ما به ازای این امررا هم باید بپذیریم یعنی اینکه هزینه های مالی و اجتماعی سفر به کشورمان به شدت بالا بروند و منابع از این راه به حداقل برسند. به این نکته بیافزاییم تمام مشکلات دیگری را که کشورما به دلایل تحریم و سایر فشارهای بین المللی با آنها درگیر است. در این حالت میبینیم که ابدا در موقعیت مناسبی برای رقابت قرار نداریم. در یک کلام امروز تنها میتوانیم انتظار ورود دو گروه از گردشگران را داشته باشیم: نخست گردشگران نسبتا با درآمد بسیار بالا با هدف صرفا سیر و سیاحت فرهنگی و احتمالا دارای پیشینهای قدیمی از سفر به ایران مثل کسانی که پیش از انقلاب در ایران کار کردهاند، که این گروه به دلیل سن و سال خود حاضر به تحمل بسیاری از شرایط خاص هستند و تمایل دارند در سنین بالای بازنشستگی تمدنی قدیمی چون ایران را ببینند و یا برای آخرین بار ببینند. و گروه دوم جوانان و گردشگران ماجراجویی را که تمایلشان از چنین سفری اصولا به چالش کشیدن مخالفتهایی است که گردشگران دیگر و یا خانوادههایشان با مشکلات آن دارند. اما هر دو گروه بسیار اندک هستند و نمیتوان آنها در بازار بزرگ گردشگری که در جهان وجود دارد، چندان پراهمیت دانست. از این دو گروه که بگذریم سایر«گردشگران»ی که به ایران میآیند وفکر میکنم محاسبه نیز میشوند، بیشتر کسانی هستند که از کشورهای در حالتوسعه و فقیر به کشور ما وارد میشوند و کمتر هزینهای در کشور میکنند و گاه برایشان هزینه هم میشود. اما اگر سئوال شما درباره موقعیت بالقوه و نه بالفعل گردشگرانی باشد که میتوانیم با انجام اصلاحات و تغییرات ساختاری اساسی در ایران انتظارش را داشته باشیم، همان طور که بارها به درستی گفته شده است، ایران جزو ده کشور با بیشترین جذابیت گردشگری در جهان است و درآمد گردشگری آن میتواند به مراتب از درآمد نفت و گازش بیشتر باشد. بنابراین تمام مسئله اولا در آن است که آن اندک گردشگرانی را که به هر قیمتی روانه ایران میشوند را با «بازار گردشگری» اشتباه نگیریم و ثانیا موقعیت بالقوه را با موقعیت بالفعل در هم نیامیزیم و دچار رویاهای کاذب نشویم.
۳- پیش فرض ما این است که گردشگران خارجی با دو دسته مانع در کشور روبرو باشند: یکی از سوی مسئولین و محدودیتهایی که سر راه آنها قرار گرفته، و دیگری برخورد گروههایی از درون جامعه. پرسش این است که شما چنین پیش فرضهایی را می پذیرید؟
مسئله به نظر من بسیار پیچیدهتر از این تقسیم بندی است که به خودی خود به نظرم اشتباه نیست، اما به گمان من موضوع این نیست که مسئولان و مردم مشکلاتی فراهم میکنند و مسئله و مشکل ما در آن است که شیوههایی در مدیریت سبک زندگی به وجود آوردهایم که برای خودمان هم رعایتشان با مسائل زیاد روبه فزونی روبروست و در این حالت انتظار اینکه دیگرانی که هرگز این فرهنگ را تجربه نکردهاند، آنها را رعایت یا حتی تحمل کنند، به نظرم انتظار بیش از حد اغراقآمیزی است. اما افزون بر این حتی اگر هیچ کدام از این مشکلات و محدودیتهای رفتاری هم وجود نداشت، ما از لحاظ زیر ساختارهای شهری و فضایی و مدیریتی، مسائل پایهای و اساسی داریم که تا آنها را حل نکنیم، نمیتوانیم انتظار جذب گردشگر داشته باشیم. وضعیت هتلها، حملونقل شهری، رفتارهای روزمره مردم، وضعیت رستورانها و مکانیابیهای شهری و غیره از این جملهاند. برخی از این کاستیها، زیرساختاری هستند و برای بهبود آنها هم نیاز به یک اراده سیاسی قوی وجود دارد هم به زمانی نسبتا قابل توجه تا بتوان آنها را تثبیت کرد.
۴- به باور شما مهمترین موانع فرهنگی (از سوی هر دو گروه مسئولین و گروههای اجتماعی) کدام است؟
گردشگری در همه جای جهان یک چالش بزرگ فرهنگی – اقلیمی به حساب میآید، هم گردشگری داخلی و هم گردشگری بین المللی. دلیل روشن است گردشگران از فرهنگهای متفاوت میآیند. تصور کنیم کسانی که ممکن است از تهران به بندرعباس بروند و یا برعکس، فرهنگ و رفتارها و حتی ذهنیتها و باورهایی نسبتا متفاوت را تجربه میکنند، کسانی که در شمال و جنوب و شرق و غرب یک کشور زندگی میکنند، بسیار با هم متفاوتند زیرا تجربه زندگیها و سبکهای زندگی متفاوتی دارند و بنابراین وقتی در سفر در کنار هم قرار میگیرند، ممکن است عاملی برای مزاحمت برای هم باشند و نتوانند یکدیگر را تحمل کنند یا برعکس بر یکدیگر تاثیر گذاشته و فرهنگ یکدیگر را به سویی ببرند که مورد پسند بخشی از افراد آن فرهنگ نباشد. در کشور خود ما ببینیم چطور استقرار شعبههای دانشگاهی در برخی از شهرستانها چه مشکلاتی ایجاد کرده زیرا دانشجویانی با فرهنگ متفاوت به آنجا رفته و با مردم محلی دچار مشکل میشوند. حال این بُعد را به سطح بینالمللی ببریم: تصور کنیم که حال کسانی از فرهنگهایی کاملا متفاوت به کشور ما بیایند و یا به کشورهای آنها برویم. روشن است که در اینجا میزان شوک فرهنگی بسیار بیشتر خواهد بود، مگر آنکه برای این برخوردها و همنشینیها، برنامهریزی شده باشد و بتوان آنها را مدیریت کرد. مسائل زیستمحیطی و آسیبهایی که گردشگری به اقلیم و آرامش و زیبایی و نظافت شهرها میزند نیز جای خود را دارد و البته باید مدیریت شوند. برای این کار نیز اولا نیاز به زیرساختارها و روساختارهای مادی و غیر مادی مناسب وجود دارد و ثانیا نیاز به زمان هست که همه اینها دورنی شوند.
سالهای سال است مردم ما به دلایل اقتصادی و کاهش درآمد طبقه متوسط و کوچک شدن آن سفرهای کمتری میکنند و به مکان های نزدیکتری میروند و حتی در سفرهای طولانیتر نیز کمتر به عنوان یک گردشگر کامل رفتار کرده و بیشتر به نوعی «غریبه» شباهت دارند. این را بیشتر از گردشگران ایرانی میتوانیم در نبود یا کمبود بسیار بالای رابطه با جهان تعمیم داد. یک اقلیت بسیار کوچک از ایرانیان به سفرهای خارجی میروند و دولت نیز با سیاست های نادرست و گران کردن سفر، خود این رقم را دائما کوچک میکند و به همین ترتیب تعداد بسار اندکی گردشگر خارجی به ایران میآیند. بنابراین تجربه رفتاری و برخورد میان مردم و گردشگران بسیار اندک است و مسئولان که جای خود را دارند و میزان تصدیگری و برخورد از بالای آنها با مردم خود ما هم آشکارا مورد اعتراض حتی بخشهای زیادی از خود مدیریت کشور است، حال تصور کنیم که با خارجیها چطور باید رفتار شود. و حتی شاید بتوانیم بگوییم رفتار با خارجیهای کشورهای ثروتمند، اغلب بهتر از رفتار با داخلیها باشد. برخوردهایی که گاه در شهرهای توریستی ایران با گردشگران ایرانی شهرهای دیگر میشود، واقعا تاسفآوراست. بنابراین اگر بسیار خلاصه بخواهم بگویم، مشکل مسئولان در عدم پذیرش آن است که برای جذب گردشگر نیاز به فضای باز سیاسی و نظم و قانون و ثبات و صلح و اعتماد بالای اجتماعی و همچنین وضعیت اقتصادی نسبتا مناسب مردم و وجود طبقه متوسط نسبتا بزرگ هست. و در مورد مردم نیز باید به این نکته اشاره کرد که برای رضایت گردشگران نیاز به صداقت، رفتار درست، بدون مبالغه، وجود مدنیّت بالا، نبود فساد گسترده و رشوهخواری، قوانین کامل و منظم برای قیمت گذاری بر اجناس و نصب اتیکت،شفافیت روابط و قیمت ها و البته نشان دادن انسانیت و دلسوزی و مهمانوازی است که از این لحاظ ما پیشینهای داریم هرچند به دلیل افزایش مشکلات اقتصادی و اجتماعی بسیاری از این صفات خوب را به سود خودپرستی و خودنمایی و خودخواهی از دست دادهایم و اینها همه البته به گردشگری چه داخلی و چه خارجی ضربه میزنند. سرانجام اینکه بدون شک چه گردشگری داخلی و چه به خصوص خارجی چالش و خطراتی را متوجه فرهنگهای بومی میکنند، اما تنها راه مقابله با این خطرات قدرتمند بودن هویتهای محلی است و توانایی مبادله و انعطافپذیری با فرهنگهای دیگر وگرنه با ممنوعیت و جلوگیری از تماس با سایر فرهنگ ها نمیتوان هیچ فرهنگی را حفظ و تقویت کرد.
۵- آیا راهکارهای عملی برای کاهش این موانع در شرایط کنونی وجود دارد؟
همیشه راه حل، حتی در بدترین شرایط وجود دارد. راه حلهای ما را نیز به دو گروه میتوان تقسیم کرد: نخست راه حلهای اساسی، یعنی راهبردی و ساختاری: برای برخورداری از گردشگری در سطح وسیع نیاز به تغییر در ساختارهای اساسی یک کشور وجود دارد؛ یعنی باید قانونی بودن، ثبات سیاسی و اقتصادی، رعایت قوانین و اعتماد اجتماعی بالایی وجود داشته باشد، توزیع ثروت و امتیازات اجتماعی باید بسیار بهتر باشد، مردم باید از آزادیهای بسیار بیشتری برخوردار باشند و کم رین شکی نباید نسبت به رعایت خقوق بشر در یک کشور وجود داشته باشد. اینها نکات بسیار مهمی هستند. یک مثال بزنم دولت دیکتاتور عربستان سعودی هر سال دهها میلیارد هزینه تبلیغات خود میکند ولی کشته شدن یک شهروند به دست این دولت در همین اواخر چند صد میلیارد به آن ضربه زد و به باور اغلب مفسران تا سال های سال خواهد توانست کمر خود را در برابر ضربه ای که خورده راست کند. جهان امروز به رغم آنکه ممکن است تصور شود به این مشکلات توجهی ندارد به شدت نسبت به آنها حساس است. خوشبختانه وضعیت ما با کشوری مثل عربستان ابدا قابل مقایسه نیست اما اگر بخواهیم به عنوان یک کشور در حال توسعه و رو به رشد، تصویری را که دشمنان برای ما میسازند، تغییر دهیم، باید بسیار به کوچکترین نکات توجه کنیم و جای هیچ شک و تردیدی را نگذاریم. به ویژه باید دخالت را در سبکهای زندگی مردم و دخالت دولت را در زندگی مردم کاهش داد. فراموش نکنیم که توطئه های زیادی برای ایجاد نارضایتی در مردم و تخریب جهره ایران در جهان وجود دارد و راحتترین روش برای این کار در دخالت در سبک زندگی مردم است که اغلب با شعارهای ظاهرا موجه و البته با مخالفت با ورود گردشگر و جلوگیری از سفر ایرانیان به خارج انجام میشود. هراندازه شرایط دموکراتیک بیشتر و بهتر باشد، بیشتر میتوان در انتظار گردشگر بود. امروز ببینیم کشورهای دموکراتیک بیشتر گردشگر دارند یا کشورهای دیکتاتوری؟ روشن است که مورد اول. اما در کنار این تغییرات و برنامههای ساختاری نیاز به بازگذاشتن ابتکارها و بدیلهای مردمی از جمله آزاد گذاشتن انجمنهای مردم محور برای جذب گردشگر نیز وجود دارد. ما اگر خواسته باشیم این بخش اقتصادی را تقویت و به حدی برسانیم که کشورمان ظرفیت بالقوه اش را دارد، باید دورانی از گذار را تجربه کنیم که دستکم بین بیست تا سی سال ادامه داشته باشد، در این دوران بدون شک نمیتوان انتظار داشت که صرفا دولت یا سرمایه گذاران بزرگ بتوانند گردشگران را افزایش دهند و تنها از خلال آنها این بخش تقویت شود. در این مدت انجمن ها وسازمان های مردم مدار برعکس میتوانند بسیار مهم و تاثیرگذار باشند. اینجاست که به اشتباه بزرگ دولت میرسیم اینکه شرایط سفرهای خارجی و گردشگری بینالمللی را به هرشکلی برای مردم خود سخت کنیم نه تنها کوچکترین تاثیری بر رشد گردشگری داخلی ندارد بلکه در عمل هر دو را تخریب خواهد کرد و ما را هر چه بیشتر منفردتر میکند. وقتی مردم به راحتی بتوانند به مسافرتهای خارجی بروند، گردشگران بیشتری را هم میتوانند جذب کنند و تصویر ایران را بهبود بخشند و برعکس.
۶- درباره گردشگران ایرانی ای که به خارج و به ویژه کشورهای همسایه می روند، شما مهمترین انگیزه های فرهنگی شان را در چه می بینید؟ یعنی اگر زیرساختهای گردشگری (همچون هتلهای خوب و ارزان) را نادیده بگیریم، بخش زیادی از دیگر انگیزه های این گردشگران خروجی، فرهنگی است. این انگیزه ها از نگاه شما کدامند؟
سیاست های ساختاری اقتصادی و سیاسی نادرست در طول سال ها باعث شده است که ما طبقه متوسط و قابلیت آن را به هزینه کردن کوچکتر کنیم. مقابله و اصرار بر اینکه یک سبک زندگی خاص را در کشور حاکم کنیم، برغم عدم موفقیت واکنش های خطرناکی که ایجاد کرده، همچنان ادامه دارد و سبب شده است که همه افراد تمایل به آن داشته باشند که برای آنکه ولو چند روزی احساس کنند کسی در زندگی خصوصی شان دخالت نمیکند به کشورهای چون گرجستان و تاجیکستان و ترکیه بروند وگرنه من دلیلی نمیبینیم که این کشورها را کسی نسبت به مقاصد داخلی ایران ترجیح بدهد. افزون بر این با ضعیف کردن طبقه متوسط با دامن زدن به تنشهای بینالمللی و عدم توانایی یا سوء مدیریت برای ایجاد روابط خوب با جهان، که بخش بزرگی از آن به نظرم ناشی از دشمنانی است که به درون کشور نفوذ کرده و اجازه بهبود موقعیت بین المللی ما را نمی دهند و با هر گونه سیاستی در این زمینه مخالفت میکنند و برعکس همیشه بهترین بهانهها را برای قدرتهای بزرگ و دشمن کشور به وجود میآورند که به تحریمها و تهدیدهای خود و ارائه تصویری هراسناک از ایران در رسانهها دامن بزنند، بهانههای لازم را میدهند، همه اینها سبب میشوند که ما وضعیت بسیار سختی داشته باشیم. وقتی پاسپورت ما در جهان جزو چند رده آخر از لحاظ تعداد کشورهایی است که می توان با آن بدون ویزا سفر کرد، باید دلیل را بیابیم نه اینکه صرفا این و آن را متهم کنیم که با ما دشمنی میکنند. حتی اگر این مسئله ناشی از دشمنیهای سیاسی باشد باید ببینیم چرا این دشمنیها بر وضعیت ما موثر هستند ولی در بسیاری موارد در همسایگان ما تاثیری نداشتهاند. باید دائم از خود بپرسیم مگر تاجیکستان و گرجستان و ارمنستان و ترکیه چه چیزی دارند که ما فاقد آن هستیم: آیا این در پیشینه و میراث فرهنگی آنها است و یا در امکاناتی که هر گردشگری نیاز به برخورداری از آنها دارد یعنی رفاه نسبی و آسایش خیال. یافتن پاسخ چندان مشکل نیست. افزون بر اینکه تا زمانی که دولتها در ایران سیاستهای نولیبرالی و سرمایه داری ضد اجتماعی و ضد رفاهی را کنار نگذاشته و طبقه متوسط را رشد نداده و توزیع بهتری در امتیازات مادی و غیر مادی در کشور به وجود نیاورند نه میتوان انتظار رشد و بهبود گردشگری داخلی را داشت و نه به خصوص گردشگری خارجی را.
خبرگزاری مهر
۲۳ آبان ۱۳۹۷
http://yon.ir/yeuAx