انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

۴. مشروطه و رویارویی با اصلاحات در اصفهان و تهران در دوران قاجار (۴)

پژوهشهای فرهنگی مدرن در ایران

سخن از مناسبات و روابطِ اجتماعیِ کار به شیوه جدیدی است که تا قبل از آن به شیوه سنتی انجام و مدیریت می شد و تعیین کننده درک خود، دیگری و جهان اجتماعی می‌شد. اما اکنون، تماماً گسسته است و جایگزین آن ، روابط جدیدی است که تولید کننده درک فرهنگیِ دیگرگونه ای از «خود ، دیگری، کار و شهر» می‌شود. و انعکاسش را می‌توان در وضعیت جدید اجتماعی شان ، به عنوان «مطالبه کننده » دید. درباره گروههایی از مردم شهر اصفهان (و اطراف) صحبت می‌کنیم که اکنون به دلیل ویژگیهای مشترک شرایط کار و مناسبات اجتماعیِ برآمده از آن، ـ که به روش سرمایه دارانه است ـ ، به عنوان طبقه ای جدید در شهر اصفهان ظهور می‌کنند . و همین طبقه اجتماعی است که در کارخانه های عصر رضا شاه و یا بعدتر محمد رضا شاه، مطالباتی «اصلاح گرایانه» دارد . مطالباتی که مشخصا رفاهی و دموکراتیک است. بنابراین، تردیدی نیست که نخستین «اصلاح طلبان» اصفهانی ، کارگران کارخانه های صنعتیِ تازه تأسیسِ عصر رضا شاه بودند. و بنیان این جریانِ اصلاح طلبانه، بر بهره کشیِ کارگران قرار داشت. پس اگر اتحادیه ها و سندیکاهای کارگری (به منزله ابزار قدرت و مقابله) شکل گرفتند برای از بین بردن سختی ها و مشقتهای بهره کشانه بود. به هرحال ، با پدیدار شدن موقعیت مردان و زنان و حتی کودکان اصفهانی به منزله «کارگر»، شکل نوینی از نحوه درکِ خود، دیگری، و جهان اجتماعی برساخته شد که رویکردش به مسائل و زندگی، مبتنی بر جهان تجربی و محسوس بود. کارگرانی که اکنون، هستیِ اجتماعی شان توسط شرایط مادی زندگی آنها رقم میخورد و از آنجا که این شرایط هیچگونه پیوندی با الگوهای «اوستا و شاگردیِ» خویشاوندی و یا قومی و محله ای ندارد ، کارگر اسیر روابط ابزاریِ مبتنی بر سودجویی (عقلانی) می‌شود. روابطی که اکنون جایگزین روابط عاطفیِ قدیم و مبتنی بر سنت شده است. و اینگونه می‌شود که با طبقه جدیدی مواجه می‌شویم که «ناخشنود از وضع موجودش است». بنابراین اگر «کار بهره کشانه » را مبنای ارتباطی کارگران و ساختار سرمایه داری قرار دهیم، به لحاظ نظری (تئوری) می‌توان تصور کرد که «تغییر شرایط کار» ، می‌تواند به تغییر در ساختارِ سرمایه داری (اجتماعی) منجر گردد. از اینرو در آن ایام این اعتقاد راسخ وجود داشت که هر قدمی که کارگران برای تغییر وضعیتِ خود بردارند، به نوعی در حال تغییر ساختار اجتماعی هستند. شاید در ابتدا با تغییر ساعت کار و یا افزایش دستمزد و یا … آغاز شود، ولی اگر از تشکلاتِ کارگری مناسب و کارآمدی برخوردار باشند ، می‌توانند به مطالبات بیشتری (مسکن، بهداشت و درمان و آموزش و …) دست یابند. به بیانی دست یافتن به سهمی در ثروت و قدرت در جامعه؛ به هر حال این رویایی بود که بسیاری از روشنفکران سیاسیِ آن ایام را مشغول به خود کرده بود. احتمالا در سازمان دهیِ تشکلات و اتحادیه های کارگری اصفهان (و همچنین شهرهای دیگر) در دوران رضا شاه ، احزاب کمونیستی دخیل بوده اند ، اما لازم است بدانیم که در اینجا اصلا بحث ما ربطی به این موضوع ندارد که فی المثل بخواهیم این یا آن حزب و سازمان سیاسی را خوب و یا برعکس فرصت طلب جلوه دهیم. مهم بررسی اصلاح طلبی اصفهان، و جُستن نگرشِ در حال شکل گیری درکِ کارگر ـ به منزله کنشگر اصلی ـ از نحوه زندگی خود در هستیِ اجتماعی اش است . فی المثل اینکه بتواند وابستگی هایش به نحوه کار در کارخانه و حاصل آن را ـ که استثمار شدگی اش توسط آن نحوه ی سرمایه دارانه است ـ ، تشخیص دهد و از آن تفسیری واقعی ارائه دهد. در این مرحله است که کارگر به «آگاهیِ طبقاتی» راه می‌یابد. و اما این را هم بگوییم که در صورت ورود به چنین آگاهی، اینکه کارگر از کجا آمده (هویت قومی)، کمترین اهمیتی در اهداف و مطالبات ندارد. بر این اساس حتی اگر برخی منابع بر این نظر باشند که «می توان پنداشت که جمع زیادی از کارگران [اصفهانی] نیروهای ایلی راهزنی بودند که قبل از دوره پهلوی اول در جاده های اصفهان به غارت کاروانها می‌پرداختند» ( ۱۲) ، نقشی تعیین کننده در وضعیت موجودشان ندارد.
در این وضعیت جدید ، او با کمک احزاب کمونیستی فعال در آن ایام می‌آموزد که چگونه تشکلات مدنی خود را از معرض سرکوب مخفی کند. و در ضمن این «سرکوب» تشکلات بود که فعالیتهای صنفی را وارد مرحله تنشهای «سیاسی» می‌کند. تجربه ای که برای اهالی شهر اصفهان کاملا نو و جدید بود . اتحادیه های کارگریِ عصر جدید (پهلوی) ، چنانچه قبلا هم گفتیم فرسنگها فاصله با آن شیوه ی مناسبات اجتماعیِ «کار»ی داشت که قرنها در چارچوب اصناف و محلات، به یاری کدخداها ، در وضعیتِ انسجامهای درون گروهیِ استادکار و شاگرد و یا استادکار و کارگر تجربه می شد . «این اصناف ، کدخدایان مخصوص داشتند که غالبا توسط ریش سفیدان انتخاب می شدند. آنها روشهای ماهرانه ای به کار می بردند تا تفاوتهای میان صنف خود و اصناف و مشاغل دیگر را مشخص تر کنند و اختلافهای میان استادان ، شاگردان و کارگران صنف خود را کاهش دهند. اعضای اصناف ، شاگردان را از افراد فامیل و آشنایان خودشان استخدام می کردند. اختلافات موجود در داخل صنف را خودشان رفع میکردند؛ موازین و مقررات شغلی را در مورد اعضاء اجرا می کردند ؛ قهوه خانه ، گرمابه ، بازار ، مسجد ، زورخانه ، و حتی گورستان ویژه ای داشتند و مراسم ، علائم و گاهی رمزهای خاصی برای حفظ اسرار فن و صنعت خود به کار می بردند. کوتاه سخن اینکه این اصناف جوامع بسته ای بودند. فراوانی و گوناگونی سازمانهای محلی ، روستایی و قبیله ای را میتوان در منطقه اصفهان به خوبی مشاهده کرد» (۱۳).

مسلماً این وضعیت در شهر تهران هم تا قبل از مناسبات اجتماعیِ جدید کار، صادق است. اما تفاوت بینِ تجربه اهالی شهر تهران با اهالی شهر اصفهان در این است که خاستگاه تنش های اصلاح گرایانه ی شهر اصفهان، دوران صنعتی شدن این شهر است و حتی زمانی هم که با عوامل حکومت قاجار در ستیز بود ، آن عدالت اجتماعیِ نهادینه شده ای که گروههای روشنفکری مشروطه خواه تهران ، تا سطح اقشار فرودست جامعه آنرا دنبال می‌کردند ، جایی در منازعاتی که رهبران مخالف و ناخشنود شهر اصفهان با عوامل قاجار داشتند، وجود نداشت . حال آنکه گروههای روشنفکری مشروطه خواه تهرانی در برنامه های اصلاحاتیِ نهضت مشروطه ، نه تنها خواستار تشکیل مجلس شورای ملی قدرتمندی برای عملی ساختن خواستهای شان بودند ، بلکه برنامه ای کاملا مشخص در حمایت از گروههای آسیب پذیر جامعه داشتند: «دادن حق رأی به همه مردان؛ انتخابات آزاد، مستقیم و مخفی؛ برابری همه شهروندان بدون توجه به مذهب و نژاد؛ (…)؛ سپردن اداره موقوفات به دولت برای استفاده عموم؛ آموزش همگانی رایگان با تأکید ویژه بر آموزش زنان؛ دو سال خدمت سربازی برای مردان؛ الغای همه امتیازات بیگانگان؛ صنعتی کردن ؛ ایجاد نظام مالیاتی مستقیم و پیشرفته؛ محدود کردن کار روزانه به کمتر از ده ساعت؛ پایان دادن به کار کودکان؛ و توزیع زمین در بین کسانی که آنرا کشت می‌کنند» از عمده ترین مطالباتشان بود ، خواسته شده بود ( ۱۴).

اگر بخواهیم برای ستیزهای اصفهان، تا قبل از جنبش های کارگری، هویتی قائل شویم، صرف نظر از نزاع با عوامل قاجار، از جنس همان تعارضات سنتی و چند قرنیِ «حیدری و نعمتی» است (۱۵ ) ؛ که همگی ساختاری سنتی داشتند ؛ حال آنکه در دوره متأخرِ این شهر که با صنعتی شدنش (هم رضاه شاه و هم محمد رضا شاه)، فصل جدیدی از تجربه ، برای این شهر و ساکنینش رقم می‌خورد که برخاسته از شکل و ماهیت جدیدی از کار بود ؛ و ناگفته نماند که در دوره پهلوی اول ، به دلیل آگاهی و بیداری کارگران نسبت به وضعیت خود، رضا شاه فرمان داده بود تا آنها را «مزدور» و نه کارگر خطاب کنند ( ۱۶ ).

نخستین اعتراضات کارگری در اصفهان، در دوران رضا شاه ، و در اردیبهشت سال ۱۳۱۰ رخ می دهد. و از آنجا که شاه، آزادی بیان و مطبوعات ـ دستاورد نهضت مشروطه ـ را منحل کرده بود، خبرش را روزنامه آلمانی ستاره سرخ منعکس میکند. ویلیام فلور، به نقل از همان روزنامه آلمانی ، این واقعه را در کتاب خود گزارش کرده است. و طبق آن، مطالبات مورد نظر کارگران در نخستین اعتراضات کارگری، عبارت بود از : ۱. آزادی سازمان دادن اتحادیه های کارگری؛ ۲. تغییر مقاطعه کاری به حقوق ماهانه ؛ ۳. هشت ساعت کار در روز با حقوق حداقل ۵ ریال؛ و ۴. الغای نظام مجازات با شلاق ، چوب و فلک و آهن داغ ( ۱۷ ) . بنا به گزارش فلور، اعتصاب توسط پلیس سرکوب و تعدادی هم بازداشت میشوند. اما پس از مدتی در نهایت کارخانه دار (کار فرما) مجبور می‌شود تا خواسته های کارگران را به این ترتیب عملی سازد : اول . کاهش کار روزانه از ۱۱ ساعت به ۹ ساعت؛ دوم. اضافه کردن بیست درصد افزایش دستمزد؛ سوم . حذف مقاطعه کاری و جایگزین کردن حقوق ماهانه به جای آن ؛ و چهارم، تخفیف یافتن ناسزاگویی و گرفتن جریمه های پولی از کارگران ( ۱۸ ).

ادامه دارد …

منابع
۱۲ رجایی ، عبدالمهدی ، فراز و فرود صنعت نساجی اصفهان از آغاز تا انقلاب اسلامی؛ اصفهان: سازمان فرهنگی تفریحی شهرداری اصفهان، ۱۳۹۶ ؛ ص ۳۳۰
۱۳. یرواند آبراهامیان ؛ ایران بین دو انقلاب : درآمدی بر جامعه شناسی سیاسی ایران معاصر ؛ ترجمه احمد گل محمدی و محمد ابراهیم فتاحی ، تهران : نشر نی ، چاپ دوم ۱۳۷۷ ، ص ۳۰ ، ۳۱.
۱۴. حزب دموکرات «برنامه حزب» ، چاپ شده در کتاب جودت، تاریخ فرقه دموکرات، تهران، ۱۳۴۸، ص ۲۱۶ـ ۲۲۰. نقل از آبراهامیان یرواند؛ ایران بین دو انقلاب : درآمدی بر جامعه شناسی سیاسی ایران معاصر؛ ترجمه احمد گل محمدی و محمد ابراهیم فتاحی، تهران: نشر نی، چاپ دوم ۱۳۷۷، ص ۱۳۱.
۱۵. آبراهامیان یرواند؛ ایران بین دو انقلاب ؛ ترجمه احمد گل محمدی و محمد ابراهیم فتاحی ، تهران: نشر نی، صص ۲۴ ـ ۳۴ .
۱۶. رجایی ، عبدالمهدی ، فراز و فرود صنعت نساجی اصفهان از آغاز تا انقلاب اسلامی؛ اصفهان: سازمان فرهنگی تفریحی شهرداری اصفهان، ۱۳۹۶ ؛ ص ۳۶۶
۱۷. فلور . ویلیام ، جستارهایی از تاریخ اجتماعی ایران (اتحادیه های کارگری و قانون کار در ایران ) ترجمه ابوالقاسم سری، تهران ، توس، ۱۳۷۱ ؛ ص ۷۶؛ نقل از رجایی، عبدالمهدی، فراز و فرود صنعت نساجی در اصفهان؛ اصفهان: سازمان فرهنگی تفریحی شهرداری اصفهان، ۱۳۹۶ ص ۳۶۷
۱۸. فلور . ویلیام ، جستارهایی از تاریخ اجتماعی ایران (اتحادیه های کارگری و قانون کار در ایران ) ترجمه ابوالقاسم سری، تهران ، توس، ۱۳۷۱ ؛ ص ۷۵؛ نقل از رجایی، عبدالمهدی، فراز و فرود صنعت نساجی در اصفهان؛ اصفهان: سازمان فرهنگی تفریحی شهرداری اصفهان، ۱۳۹۶ ص ۳۶۷