پایاننامه برای دریافت درجه کارشناسی ارشد در رشته انسان شناسی، دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران، بهمن ۱۳۸۷
پرسش اصلی این تحقیق آن است که زندگی اجتماعی در شهر ایلام، تا چه حد مبتنی بر قواعد شهروندی است و تاچه حد نظام خویشاوندی در آن تعیین کننده است؟ مردم ایلام در گذشته یک زندگی عشایری داشتهاند که نظام سلسله مراتبی ایلی و هنجارهای خویشاوندی بر آن حاکم بوده است. این مردم به تدریج اسکان داده شدهاند و زندگیشان صورتی شهری به خود گرفته است. پرسش آن است که آیا بعد از این اسکان، نحوه زندگی مردم به طور کامل تغییر کرده و اکنون شهر با حاکمیت نظام دیوانسالار اداره میشود، یا هنوز نظام خویشاوندی بر زندگی و روابط اجتماعی افراد حاکمیت دارد؟
نوشتههای مرتبط
بر اساس نتایج این تحقیق، در شهر – عشیره ایلام، مفهوم شهروندی شکل نگرفته است و افراد، بیش از آنکه خود را یک شهروند ایلامی تلقی کنند، خود را متعلق به یک ایل یا طایفه میدانند. در ایلام افراد هنوز بیش از آن که تحت حمایتهای اجتماعیِ نظام دیوانسالارِ شهری باشند، از حمایتهای ساختار خانوادگی بهره میبرند. درصدِ بالای ازدواجهای درونهمسری، نحوه پراکندگیِ قومیتی در فضای شهری، انتخاب اعضای شورای شهر به شکلی قومیتی، نحوه گذرانِ اوقات فراغت به صورت دستجمعی و خانوادگی و حضور قدرتمند هنجارهای خانوادگی در مراسم مختلف مانند عروسی، عزاداری، خونبس و لویرات نشانههایی از حاکمیت هنجارهای قبیلهای و خانوادگی است.
برای خواندن بخش اول این پایان نامه در زیر کلیک کنید