به نام سخن در زبان آفرین
خورشید دل از امید آکند و بخفت گل رایحه ی عشق پراکند و بخفت
نوشتههای مرتبط
از نگاهی زیست شناسانه افشین یداللهی واقعیتی میرا بود و مرگی که وصف آن در کلام نمی گنجد بر او چیره گشت و به آغوش خاک بازگشت. اما افشین یداللهی ترانه سرا و شاعر و ادیب که آفرینشگر کلامی متعالی بود در سخنش که حقیقتی نامیراست در عرصه ای نمادین پایا و پویا است. به تعبیر فردوسی:
نمیرم از این پس که من زنده ام که تخم سخن را پراکنده ام
***
پیرامون ابعاد مختلف شخصیتی سترگ چون دکتر افشین یداللهی سخن بسیار است و مجال کم. در این گفتار بس کوتاه تنها اشاره ای روان-زبان شناسانه به بن مایه ای محورین در اشعار او خواهم داشت. بن مایه ای که حتی در طنازی های کلامی او با دوستان نزدیکش نیز حضور داشت و آن کاربرد تضاد واژگانی معنایی است.
زیگموند فروید(۱۹۰۰) در کتاب “تعبیر رویا” به ویژه در فصل ششم پیرامون رفتار رویا با تضاد و تناقض بیان می دارد که “نه” برای رویا وجود ندارد. تضادها یکپارچه می شوند و در یکی بازنمایی می گردند. رویا آزاد است ضد میل و آرزو را عرضه دارد. به نکته ای در مورد دو واژه که فروید به کار می برد توجه کنیم:
در آلمانی به معنای تضاد است. در این واژه Gegensatz
به معنای جمله نیز حضور دارد. Satz
نیز به معنای تناقض استWiderspruch
به معنای کلمه ی قصار در این واژه حضور دارد. یعنی عناصری کلامی در این دو واژه حضور می یابند.Spruch
وی(۱۹۱۰) در مقاله ای دیگر نیز با عنوان “تضاد معنایی واژگان آغازین” با اشاره به پژوهش های ک. آبل(۱۸۸۴) در حیطه ی زبان شناسی و بر مبنای پژوهش های خود پیرامون رویا اذعان داشت قدیمی ترین زبان ها کاملا شبیه رویا رفتار می کنند بدینسان که واژه ای برای دو معنای متضاد در زبان های مصری باستان سامی ایندوگرمانیک به کار می رفته است و آثار آن هنوز در زبان وجود دارد. فروید مثال های متعددی به تعبیر خودش از دوقلوهای متضاد می آورد. گاه لغتی به معنایی هم ریشه با لغتی به معنای متضاد آن است مثل واژه ی آلمانی:
به معنای جدا کردن هم ریشه است. to cleave که به معنای چسباندن است و با kleben
به معنای لال با Stumm
به معنای صدا هم ریشه است. مثال های متعدد دیگری هم هست.Stimme
گاهی نیز دو قسمت یک واژه با هم و نیز معنایش با اجزایش در تضادند مانند:
Without(with+out), withdraw, withhold
در زبان خودمان نیز جناس هایی با تصویر صوتی همسان و معانی متضاد حضور دارند نظیر غریب و قریب. صنعت تضاد در صنایع لفظی-معنوی ادبیات نیز این گونه است که در کلام واژگان متضاد هم نشین گردند. فروید(۱۹۱۵) نیز با کشف بزرگش یعنی ضمیر ناآگاه نشان داد که در ضمیر ناآگاه تضاد و تناقض نا همایند نیستند و چون ساختارش همانندی با ساختار زبان دارد بازتابش را می توان در کلام و رویا واکاوید.
در اشعار افشین یداللهی نیز واژگان و مفاهیم متضاد و متناقض در همزیستی بالنده ای سخن را به پویش می آورند که در این جا به چند نمونه ی آن در مجموعه ی “امشب کنار غزل های من بخواب” (نشر نگاه-۱۳۹۴) اشاره می کنیم:
بی آفتاب سایه ی تو خانه خانه نیست آواره می کنی که تو را جستجو کنم
این یک جنون منطقی است که می خواهمت هنوز حسی به غیر عاشقی است که می خواهمت هنوز
بسطامی ام که حنجره ام زیر بم گرفت باید سکوت زلزله را های و هو کنم
سوزاندیم که دلم خام تر شود وحشی شدی غزلم رام تر شود
آرام بگیر امشب ما هردو پر از دردیم در آتش و یخبندان داغیم ولی سردیم
بانوی آبی آبان و آسمان! ای پر حرارت سرد بهارپوش
از میان کوچه های پر هیاهوی سکوت با نگاهش نقب زد تا جاده ی فریاد و رفت
در آغوش من هستی و نیستی تو در این بدن هستی و نیستی
***
سیاووش سیاووشانم! افشین جان!
یارم یاورم عزیز با جان برابرم دریغا من شدم آخر دریغاگوی فقدانت.
که خبر داشت که یک شهر در اندیشه ی تو تو نهان از همه آهنگ سفر خواهی کرد
ای همنوای دل ز کجا باز جویمت تا همچو نی نوازم و چون گل ببویمت
گل خاطرات جان افزا و روح نوازت بهار خزان زدای دل دوستان است و گفتار های ارجمندت همچنان گرما بخش محفل تیشان خواهد بود. آرمان های انسانی و اجتماعیت – حریت را به زر و زور و تزویر نفروختن و زبان از نقد نبستن- هم چنان چراغ راه ماست. دریغا که کوتاه ولی خوشا چه پربار شکوفیدی و در حوزه ی فرهنگ و تمدن ایران زمین بالیدی و فرزندی شایسته و آفرینشگر در این فرهنگ شدی. به تعبیر شاعر عرب:
یا کوکبا ما کان اقصر عمره و کذاک عمر کواکب الاسحاری
و عمر ستارگان پگاهان این گونه کوتاه است.
منابع:
– Freud, S., (1900), Die Traumdeutung.
– Freud, S., (1910), Über den Gegensinn der Urworte.
– Freud, S., (1915), Das Unbewußte.