پیتر گیوانینی ترجمه موسی الرضا غربی
اصطلاح گیاه قوم شناسی (Ethnobotany) از واژه یونانی Ethnos به معنی مردم و Botane به معنی گیاه دارویی (herb) مشتق شده است و در معنای تحت الفظی آنرا باید علم مطالعه مردم و گیاهان دارویی (herb) دانست اما معمولا به طور کلی آنرا علم مطالعه انسان و گیاهان می دانند . جان هارش برگر (Jan Hrshberger) گیاه شناس امریکایی در سال۱۸۹۵اصطلاح گیاه شناسی قومی یا گیاه قوم شناسی را ابداع کرد و آن را بعنوان علم مطالعه روابط کاربردی و سودمند ، بین انسان و گیاهان پیرامونش از جمله کاربرد های دارویی گیاهان تعریف کرد (Harshberger, 1896).
گیاه شناسی اقتصادی رشته ای نزدیک به گیاه قوم شناسی میباشد، بااینکه معمولا از این دو رشته تعریف یکسان ارائه می شود،ولی تمایز عمده میان این دو رشته در نوع نگاهی است که در بررسی رابطه انسان و گیاهان دارند،چنانکه گیاه قوم شناسی تمرکز و تاکید خود را بر دیدگاه افراد بومی و محلی میگذارد ،حال آنکه گیاه شناسی اقتصادی تنها بردیدگاهای علمی و بیرونی متمرکز است ، آنچه عمدتا در متون علمی و دانشگاهی برای تمایز رویکرد ازدرون (امیک) و رویکرد از برون (اتیک) بیان می شود.
نوشتههای مرتبط
با این که قدمت مطالعه چگونگی استفاده انسان از گیاهان به قرن ها قبل برمی گردد و چنانکه گردآوری های انجام شده درباره ی گباهان دارویی در طول تاربخ بشریت را می توان به عنوان یک کار گیاه قوم شناسانه قلمداد کرد،این ریچارد ایوانز اسکولتس (Richard Evans Schultes) (1915-2001) بود که گیاه قوم شناسی را،به عنوان یک رشته آکادمیک و دانشگاهی مطرح ساخت. اسکولتس دانش آموخته گیاه شناسی دانشگاه هاروارد بود و سال ها صرف مستند سازی و تحقیق درباره کاربرد های گیاهان توسط بومیان آمریکا بویژه بومی های آمازون کرد و استاد و راهنمای بسیاری از محققان و فعالان این رشته بود.
تا نیمه اول قرن بیستم ، گیاه قوم شناسی صرفا کوششی توصیفی بود و گیاه قوم شناسان فقط به گردآوری فهرست بلند بالایی از گیاهان و تشریح کاربرد آنها می پرداختند، با این حال این رشته طی پنچاه سال اخیر بیش از بیش جنبه تحلیلی به خود گرفته است و گیاه قوم شناسان امروزه باسوالاتی نظری درگیر هستند، چنانکه مطالعاتی درباره چگونگی طبقه بندی گیاهان در فرهنگ های مختلف صورت گرفته که به عنوان روشی برای بررسی روند های شناختی همچون مقوله بندی و طبقه بندی .(Berlin et al., 1973) استفاده می شود
با افزایش دانش درباره ی این نکته که بین تنوع فرهنگی و زیستی در کره زمین پیوند و رابطه وجود دارد ، امروز مفهومی به نام تنوع زیست فرهنگی مطرح می شود و گیاه قومشناسی نیز در این راستا به طور فزایینده ای به حمایت و کاربست طرح های حفاظتی در دو جنبه اجتماعی و زیست محیطی گرایش پیدا کرده است .
گیاه قوم شناسان می تواند تحت تعالیم مختلفی قرار گیرند واز طیف وسیعی از روش های کمی و کیفی و از چندین رشته مطابق با حوزه خاص تحقیق شان استفاده کنند.در واقع ویژگی اساسی این رشته گرایش بسیار به بین رشته ای بودن است، چنانکه نظریه و روش هایش را از میان سایر رشته ها از قبیل انسان شناسی ، زبانشناسی ، گیاه شناسی ، بوم شناسی یا زیست بوم شناسی ، مطالعات تغذیه و گیاه شیمی اخذ کرده است.
روش رایج و معمول در گیاه قوم شناسی برای تهیه فهرست و شناسایی گونه های گیاهی استفاده از جدول گیاهان خشک شده (herbarium) است که به محققان امکان ارتباط سریع و مستقیم بین اسم بومی و علمی گیاهان را می دهد. دیگر مولفه رایج در گیاه قوم شناسی این است که گرد آوری داده در این علم عمدتا از دشت و صحرا حاصل می شود و به طور سنتی کار آنان در مناطق روستایی است. با این حال تحقیقات اخیر در این حوزه وارد مناطق شهری نیز شده ،چنانکه گیاه قوم شناسان مطالعاتی در مورد کاربردهای دارویی گیاهان توسط مهاجران دومینیکن(Dominican) در نیویورک انجام داده اند. (Balick et al., 2000).
منابع:
Berlin B. et al. 1973. General principles of classification and nomenclature in folk biology. American Anthropologist. 75:214-242.
Balick M. et al. 2000. Medicinal plants used by latino healers for women’s health conditions in New York City . Economic Botany 54(3):344-357.
Harshberger, J.W., 1896. The purpose of ethnobotany. Bot. Gaz., 21: 146-158.
Terralingua, 2010. Terralingua website: http://www.terralingua
منبع مقاله:
http://petergiovannini.com/ethnobotany-definition-introduction.html