گورستان مدرن و سازماندهی مرگ در دوران کرونا ویروس: مصاحبه با سعید خال مدیرعامل سازمان بهشتزهرای تهران
عکاس:سید علی میرموسایی
نوشتههای مرتبط
شیوعِ ویروس کرونا در اواخر سال ۲۰۱۹ از چین، شهر ووهان، آغاز شد. سرعتِ شیوعِ آن، ناشناختهبودنِ این ویروس، که در جهان با نامِ کویدِ ۱۹ معرفی شده است، و آمارِ مرگ و میر از مهمترین کلیدواژههایی هستند که بهصورت روزانه، در میان مردم و دولتها، استفاده میشود. اگرچه، در ابتدای امر، آمارِ میانگینِ مرگ و میرِ ناشی از این ویروسِ همهگیر بارها و بارها از سوی سازمانِ بهداشتِ جهانی پایین اعلام شد اما سرعتِ شیوع این بیماری در میان افراد جامعه و سرعتِ مرگها نهتنها عملکردِ نظامِ سلامت و بهداشت در سرتاسر دنیا بلکه نحوهی مدیریت مرگها و ساماندهی اجساد را نیز مختل کرد. خبرها حاکی از نوعی بینظمی بیسابقه در مدیریت مرگ در سرتاسر جهان بود در شهرهای بزرگی همچون نیویورک اختلال جدیای در جابجایی اجساد مبتلا به کوید ۱۹ شکل گرفت. اما در این میان کشورهایی همچون ایران، بویژه شهر تهران، با این شرایط چگونه مواجه شد؟ پس از کاهشِ سرعت شیوع کرونا در موج اول و فرصت مناسبی که شکل گرفت تماسی با سازمان بهشتزهرای تهران داشتم تا از آنچه که سازمان گورستان بهشت زهرای تهران در این ایام با آن مواجه بوده است آگاه شوم. مصاحبهی یک ساعته با دکتر سعید خال، مدیرعامل سازمان بهشتزهرای تهران، نشان میدهد که ایران، بهعنوان یک کشور اسلامیشیعی و با ملاحظات عرفی و شرعی خود، در این ایام نهتنها توانسته است که بهخوبی از مدیریت مرگ در چنین شرایطی گذر کند بلکه با آمار تلفاتِ صفر آن هم در مرکزی که احتمال ابتلا بسیار بالاست از موفقترین سازمانها و نهادهای دولتی بوده است. دکتر سعید خال در این مصاحبه که در تاریخ ۸ خرداد ۱۳۹۹ در دفتر خودِ ایشان انجام شد. ایشان مثل همیشه گرم و صمیمی به و با دقت به تکتک سوالات پاسخ دادند و حتی برخی مواقع دقیقتر از آنچه ما به آن نیاز داشتیم به نحوه مدیریت مرگ در گورستان مدرن بهشت زهرای تهران پرداختند.
هاجر قربانی: از زمانی که کرونا ویروس در ایران اعلام رسمی شد شما برای حفظ سلامت و امنیت عموم مردم که به بهشتزهرا میآمدند و کارمندانتان چه تدابیری اندیشیدید؟
سعید خال: خب ما به دلیل اینکه کمی زودتر از اعلام رسمی (یعنی یک هفته زودتر) مثلا در ۲۴ بهمن ماه اولین مورد را ما مشاهده کردیم. در نتیجه با توجه به اینکه ۲ – ۳ماه قبل از آن هم موج شدید آنفلونزاری H 1 N 1 را داشتیم متوجه شدیم که یک موج عظیمی به سمت سازمانِ ما در حرکت است. درنتیجه ما حتی قبل از وزارت بهداشت و ارگانهای شهرداری و ستاد بحران در ۲۴ یا ۲۵ بهمن ماه ۹۸ اولین جلسه ستاد داخلی خودمان را با مدیرانمان برگزار کردیم و این مهمترین قله و برگ برنده بهشت زهرا بود که یک موج عظیمی را که در حال حرکت به سمت سازمان بود پیشبینی کرد. در نتیجه ما بیشترین نگرانیای که داشتیم در دو حوزه بود: یکی حفظ جان و سلامت پرسنل خودمان و دیگری حفظ جان و سلامت شهروندانمان. در حوزه اول بلافاصله آرایش تدافعی گرفتیم یعنی قبل از ابلاغ دستورالعمل وزارت بهداشت (اولین ورژن آ) که تازه در اواسط اسفند ماه به ما ابلاغ شد ما پروتکل داخلی خودمان را نوشتیم. پروتکلی کاملا بومی، محلی و مبتنی بر تجربیات بهشت زهرا که:
آمبولانس به چه شکل باشد؟
ایزوله چگونه انجام شود؟
ورود متوفی و خروج متوفی چگونه انجام شود؟
محل کار چگونه ضدعفونی شود؟
و واقعا این دستورالعمل داخلی خیلی به درد ما خورد. در ادامه فرایند هم با مطالعاتی که انجام داده بودیم میدانستیم که گورستان در همه پاندمیهای جهان یکی از مراکز شیوع ویروس هستند ما غربالگریمان را بسیار بسیار زودتر از وزارت بهداشت و سایر نهادها شروع کردیم و در همان اوایل اسفند ما اولین گروه ۵۰۰ نفری را که غربالگری کردیم ۴ نفر تست مثبت بودند. آن ۴ نفر را سریعا از بهشتزهرا خارج کردیم و تا امروز که با شما دارم صحبت میکنم که حدود ۱۲۰ روز از بحران میگذرد بهشت زهرا ۵ بار کارمندان بهشت زهرا را غربالگری کردیم بهطور کامل و این موضوع یک رکورد در نوع خودش در ایران بود. حتی وزارت بهداشت و شهردای و بسیاری از ارگانها این کار را انجام ندادند. تا این لحظه تنها ۲۰ نفر تست مثبت داشتیم که از این تعداد هیچ تلفاتی نداشتیم که خودش یک رکورد هست. این ۲۰ نفر تماما قرنطینه شدند ۱۹ نفر سالم به سازمان بازگشتهاند و ۱ نفر الان تحت درمان هست. یعنی در حوزه غربالگری هم ما میدانستیم که بهصورت قارچی آلوده میشه سازمان پس بار اول را با یکی از آزمایشهای خصوصی تهران با یک عدد و رقم بالایی قرارداد بستیم و قدم به قدم ما غربالگری کردیم و بچهها را خارج کردیم. اگر شما امروز میبینید که گورستان بهشتزهرای تهران با ۵۰۰ پرسنل رسمی و ۳۲۰۰ پرسنل غیررسمی حتی یک تلفات نداده این خودش یک رکورد شاهکار عرصه مدیریت محسوب میشود. شما اگر جستجو کنید در بانک، آتشنشانی، تاکسیرانی در خدمات شهری در تمام ارگانها ما کشتههای فراوانی داشتیم. اما در مرکز شیوع ما این را نداشتیم. پس این نتیجه سازماندهی (organization, planning, leadership) یعنی تمام عناصر پنجگانه مدیریت بود. اعم از سازماندهی، برنامهریزی، رهبری و تصمیمگیری. نکته بعدی تجهیزاتی بود که ما در اواسط کارمان بکار گرفتیم: گان، شیلد، تجهیزات PPE، لوازمهای ایزوله و غیره. که در عرصه درونسازمانی و جان پرسنل واقعا آرامستان ایران یک رکورد برجای گذاشت. در حفظ جان شهروندان که خیلی کار انجام شد. ما دو دستگاه اختراع کردیم با نام «مَهپاش» در زمان ارتحال امام برای مردم استفاده میشد. بهصورت ابتکاری به روی تریلیهای بزرگ بستیم داخلشان محلولهای ضدعفونی گذاشتیم محوطههای ۵۸۴ هکتاری را ضدعفونی کردیم. داخل سالنهای تطهیر را تا روزی ۷ بار ضدعفونی کردیم، امکان دوش فراهم کردیم، تجهیزات دستی اتوماتیک خریداری کردیم و پرسنل را آموزش دادیم. یعنی ضدعفونی در بهشتزهرا خیلی پیچیده،عمده، مستمر، مداوم و باکیفیت صورت میپذیرفت. آموزش هم خیلی مساله مهمی بود. ما به مردمی آموزش دادیم که پیوند عمیقی با مرگ و مناسک آن دارند. اما بهگونهای شد که با توصیههای ما صرفا با یک کلیپ بهشتزهرای چند میلیونی در شب جمعه آخر سال بهناگاه خلوت شد. و این رعایت مردم در توجه به آموش عمومی که دادیم بود. این خیلی موثر بود. نکته جالب اینکه ما هیچ محدودیتی برای مردم قائل نشدیم. یعنی مردم را نگفتیم که حق ندارید در تشییع جنازه شرکت کنید. اما خودشون بیاختیار حتی در مورد اموات عادی هم این موضوع را رعایت میکردند که این حاکی از فرهنگ بالایی بود که شکل گرفت. مضاف آنکه برخی اتفاقات خوب هم افتاد مبنی بر اینکه بهطور کلی مردم در تشییعجنازهها حضور نداشتند، گرفتن مراسم کنسل شده بود. نذری و حلوا و شیرینی کنسل شده بود. عملکرد سازمانی ما براساس آمار و ارقام در شرایط بسیار مطلوبی قرار گرفت. در مجموع اینها شما میدونید که بهشت زهرا به لحاظ وسعت بعد از وادی السلام بزرگترین گورستان جهان است. اما به لحاظ امکانات، تجربیات، تجهیزات قطعا ما آرامستان اول جهانیم. شهر تهران روزانه ۲۰۰ جنازه دارد در ایام کرونا تا روزی ۳۲۰ جنازه هم داشتیم.
هاجر قربانی: آیا سازمان در ایام کووید ۱۹ کمیته تشکیل داد؟ اگر کمیتهای بود چه تعداد عضو داشت و مسئولیتهای آنها چه بود؟
سعید خال: ببینید ما بلافاصله در بهمن ماه یک ستاد بحران تشکیل دادیم که تمام معاونین من مدیران ارشد من کار نظیر خودشان را در ستاد بحران قبول کردند. یعنی معاون فرهنگی من شد معاون فرهنگی ستاد کرونا، خود من رئیس سازمان بهشت زهرای تهران شدم رئیس کل ستاد کرونای سازمان. معاونت عروجیان من شد معاونت عروجیان ستاد کرونا، مسئول تدارکات سازمان شد مسئول خرید ستاد کرونا، معاون مالیم شد معاون مالی ستاد کرونا و ما حدود ۶ معاون درگیرشد، ۲۰ مدیر ارشد و ۷۲۰ پرسنل مستقیم درگیر داشتیم. که اینها شامل رانندگان آمبولانش، تطهیرکنندگان، واحد خاکسپاری، تشییع، تدفین و تکفین و غریب به ۱۰۰۰ نفر پرسنل مستقیم با کوید ۱۹ درگیرشد.
هاجر قربانی: درسته. خود ویروس چه تاثیری بر پروسه تشییعجنازه در بهشتزهرا گذاشت؟ چه تغییراتی ایجاد کرد؟
سعید خال: در رزوهای ابتدایی ما با مساله تیمم روبرو بودیم. ما ایزوله کردیم. یعنی کار تجهیز اموات و جمعوجور کردن اموات را در یک سولهی دیگری انجام دادیم. هیچ وقت اجساد مبتلا به کرونا با مردگان عادی یکجا نبودند. خود مردم برای انجام مناسک نمیآمدند. حتی خود مردم از دست زدن به پیکرهای عزیزشون برخی اوقات ابا داشتند. ترس داشتند. طرف همسرش فوت میشد ولی واقعا این ابهام را داشت که آیا میتواند صورتش رو ببیند یا خیر. آیا میتواند دست بزند یا خیر. اینها ابهاماتی بودکه وجود داشت. تا اینکه بالاخره مساله غسل و تطهیر پیش آمد که آن هم با یک سری لباس و تجهیزات بسیار کافی انجام شد. ولی در مجموع خود کوید ۱۹ باعث شده بود که بخش های مهمی از مناسک تشییع کامل حذف بشود و مناسک آیینی و مذهبی بهصورت خلاصه و واجباتش فقط عمل بشود. و بهطور کلی کاهش تعداد حضور بازماندگان در بهشت زهرا را داشتیم. شیرینی و حلوا و خرما ممنوع شده بود. اما به لحاظ هنجاری آن بغض فروخورده سوگ بهرحال دردی بود که با همه خانوادهها وجود داشت و دارد و خواهد داشت. یعنی همینکه گاهی اوقات نمیتوانستند عزیزانشان را ببینید لمس کنند، ببوسند یا با دست خودشان بگذارند داخل قبر موجب بحران جدیِ دیگری هم شده بود. که این را باید روانشناسان نظر بدهند.
هاجر قربانی: آیا تعداد بیشتر اجساد موجب کاهش سرعت کاری امور مناسکی شده بود؟
سعیدخال: ما به دلیل اینکه خیلی سریع تغییر آرایش دادیم و نیروی اضافه تزریق کردیم سرعتمون به هیچوجه پایین نیامده بود اما سیستممون ایزوله شده بود. ما دو لاین پذیرش داشتیم، دو لاین قبول جسد، دو لاین خروج جسد، دو لاین دپوی جسد، دو لاین پارکینگ برای بازماندهها. همه چیز دوتایی بود. میدونید نکته مهم مدیریت و سازماندهی ما چه بود؟ اینکه امور خدماتی سازمان بهشت زهرا امکان فعالیت مجازی و دورکاری ندارد. به این معنا که نمیتوانی با ورود اضافی جنازهها از ۱۰ تا تا ۱۰۰ با نشستن در منزل و از طریق کامپیوتر کارها را انجام دهید. وقتی ۱۰ جنازه اضافه شود به همان میزان آمبولانس میخواهد به همان میزان قبر اضافه، کاور، کفن، اکو، مداح، لحد و غیره میخواهد. مرگ۲۴ فرآیند به همپیوسته دارد. اگر بگوییم که کادر درمان ما در جهان در رده ۵ بود ما، یعنی سازمان بهشت زهرای تهران، قطعا اعلام میکنم و حاضرم هرجایی کتبی هم بنویسم که در زمینه مدیریت اجساد در رده ۱ در جهان بود. به دلیل اینکه همگان شاهد بودند که در قلب اروپا در شهر رم چه فاجعهای شد، در برگامون چه فاجعهای شد، در نیویورک جنازهها را در پارکها دفن کردند. جنازهها دفن جمعی شد. همین چند روز گذشته اخباری اعلام کردند که در یک کانکس ۵۰ جسد متعفن یافتهاند. اینی که من توضیح میدم در مورد شهر داکا، دهلینوو یا مزارشریف نیست. دارم راجب نیویورک صحبت میکنم. اما با قدرت میگم در تهران ما یک دونه از این مسائل نداشتیم. علتش هم خب بخش عمدهایش عشق و ایثار و علاقه بچههای سازمان داشتند و آمدند پای کار. ولی بعدش سازماندهی، نظم، مدیریت و تجربه ما در بهشت زهرا. بنده ۲۷ ساله که در این گورستان هستم. بسیاری از بحران های جهان رو دیدم. بسیاری از بحران های ایران رو دیدم. در زلزله بم پیش قراول بودم در زلزله منجیل و رودبار و کرمانشاه رو دیدم. سانجه هواپیما اوکراین رو دیدم. تجربیات گذشته ما خیلی به ما کمک کرد. اما باید به سه ویژگی در این ایام اشاره کنم. اول اینکه این تجربه در طی پنجاه سال فعالیت بهشت زهرا بی سابقه بود. غیرقابل تصور بود. عدد و رقم به گونه ای افزایش پیدا کرد که ما حیرت کردیم. گاهی اوقات دیگه دست به دامن خدا شدیم و طولانی مدت بود. شما در زلزله بم ۳۰ هزار جنازه در طول ۸ روز جمع شد. اما ما ۱۲۰ روز در این بحران هستیم و باز هم ممکنه ادامه داشته باشه. من اینجا با اشاره به سخنرانی رئیس جمهمور آمریکا که اعلام کرد از پس تدفین اجساد برنمیآیند یا در برگامون با بولدوزر جمع کردند و یا در مصر مسلمانان را دستهجمعی در کوره آدم سوزی سوزاندند یا در اوکراین. اما در بهشت زهرا ما تحربه وسیع داشتیم در مدیریت پر قدرت بودیم چرا که سازمانی بدون تعطیلی هستیم. ما کارکردن در ظهر عاشورا را بلدیم شب تاسوعا را بلدیم. سیزده به در بودیم. تحویل سال فعالیت داریم. فرض کنید که ما ۳۰۰ جنازه را یک روز کار نمیکردیم. روز دوم میشد ۶۰۰ تا روز سوم ۹۰۰ تا. من حتی در گزارش برخی از مکان های تدفین در خارج از ایران شنیدم که کارمندانش فرار کردند. من در این ایام خیلی مطالعه کردم در مورد پاندمی های گذشته. من وبا را مطالعه کردم. طاعون را مطالعه کردم. آنفلونزاری اسپانیایی را ریز به ریز تاریخش را خواندم. شما دو جایی که در موج دوم پاندمی های جهان و یا حتی پیک همین کرونا افراد collaps میکنند یکی پرسنل گورستان ها هستند و دیگری پرسنل بهداشت. و آن فرار کردن این دو قشر هست که شیوع را دوبرابر میکند اما واقعا در بهشت زهرا ما یک تجربه جدید مدیریتی در جهان اتفاق افتاد و ما به یک شاهکار عرصه مدیریت دست پیدا کردیم. ما میتونیم قاطعانه اینجا بیان کنیم که حتی از بسیاری از نقاط شهر تهران این گورستان تمیزتر و پاکتر هستش.
هاجر قربانی: این پرسنلی که اضافه کردید آیا از پرسنل سازمان بودند یا دواطلبی؟
سعید خال: ما آمدیم چه کاری انجام دادیم؟ یکی آمدیم داوطلبانی که با نام طلبههای جهادی بودند را در عرصه تطهیر وارد کردیم یک سری بانک اطلاعاتی خودمان داشتیم آنها آمدند. اما دیدیدم در فضای سبز که تعطیلی بوجود آمده برای مثال از ۱۰۰ پرسنل بیکار ۲۰ پرسنل را وارد ستاد بحران کرونا کردیم. به صورت سازماندهی و مدیریت خیلی تقش داشت. نکته مهم دیگری هم در اینجا وجود داشت و تفاوت ما و دیگر نقاط جهان محسوب میشود اینکه ما باید هم پروتکلهای بهداشت جهانی را رعایت میکردیم هم مسائل شرعی را رعایت میکردیم. فرهنگ مرگ در ایران به این صورت نیست که رسیدی به بازماندگان داده شود جهت تحویل خاکستر مردگان در هفته های آینده. ما باید در کمال احترام بدن ها را تمیمم میکردیم در ابتدا و سپس بنا به دستورات غسل میکردیم و کفن میکردیم و بعد نماز میخوندیم تلقین میکردیم و بعد دفن میکردیم. حتی بعد از دفن ما عملیات ضدعفو.نی روی قبور را داشتیم. این یک مطلب و مطلب دیگری که یک شاهکار خلق شد در عرصه مدیریت و آن مکان دفن بود. تمامی کشورها آمدند و مردگان کرونایی را در یک جا دفن کردند. حتی در شهرستان ها هم (قم و آمل و بابل و رشت و غیره هم همینکارو کردند) اما من تجربه بم را داشتم. گفتم اگر من اینکار رو بکنم اول از همه اینکه یک هنجار اجتماعی خیلی بدی را در ذهن مردم میاندازم تا ۱۰۰ سال دیگه میان میگن قطعه طاعونی ها تیفوسی ها تا ابد اسم میگذارند بر روی آنها…..
هاجر قربانی: برچسب میگیرند…
سعید خال: من برچسب را کندم از این اجساد. نکته دوم حرمتی که به خانواده ها در تهران گذاشته شد. میگفت میخوام بغل پدرم باشه. میگفتم ایرادی نداره. میگفت بغل برادرم میگفتم ایرادی نداره. میگفت بغل مادرم میخواد باشه. میگفتم ایرادی نداره. میگفت مقبره مون. اما اونجا رعایت پروتکل بهداشتی رو انجام میدادم: عمق ۲ متر، آهک و ضدعفونی. به شکلی این موارد رعایت میشد که آقای صادق خان در مصاحبه با حناچی داشت. و آقای حناچی گفت که آقای صادق خان شما مسلمانید و میدونید که برای دفن مسلمانان چه مناسکی وجود دارد و چه ملاحاظاتی وجود دارد. آقای صادق خان به ایشون گفته بود شما از ما جلوتر هستید. و این موضوع صرفا برای من، بهشت زهرا و شهرداری نیست. این بحران و گذر از آن با موفقیت انجام شد و ما خیلی خوب مدیریت کردیم. چرا که شما اگر دنیا را رصد میکردید متوجه میشدید که در مدیریت اجساد چه اتفاقهایی افتاد.
هاجر قربانی: ارتباط شما با وزارت بهداشت چگونه بود؟
سعید خال: ارتباطات بد نبود. یک سری مشکلات بین وزارت بهداشت و سازمان بهشت زهرا بوجود آمد از اینکه آنها دستورالعمل و پروتکل آمادهای نداشتند و عملا هیچ اطلاعی هم از ویروس کرونا نداشتند. در نتیجه با دریافت مطالبی از خودمان یک سری هماندیشی انجام شد و در نهایت با استناد به تجربیات ما پروتکلی را تنظیم کردند. چون تجربه در زمینه رسیدگی به اجساد را ما داشتیم نه آنها. آنها آمدند جلسه گذاشتند چکشکاری کردند ما هم به آنها راهکار دادیم و حرفها و تجربیات ما و نکات بهداشتی ما را پروتکل کردند و مجددا به خود ما بخشنامه کردند. از دیگر کارهای خوبی که وزارت بهداشت انجام داد از همان ساعات ابتدایی حادثه وزارت بهداشت یک نماینده بهداشت را در اینجا مستقر کرد (یک خانم بودند) خیلی هم زحمتکش بودند و بعد از آن هم یک آقا اضافه شد. سعی میکردیم اطلاعاتمان را با وزارت بهداشت مبادله کنیم. اما میزان صمیمت و نزدیکی ما با فرمانده ستاد کرونای تهران، آقای دکتر زالی، خیلی بیشتر بود تا با مقامات وزارتخانه مرکزی. ولی متاسفانه یک سری تداخلها به دلیل مسائلی در حوزههای شرعی و بهداشتی که وجود داشت موجب ورود بخشنامههای متناقضی میشد. اما بهشت زهرا این پیام را به همتاهای خودش اعلام میکند: ما نیایستادیم تا دیگران به ما چیزی بگویند. ما بلافاصله آرایش پروتکلی کرونا را گرفتیم. یعنی بدترین سناریو را ما برای کارکنانمون اجرا کردیم و اگر امروز میبینید که اینقدر موفقیم. علتش این است که ما خیلی زود آرایش تدافعی بحران را گرفتیم.
هاجر قربانی: آیا سازمان پیشنهادی برای بازماندگان در جهت حضور مجازی در مراسم تدفین داشت؟
سعید خال: از آنجایی که بحران ما یک بحران بسیار جدی بود و خود انجام امور روزمره ما تقریبا به یک معجزه بزرگ تبدیل شد و ما تجربه آمریکا را نداشتیم. جمع کردن ۳۰۰ متوفی در روز یک معجزه بود که در بهشت زهرا اتفاق افتاد. بنابراین سازمان چنین زمانی را نداشت که بتواند راهکارهای اینچنیی هم به مردم ارائه کند. اما ارگانهای موازی خودم را برای اینکار ترغیب کردم از جمله معاونت فرهنگی اجتماعی، سازمان فرهنگی هنری. برخی نهادهای خودجوش که البته سیستم آنلاین سوگ راه افتاد اما جواب آنچنانی نداد در کشور ما. چرا که مفهوم سوگ از بین میره. سوگ امری مجازی نیست. امری حسی است کنشی است. باید در موقعیت خودش اتفاق بیافتد.اما اتفاق عجیبی که برای ما در این مدت رخ داد این بود که تعداد زیادی از مقامات ایرانی جانشان را از دست دادند: علما، نمایندگان مجلس، هنرمندان و اینها باعث شد که رابطه ما با دیگر گروههای اجتماعی وسیعتر شود و این گروهها عمق ایثار و فداکاری سازمان بهشت زهرای تهران را از نزدیک مشاهده کنند.
هاجر قربانی: آیا در ایام بحران کوید ۱۹ بخشهایی از سازمان متوقف شد؟
سعید خال: بله یقینا. ما سیستم پذیرایی سر مزار داشتیم کامل متوقف شد. رستورانهای ما کامل متوقف شد. حدود ۶۵ غرفه اغذیه و تنقلات ما کاملا متوقف شد. اما عملا کارمان سه برابر شد. یعنی مدیریت اجساد. اما عرض میکنم شما حتی یک disorder هم در فضای مجازی درباره بهشت زهرا ندیدید. آنقدری که نیویورک دیگه تک دنیاست اما ببینید چه رفتاری با اجساد مردم در نیویورک شد. البته ما نمیخواهیم به دیگر فرهنگها و مردم و اجسادشان بیاحترامی یا ابراز خوشحالی کنیم. نکته مهم دیگر که همینجا به ذهن من آمد و نکته بسیار مهمی هم هست بهشت زهرای تهران به سایر ادیان الهی هم خدمات رسانی کرد. یعنی نماینده کلیمیها با من تماس داشت و به من گفت آقای خال من عاجزانه کمک میخوایم. ما به کلیمیها به زرتشتیها به مسیحیها یا کاتولیک، ارامنه، ارامنه گریگوری، به آشوریها خدمت دادیم. ما به همه ادیان الهی خدمترسانی کردیم. ما به دلیل اینکه تواناییی برپایی مراسم روحانی این ادیان را نداشتیم خود روحانیِ آن گروه دینی میآمد امورشرعیشان را انجام میداد و ما تدفین میکردیم. حتی دکتر مرهصدق نماینده کلیمیها یک نامه بسیار محترمانه و تقدیر و سپاس برای شخص آقای حناچی ارسال کرد.
هاجر قربانی: در کانادا رفتار با اجساد عادی همانند رفتار با کوید ۱۹ بوده است در ایران چطور؟
سعید خال: ما هم همین کار را انجام دادیم. در دوران پاندمی به دلیل اینکه امکان شیوع بالاست گاهی نتایج آزمایشها هنوز نیامده است بعدا اعلام میشود. ما این رعایت را داشتیم. اگرچه خود وزارت بهداشت مرگ برخیها را کرونا و مرگ برخیها را احتمال به کرونا اعلام میکرد ما در مورد مشکوکها و احتمال به کرونا هم پروتکلها را اجرا میکردیم. حتی از یک مقعطی به بعد چون تطهیر هم اضافه شد به کار ما، چون در عصر ۱۶ فروردین ماه اتفاقی افتاد در بهشت زهرای تهران که در جهان بیسابقه بود و آن هم ورود یک جسد کرونایی به سایت تطهیر اصلی ما وارد و کار شستشو انجام شد، ما پروتکل بهداشتی را برای همه اجساد انجام دادیم چه اجساد مبتلا به کرونا و چه غیر ازآن. و جالب است که بگویم ما از بهترین سیستمهای تصفیه فاضلاب، پایش کلر از راه دور و سیستمهای تصفیه پیشرفته در بهشت زهرا مستقر کردیم. آنقدر این امکانات را قوی کردیم که خروج پسآب اجساد مبتلا به کوید ۱۹ و تصفیه آنها حتی در آزمایشِ آب از میزان استاندارد هم بالاتر بود. اینکه ما تلفاتی نداشتیم در سازمان بهشت زهرای تهران به این دلیل بود که ما این اقدامات را هم برای اجساد مبتلا به کرونا و هم اجساد عادی انجام دادیم. چرا که ما مطمئن نبودیم که همه اجساد ورودی به سایت اصلیمان هم آیا مبتلا به کرونا هستند یا خیر.
هاجر قربانی: در مورد عمق قبرها و استفاده از آهک آیا دلیل علمیای وجود داشت؟
سعیدخال: این موضوع دلیل علمیای بهنظر من ندارد. ابتدا متراژ بیشتری اعلام شده بود اما در باب عمق هیچ دلیلی علمیای وجود ندارد. در مورد آهک هم اینگونه به ما اعلام شد که آهک در زیر و روی متوفی ریخته شود که اگر باران آمد آبهای زیرزمینی را آلوده نکند. بهعبارتی آهنگ نقش فیلتر داشته باشد. موقعی که آب باران از جنازه مبتلا به کوید میگذرد این آهک است که نقش تصفیه و فیلتر را ایفا میکند. اما من عمیقا نمیتوانم نظر دقیقی بدهم این در تخصص من نیست. باید از متولیان و متخصصان این حوزه پرسید. این پروتکلی بود که به ما ابلاغ شد و بسیار هم به پروتکل ابولا و سارس نزدیک است. البته میدانید که پروتکل اصلی کووید سوزاندن است.
هاجر قربانی: در کانادا بقایا اجساد کوید ۱۹ مثل سایر بدنها شسته و آماده میشود افراد حتی بعد از آمادهشدن برای تدفین مجاز به دیدن اجساد قبل از دفن شدن هستند اگر قربانی مسلمان باشد آنها جسد را برای شستن به مسجد میبرند. اما بهنظر میرسد در ایران اضطراب زیادی درباب لمس جسد قربانیها وجود دارد تاحدیکه آنها حتی نمیتوانند بدن را بدن را تغسیل کنند و یا حتی به عزیزانشان اجازه دهند که جسد را نزدیک ببینند. آیا ترس غیرمنطقیای وجود دارد در میان مردم برای این موضوع؟
سعید خال: ببینید به این دلیل که این بیماری ناشناخته بود ما شاهد بودیم گهگاهی فرزند یا پدر یا مادر حاضر نیست دست عزیز خودش بزند. یادم نمیرود یکی از آمبولانسهای ما رفت به یکی از محلههای تهران برای گرفتن جسد دیده بود که همه خانواده از کودک و بزرگ پایین ایستادند. ماجرا را پرسیده و آنها گفتند فردی که مرده مبتلا به کوید ۱۹ بوده است. حاضر نبودند سرجنازه را بگیرند و در ماشین آمبولانس قرار دهند. حالا این اگر ناشی از ترس بود یا نا آگاهی نمیدانم دقیقا. یا یکی از مقامات بلندپایه کشور همسرشون فوت شده بود. آمد بالای سر قبر به من گفت آقای خال خطری نیست من جلو بروم. من به ایشون گفتم احتمال خطر هست ولی ارزش این را دارد که با همدم و یاری که ۳۰ سال زندگی کردی وداعی کنی. ولی همین که بحران به سمت جلو رفت و شستشو وارد شد ترسها کمی ریخته شد معلوم شد که جنازه خطر کمتری از زندگان دارد.
هاجر قربانی: حالا که بسیاری از مردم در خانهها ماندهاند و بهداشت عمومی بیشتر رعایت میشود آیا متوجه کاهش مرگ و میر ناشی از تصادفات، انفلونزا و …. شدهاید؟
سعید خال: خیلی. خیلی. این موضوع اتفاقا جالب هست برای شما مطرح کنم. کاهش مرگ و میر در دو مقطع خیلی عالی پیش رفت. عدد روزهای اول اسفند ۱-۲-۳-۵-۷ اینجوری بود. ما در هفته اول اسفند بهشدت شاهد کاهش مرگ و میر شهر تهران بودیم. یا در ایام عید همهساله در این ۵۰ سال فعالیت روز ۱۴ فروردین اینجا تطهیرخانه ما از اجساد تصادفی حتی بیش از ظرفیت پر میشود. اما امسال این را نداشتیم. یا از اول خرداد ماه اینقدر آمار مرگ و میر ما پایین رفته است و همچنان هم سیر نزولی دارد که باورتان نمیشود. یعنی اگر کووید را کنار بگذاریم با روز نظیرش در سال گذشته مقایسه کنیم به شدت کاهش یافته است . این نشان از چند مساله است: ۱- رعایت بهداشت عمومی به شدت مرگ را کاهش میدهد. ۲- رعایت مسائل تغذیهای رژیمها ۳- ماندن در خانه، عدم رانندگی غیرضروری و گشت در جادههای پرخطر و حتی کمشدن آلودگی هوادر اثر کمبود ترافیک.
هاجر قربانی: بسیار عالی و ممنونم از شما که این فرصت را در اختیار ما قرار دادید.