روحی: از اینکه دعوت مرا پذیرفتید سپاسگزارم. لطف بفرمائید مختصرا خودتان را معرفی کنید . در کدام کشور زندگی می کنید ، چه مدت است در آنجا زندگی میکنید و به چه کاری مشغول هستید.
خانم مهناز گلشن: مهناز گلشن هستم و در ۴ فروردین ۱۳۳۳ در شهر ساری به دنیا آمده ام و در سال ۱۹۸۶ از ایران خارج شده ام و ساکن کشور نروژ هستم. در سال ۱۹۹۰ به عنوان منشی و بعد مدیر مشاور مالی و الان به عنوان نماینده اداره مهاجرت و مسئول امور مالی در یک موسسه دولتی مشغول به کار هستم. این موسسه ۱۰۰۰ شاگرد دارد که از ۹۰ ملیت مختلف هستند. در ابتدا مشغول یادگیری زبان نروژی هستند و بعد به کلاس های مختلف از جمله کامپیوتر ،نجاری ، آشپزی و …، ادامه می دهند.
نوشتههای مرتبط
روحی : آیا این موسسه ای که می فرمائید ، نوعی قرارگاه و یا کمپ مخصوص کودکان و نوجوانان است؟
گلشن : خیر! اینجا موسسه ای است که تمام خارجیانی که جواب گرفته اند ، و در واقع با درخواست مهاجرت و یا پناهندگی شان موافقت شده ، برای گرفتن اقامت دائم موظف هستند که حداقل ۳۰۰ ساعت نروژی بخوانند و اگر نیاز بیشتری به خواندن زبان نروژی باشد ( به علت بیسوادی از قبل و یا دلایل دیگر) بعد از بررسی تا ۳۰۰۰ ساعت در مدت ۵ سال میتوانند به طور مجانی زبان نروژی بخوانند . در موسسه ما شاگردان از ۱۶ سال به بالا هستند.
روحی : بیشتر از کدام ملیت ها هستند ؟ ممکن است عمده ترین شان را نام ببرید.
گلشن : بیشترین شان از افغانستان، سومالی، عراق، فلسطین و اریتره هستند.
روحی : کلاسهای آموزشی مختلفی که فرمودید (کامپیوتر ، نجاری، آشپزی وغیره) آیا در همین موسسهای دایر میشود که به مهاجران و یا پناه جویان، زبان نروژی آموزش داده میشود؟ در ضمن آیا ممکن است بفرمائید در زبان انگلیسی و یا نروژی به این موسسهای که فرمودید چه گفته می شود؟
گلشن: کلاسها در همین موسسه دایر میشوند. شاگردان، اول باید زبان نروژی را کمی یاد بگیرند، بعد همزمان ۳ ساعت در روز نروژی و ۳ ساعت هم به یکی از کلاسها می روند. (مجموعاً ۶ ساعت در روز نروژی ) تا بتوانند زبان را در محیط کار هم تمرین کنند. و در ضمن کمکم آماده برای بازار کار شوند. این موسسه در زبان نروژی VOKSENOPPLÆRINGSSENTER نامیده میشود. ما به جز شاگردان خارجی، شاگردان نروژی که به نوعی عقب افتاده هستند و همینطور کسانی که ناشنوایی دارند، داریم. که البته هر کدام در بخشهای مختلف قرار دارند.
روحی : آیا شما میدانید هزینهای که شهرداری شهر شما (در وهله اول و سپس دولت نروژ) صَرف آموزش و یادگیری مهاجران و پناه جویان میکند بیشتر صرف آموزش زبان نروژی می شود یا صرف آموزش مهارتهای شغلی (برای ورود به بازار) ؟
گلشن : در ۵ سال اخیر دولت به این نتیجه رسیده که بودجهای را برای هر نفر به شهرداری(کمون) بپردازد تا کمون خودش بررسی کند که چطور این پول را برای چه قسمتی بیشتر خرج کند. برای یک شاگرد که از کشور اروپایی میآید ۴۰۶۰۰ هزار کرون در مجموع میپردازد و برای یک شاگرد که از کشورهای جهان سوم میآید ۱۰۳۹۰۰ هزار کرون.
روحی: آیا شما هیچگاه با قضاوت نروژیها درباره ملیتهای مختلفی که در موسسه میبینید، برخورد داشتهاید. اگر پاسختان مثبت است، لطفا کمی توضیح دهید.
گلشن: منظورتان را نمیفهمم.
روحی: آیا تا به حال شده است که از نروژیها بشنوید که مثلا شاگردانی که از فلان کشور میآیند باهوشتر و یا بالعکس کودن ، خسیس ، جدی و یا …تر از سایرین هستند؟
گلشن : مسلماً . در مجموع جمع بندی میکنند. کاملا سعی میکنند که از کلمه مثبت کامل استفاده بکنند ولی میگویند این گروه مثلاً «کم زرنگ» هستند.
روحی: آیا تا به حال برای شما پیش آمده که با همسایه یا همکاران تان دچار مشکل شوید ؟ اگر پاسخ تان مثبت است و چنانچه برایتان امکان داشته باشد ممنون می شوم تا حدی که قابل گفتن باشد آنرا تعریف کنید و نیز بفرمائید چگونه مشکل را حل کردید.
گلشن: در این ۲۲ سال بارها پیش آمده . با همسایه تقریبا اصلاً. ولی در محل کارم چرا . در این ۲۰ سالی که در این موسسه کار میکنم ، ۵ دفعه رئیس عوض کردهام . هر کدام از آنها خصوصیات خاص خودشان را داشتند. قبول کردن اینکه من روش خودم را دارم و نمیتوانم هر دفعه که رئیس عوض میشود من هم روش کارم را عوض کنم باعث بحث میشد . بعضی از آنها با صحبت قانع میشدند و بعضی چنان سرسخت که باید سازمانی که به حق و حقوق کارمندان رسیدگی میکنند مراجعه کنم و کمک بگیرم.
روحی: این سازمان چگونه جایی است ؟ می شود درباره اش اطلاعات بیشتری بدهید.
گلشن: هر کسی که به یک کار دولتی مشغول می شود ، الزاما باید عضو یک سندیکا باشد. و این سندیکا در مواقع معمولی برای بالا بردن حقوق هر چند سال یک بار با دولت گفتگو دارد و همینطور اگر فردی از این سندیکا به مشکلی برخورد سندیکا موظف است مثل یک وکیل از او دفاع کند.
البته ما حدود ۴۰۰ کرون در ماه به این سندیکا پرداخت می کنیم.
روحی: ارتباط شما با همسایه و همکاران تان تا چه حد است ؟
گلشن: با همسایهها در حد سلام و علیک . با همکارانم بیشتر؛ چون با هم سر کار میرویم و در سال ۲ بار به بهانه تمام شدن بهار و تابستان و همینطور پائیز و زمستان ، خود «محل کار» جشنی را برپا میکند.
روحی: ارتباط تان با جامعه نروژ تا چه اندازه ای است ؟ آیا در انتخابات شرکت می کنید ؟ آیا عضو انجمن خاصی هستید ؟
گلشن: عضو انجمن خاصی نیستم. ولی در تمام انتخابات شرکت میکنم. تا زمانی که در این مملکت زندگی میکنم برایم اهمیت دارد که کدام حزب در سر کار است و چه قوانینی حاکم . من در هر حال امروز یک شهروند نروژی به حساب می آیم.
روحی : از نظر شما موقعیت مهاجران ایرانی در نروژ چگونه است؟ آیا در جامعه فعال برخورد میکنند؟
گلشن: اول باید بگویم من یک ایرانی مغرورم. معمولا نقاط مثبت ایرانیها را میبینم. ولی در مجموع ایرانیها یکی از موفقترین اقشار جامعه هستند.
روحی: آیا در موسسهای که کار میکنید، مهاجر و یا پناهجوی ایرانی هم هست؟
گلشن: در موسسهای که من کار میکنم مهاجر یا پناه جوی ایرانی که کار بکنند نیست. ولی شاگرد در حال حاضر ۱۸ ایرانی و ۹۶ افغانی داریم.
روحی: آیا به نظر شما در جامعه نروژ، ایرانیها خودشان را با مهاجران دیگر مقایسه میکنند؟
گلشن: ایرانیها همیشه حس رقابت را دارند. اگر منظورتان از مقایسه رقابت باشد.
روحی : نروژیها چطور؟ آیا آنها اهل مقایسه بین مهاجران متفاوت هستند؟
گلشن: متأسفانه در وهله اول یک پیش داوری دارند. ولی بعد فکر میکنم که شخص خودش اثر گذار است.
روحی: ممکن است بفرمائید شرایط زندگی در آنجا برای شخص خود شما چگونه بوده است ، آیا به عنوان مهاجر احساس رضایت می کنید ، اگر پاسختان مثبت است لطفا دلیل آنرا بفرمائید .
گلشن: با یک کلمه ـ خوب .
خیلی چیزها را در مقایسه با کشور خودم که آرزو داشتم در آن زندگی کنم، ندارم. اما نروژ یکی از ممالکی است که حق انسانی به خوبی رعایت می شود. اگر واقعا پشت کار داشته باشیم می توانیم در این جامعه رشد کنیم. اینها دلایل رضایت نسبی من است.
روحی : آیا با جامعه ایرانی ارتباط دارید ؟ به عنوان مثال : روابط فامیلی ، دوست و آشنا ، جشن های ایرانی در نروژ ؛ و نیز رفت و آمد به ایران ، تماشای سریال و فیلم های سینمای ایرانی ، مطالعه و …
گلشن: ما فامیل بزرگی هستیم. و همه باهم ارتباط نزدیکی داریم. به ایران ۲ بار سفر کرده ام. به خاطر مشغله کار و زندگی ، فرصتی برای مسافرت به ایران نیست. به خصوص که تمامی فامیل در خارج از ایران زندگی می کنند.
کانالهای IRB 1 و IRB 2 را گاهی تماشا می کنم. دوست خوبی دارم که گاهی در ایران کتاب برایم میفرستد.
روحی: آیا بعد از این همه سال ، پیش آمده که به مسئله بازگشت به ایران فکر کنید؟ ممکن است کمی علتش را توضیح دهید.
گلشن: برگشت برای زندگی ؟ فکر نمیکنم . من هنوز در اینجا کار میکنم. کار یک نقطه ی خیلی مثبت در زندگی من است.
دلیل دیگرش این است که تنها فرزندم با یک زن نروژی ازدواج کرده و ۲ فرزند دارند که حاصل این ازدواج است و بیشتر زندگی مرا خانواده پسرم پر میکنند.
روحی . خانم مهناز گلشن عزیز خسته نباشید. از همکاری صمیمانه شما در انجام این مصاحبه سپاسگزار هستم . اگر صحبت خاصی دارید بفرمائید .
گلشن: تشکر میکنم.
http://zohrerouhi.blogspot.com